دهخدا شعر مشروطه _ بازگشت ادبی
علی اکبرخان صابر ــ به موازات و در ارتباط با دهخدا ـ که با میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل نشریهء "صور اسرافیل را منتشر می کردــ اشعار خود را در نشریهء انتقادی و طنز آمیزی به نام "ملا نصرالدین " به چاپ می رسانید که جلیل محمد قلی زاده مدیر آن بود و به زبان ترکی آذری در قفقاز منتشر می شد.
شعرهای صابر سرشار از انتقادهای تند اجتماعی و سیـاس*ـی و فرهنگی است و لبهء تیز حملهء او متوجه تحجّر و قشریت مذهبی و سلطهء مخرب و ویران ساز سنت های اسارتگر دینی و زعامت جهالت پرور ملاهاست.
البته استبداد سیاه خاندان های حکومتگر و فساد و زورگویی ایادی دربار سلطنت مطلقهء قرون وسطایی و ستمگران نظام اربـاب و رعیتی هم از نیشتر طعن و وملامت او بی نصیب نمی مانند.
اشعار صابر به زبانی ساده و قابل درک و دریافت برای عامهء مردم سروده شده و بنیاد مهم ترین مضامین شعر او مبتنی بر رئالیسم اجتماعی است.
از نظر فرم ، شعر میرزا علی اکبرخان صابر به ترجیع بند هاو مستزاد ها و ترکیب بندهای شعر کلاسیک فارسی شبیه است در بسیاری موارد یادآور شعرهای هجایی و متل های عامیانه و شعر های فولکلوریک فارسی ست.
علی اکبر دهخدا و شعر دوران مشروطیت :
علی اکبر دهخدا در شعر هایی که به اوزان هجایی سروده و نیز در ترکیب بندهایی که در کنار مقالاتِ طنز آمیز خود در نشریهء "صور اسرافیل" منتشر کرده ، نظری به این شعرهای "هُپ هُپ" دارد و متقابلاً میرزا علی اکبر صابر [ترکی نویس قفقاز] ، خود از علی اکبر دهخدا [فارسی نویس ] متأثر است. به خصوص به لحاظ فکری ، دهخدا تأثیر فراوانی بر هم روزگاران خود و از آن جمله میرزا علی اکبر صابر گذاشته است.)
بد نیست چند بیتی از یک شعر دهخدا به نام« رؤسا و ملت» هم بخوانیم:
خاک به سرم بچه به هوش آمده
بخواب ننه یک سر و دو گوش آمده
گریه نکن لُولُو می آد می خوره
گُرگه می آد بزبزی رُ می بره
اِه اِه ننه ، آخر چته؟ گشنمه !
بترکی ، این همه خوردی کمه؟
از گشنگی ننه دارم جون می دم
گریه نکن فردا بهت نون می دم
.....
خ ِ خ ِ ، خ ِ خ ِ ، ـ جونم چت شد؟ هاق هاق...
وای خاله چشماش چرا افتاد به طاق
....
وای بچه َم رفت زکف ، رود ! رود!
ماند به من آه و اَسف ، رود! رود! (1)
در کنار این کوشش های نوجویانه ، دهخدا در شعرهای دیگر خود برخوردار از زبان کلاسیک بسیار فصیح و متکی بر سبک خراسانی ست. به خصوص در مثنوی های خود به سنایی غزنوی و مثنوی های وی در «حدیقة الحقیقه» و «کارنامهء بلخ » نظر دارد و زبان شعری او با زبان مثنوی های سنایی پهلو می زند.
بارها گفته ام به شیخ ، ابو
یک کـَرَت کج نشین و راست بگو
کانچه را نام کرده ای وجدان
چیست جز باد ِ کرده در انبان؟
چون کشی ریش ِ احمق است دراز
ور رها شد درازی اش به دو قاز (2)
و نیز در مثنوی بلند به نام « انشالله گربه است!»
...
توضیح :
1 _ این شعر که «رؤسا و ملت» نام دارد برای نخستین بار در شمارهء 24 روزنامه سور اسرافیل در محرم 1326 قمری انتشار یافته است. رک: دیوان دهخدا ، به کوشش دبیرسیاقی ، انتشارات تیراژه ، تهران 1361. ص.4. 2 _ دیوان دهخدا ، به کوشش دبیرسیاقی ، انتشارات تیراژه ، تهران 1361. ص.30
در آثار دهخدا یک استثناء بسیار مهم هست که زنگ و رنگ شعر سبک خراسانی وزبانی بسیار فصیح و محکم دارد و در عین حال از مضمون و نگاهی نو برخوردار است . این شعر بسیار مهم که با نام « یادآر زشمع مرده یادآر»انتشار یافت ، نزد بسیاری از اهل ادب ، طلیعهء شعر جدید پیش از نیما شمرده شده واززمینه سازان شعر سیـاس*ـی و اجتماعی فارسی در محسوب است و از این جهت ، به سهم خود در هموار کردن راه شعر فارسی جدید و فراهم ساختن زمینهء مساعد درجهت بیان مضامین اجتماعی و سیـاس*ـی نو نقش بسیار مؤثری داشته است.بسیاری از شاعران آن دوران ، این شعر دهخدا را سرمشق قرار دادند، از آن اقتباس کردند و به اقتفا ی آن شعر سرودند.
تصنیف ِ جاودانهء مرغ سحر ، اثر بهار بی شک از این شعر متأثر است.
گوشه هایی از «یاد آر ز شمع مرده یاد آر! » را بخوانیم :
ای مرغ سحر، چو این شب تار،****بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز تحفه روح بخــــــــش اسحار****رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گـــــــــــره ز زلف زر تار ****محبوبه نیلگــــــون عماری
یزدان به کمــــــــال شد پدیدار****واهریمن زشتخو حصـــاری
یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
ای مونس یوســف اندر این بند****تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند****محسود عدو به کام اصــحاب
رفتی بر یار خویش و پیـــــــوند****آزاد تر از نســـــــیـم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند****در آرزوی وصــــــــــــال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خـــــــــرم****ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و ســــوری و سپرغم****آفاق نگارخانه ی چیــــــن
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم****تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غـــم****ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی، فسرده یاد آر
ای همره تیه پور عمــــــران****بگذشت چو این سنین معدود
وان شاهد نغـــتز بزم عرفان****بنمود چو وعد خویش مشهود
وز مذبح زر چو شد به کیوان****هر صبح شميـم عنبــر و عود
زان كو به گنـــــاه قوم نادان**** در حســرت روي ارض موعود
برباديه جان سپرده ،يادآر
چون گشـــــت زنو زمانه آباد ****ای کودك دوره طلايـــــي
وز طاعت بندگان خود شـــاد****بگرفت ز سر خدا ،خدايي
نه رسم ارم ،نه اسم شداد **** گل بســت زبان ژاژخايي
زان كس كه ز نوك تيــغ جلاد****ماخوذ بجرم حق ستايي
تسنيم وصال خورده ،يادآر
علی اکبر دهخدا و شعر دوران مشروطیت
همانطور که در توضیح سبک هندی ناگزیر به معرفی و پرداختن به شعر صائب بودیم برای تکمیل شدن مبحث سبک بازگشت هم مجبوریم حتما در مورد دهخدا و تاثیرات فراوان او بر شعر شاعران معاصر هم مفصل گفتگو کنیم. اما بیشتر آثار دهخدا رنگ و بوی سیـاس*ـی دارد و صراحت کلام و سبک نوشتار او طوری هست که حتی بعد از گذشت این همه سال از وفاتش من جرات بیان خیلی از آنها را ندارم!
حتی یکی از شعرهای پست قبل را هم حذف کردم! تاثیر اندیشه و کلام دهخدا را در آثار همه شاعران بعد از او می توان یافت.پیشا پیش از ناقص بودن مطالب مربوط به این بخش عذر خواهی می کنم...
علی اکبر دهخدا در سال 1297 هجری قمری در تهران به دنیا آمد. پدر دهخدا، خانباباخان اهل قزوین بود و پیش از تولد وی به تهران آمده و در این شهر ساکن شده بود.
علی اکبر ده ساله بود که پدرش وفات کرد و دهخدا با سرپرستی مادر به تحصیل خود ادامه داد.
یکی از فضلای آن عصر به نام شیخ غلامحسین بروجردی تعلیم دهخدا را عهده دار بود.
دهخدا غالباً می گفته که هر چه دارد، بر اثر تعلیم آن بزرگ مرد است.
بعدها که مدرسه سیـاس*ـی در تهران افتتاح شد، دهخدا در آنجا به تحصیل پرداخت. به علت همسایگی با مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی، دهخدا با وجود کمی سن از محضر آن مرد استفاده می کرد و در همان زمان به فرا گرفتن زبان فرانسوی پرداخت و سپس به اروپا رفت و در آنجا زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد.
بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود و در آن هنگام وی در انتشار روزنامه صوراسرافیل که از جراید معروف مشروطیت بود با میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و میرزا قاسم تبریزی به همکاری پرداخت.
پس از تعطیل مجلس در دوره محمدعلی شاه، دهخدا با جمعی از آزادی خواهان به اروپا رفت.
در سویس سه شماره از روزنامه صوراسرافیل را منتشر کرد و سپس به استانبول رفت و در آنجا نیز در انتشار روزنامه "سروش" با آزادی خواهان همکاری کرد.
پس از خلع محمدعلی شاه، دهخدا از طرف مردم تهران و کرمان به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به درخواست آزادی خواهان به مجلس رفت.
در دوران جنگ جهانی اول دهخدا در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران آمد و از کارهای سیـاس*ـی کناره گرفت و به خدمات علمی و فرهنگی مشغول شد و سرانجام در هفتم اسفند ماه 1334 هجری شمسی در تهران وفات کرد و در قبرستان ابن بابویه به خاک سپرده شد.
این منظومه های معدود دهخدا را دکتر محمد معین در کتابی گردآوری کرده دكتر محمد معين اشعار دهخدا را به سه دسته تقسيم مي كند كه عبارت است از :نخست اشعاري كه به سبك متقدمان سروده است و بعضی از اين نوع دارای جزالت و استحكامی است كه تشخيص آنها از گفته هاي شعراي قديم دشوار مي نمايد. دوم :اشعاری است كه در آنها تجدد ادبی بكار رفته است .بسياري از اديبان معاصر مسمط “يادآر ز شمع مرده ياد آر” دهخدا را نخستين نمونه شعرنو بشمار مي آورند.سوم اشعار فکاهی او که به زبان عامیانه سروده شده است.
لغت نامه که مفصل ترین کتاب لغت در زبان فارسی است و علاوه بر آن اعلام نیز با شرح و تفصیل در این کتاب آمده است. دهخدا برای تالیف این کتاب نزدیک چهل سال وقت صرف کرده و نزدیک صد نفر با وی همکاری داشته اند.
خود درباره این کتاب نوشته است:
"مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین ستمکار مغربی وا نداشت. چه برای نان همه طرق به روی من باز بود، و با ابدیت زمان نام را نیز چون جاودانی نمی دیدم پای بند آن نبودم و می دیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد، نه اینکه این تمدن را خوب می شمردم، چه تمدنی که دنیا را هزاران سال اداره کرد، مادی نبود".
دهخدا در ادبیات عهد انقلاب مشروطه مقامی ارجمند دارد، او باهوشترین و دقیق ترین طنزنویس این عهد است.
او با نثر ویژه ای که در نوشتن مقالات انتقادی صوراسرافیل به کار برد نمونه ای از نثر طنز و انتقادی فارسی را ابداع کرد. دهخدا هر حادثه ای را دستاویز قرار می داد تا به استبداد بتازد.
نکته مهم در طنزهای دهخدا عشق و علاقه و دلسوزی به حال مردم خرده پا است. دهخدا با نمایاندن جهات تاریک زندگانی، جهت روشن و امیدبخش آن را هرگز فراموش نمی کرد. او به بطالت و تنبلی و بی شعوری می تاخت. مقالات طنزآمیز او با امضای "دخو" انتشار یافت.
یکی از ویژگیهای شعر دهخدا طنز تلخ و گزنده اوست که با تحلیل قوی و سرشارش همراه می شود.
علی اکبرخان صابر ــ به موازات و در ارتباط با دهخدا ـ که با میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل نشریهء "صور اسرافیل را منتشر می کردــ اشعار خود را در نشریهء انتقادی و طنز آمیزی به نام "ملا نصرالدین " به چاپ می رسانید که جلیل محمد قلی زاده مدیر آن بود و به زبان ترکی آذری در قفقاز منتشر می شد.
شعرهای صابر سرشار از انتقادهای تند اجتماعی و سیـاس*ـی و فرهنگی است و لبهء تیز حملهء او متوجه تحجّر و قشریت مذهبی و سلطهء مخرب و ویران ساز سنت های اسارتگر دینی و زعامت جهالت پرور ملاهاست.
البته استبداد سیاه خاندان های حکومتگر و فساد و زورگویی ایادی دربار سلطنت مطلقهء قرون وسطایی و ستمگران نظام اربـاب و رعیتی هم از نیشتر طعن و وملامت او بی نصیب نمی مانند.
اشعار صابر به زبانی ساده و قابل درک و دریافت برای عامهء مردم سروده شده و بنیاد مهم ترین مضامین شعر او مبتنی بر رئالیسم اجتماعی است.
از نظر فرم ، شعر میرزا علی اکبرخان صابر به ترجیع بند هاو مستزاد ها و ترکیب بندهای شعر کلاسیک فارسی شبیه است در بسیاری موارد یادآور شعرهای هجایی و متل های عامیانه و شعر های فولکلوریک فارسی ست.
علی اکبر دهخدا و شعر دوران مشروطیت :
علی اکبر دهخدا در شعر هایی که به اوزان هجایی سروده و نیز در ترکیب بندهایی که در کنار مقالاتِ طنز آمیز خود در نشریهء "صور اسرافیل" منتشر کرده ، نظری به این شعرهای "هُپ هُپ" دارد و متقابلاً میرزا علی اکبر صابر [ترکی نویس قفقاز] ، خود از علی اکبر دهخدا [فارسی نویس ] متأثر است. به خصوص به لحاظ فکری ، دهخدا تأثیر فراوانی بر هم روزگاران خود و از آن جمله میرزا علی اکبر صابر گذاشته است.)
بد نیست چند بیتی از یک شعر دهخدا به نام« رؤسا و ملت» هم بخوانیم:
خاک به سرم بچه به هوش آمده
بخواب ننه یک سر و دو گوش آمده
گریه نکن لُولُو می آد می خوره
گُرگه می آد بزبزی رُ می بره
اِه اِه ننه ، آخر چته؟ گشنمه !
بترکی ، این همه خوردی کمه؟
از گشنگی ننه دارم جون می دم
گریه نکن فردا بهت نون می دم
.....
خ ِ خ ِ ، خ ِ خ ِ ، ـ جونم چت شد؟ هاق هاق...
وای خاله چشماش چرا افتاد به طاق
....
وای بچه َم رفت زکف ، رود ! رود!
ماند به من آه و اَسف ، رود! رود! (1)
در کنار این کوشش های نوجویانه ، دهخدا در شعرهای دیگر خود برخوردار از زبان کلاسیک بسیار فصیح و متکی بر سبک خراسانی ست. به خصوص در مثنوی های خود به سنایی غزنوی و مثنوی های وی در «حدیقة الحقیقه» و «کارنامهء بلخ » نظر دارد و زبان شعری او با زبان مثنوی های سنایی پهلو می زند.
بارها گفته ام به شیخ ، ابو
یک کـَرَت کج نشین و راست بگو
کانچه را نام کرده ای وجدان
چیست جز باد ِ کرده در انبان؟
چون کشی ریش ِ احمق است دراز
ور رها شد درازی اش به دو قاز (2)
و نیز در مثنوی بلند به نام « انشالله گربه است!»
...
توضیح :
1 _ این شعر که «رؤسا و ملت» نام دارد برای نخستین بار در شمارهء 24 روزنامه سور اسرافیل در محرم 1326 قمری انتشار یافته است. رک: دیوان دهخدا ، به کوشش دبیرسیاقی ، انتشارات تیراژه ، تهران 1361. ص.4. 2 _ دیوان دهخدا ، به کوشش دبیرسیاقی ، انتشارات تیراژه ، تهران 1361. ص.30
در آثار دهخدا یک استثناء بسیار مهم هست که زنگ و رنگ شعر سبک خراسانی وزبانی بسیار فصیح و محکم دارد و در عین حال از مضمون و نگاهی نو برخوردار است . این شعر بسیار مهم که با نام « یادآر زشمع مرده یادآر»انتشار یافت ، نزد بسیاری از اهل ادب ، طلیعهء شعر جدید پیش از نیما شمرده شده واززمینه سازان شعر سیـاس*ـی و اجتماعی فارسی در محسوب است و از این جهت ، به سهم خود در هموار کردن راه شعر فارسی جدید و فراهم ساختن زمینهء مساعد درجهت بیان مضامین اجتماعی و سیـاس*ـی نو نقش بسیار مؤثری داشته است.بسیاری از شاعران آن دوران ، این شعر دهخدا را سرمشق قرار دادند، از آن اقتباس کردند و به اقتفا ی آن شعر سرودند.
تصنیف ِ جاودانهء مرغ سحر ، اثر بهار بی شک از این شعر متأثر است.
گوشه هایی از «یاد آر ز شمع مرده یاد آر! » را بخوانیم :
ای مرغ سحر، چو این شب تار،****بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز تحفه روح بخــــــــش اسحار****رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گـــــــــــره ز زلف زر تار ****محبوبه نیلگــــــون عماری
یزدان به کمــــــــال شد پدیدار****واهریمن زشتخو حصـــاری
یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
ای مونس یوســف اندر این بند****تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند****محسود عدو به کام اصــحاب
رفتی بر یار خویش و پیـــــــوند****آزاد تر از نســـــــیـم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند****در آرزوی وصــــــــــــال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خـــــــــرم****ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و ســــوری و سپرغم****آفاق نگارخانه ی چیــــــن
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم****تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غـــم****ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی، فسرده یاد آر
ای همره تیه پور عمــــــران****بگذشت چو این سنین معدود
وان شاهد نغـــتز بزم عرفان****بنمود چو وعد خویش مشهود
وز مذبح زر چو شد به کیوان****هر صبح شميـم عنبــر و عود
زان كو به گنـــــاه قوم نادان**** در حســرت روي ارض موعود
برباديه جان سپرده ،يادآر
چون گشـــــت زنو زمانه آباد ****ای کودك دوره طلايـــــي
وز طاعت بندگان خود شـــاد****بگرفت ز سر خدا ،خدايي
نه رسم ارم ،نه اسم شداد **** گل بســت زبان ژاژخايي
زان كس كه ز نوك تيــغ جلاد****ماخوذ بجرم حق ستايي
تسنيم وصال خورده ،يادآر
علی اکبر دهخدا و شعر دوران مشروطیت
همانطور که در توضیح سبک هندی ناگزیر به معرفی و پرداختن به شعر صائب بودیم برای تکمیل شدن مبحث سبک بازگشت هم مجبوریم حتما در مورد دهخدا و تاثیرات فراوان او بر شعر شاعران معاصر هم مفصل گفتگو کنیم. اما بیشتر آثار دهخدا رنگ و بوی سیـاس*ـی دارد و صراحت کلام و سبک نوشتار او طوری هست که حتی بعد از گذشت این همه سال از وفاتش من جرات بیان خیلی از آنها را ندارم!
![sadsmiley.gif](http://forum.golzarion.com/images/smilies2/sadsmiley.gif)
علی اکبر دهخدا در سال 1297 هجری قمری در تهران به دنیا آمد. پدر دهخدا، خانباباخان اهل قزوین بود و پیش از تولد وی به تهران آمده و در این شهر ساکن شده بود.
علی اکبر ده ساله بود که پدرش وفات کرد و دهخدا با سرپرستی مادر به تحصیل خود ادامه داد.
یکی از فضلای آن عصر به نام شیخ غلامحسین بروجردی تعلیم دهخدا را عهده دار بود.
دهخدا غالباً می گفته که هر چه دارد، بر اثر تعلیم آن بزرگ مرد است.
بعدها که مدرسه سیـاس*ـی در تهران افتتاح شد، دهخدا در آنجا به تحصیل پرداخت. به علت همسایگی با مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی، دهخدا با وجود کمی سن از محضر آن مرد استفاده می کرد و در همان زمان به فرا گرفتن زبان فرانسوی پرداخت و سپس به اروپا رفت و در آنجا زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد.
بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود و در آن هنگام وی در انتشار روزنامه صوراسرافیل که از جراید معروف مشروطیت بود با میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و میرزا قاسم تبریزی به همکاری پرداخت.
پس از تعطیل مجلس در دوره محمدعلی شاه، دهخدا با جمعی از آزادی خواهان به اروپا رفت.
در سویس سه شماره از روزنامه صوراسرافیل را منتشر کرد و سپس به استانبول رفت و در آنجا نیز در انتشار روزنامه "سروش" با آزادی خواهان همکاری کرد.
پس از خلع محمدعلی شاه، دهخدا از طرف مردم تهران و کرمان به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به درخواست آزادی خواهان به مجلس رفت.
در دوران جنگ جهانی اول دهخدا در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران آمد و از کارهای سیـاس*ـی کناره گرفت و به خدمات علمی و فرهنگی مشغول شد و سرانجام در هفتم اسفند ماه 1334 هجری شمسی در تهران وفات کرد و در قبرستان ابن بابویه به خاک سپرده شد.
این منظومه های معدود دهخدا را دکتر محمد معین در کتابی گردآوری کرده دكتر محمد معين اشعار دهخدا را به سه دسته تقسيم مي كند كه عبارت است از :نخست اشعاري كه به سبك متقدمان سروده است و بعضی از اين نوع دارای جزالت و استحكامی است كه تشخيص آنها از گفته هاي شعراي قديم دشوار مي نمايد. دوم :اشعاری است كه در آنها تجدد ادبی بكار رفته است .بسياري از اديبان معاصر مسمط “يادآر ز شمع مرده ياد آر” دهخدا را نخستين نمونه شعرنو بشمار مي آورند.سوم اشعار فکاهی او که به زبان عامیانه سروده شده است.
لغت نامه که مفصل ترین کتاب لغت در زبان فارسی است و علاوه بر آن اعلام نیز با شرح و تفصیل در این کتاب آمده است. دهخدا برای تالیف این کتاب نزدیک چهل سال وقت صرف کرده و نزدیک صد نفر با وی همکاری داشته اند.
خود درباره این کتاب نوشته است:
"مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین ستمکار مغربی وا نداشت. چه برای نان همه طرق به روی من باز بود، و با ابدیت زمان نام را نیز چون جاودانی نمی دیدم پای بند آن نبودم و می دیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد، نه اینکه این تمدن را خوب می شمردم، چه تمدنی که دنیا را هزاران سال اداره کرد، مادی نبود".
دهخدا در ادبیات عهد انقلاب مشروطه مقامی ارجمند دارد، او باهوشترین و دقیق ترین طنزنویس این عهد است.
او با نثر ویژه ای که در نوشتن مقالات انتقادی صوراسرافیل به کار برد نمونه ای از نثر طنز و انتقادی فارسی را ابداع کرد. دهخدا هر حادثه ای را دستاویز قرار می داد تا به استبداد بتازد.
نکته مهم در طنزهای دهخدا عشق و علاقه و دلسوزی به حال مردم خرده پا است. دهخدا با نمایاندن جهات تاریک زندگانی، جهت روشن و امیدبخش آن را هرگز فراموش نمی کرد. او به بطالت و تنبلی و بی شعوری می تاخت. مقالات طنزآمیز او با امضای "دخو" انتشار یافت.
یکی از ویژگیهای شعر دهخدا طنز تلخ و گزنده اوست که با تحلیل قوی و سرشارش همراه می شود.