۞ مقالات حقوقی ۞

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
نقد و بررسی: ازدواج مجدد مادر و جواز سقوط حضانت او! (قسمت دوم)

بر اساس فقه امامیه - با استناد به ادله نقلی - و با عنایت به قوانین موضوعه در این باره، ازدواج مجدّد زني كه از همسر اول خود فرزنداني دارد، موجب سلب حضانت وی از فرزندانش مي شود، لذا زن براي از دست ندادن حضانت فرزندانش مجبور است خود را از تشکیل زندگي دوباره محروم کند.

Y4tD4.jpg





نقد و بررسی: ازدواج مجدد مادر و جواز سقوط حضانت او!
در ادامه نقد و بررسی قوانین حضانت کودک و موانع حضانت مادر، به بحث شرایط و صلاحیت لازم برای حضانت کودک می رسیم:

شرایط و صلاحیت لازم برای حضانت کودک

در متون فقهی برای نگهداری چندین ویژگی ذکر شده که بر عهده گرفتن حضانت کودک مشروط به تحقق این شرایط است. از جمله مهمترین شرایط آن موارد زیر است:

الف- اسلام
بنا به نظر فقها حضانت کودک مسلمان، یعنی کودکی که پدر مسلمان دارد، برعهده ی مسلمان است (عاملی 1413 : ج 1، ص 468 ؛ العاملی (شهید ثانی) 1413: ج 8، ص 422 ؛ مؤمن سبزواری: 194 ؛ فاضل هندی 1405 : ج 2، ص 106).

ب- عقل
یکی از اساس یترین شرایط نگهداری کودک، عاقل بودن حاضن است. (العاملی (شهید ثانی) 1413 : ج 8، ص 423 ؛ مؤمن سبزواری: 194 ). اگر هر کدام از پدر و مادر از سلامت عقلی برخوردار نباشد، نمی تواند حضانت کودک را بر عهده بگیرد، زیرا نه تنها قادر به حفظ و حراست از کودک خود نیست، بلکه نیازمند آن است که کسی او را تحت حمایت خود قرار داده، حضانتش را به عهده بگیرد.

ج- فارغ بودن از حقوق زوجیت
یکی از شرایط مادر برای بر عهده گرفتن نگهداری کودک خود، این است که نباید در خلال این مدت ازدواج کند (العاملی (شهید ثانی) 1413: ج 8، ص 424 ؛ عاملی 1413: ج 1، ص 469 ؛ روحانی: ج 22، ص 305).

د- امانتداری
از شرایط دیگری که در حضانت شرط شده، امین بودن طرفین است. امین بودن به معنای آشکار نشدن نشانه های فسق و خــ ـیانـت و کوتاهی نکردن در مسائل مربوط به زندگی کودک است (فیض کاشانی: 296 ؛ ابن حمزه: 288؛ فاضل هندی 1405 : ج 2، ص 107 ؛ عاملی 1413 : ج 1، ص 469).

ه- سلامت از بیماری های مزمن و مسری
به نظر برخی از فقها با وجود بیماریهای مسری و مزمن حق نگهداری کودک از بین میرود. فقها برای اثبات این موضوع به دو دلیل استناد کرده اند: آسیب دیدگی کودک و حدیث نبوی (ع): « لایورد مرض علی مصحّ» ؛ « بیمار بر سالم وارد نمی شود ». (العاملی (شهید اول): ج 1، ص 397 ؛ احسایی 1404 : ج 1، ص 447).

موارد سقوط حق حضانت
با توجه به مطالب فوق، فقها و به تبعیت از آنها قانونگذار محترم در قوانین حاضر مواردی را به عنوان موارد سقوط حق حضانت برای هر یک از طرفین پیش بینی کرده اند:

الف- جنون
حق حضانت براي هر یک از مادر و پدر در صورتي است كه قدرت اعمال آن را داشته باشد. بنابراين هرگاه مادر در مدتي كه حق حضانت طفل را عهده دار است ديوانه شود، این حق به پدر منتقل خواهد شد چون مادر
قادر به نگهداري و تربيت طفل نبوده و چه بسا او را در وضعيت خطرناكي قرار دهد (العاملی (شهیدثانی) 1413 : ج 8، ص 423 ؛ مؤمن سبزواری: 194 ). اين مورد تنها به عنوان یکی از موارد موانع حضانت مادر در مادّه ی 1170 ق.م آمده است در حالی که جنون در کتب فقهی به عنوان یکی از موانع مشترک بین پدر و مادر شمرده شده است. همچنين با توجه به حديث معروف « رفع القلم عن الثلاثه عن المجنون حتي يفيق و عن الصبي حتي يحتلم و عن النائم حتي يستفيض» ( احسائي 1404 : ج 1، ص 290 ) مبنی بر رفع تکلیف از دیوانه، از آنجا که حضانت یکی از تكاليف الهي است، اگر مادر ديوانه باشد، حضانت او ساقط است (حلي 1408 : ج 2، ص 162 ). همچنان که حقوقدانان نیز در شرح مادّهی 1170 ق.م موانع حضانت را مختص به مادر ندانسته و حکم مادّه ی مذکور را در مورد جنون پدر نیز جاری دانسته اند (كاتوزيان 1372 : ج 2، صص 405 - 401). بنابراین اصلاح این ماده ی قانونی و اشاره به جنون هر دو طرف ضروری است. لازم به ذکر است مقصود از جنون در مادّه ی 1170 ق.م اعم از جنون ادواري و دائمي است، مگر اينكه جنون استمرار نداشته باشد و يا چنان زودگذر و نادر باشد كه در عرف نتوان شخص را ديوانه ناميد، ولی به هرحال مصلحت طفل بايد مدّ نظر قرار گيرد. بنا بر آنچه گفته شد، حق حضانت تا زمانی است که هر یک از والدین سالم باشند و قدرت اعمال حق را داشته باشند. بنابراین در صورت حدوث جنون یا هر عاملی که قادر به اعمال حق و نگهداری اطفال نباشد این حق ساقط میشود و دیگری آن را به دست می آورد.

ب- كفر
كفر نيز به مقتضای آیه ی شریفه ی « ولن جعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» (نساء: 141) مانع حضانت بوده و پدر یا مادر غیر مسلمان نمی توانند زمام امور زندگی کودک خود را بر عهده بگیرند. پس اگر مرد مسلمانی با زن مسيحي ازدواج كند و پس از بچه دار شدن زن و شوهر از هم جدا شوند، حضانت با پدر است و همچنین در صورتی که مادر، مسلمان باشد برای حضانت فرزند نسبت به پدر کافر اولویت دارد (العاملی 1413 : ج 8، ص 422؛ مؤمن سبزواری: 194 ؛ فاضل هندی 1405 : ج 2، ص 106 ). به این مورد در قوانین موضوعه اشاره ای نشده است، در حالی که فقها به آن تصریح کرده اند. همچنین برخی از حقوقدانان نیز معتقدند هر چند قانون در این باره ساکت است، اما با توجه به فقه امامیه، اصل 167 قانون اساسی، مادّه ي 3 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 ، مادّه ي 597 قانون مجازات اسلامی و ملاک برخی از مواد قانون مدنی میتوان کفر را از موانع حضانت برشمرد.

ج- انحطاط اخلاقی و ناتوانی در نگهداری طفل
احراز صلاحیت اخلاقی پدر و مادر از جمله اساسی ترین شرایط نگهداری کودک و سپردن او به ایشان است، چراکه رعایت غبطه و مصلحت مادی و معنوی کودک لازم است و انحطاط اخلاقی پدر و مادر با این مسئله و با فلسفه ی اصلی حضانت یعنی تربیت و رشد فرزند منافات دارد. بنابراین ناتوانی در نگهداری کودک، انحطاط اخلاقی و خشونت خارج از حد متعارف مانع حضانت است (ابن حمزه طوسی: 288 ؛ فاضل هندی 1405 : ج 2، ص 107 ؛ عاملی 1413 : ج 1، ص 469 ). در این راستا مادّه ی 1173 سابق قانون مدنی مقرر داشته:« هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه میتواند با تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای مدعی العموم، هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی داند اتخاذ کند ». مصادیق انحطاط اخلاقی مذكور در ماده ی 1173 ق.م كه موجب محرومیت از حق حضانت طفل می شود، بیان نشده بود و این امر موجب اختلاف رویه در دادگاه ها می شد؛ به صورتی كه برخی موردی را انحطاط می شمردند و برخی دیگر همان مورد را انحطاط نمی دانستند. بالاخره قانو نگذار در 1376/8/11 ، ماده ی 1173 را اصلاح کرده و با تعیین موارد انحطاط اخلاقی به اختلاف ها پایان داد. این موارد عبارت اند از: « 1- اعتیاد زیان آور به الكل، مواد مخـ ـدر و قمار؛ 2- اشتهار به فساد اخلاق و فحشا؛ 3- ابتلا به بیماری های روانی با تشخیص پزشكی قانونی؛ 4- سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود به مشاغل ضد اخلاق مانند فساد و فحشا، ولگردی و قاچاق؛ 5- تكرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف ».

د- ازدواج مجدد مادر
یکی دیگر از موانع حضانت، که موضوع اصلی این نوشتار است، ازدواج مجدّد زن می باشد. بنا بر مشهور فقها یکی از شرایط مادر برای حضانت طفل ازدواج نکردن او در خلال مدت حضانت است (العاملی (شهیدثانی) 1413 : ج 8، ص 424 ؛ عاملی 1413: ج 1، ص 469 ؛ روحانی: ج 22 ، ص 305 ؛ حلی 1323: ج 7، ص 306؛ شیخ صدوق 1415: 360؛ حلی 1407 : ج 3، ص 426 )، در مباحث آتی دلایل فقها بررسی خواهد شد. قانونگذار محترم نیز به تبعیت از این نظر در مادّه ی 1170 ق.م مقرر داشته: « هرگاه پس از طلاق، مادر عهده دار حضانت طفل خود باشد و در اين دوره شوهر ديگري انتخاب كند، حق حضانت او ساقط ميشود و حضانت با پدر خواهد بود». به عبارت ديگر شوهر کردن مادر حق تقدم او را نسبت به پدر از بين ميبرد، البته در صورت فوت پدر، در هر حال حضانت با مادر است و شوهر كردن در آن اثر ندارد. ملاحظه ميشود كه ازدواج مجدّد زني كه از همسر اول خود فرزنداني دارد، موجب سلب حضانت وی از فرزندانش می شود. اين قانون به صورت غیرمستقیم و از لحاظ روانی زن را از ازدواج مجدّد منع ميکند، در حالی كه ازدواج مجدّد مردِ مطلّق صاحب فرزند، موجب سلب حضانت از وي نمی شود. به نظر م یرسد این حکم از دو جنبه نقدپذیر است :

- بنا به نظر برخی قانونِ ازدواج نکردن مادر حين حضانت به جهت رعایت مصالح طفل است، حال اين سؤال مطرح می شود كه چگونه آثار سوء وجود ناپدري در قانون در نظر گرفته شده است، ولي آثار سوء حضور نامادري در نظر گرفته نشده است؟ در صورتي که بنا بر گزارشهای رسیده موارد بدرفتاري نامادري در ازدواجهاي دوم، بسيار بيشتر از موارد بدرفتاری ناپدري است.

- فقها و قانونگذار محترم بنا بر منابع فقهي و حقوقي در مواردي مانند نازايي یا يائسگي و احتياج مرد به فرزند يا ارضاي جنسي حكم به ازدواج موقت يا تعدّد زوجات براي مرد داده اند (مطهري: 93 و 160 ). همچنین چندزني را به عنوان حقي براي زنان محروم از ازدواج، به جهت فزوني عدد آنها بر مردان و تكليفي برعهده ی مردان و زنان متأهل طرح كرده و به این ترتیب مجوز چندزني و ازدواج موقت را براي مردان صادر میکنند. در مقابل برای زن در مواردی مشابه چنین حقی را قائل نبوده اند. زنان گرچه از لحاظ نیازهای جنـ*ـسی با مردان تفاوت دارند، لکن قانونگذار باید مصلحت همه جانبه ي افراد را در نظر گیرد به نحوی که زن و مرد دچار عسروحرج و ضرر نشوند. برای مثال زني كه شوهرش مفقود شده است بايد 10 سال صبر و تمايلات جواني خود را مهار كند تا بتواند حكم فوت فرضي بگيرد و دوباره شوهر كند يا 5 سال صبر كند تا حكم طلاق گرفته و زندگي مجدّدي را تشکیل دهد (سعادت 1390: 53). این در حالی است که اگر زن بخواهد دوباره ازدواج كند بايد خود را براي ضربه ی سهمگين عاطفي دوري از فرزندان و ساقط شدن حق حضانتش بر اطفال آمده کند.

ملاحظه میشود که مواد قانون مدني در این باره، به گونه اي است كه انجام دادن و انجام ندادن آنها هر كي به شكلي براي طفل و زن مشكلاتي را ايجاد م يکند؛ از یک طرف، طفل به مادر نیاز بیشتری دارد و اگر با مادر خود زندگی نکند، از لحاظ روانی دچار اختلال خواهد شد. از طرف دیگر، به موجب این قانون زنان در بسياري موارد مجبورند از ازدواج مجدّد چشم پوشیده و مشكلات ناشي از اين چشم پوشي را تحمل کنند. بنابراین با توجه به نارسایی قوانین در این باره و نادیده گرفتن مصلحت طفل و عواطف مادر در اين مورد، تأمل و تعمق بیشتر و ارائه ي طرحی جدید نياز است؛ برای مثال باید حد تعادل رعایت حق مادر و فرزند و مصالح عالیه هر دو به تشخیص کارشناس در دادگاه باشد.



تهیه کننده: شیوا ترابی
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    صیغه موقت چیست؟
    به‌طورکلی ازدواج در اسلام دو نوع می‌باشد.

    • ازدواج دائم
    • ازدواج موقت(متعه)
    بر اساس آیه شریفه 24 سوره نساء «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً» ازدواج موقت در اسلام یک ازدواج کاملاً شرعی و همانند ازدواج دائم، دارای خطبه عقد، مهریه و عده طلاق می‌باشد. در ازدواج موقت یا صیغه موقت فرزندان متعلق به والدین هستند. تنها تفاوت ازدواج موقت با دائم در این است که بر مرد، نفقه زن (تهیه خوراک، پوشاک و مسکن) واجب نیست و پس از سپری شدن زمان عقد دیگر نیازی به خواندن صیغه طلاق نیست. ازلحاظ قانونی ماده‌ی ۱۰۷۵ قانون مدني٬ ازدواج موقت در ايران به رسميت شناخته‌شده است. شرايط و ارکان اساسي نکاح منقطع (ازدواج موقت) عبارت‌اند از شرايط صحت نکاح دائم به‌اضافه‌ی تعيين مدت مشخص و تعيين مهر معين براي زن. موانع ازدواج موقت نيز همان موانع نکاح دائم هستند.


    شرایط صیغه موقت

    خطبه عقد نکاح مانند تمامی قرارداد‌‌ها و انعقادهای بین طرفین بر طبق اصولی پایدار است و بر هر زبانی که خوانده می‌شود، باید رعایت گردد. اولین اصل از شرایط صیغه موقت قصد انشاء است. اصل دوم تعیین مهریه و سومین آن تعیین زمان. در آخرین مرحله خواندن متن خطبه است که در آن قصد انشای زن با کلمه «زوّجت» یعنی خودم را به ازدواج تو درآوردم و قصد انشای مرد با کلمه «قبلتُ یا قبلتُ التزویج» یعنی این ازدواج را قبول کردم، بیان و اظهار می‌شود. لذا به هر زبانی که می‌خوانند، باید مفاهیم «ازدواج و قبول» درست بیان شود.

    قصد انشاء در صیغه موقت چیست؟
    معنی و مفهوم قصد انشاء این است که اراده بر محقق شدن این ازدواج وجود داشته باشد. بنابراین مرد يا زن ‌و يا وكيل‌ آن‌ها كه‌ صيغه‌ عقد را مي‌خواند بايد قصد انشاء را داشته‌ باشد. بنابراين‌ اگر زن‌ و مرد راضی به‌ عقد نباشند يا اينكه‌ يكی از طرفين‌، مورد اجبار و اكراه‌ قرار گرفته‌ باشد و يا آنكه‌ بدون‌ قصد انشاء، مثلاً به‌طور شوخی صيغه‌ را جاری نمايد، اين‌ شرط كه‌ از صحت‌ ازدواج‌ است‌ رعايت‌ نشده‌ و صیغه خوانده‌شده باطل است.

    ایجاب و قبول در عقد نکاح یکی از شرایط صیغه موقت
    ايجاب‌ عبارت‌ است‌ از اعلام‌ قصد ازدواج‌ موقت گوينده‌ با مخاطب‌ خود و قبول‌ عبارت‌ از اعلام‌ پذيرش‌ آن‌ امر است‌. ماده 1062 قانون مدنی بیان می‌کند که "نكاح واقع می‎شود به ايجاب و قبول به الفاظی كه صريحاً دلالت بر قصد ازدواج نمايد." با توجه به این ماده‌ قانون به دلیل اهمیت عقد نکاح، به کار بردن لفظ را الزامی نموده تا معلوم شود که طرفین یقیناً قصد نکاح دارند. در ماده 1066 قانون مدنی ایران آورده شده است که حتی اگر افرادی که قصد ازدواج موقت را دارند مشکل گویایی داشته باشند می‌توانند این عمل را انجام دهند به این صورت که اگر هر دو طرف و یا یکی از طرفین عقد نکاح لال باشند و نتوانند از الفاظ استفاده نمایند، عقد نکاح با اشاره‎ی شخص لال منعقد می‎گردد. اشاره‎ی شخص لال نیز در صورتی موجب انعقاد نکاح می‎شود که به‎طور یقینی و واضح نشان‌دهنده‌ی قصد چنین شخصی بر عقد نکاح باشد.

    توالی ایجاب و قبول در عقد نکاح
    یکی از شرایط صیغه موقت توالی ایجاب و قبول است. فاصله‎ی بین ایجاب و قبول در عقد نکاح نباید بیشتر از حد متعارف باشد. برابر ماده‎ی 1065 قانون مدنی پی‎در‎پی بودن ایجاب و قبول شرط صحیح بودن عقد نکاح است. بنابراین در صورتی‌ که فاصله‎ی بین ایجاب و قبول به‌اندازه‌ای باشد که نتوان قبول را به ایجاب مرتبط دانست عقد نکاح باطل خواهد بود.

    مهریه و زمان در صیغه موقت
    مقدار وقت و مقدار مهر باید تعیین‌شده باشد و بدون آن باطل است و به‌ محض اینکه عقد خوانده شد مرد مدیون به پرداخت مهریه است. اکثر مراجع معظم تقلید ازجمله حضرت امام خمینی"ره" در این زمینه فرموده‌اند: "اگر مرد مدت صیغه را ببخشد، چنانچه با او نزدیکى کرده، باید تمام چیزى را که قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزدیکى نکرده باید نصف آن را بدهد. بعضی مراجع دیگر فرموده‌اند:"حتی درصورتی‌ که نزدیکى هم نکرده باشد باید تمام مهر را بپردازد." قانون بر وجود و مشخص بودن مهریه‌ی زن در ازدواج موقت تأکید فراوان کرده و مطابق مواد ۱۰۹۵ تا ۱۰۹۸ قانون مدنی ترتيباتی داده است که مهریه‌ی زن در ازدواج موقت به هر ترتيب به وي تسليم شود. زن پس از جاری شدن عقد مالک مهر می‌شود و اتفاقاتی چون فوت زن در زمان ازدواج٬ عدم نزديکی شوهر با وی تا اتمام مدت عقد و بخشيدن زمان عقد از طرف شوهر مهر را ساقط نمی‌کند. در صورت عدم نزديکی در زمان ازدواج٬ شوهر موظف به پرداخت نصف مهر است. اما در صورت امتناع همسر از پرداخت مهر، درخواست الزام وی از دادگاه مشروط بر اثبات وجود نکاح منقطع خواهد بود. در مواردی که زوجین خود یا توسط عاقدین فاقد دفتر صیغه را جاری می‌کنند و مدرک کتبی معتبر بر آن نزد زوجه موجود نیست، این اثبات کاری دشوار است.

    خواندن صیغه ازدواج موقت
    اگر خود زن‌ و مرد بخواهند صيغه‌ عقد ازدواج‌ موقت‌ را بخوانند، بعد از آنکه‌ مدت‌ و مهر را تعیین شد چنانچه‌ زن‌ بگوید "زوجتك‌ نفسی فی المدته‌ المعلومه‌ علی المهر المعلوم‌" به این معنا من‌ خودم‌ را به‌ همسری تو در مدت‌ معين‌ و با مهر معين‌ درآوردم‌ بعد بدون‌ فاصله‌ مرد بگويد: "قبلت‌" صحيح‌ است‌.
    اگر زن‌ و مرد، شخص‌ ديگری را وكيل‌ كنند كه‌ صيغه‌ ايجاب‌ و قبول‌ عقد ازدواج‌ موقت‌ را جاري‌ نمايد، در اين‌ صورت‌ اول‌ وكيل‌ زن‌ به‌ وكيل‌ مرد بگويد: "متعت‌ موكلتی موكلك‌ في‌ المدته‌المعلومه‌ علي‌ المهر المعلوم‌” (يعنی موكله‌ خودم‌ را به‌ ازدواج‌ موكل‌ تو در مدت‌ معين‌ با مهر معين‌ درآوردم‌ ) پس‌ بدون‌ فاصله‌ وكيل‌ مرد بگويد: "قبلت‌ لموكلی هكذا” (يعني‌ قبول‌ كردم‌ براي‌ موكل‌ خودم‌ همین‌طور) صحيح‌ است‌.

    طلاق در صیغه موقت
    طبق بیان صریح ماده 1139 قانون مدنی طلاق مخصوص نکاح دائم است و در ازدواج موقت وجود ندارد. ازدواج موقت با فوت یکی از طرفین، فسخ نکاح و یا انقضای مدت معین‌شده منحل می‌شود. فسخ نکاح می‌تواند بر مبنای وجود عيوبی مشخص در زن يا مرد انجام گيرد. شوهر می‌تواند در هرزمانی از ازدواج موقت٬ مدت باقی‌مانده را به زن ببخشد و عقد را منحل کند٬ چه زن به اين امر راضی باشد چه نباشد. هم‌چنین با انقضای مدت تعیین‌شده‌ی ازدواج موقت عقد منحل می‌شود. تنها راهی که به زن اختيار انحلال ازدواج موقت را می‌دهد، شرط ضمن عقد يا وکالت‌نامه مبنی برداشتن حق بذل مدت از سوی شوهر است. این وضع، در کنار موقتی بودن ازدواج و عدم دقت و بررسی وضع و اخلاق و شهرت همسر زنان را در شرایط ناامنی قرار می‌دهد. چه‌بسا ممکن است زن پس از صیغه موقت با آزار همسر مواجه شود، که در این صورت حتی نزد قانون نیز راه نجاتی ندارد.

    صیغه 99 ساله
    با توجه به شرایط صیغه موقت به نظر می‌رسد که بتوان زمان آن را طولانی مدت در نظر گرفت. ولی عقد موقت طولانی‌ مدت حکم عقد دائم را دارد و اگر زن بخواهد از او جدا شود باید او را راضی کند که طلاقش دهد.
    نظر علما در این رابـ ـطه متفاوت:

    • عقد صحیح است: (نظر حضرت امام خمینی؛ آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله صافی، آیت‌الله فاضل و آیت‌الله نوری همدانی)
    • عقد باطل است: (نظر آیت‌الله سیستانی) ایشان می‌فرماید: عقد موقت اندازه معینی ندارد و مقدار آن با توافق طرفین انجام می‌پذیرد، ولی باید مدت آن از مقدار عمر زن و شوهر یا یکی از آن‌ها بیشتر نباشد که در این صورت عقد بال خواهد بود.
    • بنا بر احتیاط احکام عقد دائم را دارد: (نظر آیت‌الله تبریزی، آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله وحید)
    • احکام عقد دائم را دارد: (نظر آیت‌الله بهجت)



    تهیه کننده : محمدی
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قواعد و قوانین ارث بری زوجین از یکدیگر

    یکی از مباحث مهم مربوط به ارث، در مورد ارث همسر است که قواعد و قوانین ویژه‌ی خود را در فقه و حقوق ایران به خودش اختصاص داده است. در طبقات ارثی که در قانون وجود دارد و هر یک از ورثه در طبقه‌ای قرار داده شده‌اند، همسر وارثی است که در کنار همه‌ی طبقات و ورثه می‌تواند ارث ببرد و نه تنها مانع ارث هیچ وارثی نمی‌شود بلکه هیچ وارثی نیز نمی‌تواند مانع از ارث بردن کامل او گردد.

    Q5fL3.jpg



    قواعد و قوانین ارث بری زوجین از یکدیگر
    یکی از مباحث مهم مربوط به ارث، در مورد ارث همسر است که قواعد و قوانین ویژه‌ی خود را در فقه و حقوق ایران به خودش اختصاص داده است. در طبقات ارثی که در قانون وجود دارد و هر یک از ورثه در طبقه‌ای قرار داده شده‌اند، همسر وارثی است که در کنار همه‌ی طبقات و ورثه می‌تواند ارث ببرد و نه تنها مانع ارث هیچ وارثی نمی‌شود بلکه هیچ وارثی نیز نمی‌تواند مانع از ارث بردن کامل او گردد.

    لازم است بدانید شرایط و میزان سهم ارث هر یک از زن و مرد به عنوان همسر، به شرح زیر است:

    الف: یکی از شرایط مهم ایجاد حق ارث برای خانم و آقا طبق مادهی ۹۴۰ قانون مدنی وجود رابطهی زوجیت دائمی بین زن و مرد است. بنابراین در صورتی که بین زن و مرد عقد موقت برقرار باشد، هیچ کدام از زن و مرد طبق قانون ایران از یکدیگر ارث نمی‌برند.
    ب: زن و شوهر به سبب عواملی که مانع از ارث بردن می‌باشد، ممنوع از ارث نباشند. در حقوق کشور ما چند عامل وجود دارد که مانع ارث بردن وارثان از یکدیگر می‌شود که عبارتند از:

    ۱. کفر وارث؛ بدین معنا که وارث شخص مسلمان نباید کافر باشد.
    ۲. قتل عمدی مورث توسط وارث. بنابراین در‌صورتی‌که یکی از زن یا شوهر، دیگری را عمدا به قتل رسانده باشد، قاتل ممنوع از ارث مقتول می‌گردد.

    پ: جالب است بدانید همان‌طور که طبقات بالاتر مانع ارث بردن طبقات پایین‌تر می‌شوند و حق تقدم با خویشان نزدیک‌تر است، در درون خود طبقات نیز گاهی وارثی موجب کاهش سهم ارث وارث دیگر می‌شود. مانند وجود فرزند برای میت که در سهم الارث همسر موثر می‌باشد. بدین‌ترتیب در صورتی که زن فرزندی نداشته باشد، سهم الارث شوهر وی یک دوم یا نصف اموال زن است و در صورتی که زن صاحب فرزند باشد، سهم‌الارث مرد یک چهارم از اموال زن می‌باشد. در مورد سهم الارث زن نیز، در صورتی که مرد فرزندی نداشته باشد، یک چهارم از اموال مرد و در صورت فرزند‌دار بودن مرد، یک هشتم از اموال وی می‌باشد.

    سوالی که ممکن است برایتان پیش بیاید، در رابـ ـطه با نحوه‌ی تقسیم ارث در شرایطی است که مرد دارای چندین همسر می‌باشد. در این موارد سهم ارث یک چهارم و یا یک هشتم به طور مساوی میان زنان تقسیم می‌شود. برای مثال تصور کنید که یک آقا در هنگام مرگ دو همسر دائمی و دو فرزند دارد. در صورتی که مجموع اموال وی سی و دو میلیون باشد، یک هشتم این اموال که عبارت از چهار میلیون می‌باشد، میان همسران وی به طور مساوی تقسیم می‌شود.

    ت: همان‌طور که می‌دانید در اثر طلاق رابـ ـطه‌ی زوجیت بین زن و شوهر از بین می‌رود و بنابراین هیچ یک حق ارثی نسبت به یکدیگر ندارند. اما یک استثنای مهم در این مورد وجود دارد و آن زمانی است که طلاق از نوع طلاق رجعی باشد؛ یعنی طلاقی که در طول دوران سه ماهه‌ی بعد از آن که عده نام دارد، مرد حق رجوع و بازگشت به زن را دارد و با این رجوع رابـ ـطه‌ی زن و شوهری مجددا شکل می‌گیرد. طبق ماده‌ی ۹۴۳ قانون مدنی اگر در دوران عدهی طلاق رجعی هر یک از زن و شوهر بمیرند، از یکدیگر ارث می‌برند.

    ث: اگر شوهر بیمار شود و در زمان بیماری زن خود را طلاق دهد، در صورتی که در فاصله ی یک سال از زمان طلاق به دلیل همان بیماری بمیرد، طبق ماده‌ی ۹۴۴ قانون مدنی، زن مطلقه در صورتی که دوباره ازدواج نکرده باشد از وی ارث می‌برد و در این مواقع نوع طلاق مهم نیست.

    ج: عکس مساله‌ی بالا نیز می‌تواند وجود داشته باشد. یعنی اگر مردی که بیمار است، زنی را به عقد خود در آورد، در صورتی که قبل از برقراری رابـ ـطه‌ی زناشویی با آن زن، به دلیل همان بیماری بمیرد، طبق ماده‌ی ۹۴۵ قانون مدنی زن از او ارث نمی‌برد.

    چ: تفاوت مهمی که در مورد اموال مورد ارث توسط زن یا شوهر وجود دارد این است که با توجه به مادهی ۹۴۶ قانون مدنی، مرد از کلیه‌ی اموال همسر خود ارث می‌برد. اما زن در صورتی که مرد دارای فرزند باشد، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان را ارث می‌برد. همین شرایط در موردی که مرد فرزندی ندارد نیز جاری است با این تفاوت که در این موارد سهم زن همان طور که گفتیم، یک چهارم است. قابل ذکر است که اموال منقول به کلیه‌ی اموالی گفته می‌شود که بدون آسیب به زمین قابل جا به جایی باشند مانند اتومبیل و اموال غیر منقول اموالی هستند که قابل جابه جایی نمی‌باشند و یا انتقال آن ها موجب آسیب می‌شود مانند خانه.

    البته قانون برای جلوگیری از ضایع شدن حقوق زن و یا سوء‌استفاده‌ی ورثه، در ماده ی ۹۴۸ این نکته را پیش‌بینی نموده که در صورت خودداری ورثه از دادن قیمت اموال غیر منقول، زن می‌تواند حق خود را از عین این اموال به دست آورد.

    ح: به عنوان نکته‌ی پایانی به شرایطی اشاره می‌کنیم که تنها وارث میت همسر وی می‌باشد. نحوه‌ی تقسیم ارث در این شرایط با توجه به این که وارث، زن یا شوهر باشد، متفاوت است. بدین‌معنا که شوهر از تمام اموال همسر خود ارث میبرد اما زن تنها وارث یک چهارم از اموال شوهر خود می‌گردد. ما‌بقی این اموال به عنوان مال بدون وارث طبق ماده‌ی ۸۶۶ قانون مدنی متعلق به حکومت می‌باشد.



    گردآورنده: شیوا ترابی
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    شرایط و حکم ازدواج دختر بدون رضایت پدر چیست؟
    عقد بدون اجازه پدر اعتبار شرعی دارد؟
    آیت‌ا... صافی گلپایگانی: به نظر اینجانب بنابر احتیاط واجب، نکاح دختر باکـ ـره بالغه باید با اذن پدر یا جد پدری باشد و اگر بدون اجازه عقد کرده ‌باشند احتیاط آن است که مرد طلاق بدهد و بعد اگر با آن خانم ازدواج کند با اذن پدر یا جد باشد. البته اگر بدون اجازه عقد کرده‌ باشند و پدر بعد از اطلاع با آن مخالفت نکند و رضایت بدهد همان عقد اول کافی است.

    آیت‌ا... مکارم شیرازی: دختر باید در صورت امکان به شکلى رضایت پدر را جلب کند، در غیر این صورت عقد آنها اشکال دارد و احتیاط واجب آن است که پسر باقی‌مانده مدت را ببخشد و از همدیگر جدا شوند و اگر عقد دائم بوده، او را طلاق دهد. توضیح‌المسائل (المحشی الامام الخمینی)،ج2، ص 925

    آیت‌ا... سیستانی: دخترى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است، يعنى مصلحت خود را تشخيص مى‏دهد، اگر بخواهد شوهر كند ، چنانچه با ‌كره باشد و متصدى امور زندگانى خويش نباشد، بايد از پدر، يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد، بلكه ـ بنابر احتياط واجب ـ اگر خود متصدى امور زندگانى خويش باشد نيز بايد اجازه بگيرد و اجازه مادر و برادر لازم نيست .( مسئله ۲۳۴۳)



    کدام مراجع اذن پدر را ضروری می‌دانند؟

    آیات عظام امام خمینی(ره)، شبیری زنجانی، تبریزی و نوری همدانی عقیده دارند اذن پدر در ازدواج دختر لازم است. آیت‌ا... سیستانی هم پیرو همین نظر هستند اما در دختری که متصدی امور زندگی خودش باشد اذن پدر را بنا بر احتیاط واجب لازم می‌دانند نه به فتوا.


    آیت‌ا... مکارم شیرازی در توضیح‌المسائل خود در این باره می‌نویسند: دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می‌دهد چنانچه باکـ ـره باشد، احتیاط آن است که با اجازه پدر یا جد پدری ازدواج كند ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست. همچنین اگر به پدر یا جد پدری دسترسی نباشد و دختر هم احتیاج به شوهر‌کردن داشته باشد یا اینکه دختر قبلا شوهر کرده باشد که در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.


    کدام مراجع اجازه پدر را برای عقد دختر لازم نمی‌دانند؟


    اما آخرین رویکرد مراجع به مسئله ازدواج، رویکردی است که ازدواج دختر رشیده و بالغ را بی‌نیاز از اذن پدر می‌داند. مثل آیت‌ا... اردبیلی که معتقدند اگر دختر باکـ ـره‌‏اى که به حد بلوغ رسیده و رشیده است‌ ـ یعنى مصلحت خود را تشخیص مى‌‏دهد‌ ـ بتواند زندگانى خود را به نحو مستقل اداره کند و قدرت تصمیم‌گیرى صحیح در امور زندگى خود را داشته باشد و بیم آن که فریب بخورد در میان نباشد، چنانچه بخواهد ازدواج کند، احتیاجى به اجازه پدر یا جد پدرى خود ندارد و در غیر این صورت، بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جد پدرى خود اجازه بگیرد و اجازه مادر یا برادر لازم نیست. همچنین بنابر احتیاط واجب دخترى که باکـ ـره نیست نیز همین حکم را دارد.


    بخشی از فتواهای آیت‌ا... مکارم شیرازی



    در ازدواج دختر در چه مواردی اجازه پدر لازم نیست؟


    در صورتی که دختر قبلا شوهر کرده و شوهرش فوت کرده باشد یا از او طلاق گرفته باشد برای ازدواج‌های بعدی اجازه پدر لازم نیست و همچنین در صورتی که خواستگار مناسبی برای دختر بیاید و پدر بدون دلیل موجه با آن مخالفت کند.

    آیا دختری که پدر و جد پدری‌اش فوت شده‌اند، می‌تواند بدون اذن خانواده ازدواج کند؟


    درصورتی که به تصدیق بزرگ‌ترهای فامیل (از قبیل عمو یا دايی) خواستگار مورد نظر کفو و مناسب دختر باشد و دسترسی به پدر دختر نباشد، می‌توانند با هم ازدواج کنند.



    اگر پدر یا جد پدری به هر دلیلی غایب یا دردسترس نبود، چه کنیم؟

    طبق فتواى علما در صورتى که پدر یا جد پدرى غایب باشد و دختر باکـ ـره احتیاج به شوهر داشته باشد، اجازه لازم نیست.



    اجازه پدر برای ازدواج دختران از چه سنی لازم نیست؟



    از سن 30 سال به بالا به شرط اینکه دختر، فرد هوشیاری باشد و بتواند تصمیم بگیرد و مصلحت خود را تشخیص دهد، اجازه پدر لازم نیست.

    : اگر دختری بداند كه پدرش در صورت اطلاع از ازدواج موقت او با پسری به دلیل صلاحیت پسر و شناخته بودن او برای پدرش, مخالفتی نمی كند آیا می تواند بدون اطلاع پدرش صیغه عقد موقت بخواند؟

    جواب: اطمینان به رضایت كافی نیست اگر دختر مستقیماً نمی تواند موضوع را با پدر مطرح كند به وسیله یكی از بستگان پدر را در جریان امر قرار دهد و از ارتباط دور از چشم خانواده جداً پرهیز نماید زیرا خدای نكرده ممكن است موجب پی آمدهای غیر قابل جبران گردد. (ر.ك توضیح المسائل 12 مرجع، ج2، ص451)



    آیا در صیغه محرمیت اذن پدر دختر لازم است؟

    جواب: صیغه محرمیت چیزی جز عقد موقت نیست و شرایط عقد موقت در آن لازم است. (ر.ك استفتائات امام (ره)، ج3، ص113، س87)

    چه زمانی پدر صلاحیت اجازه دادن ندارد

    مواردی وجود دارد که حق اجازه دادن برای ازدواج دختر را از پدر می‌گیرد و آن زمانی است که، ولی یا سرپرست یکی از شرایط زیر را داشته باشد: غایب باشد یا دیوانه باشد، یا سفیه باشد (یعنی همانند فردی باشد که مال خود را در کار‌های بیهورده صرف کند و نتواند در موارد مالی عاقلانه رفتار کند) یا اینکه خود تحت قیمومیت اشخاص دیگر باشد.




    به این ترتیب اجازه او لازم نیست و دختر حق دارد آزادانه ازدواج کند به‌علاوه زمانی که، ولی زنده و سالم باشد، اما به دلایلی دسترسی به او امکان‌پذیر نباشد، در این مورد هم اجازه پدر به خودی خود منتفی می‌شود. البته نباید فراموش کرد که ثبت این ازدواج در دفترخانه در گرو این استکه دختر هریک از موارد غیبت، جنون، سفه یا تحت قیمومیت بودن، ولی را در دادگاه اثبات کند.
    پس دختر باید ثابت کند که پدرش دیوانه است و پدربزرگ هم ندارد، در این صورت دادگاه اجازه ازدواج او را صادر خواهد کرد.

    وقتی اجازه می‌میرد



    هر زمان که پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه خودداری کند، اجازه او ساقط می‌شود. در این صورت دختر می‌تواند با مراجعه به دادگاه و معرفی کامل مرد مورد علاقه خود و بیان شرایط ازدواج و مهریه‌ای که بین آن‌ها توافق شده است، اجازه لازم برای عقد را بگیرد دادگاه پس از انجام بررسی‌های مختلف مممکن است اجازه را صادر کند به این ترتیب دختر و پسر با در دست داشتن محوز فوق می‌توانند به یک دفتر ازدواج مراجعه و عقد را ثبت کنند.اگر دختر بدون مراجعه به داگاه و گرفتن اجازه ازدواج کند، عقد او باطل نخواهد بود، ولی سردفتری که بدون اجازه این عقد را ثبت کرده است، مرتکب تخلف انتظامی شده و مجازات می‌شود.

    اجازه ندادن همان و ازدواج کردن همان



    تصور کنید دختری بدون اجازه، ولی اقدام به ازدواج کند. در این صورت این سؤال مطرح می‌شود که تکلیف عقد چیست؟ به عبارت دیگر آیا عقد صورت گرفته صحیح است یا صرفاً به دلیل نداشتن اجاره باطل می‌شود؟ تاکنون صحبت‌های زیادی در این مورد مطرح شده است، اما به‌نظر می‌رسد نتیجه مشخص و قطعی از این صحبت‌ها حاصل نشده است و نمی‌توان حکمی یکسان در اینباره داد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    حکم و مجازات پدر و مادری که فرزند نامشروع خود را به قتل برسانند چیست؟

    زندان، دیه و شلاق برای مرد و زنی که فرزند نامشروع‌شان را کشتند:پدر یا جد پدری كه فرزند خود را بكشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیر محكوم خواهد شد.» كه بدین ترتیب ملاحظه میگردد كه قتل عمدی فرزند توسطه پدر یا پدربزرگ پدری، موجب قصاص نفس نیست و مجازات آن پرداخت دیه به ورثه مقتول و حبس تعزیری از 3 تا 10 سال طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی است



    حکم و مجازات پدر و مادری که فرزند نامشروع خود را به قتل برسانند چیست؟
    فرزند کشی عبارتست از سلب آزادی و ظالمانه حیات فرزند به وسیله پدر و مادر بالغ و عاقل.حقوق جزایی ایران به رابـ ـطه پدر و فرزندی و حقوق ولایت پدر و جدّ پدری نسبت به فرزند بیش از روابط عاطفی مادر توجه نموده و در این رابـ ـطه قتل فرزند دارای حكم خاص است. كه در ماده 220 ق. م . ا به آن اشاره شده است.

    مستندات قانونی
    مطابق ماده 205 قانون مجازات اسلامی، قتل عمد موجب قصاص است و اولیای دم می توانند با اذن ولی امر قاتل با رعایت شرایط قصاص كنند و ولی امر می تواند این امر را به رئیس قوه قضائیه یا دیگری تفویض كند. بنابراین حكم این ماده كه بر مبنای احكام اسلامی انشا شده است بیانگر یك اصل و قاعده است به عبارت روشن تر اصل این است كه اگر فردی مرتكب قتل عمدی شود با رعایت شرایط قانونی و شرعی باید قصاص شود اما بر این اصل استثنائاتی وجود دارد. یكی از آن استثنائات این است كه اگر پدر قاتل باشد و مقتول فرزند شرعی و قانونی وی باشد در این صورت پدر به لحاظ قتل فرزندش، قصاص نمی شود و این حكم شرعی در ماده 220 قانون مجازات اسلامی این گونه تنسیق یافته است. «پدر یا جد پدری كه فرزند خود را بكشد قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محكوم خواهد شد.» البته این استثنا مربوط به زمانی نیست كه فرزندی پدر خود را عمداً بكشد یعنی اگر فرزندی پدر خود را بكشد قصاص خواهد شد و این حالت نمی تواند استثنایی بر اصل باشد.

    علت فرزند کشی
    اگر بخواهیم دلایل فرزندكشی را بیان نمائیم باید بگوئیم كه عمده دلایل فرزندكشی عبارتند از:

    1-بیماری روانی والدین یا یكی از آنها.

    2- نامشروع بودن كودك و كشتن وی جهت مخفی نگاه داشتن یك رابـ ـطه نامشروع توسط مادر.

    3- درگیریهای خانوادگی میان والدین كه منجر به فرزندكشی می گردد.

    4- فقر و نگرانی از آینده فرزندان.

    5- ناقص الخلقه بودن كودك كه نگهداری از وی برای والدین دشوار است و یا ناامیدی از آینده او.

    6- تعصباتی كه داشتن فرزند دختر را ننگ دانسته و منجر به دختر كشی می شود.

    7- سوءظن پدر نسبت به نامشروع بودن فرزندش.

    -8 جنونهای آنی بواسطه فشارهای عصبی وارده بر والدین و نهایتاً عنان اختیار از كف دادن و كشتن فرزند به دلایلی مانند نافرمانی، گریه زیاد كودك یا بازی گوشی فراوان.

    اگر پدر قاتل باشد و مقتول فرزند شرعی و قانونی وی باشد در این صورت پدر به لحاظ قتل فرزندش، قصاص نمی شود و این حكم شرعی در ماده 220 قانون مجازات اسلامی این گونه تنسیق یافته است. «پدر یا جد پدری كه فرزند خود را بكشد قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محكوم خواهد شد.» البته این استثنا مربوط به زمانی نیست كه فرزندی پدر خود را عمداً بكشد یعنی اگر فرزندی پدر خود را بكشد قصاص خواهد شد و این حالت نمی تواند استثنایی بر اصل باشد

    با این حال نمی توان دلایل فرزندكشی را منحصر به موارد مذكور در فوق دانست و دلایل دیگری نیز وجود دارند كه عمده تلقی نمی شوند. برای نمونه در یك مورد زنی برای پنهان ماندن رابـ ـطه نامشروع پنهانی خود با مرد دیگر كودك 6 ساله خود را از ترس اینكه كودك موضوع را به شوهر اطلاع دهد به قتل رسانده است.اما شاید دلیل عمده دیگر فرزند كشی را بتوان بازدارنده نبودن قانون در این زمینه دانست، ماده 220 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370) مقرر داشته: «پدر یا جد پدری كه فرزند خود را بكشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیر محكوم خواهد شد.» كه بدین ترتیب ملاحظه میگردد كه قتل عمدی فرزند توسطه پدر یا پدربزرگ پدری، موجب قصاص نفس نیست و مجازات آن پرداخت دیه به ورثه مقتول و حبس تعزیری از 3 تا 10 سال طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی است.بدین لحاظ هر چند در صورتی كه قاتل؛ مادر یا مادربزرگ یا پدربزرگ مادری مقتول باشد به مجازات قتل عمدی كه قصاص است محكوم خواهد شد لیكن تحقیقات نشان داده است كه اغلب فرزندكشی ها توسط پدران صورت می گیرد و مادران كمتر دست به ارتكاب قتل فرزندان خویش زده اند.

    البته عدم قصاص پدر یا پدربزرگ پدری بواسطه قتل فرزند یا نوه در ماده 220 مستند به نصوص قرآنی نیست و اتفاقاً خداوند در آیه 31 سوره الاسراء فرزندكشی را نهی و اختصاصاً در آیه 9 سوره تكویر و آیه 59 سوره نمل نیز دختركشی را منع و نهی نموده است؛ لیكن مبنای شرعی ماده 220 قانون مجازات اسلامی روایت معروف «انت و مالك لابیك» میباشد كه به موجب آن فقها در نصوص فقهی و شرعی آن را تفسیر به این امر كرده اند كه فرزند و اموال او تعلق به پدر دارد و بر همین مبنا علاوه بر ماده 220، در بند 11 ماده 198 قانون مجازات اسلامی نیز مقرر شده چنانكه سارق، پدر مال باخته باشد حد سرقت بر او جاری نخواهد شد. معذالك از لحاظ دستاوردهای علم جرم شناسی، ماده 220 قانون مجازات اسلامی در ردیف قوانین جرم زا قرار گرفته و وجود آن عاملی است كه دست پدران را در قتل فرزندان خویش باز گذارده و بدین ترتیب پدران مرتكب فرزندكشی بدون ترس از مجازات شدید یا سنگینی كه برای قتل عمدی در قانون مورد پیش بینی قرار گرفته، راحت تر دست به ارتكاب چنین جنایتی می زنند.

    متاسفانه قانونگذار ما بر خلاف بند 2 ماده 6 كنوانسیون حقوق كودك كه خود نیز بدان ملحق شده و تضمین داده كه حداكثر امكانات را برای بقاء كودكان تضمین نماید هنوز راهكاری برای حذف یا اصلاح ماده 220 قانون مجازات اسلامی ارائه نكرده و در قانون حمایت از حقوق كودكان و نوجوانان (مصوب 25/9/1381) نیز نصی درباره فرزندكشی مورد پیش بینی قرار نداده است و تنها در ماده 2 آن، هر نوع آزار و اذیت كودكان و نوجوانان را كه موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی یا اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد را ممنوع اعلام و به موجب ماده 4 آن برای مرتكب، مجازات حبس از سه ماه و یك روز تا 6 ماه و یا جزای نقدی تا ده میلیون ریال را مورد پیش بینی قرار داده كه در هر حال نمی تواند مانعی بر سر راه ارتكاب بزه فرزندكشی باشد.

    متاسفانه علیرغم همه تذكرات و انتقاداتی كه در 25 سال گذشته از ناحیه حقوقدانان نسبت به ماده 16 قانون حدود و قصاص و دیات و ماده 220 قانون مجازات اسلامی و جرم زا بودن آن صورت گرفت ظاهراً هیچ توجهی از ناحیه قانونگذار به این انتقادات صورت نگرفته چرا كه در لایحه جدید پیشنهادی قوه قضائیه كه یك فوریت آن نیز اخیراً به تصویب مجلس رسیده است، مجدداً مفاد ماده 220 قانون مجازات اسلامی در بند 4 از ماده 1 – 313 تكرار شده و مع الاسف در این زمینه جرم انگاری جدید نیز در خصوص افراد فرزندكش صورت نگرفته است؛ این همه در حالی است كه فرزندكشی از جمله جرایمی است كه به شدت باعث بر هم خوردن نظم عمومی جامعه و جریحه دار شدن وجدان عمومی میگردد؛از این رو بر قانونگذار است كه در این زمینه اقدمات لازم را معمول داشته و مبادرت به تصویب قوانینی در این زمینه نماید كه بازدارندگی بیشتری داشته و بتواند پاسخگوی نیاز جامعه امروزی باشد.

    ماده 220 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370) مقرر داشته: پدر یا جد پدری كه فرزند خود را بكشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیر محكوم خواهد شد.» كه بدین ترتیب ملاحظه میگردد كه قتل عمدی فرزند توسطه پدر یا پدربزرگ پدری، موجب قصاص نفس نیست و مجازات آن پرداخت دیه به ورثه مقتول و حبس تعزیری از 3 تا 10 سال طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی است.

    در هر حال نگارنده بر این عقیده نیست كه برای پدر فرزندكش مجازات اعدام یا قصاص نفس در نظر گرفته شود، چه صرفنظر از مباحث مربوط به مجازات اعدام، پدر فرزندان دیگری نیز داشته و در هر حال خانواده ای تحت تكفل او قرار دارند و اعدام پدر آثار نامطلوبی بر خانواده بر جای خواهد گذاشت؛ لیكن تصویب قوانینی كه پیشگیرانه تر باشد در این زمینه توصیه می شود، مانند قوانینی كه صلاحیت والدین را در نگهداری فرزند در صورت اولین اقدام خشونت بار سلب كرده و باعث شود بتوان از فرزند چنین والدینی در جای امن تری نگاهداری كرد و از بزه دیدگی بیشتر آنان پیشگیری بعمل آورد كما اینكه یكی از وظایف قوه قضائیه نیز حسب اصل 156 قانون اساسی نیز پیشگیری از وقوع جرم است. بعلاوه تصویب قوانینی كه امكان سقط جنین فرزندان ناقص الخلقه را تا قبل از زایمان فراهم كند نیز میتواند بعنوان قانونی پیشگیرنده از فرزندكشی تلقی شود هر چند كه در سال 1384 حسب مصوبه مجلس، امكان سقط جنینهای ناقص الخلقه را تا قبل از چهار ماهگی داده است.

    بعلاوه تلاش برای افزایش سلامت روانی و بهداشت روانی مردم به طرق مقتضی و تلاش در جهت بهبود وضمیت معیشتی آنان نیز میتواند اقدام موثری در جهت پیشگیری از وقوع فرزندكشی باشد. با این حال نمیتوان صرف تصویب قوانین پیشگیرانه و اقدمات پیشگیرانه را كافی دانست، تصویب قوانین بازدارنده و جرم انگاری خاص در خصوص فرزندكشی نیز ضروری است تا بدین واسطه پدرانی كه قصد كشتن فرزند خویش را دارند با ترس از عواقب عمل ارتكابی خویش از ارتكاب این عمل صرفنظر نمایند.

    حادثه ای تلخ و تکان دهنده
    زندان، دیه و شلاق برای مرد و زنی که فرزند نامشروع‌شان را کشتند

    شامگاه 12 اردیبهشت سال گذشته زن گریانی با مراجعه به اداره آگاهی ورامین مدعی شد خودروی سواری‌اش در حالی که فرزندش نیز داخل آن بوده به سرقت رفته است.
    این زن به کارآگاهان گفت: «ساعتی پیش با پسر 15 ماهه‌ام عرشیا سواربر خودروی شخصی‌ام به خیابان رفتم. در بین راه برای خرید دارو پیاده شدم و چون کار خاصی نداشتم عرشیا را داخل ماشین گذاشتم و پیاده شدم. اما وقتی از داروخانه بیرون آمدم دیدم هیچ خبری از خودرو و پسرم نیست. فکر می‌کنم دایی شوهرم، پسرم را دزدیده باشد.»

    با گزارش این آدم ربایی، تیم ویژه‌ای از کارآگاهان وارد عمل شدند و تحقیقات تخصصی ادامه یافت. اما با توجه به اینکه اظهارات زن جوان مشکوک به نظر می‌رسید مأموران او را به‌صورت ویژه تحت بازجویی‌های فنی قرار دادند تا اینکه راز هولناک رابـ ـطه شیطانی او با دایی شوهرش فاش شد. درادامه، تلاش برای ردیابی دایی همسر این زن آغاز شد و سرانجام پلیس او را در رامسر دستگیر کرد. مرد 43 ساله ابتدا همه حرف‌های همسر پسر خواهرش را رد کرد اما در ادامه بازجویی‌ها وقتی خود را در برابر شواهد ومستندات پلیس دید پرده از راز شومی برداشت و به قتل نوزاد 15 ماهه با همدستی زن جوان اعتراف کرد.

    این مرد به مأموران گفت: «مدتی بود خواهر زاده‌ام به رابـ ـطه من و همسرش شک کرده بود. حتی می‌خواست از عرشیا آزمایش دی ان ای بگیرد. اگر این اتفاق می‌افتاد رابـ ـطه ما لو می‌رفت به همین دلیل نقشه قتل عرشیا را کشیدیم. روز حادثه طبق برنامه مادر عرشیا او را داخل خودرو گذاشت و به داروخانه رفت. من هم سوارماشین شدم و به بیابان‌های اطراف ورامین رفتم.بعد هم عرشیا را خفه کرده و جسدش را داخل چاهی عمیق انداختم. چون قرار بود همه چیز یک سرقت نشان داده شود یک چرخ خودرو را باز و آن را همانجا رها کردم.»

    بدین ترتیب هر دومتهم به اتهام مشارکت در قتل کودک و رابـ ـطه نامشروع دستگیر شدند.رسیدگی به این پرونده دردادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور قاضی کیخا-مستشار- انجام شد. در پایان جلسه قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
    براساس تصمیم دادگاه، مرد 43 ساله به 10 سال حبس و پرداخت دیه کامل مرد مسلمان محکوم شد و زن جوان نیز به اتهام مشارکت در قتل با حکم پنج سال حبس روانه زندان شد. همچنین قضات دادگاه، هریک از متهمان را به اتهام ارتباط نا مشروع به 100 ضربه شلاق محکوم کردند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اگر زن با وجود داشتن شوهر از مرد دیگری حامله گردد حکم بچه چیست؟
    ارتباط نامشروع، از تخیل تا واقعیت
    مردی قصد دارد از همسرش جدا شود. مهریه همسر او بسیار سنگین است. او برای رهایی از پرداخت این مهریه و نیز سرکیسه کردن همسرش، موقعیتی را فراهم می‌کند که مردی غریبه با همسرش رابـ ـطه نامشروع داشته باشد و با فیلمبرداری از این موقعیت، همسرش را تهدید می‌کند که در صورت عدم رضایت به طلاق و نپرداختن مبلغی پول به او، این فیلم را منتشر خواهد کرد. همسر مرد راضی به طلاق و پرداخت پول می‌شود، اما نمی‌داند این نقشه‌ای است که همسرش به واسطه آن تا به حال چند بار اقدام به کلاهبرداری‌های مشابه کرده است.

    این خلاصه داستان فیلمی‌ به نام نقاب است که دو سال قبل نسخه کوتاه شده آن در سینماهای ایران به نمایش درآمد اما مدت کوتاهی پس از آن، نسخه کامل فیلم از طریق شبکه غیرقانونی پخش فیلم‌های سینمایی به دست مخاطبان رسید. این فیلم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده بود اما هنوز هم مردانی هستند که تصور می‌کنند اگر بتوانند برای همسر خود پاپوشی از این نوع درست کنند، راحت و بی‌دردسر از آنها جدا می‌شوند و به سراغ زندگی خود مـی‌رونـد.بسیاری از این مردان در دادگاه‌های خانواده، همسر خود را تهدید می‌کنند که اگر راضی به طلاق نشود، با جور کردن ۴ شاهد و طرح دادخواستی با عنوان رابـ ـطه نامشروع در دادسرای ارشاد، آبروی آنها را می‌برند. اغلب این مردان نمی‌دانند که حتی اگر چنین جرمی‌ نیز در مورد همسرشان به اثبات برسد، این مساله بحث مهریه را منتفی نمی‌کند.

    چون مهریه مالی است که پیش از وقوع خــ ـیانـت و در همان زمان عقد به زن تعلق گرفته است و در چنین حالتی ممکن است دادگاه تخفیف اندکی را برای گرفتن مهریه قائل شود و مهریه در هر شرایطی به زن تعلق می‌گیرد و فقط اثبات خــ ـیانـت می‌تواند سبب شود مرد بتواند براحتی همسرش را طلاق دهد.در مورد زنانی هم که تمایل به طلاق دارند، ممکن است برخی از آنها به سراغ زنی بروند و او را ترغیب کنند از طریق تماس تلفنی و تله‌گذاری، همسر آنها را به دام بیندازد تا در نهایت پس از اثبات خــ ـیانـت همسرشان بتوانند بسادگی طلاق بگیرند.

    اینها راه‌حل‌هایی است که برخی افراد در دادگاه در پیش می‌گیرند، اما شرایط همیشه مانند فیلم‌های سینمایی نیست و بسیاری از افراد در این مسیر دچار مشکلات عجیب و غریبی می‌شوند.در شرع مقدس اسلام و تمام مذاهب آسمانی خــ ـیانـت عملی حرام تلقی شده و ارتکاب آن از سوی هرفردی با کیفر و جزای سنگین همراه است .در تمامی جوامع مدنی به محض این‌که زن و شوهر با خطبه عقد یا بنابر رسوم و فرهنگ خودشان با هم ازدواج می‌کنند و رابـ ـطه زن و شوهری میان آنها پیش می‌آید و زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند، میان آنها حریم و رابـ ـطه‌ای ایجاد می‌شود که در تمام جوامع بشری به رسمیت شناخته می‌شود و مردم آن جوامع برای آن قداست و حرمت قائل هستند. به همین دلیل وارد شدن شخص یا اشخاص دیگر به این حریم قبیح و زشت تلقی شده و با آن بشدت برخورد می‌شود.

    در بعد تاریخی حتی در قدیمی‌ترین قوانین بشری مثل قانون حمورابی برای کسانی که مرتکب جرائم خانوادگی شوند مجازات سختی پیش‌بینی کرده بودند. مثلا زنی که به شوهرش خــ ـیانـت می‌کرد یا مردی که به زنش خــ ـیانـت می‌کرد به مجازات حبس، تبعید و شلاق محکوم می‌شد که این موارد بسته به نوع جرم و کیفیت آن تقسیم‌بندی‌های خاص خود را داشت و این مجازات در مواردی منجر به صدور حکم مرگ مجرم می‌شد.

    در شرع مقدس اسلام و تمام مذاهب آسمانی هم خــ ـیانـت عملی حرام تلقی شده و ارتکاب آن از سوی هر فردی با کیفر و جزای سنگین همراه است.در شرع مقدس اسلام این جرم در ۲ قسمت زنـ*ـا و رابـ ـطه نامشروع تعریف شده است.یک قسمت از این مجازات مشمول حد است که از سوی خدا تعیین و در دین اسلام هم مشخص شده است.و یک قسمت از این مجازات هم موجب تعزیر می‌شود.تعزیر هم مجازاتی است که تعیین آن به اختیار حاکم است و تفاوت آن با مجازات در این است که حد را خدا از طریق پیامبر خود برای ما مشخص کرده است و در آن هم جرم و هم مجازات مشخص است.

    تعریف زنـ*ـا از نظر قانون چیست؟
    در ماده ۶۳ قانون مجازات اسلامی‌ در تعریف جرم زنـ*ـا آمده است: «جماع مرد با زنی که بر او ذاتا حرام است.»

    در کتاب دوم از باب اول قانون مجازات اسلامی‌ نیز راه‌های اثبات این جرم و انواع آن مشخص شده است. زنای محصنه، زنای به عنف و زنای غیرمحصنه مواردی است که انواع و اقسام آن در دین اسلام پیش‌بینی و شرح داده شده و مجازات آن مشخص است.

    رابـ ـطه نامشروع چگونه در دادسرا مطرح می‌شود؟
    همسران هنگام بروز اختلاف‌های خانوادگی برای رسیدگی به شکایت‌هایشان یا به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواست حقوقی ارائه می‌دهند یا در مواردی خاص سراغ دادسرا و طرح شکایت کیفری می‌روند.جرم رابـ ـطه نامشروع شکایتی است که می‌توان در تمام ‌دادسراها آن را طرح و پیگیری کرد.همسران هنگام بروز اختلاف‌های خانوادگی برای رسیدگی به شکایت‌هایشان یا به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواست حقوقی ارائه می‌دهند یا در مواردی خاص سراغ دادسرا و طرح شکایت کیفری می‌روند. جرم رابـ ـطه نامشروع شکایتی است که می‌توان در تمام ‌دادسراها آن را طرح و پیگیری کرد.

    در شهر تهران دادسرایی تخصصی با عنوان دادسرای ارشاد نیز برای رسیدگی به این جرم تعیین شده که افراد می‌توانند با مراجعه به این محل دادخواست خود را به این دادگاه تخصصی ارائه دهند، اما این مساله مانع از رسیدگی به این شکایت در دادسراهای عمومی‌ نیست. البته گاهی دادسراهای مختلف چنین پرونده‌هایی را برای دادسرای ارشاد ارسال می‌کنند تا در آن محل مورد رسیدگی قرار گیرد،اما در شهرستان‌ها این شکایت در دادسراها رسیدگی می‌شود. شیوه رسیدگی هم مانند دیگر جرائم کیفری است و دادگاه با احضار متهم و بازجویی از وی وارد رسیدگی به پرونده می‌شود.

    نکته جالب توجه این است که بر خلاف دادگاه‌ها و دادسراهای دیگر که خبرنگاران با مجوزهای لازم امکان حضور در جلسات دادگاه و تهیه گزارش از دادسراها را دارند، دادسرای ارشاد هیچ خبرنگاری را برای تهیه گزارش نمی‌پذیرد و درباره پرونده‌هایی که در این دادسرا مورد رسیدگی قرار می‌گیرد نیز هیچ گونه اطلاع رسانی صورت نمی‌گیرد. چنین مساله‌ای به این دلیل است که ممکن است بیان و گزارش چنین موضوع‌هایی باعث اشاعه فساد و فحشاء شود و در نتیجه قبح این مسائل از بین برود. به همین دلیل در اطلاع رسانی این پرونده‌ها نیز ملاحظه‌های فراوانی لحاظ می‌شود.

    زنان و مردانی که با در دست‌داشتن چنین شکایت‌هایی به دادگستری و یا دادسرا مراجعه می‌کنند، شکایت خود را چنین مطرح می‌کنند: در بیشتر مواردی که موضوع شکایت رابـ ـطه نامشروع است، شاکی مدعی می‌شود همسرش غیر از او با فرد دیگری نیز رابـ ـطه دارد. گاهی نیز همسران داشتن چنین رابـ ـطه‌ای را به یکدیگر نسبت می‌دهند و هر دوی آنها علیه یکدیگر شکایت می‌کنند.علت طرح چنین شکایت‌هایی نیز همیشه وجود چنین رابـ ـطه ای نیست بلکه در برخی موارد یکی از طرفین دچار توهم است یا این‌که به خاطر بدبینی یا دوست داشتن زیاد، همسر خود را به این مورد متهم می‌کند. در برخی موارد نیز همسران حریم خانواده را رعایت نمی‌کنند و با برخی رفتارهای خاص خود سبب بروز سوء ظن در همسر خود می‌شوند.

    برای شکایت رابـ ـطه نامشروع نیز شیوه‌هایی همچون اقرار، شهادت، دلایل و مدارک، علم قاضی و اماره برای اثبات جرم وجود دارد.اقرار اولین و بدیهی‌ترین دلیل اثبات جرم است به این معنی که وقتی از فردی شکایتی شده و متهم به انجام جرم است، در مقابل قاضی یا مامور نیروی انتظامی‌ قرار بگیرد و با زبان خودش اعتراف کند که جرم را مرتکب شده و بعد هم اقرار خود را با امضاء یا اثر انگشت تایید کند. دلایل و مدارک نیز شیوه دیگری برای اثبات جرم است. در قانون آیین دادرسی کیفری مشخص شده که گزارش و اعلام جرم باید مستند باشد و برای قاضی یقین حاصل شود که جرم انجام شده است.

    قانون در خصوص این جرم و اثبات آن سختگیری خاصی دارد و در مواردی که فردی به دیگری نسبت زنـ*ـا دهد و نتواند این جرم را ثابت کند، مجازات سختی پیش بینی شده است. به چنین جرمی‌در متون حقوقی «قذف» گفته می‌شود.تعریف دقیق حقوقی این عبارت نیز چنین است: قذف نوعی دشنام و به معنای متهم کردن شخصی به زنـ*ـا یا لواط است و در فقه اسلامی ‌و حقوق کیفری ایران جرم دانسته می‌شود و قذف‌کننده به میزان ۸۰ ضربه شلاق مجازات خواهد شد. این مجازات برای این تعیین شده که افراد به سادگی چنین اتهامی‌ به یکدیگر نزنند و صرف اختلافی کوچک آبروی یکدیگر را نریزند،

    زیرا در دین اسلام آبروی فرد مومن مانند خون اوست و هرکس آبروی مومنی را بریزد مانند این است که خون او را ریخته و به همین‌دلیل قانون برای چنین موضوعی این مجازات سخت را پیش‌بینی کرده است.در قرآن و در آیه۴ سوره نور نیز آمده است: کسانی که زنان عفیف را به زنـ*ـا متهم می‌کنند و ۴ شاهد نمی‌آورند ۸۰ ضربه تازیانه بزنید و از آن پس هرگز شهادتشان را نپذیرید که مردمی‌ فاسق‌اند.البته در مواردی که شکایت رابـ ـطه نامشروع مستدل و دقیق باشد، به این شکایت‌ها به دقت رسیدگی و مرتکب آن مجازات خواهد شد؛ اما با کسانی که بخواهند در این زمینه تهمت بزنند و حتی افرادی که به دروغ شهادت می‌دهند مورد مجازات قرار می‌گیرند. به همین سبب افرادی که می‌خواهند چنین شکایتی را مطرح کنند، حتما باید عواقب این کار را در نظر بگیرند و بی‌جهت به کسی تهمت نزنند.

    شیوه‌هایی برای اثبات جرم
    در دنیای امروز و با پیشرفت فناوری دامنه ارتباط‌های انسانی نیز گسترش یافته است. بسیاری از همسران با دیدن تلفن همراه همسرشان و خواندن پیامی‌کوتاه ممکن است نسبت به آنها مشکوک شده و تصور کنند همسر آنها با فردی غیر از او رابـ ـطه دارد.

    اما سوال اینجاست که آیا پیامک می‌تواند دلیلی بر وجود رابـ ـطه نامشروع باشد؟
    پاسخ به این سوال این گونه است: در چنین پرونده‌هایی علم قاضی بسیار مهم و موثر است. پذیرفتن این مساله بستگی به نظر قاضی دارد و او شرایط و اوضاع و احوال را در نظر می‌گیرد. ممکن است قاضی چنین مساله‌ای را به عنوان یک اماره بپذیرد و ممکن است قبول نکند.

    برای شنود تلفن متشاکی یا متهم علاوه بر اجازه قاضی پرونده، نیاز به اجازه قاضی ویژه‌ای نیز هست.فیلم و عکس نیز از دیگر مواردی است که از نظر برخی افراد ممکن است بتوان با آن رابـ ـطه نامشروع را ثابت کرد، در مورد چنین پرونده‌هایی اغلب شهادت شهود و اقرار به عنوان دلیل ارتکاب جرم مورد پذیرش قرار می‌گیرد و فیلم و عکس ادله اثبات جرم تلقی نمی‌شوند و فقط ممکن است برای قاضی به عنوان اماره و نشانه تقلی شود، زیرا مواردی وجود داشته که فیلم یا عکس ساختگی بوده و مونتاژ شده است تا آبروی فردی ریخته شود. چنین مسائلی نیز با توجه به پیشرفت فناوری براحتی قابل انجام است و به همین سبب قضات به چنین مسائلی توجهی جدی ندارند.

    آیا دادسرا در صورت درخواست شاکی، دستوری برای بررسی پرینت پیامک‌های متشاکی خواهد داد؟
    برای شنود تلفن متشاکی یا متهم در مراجع قضایی علاوه بر اجازه قاضی پرونده نیاز به اجازه قاضی ویژه‌ای نیز هست که با عنوان قاضی شنود در دادگاه یا دادسرا حضور دارد. قاضی شنود نیز فردی است که ابلاغ خاص و ویژه‌ای از ریاست قوه‌قضاییه دارد ولی بر اساس دستور مقامات عالی قضایی، روال دادسرا و دادگاه این است که در پرونده‌های مربوط به مسائل اخلاقی قاضی رسیدگی کننده و قاضی ویژه اجازه شنود را نمی‌دهند و به همین دلیل دادگاه در چنین مساله‌ای وارد نمی‌شود.

    زنان و مردان در شکایت رابـ ـطه نامشروع چه می‌گویند؟
    وقتی این سوال را از یک قاضی دادگستری می‌پرسم، پاسخ می‌دهد: در شکایت‌هایی که خانم‌ها علیه همسران خود مطرح می‌کنند مواردی که سبب شکایت شده این‌گونه است که زنی آمده از همسر خود شکایت کرده که با زنی رابـ ـطه نامشروع دارد، اما در بررسی دادسرا مشخص شده که رابـ ـطه شوهرش با یک زن دیگر صرفا رابـ ـطه کاری بوده است و فقط در طول یک مسیر مشخص مرد همکار خانمش را سوار خودروی خود کرده و زن با دیدن این صحنه از این مساله تلقی رابـ ـطه نامشروع کرده است.

    در پرونده‌ای دیگر زنی از تلفن همراه همسرش پیامکی را پیدا کرده که از طرف دوست مذکر مرد ارسال شده، اما چون الفاظ موجود در پیامک ناجور و مشکوک‌ بوده، همسر مرد تصور کرده فرستنده آن یک زن بوده و این تصور ایجاد‌شده که میان او و همسرش رابـ ـطه نامشروع وجود داشته است.در مورد مردها نیز در یک پرونده زنی به دیدن پدر و مادرش می‌رفته و چون شوهرش سختگیری می‌کرده به شوهرش چیزی نگفته و همسرش نسبت به این رابـ ـطه مشکوک شده است.

    در پرونده ای دیگر زنی بدون اطلاع همسرش به خانواده خود کمک می‌کرده و این مساله سبب مشکوک‌شدن همسر و طرح شکایت شده است.یا در پرونده‌ای دیگر زنی بدون اطلاع همسرش به ورزشگاه می‌رفته و شوهرش وقتی خانه تلفن می‌کرده او جواب نمی‌داده و حضور نداشته و این مساله سبب شکایت شوهر شده است. در تمامی ‌این موارد، ادعاهای شاکی بررسی و مشخص شده این ادعاها صحت نداشته است.بهتر است همسران شرایط و اوضاع و احوال خود را در نظر بگیرند و اگر روابط کاری یا مسائلی از این دست دارند، با صداقت آن را با همسر خود در میان بگذارند.

    او همچنین به مساله «دفاع مشروع» نیز به عنوان یکی از مسائل مرتبط با این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید: «در قانون بحثی با عنوان دفاع مشروع وجود دارد و معنی آن این است که اگر مردی همسر خود را در حین ارتکاب عمل زنـ*ـا با شخص دیگری ببیند می‌تواند هم مرد و هم همسر خود را بکشد.این مساله نیز تنها در شرایطی قابل پذیرش است که مرد این دو نفر را اصطلاحا در یک فراش یعنی روی تخت یا میز ببیند. البته اگر مرد برای چنین کاری برنامه‌ریزی کند و برای همسرش توطئه یا دام بچیند، با قتل همسرش و فرد دیگر مرتکب قتل شده و قصاص خواهد شد. اگر هم به آنها صدمه‌ای جز کشتن بزند متناسب با آن مجازات می‌شود.

    رابـ ـطه نامشروع میان زن و شوهر!

    شکلی غیرطبیعی ابراز محبت کنند. جالب است بدانید در ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی در ارتباط با جرایم و اعمال منافی عفت آمده است هر کس علنا در انظار و اماکن عمومی ‌و معابر تظاهر به عمل حرامی ‌نماید، این شاید برخی تصور کنند وجود رابـ ـطه زوجیت میان همسران به آنها اجازه می‌دهد تا در ملاءعام به یکدیگر به کار او مجازات دارد و به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شود.

    در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس عمل دچار کیفر نمی‌باشد مثل روبوسی زن و شوهر ولی عفت عمومی‌ را جریحه‌دار نماید، فقط به حبس از ۲ روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شود. این مساله نشان می‌دهد روابط زن و شوهر در خارج از چارچوب حریم منزل از نظر قانون قبیح است.البته قانون در رسیدگی به چنین جرائمی‌ُِ همه شرایط و اوضاع و احوال را در نظر می‌گیرد و تنها در صورتی مرتکب جرم را مجازات می‌کند که مشخص شود او سوء‌نیت داشته است. مثلا اگر زن و شوهری بعد از یک سفر طولانی در فرودگاه با هم مواجه شوند، طبیعتا این مساله جرم تلقی نمی‌شود، اما مواردی وجود داشته که مردی با همسر خودش و زنی دیگر در خانه‌ای تنها بوده و با همسر خودش رفتاری را کرده تا در زن دیگر زمینه سوء‌استفاده ایجاد کند و قانون نیز با چنین مساله‌ای برخورد کرده است .

    استفتاء:

    اینجانب با وجود همسر از یک رابـ ـطه نامشروع صاحب فرزندی شدم.

    درصورتی که شوهر من توانایی جنـ*ـسی ندارد. حکم من و بچه چیست؟ آیا مجاز به نگه داشتن آن می باشم؟

    جواب:

    باسمه جلت اسمائه؛ اگر در تمام مدت حاملگی یک مرتبه هم شوهرتان عمل جنـ*ـسی انجام داد و منی او داخل رحم شد بچه منتسب به اوست و حلال زاده است و اگر چنین تمکنی ندارد قهراً بچه از نطفه زنـ*ـا محقق شده است و حـرام*زـاده است ولی باید بچه را نگه دارید و از بین بردن او حرام است.



    ماجرای رابـ ـطه نامشروع و باردار شدن ندا دختر 17 ساله!

    عاقبت دوستی ندا دختر 17 ساله در تلگرام چیزی نبود جز یک رابـ ـطه نامشروع و باردار شدن وی از پسری به نام امیر، که زندگی اش را به تباهی کشاند.

    رابـ ـطه نامشروع و باردار شدن دختر 17 ساله از امیر

    دختری 17 ساله که در فضای مجازی با پسری به نام امیر آشنا می شود و دل به وی می بندد،عاقبت ماجرای آن ها به بارداری دختر منجر می شود. ندا با ترس و وحشت و گریه‌های بی‌امان وارد اتاق مشاوره شد. پس از چند لحظه وقتی مشاور کلانتری را در کنار خود دید آرام گرفت. حرف‌های مشاور باعث شد به او اعتماد کند و رازش را به او بگوید. رازی که مدتی بود بر زندگی‌اش سایه اندخته بود.

    داستان زندگی‌اش را با معرفی خود شروع کرد. «ندا هستم 17 ساله و مجرد، پدرم را در یک‌سالگی از دست دادم و مادرم هم بی‌رحمانه کودک شیرخواره‌اش را رها کرد و رفت پی زندگی‌اش‌. از آن به بعد به پدربزرگ و عموهایم تحمیل شدم. از نظر رفاهی مشکلی نداشتم، اما عاطفه را باید از آدم‌های کوچه و خیابان گدایی می‌کردم و بعد از مدتی هم مانند تفاله دور انداخته می‌شدم. تنها سرمایه من خانه پدری‌ام بود که فروختند و به حساب بلندمدت سپردند،

    حالا پس از گذشت 16 سال یک دختر میلیونر شده بودم، اما نمی‌توانستم تا 18 سالگی از آن پول استفاده کنم، چون پدربزرگم قیم من بود. از طریق شبکه‌های اجتماعی با امیر آشنا شدم. دو سال از من بزرگ‌تر بود و وضع مالی خوبی نداشت، ولی دوستت دارم‌هایش آنچنان روحم را قبضه کرده بود که به وضع مالی و تیپ و قیافه‌اش توجهی نمی‌کردم. یک‌سال گذشت؛ یک روز جهنمی او هم مرا در برزخ تنهایی گذاشت و رفت تا هشت ماه بعد…

    یکی از عموهایم با مشکل مالی مواجه شده بود، پدربزرگم چند میلیون از حسابم برداشت کرد و به او داد. از آنها متنفر شده بودم چطور می‌توانستند به تنها پشتوانه یک دختر محروم از پدر و مادر این‌گونه دست درازی کنند. در همان بحبوحه دوباره سروکله امیر پیدا شد، تا آن موقع نمی‌دانست من صاحب چنین ثروتی هستم، اما مجبور شدم همه چیز را برایش توضیح دهم تا راه‌حلی برایم پیدا کند،

    او هم که می‌خواست خودی نشان دهد، گفت خودم راهش را پیدا کردم، باید حکم رشد بگیری تا کسی به حسابت دسترسی نداشته باشد.بعد از کلی دوندگی موفق شدم حکم را از دادگاه بگیرم؛ اما خانواده پدربزرگم بعد از این‌که از گرفتن حکم با خبر شدند، با کتک‌کاری گاه و بی‌گاه و فحش و ناسزا به مادری که هیچ‌گاه او را ندیدم، تنفرم را روز به روز بیشتر می‌کردند، در عوض امیر به من دلداری می‌داد و با ابراز عشق، اراده‌ام را به دست گرفته بود.

    رابـ ـطه نامشروع جنـ*ـسی زنی با شوهر دوستش و باردار شدنش!

    ندا مکث کوتاهی کرد و نگاهش را به موزائیک‌های کف اتاق دوخت‌. لحن حرف زدنش آرام‌تر شده بود و ادامه داد: پیشنهاد فرار Escape را او مطرح کرد. می‌گفت نمی‌توانم اشک‌هایت را ببینم اگر فرار کنیم و از این شهر برویم با هم ازدواج می‌کنیم و خوشبخت می‌شویم، پیشنهادش دلچسب بود و بی‌درنگ پذیرفتم، اما یک مشکل داشتم؛

    به محض برداشت از حساب بانکی‌ام ما را پیدا می‌کردند و هردو بدبخت می‌شدیم، امیر گفت اگر پول‌ها را به حساب من واریز کنی جای ما لو نمی‌رود، آنها که من را نمی‌شناسند. فردای آن روز وقتی به بانک رفتم که پول‌ها را جابجا کنم، امیر را دیدم دست در دست دختری همسن و سال خودم. مغزم از کار افتاده بود. آیا باید خوشحال باشم از این‌که سر بزنگاه متوجه خیانتش شدم یا ناراحت از این‌که تنها «مرد مهربانی‌هایم» را از دست دادم.

    با او تماس گرفتم و گفتم که همه چیز را دیده‌ام، گفت دیوونه تو تنها عشق منی، توضیح می‌دهم. ساعتی بعد ترمز کرد و سوار شدم، فقط می‌خندید و می‌گفت خوشحالم که برات مهمم. مرا به خارج از شهر برد و نقشه شوم خود را اجرا کرد، گفت این هم برای این‌که به تو ثابت شود که فقط مال منی، می‌دانستم که زندگی خود را به آتش کشیده‌ام، اما امیر خوب بلد بود دلبری کند، این ارتباط چند ماه ادامه داشت.

    سه ماهی گذشت. حال خوبی نداشتم. دکتر رفتم تعدادی آزمایش انجام دادم، چندروز بعد وقتی جواب آزمایش‌ها را نشان دکتر دادم، لبخندی زد و گفت: تبریک می‌گم دو ماهه بارداری.سرم گیج می‌رفت با امیر تماس گرفتم اما ناراحت نشد.به او گفتم باید زودتر فکری کند که خانواده‌ام از وضعیت جسمی من متوجه قضیه نشوند. همان شب تماس گرفت و تقاضای صد میلیون تومان پول کرد، وقتی گفتم که نمی‌توانم پول را به او بدهم شروع کرد به فحاشی و تهدید

    که اگر تا هشت صبح فردا پول را واریز نکنی همه چیز را به پدربزرگ و عموهایت می‌گویم.آنها آنقدر متعصب بودند که اگر قضیه را می‌فهمیدند از ترس رسوایی مرا به قتل Murder می‌رساندند.تمام شب را فکر کردم، اما نمی‌دانستم باید به چه کسی اعتماد کنم؛ دم صبح به بهانه مدرسه از خانه بیرون زدم. سرگردان در خیابان‌ها قدم می‌زدم.وقتی به خودم آمدم، مقابل کلانتری بودم. وارد شدم و از امیر شکایت کردم. حالا منتظر حکم دادگاه برای سقط جنین هستم و ماموران در جستجوی امیر هستند.تاوان سختی برای شناخت امیر دادم، اما خوشحالم که این بار نه به حرف‌هایش اعتماد کردم و نه سرمایه زندگی‌ام را به حسابش واریز کردم.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تعریف قوادی چیست؟
    قوادی به معنای رساندن زن و مرد به یکدیگر به منظور ارتکاب عمل منافی عفت به کار می رود.

    لغت قواد در فرهنگ معین به معنای کسی است که واسطه شهوترانی دیگران است .در فرهنگ دهخدا هم قیادت به معنای رهبری ، راهبری و دلالی محبت آمده است وشخصی را که این عمل را انجام دهد،قواد می نامند.

    قوادی یعنی واسطه گری بین دو یا چند نفر برای عمل زنـ*ـا و یا لواط. البته این واسطه گری می تواند در ازاء دریافت مبلغی پول باشد و یا اصلا پولی رد و بدل نشود.البته این عمل در بعضی کشورها به صورت صنعتی نامشروع برای قاچاق زنان و دختران در آمده است. به طوری که از آن می توان به عنوان یک جرم سازمان یافته نام برد.جرمی که به عنوان یک تجارت پرسود برای گردانندگان شبکه های فساد در آمده است. این عمل غیرانسانی به دلیل گستردگی که پیدا کرده است به عنوان یک تهدید جدی برای اخلاق و منش انسانی درآمده است و بحرانی عظیم را برای تمامی جوامع انسانی باعث شده است. قاچاق زنان و دختران و تشکیل باندها و کارتل های بزرگ فساد و همچنین مراکز فحشا از دیگر آثار نامیمون جرم قیادت در جوامع غربی است.اما ذکر این نکته ضروری است که حتی درقوانین کشورهایی که ازفحشای اختیاری جرم زدایی شده،واداشتن وتشویق دیگران به فحشا بویژه افراد نابالغ،جرم تلقی شده است .

    هر چند ابعاد این رفتار ضد اجتماعی در جوامع سنتی تر مثل جامعه ی ما بسیار کوچک تر و محدودتراست،اما متاسفانه در مقیاس کوچکتر شاهد این عمل خلاف شرع و قانون در جامعه ی خودمان هستیم.به همین دلیل قانون گذار کشور ما با استناد به منابع فقهی این عمل را در زمره ی جرائم حدی قرار داده وبرای آن مجازات در نظر گرفته است.البته در اینکه این جرم در ردیف جرائم موجب حد قرار می گیرد و یا خیر،محل اختلاف است ولی به هر ترتیب در این قانون جرم قوادی به عنوان یکی از جرائم حدی،جرم انگاری شده است.

    قواد کسی است که واسطه ی شهوترانی دیگران است و قوادی عبارت از به هم رساندن و مرتبط کردن دو نفر یا بیشتر برای زنـ*ـا ( رابـ ـطه ای جنـ*ـسی نامشروع میان زن و مرد) یا لواط ( رابـ ـطه ای جنـ*ـسی مقعدی میان مردان ) است.

    مجازات قوادی چیست؟
    ماده ۲۴۲ (ق.م.ا مصوب ۱۳۹۲)- قوادی عبارت است از به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنـ*ـا یا لواط (و نه مساحقه. مضاف بر اینکه فعل قوادی، نوعی معاونت در جرم زنـ*ـا یا لواط محسوب می‏ شود؛ فلذا عنوان معاونت در برخی موارد، می ‏تواند دارای عنوان حد باشد: مثل قوادی).

    تبصره ۱- حد قوادی منوط به تحقق زنـ*ـا یا لواط است و در غیر این صورت، عامل مستوجب تعزیر مقرر در ماده (۲۴۴) این قانون است؛ (در نتیجه جرم قوادی، مقید به تحقق نتیجه می باشد).

    تبصره۲- در قوادی، تکرار عمل، شرط تحقق جرم نیست؛ (فلذا قوادی، جرمی ساده و آنی است).

    ماده ۲۴۳ (ق.م.ا مصوب ۱۳۹۲)- حد قوادی برای مرد، هفتادو پنج ضربه شلاق است و برای بار دوم علاوه بر هفتاد و پنج ضربه شلاق به عنوان حد، به تبعید تا یک سال نیز محکوم می‏ شود که مدت آن را قاضی مشخص می‏ کند و برای زن (حتی در صورت ارتکاب مجدد) فقط هفتادوپنج ضربه شلاق است؛ (مضاف بر اینکه خفیف ترین حد شرعی، مربوط به عنوان قوادی بوده که‏ مستوجب ۷۵ ضربه شلاق است).

    ماده ۲۴۴ (ق.م.ا مصوب ۱۳۹۲)- اگرچه به استناد تبصره ۲ ماده۲۲۱، درمورد جرم زنـ*ـا هرگاه طرفین یا یکی ازآنها نابالغ باشند، زنـ*ـا محقق است، لکن کسی که دو یا چند نابالغ را برای زنـ*ـا یا لواط به هم برساند (قواد محسوب نشده و) مستوجب حد نیست؛ لکن به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق و حبس درجه شش محکوم می شود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    لواط، تفخیذ و مساحقه چیست؟ حد آن ها در قانون مجازات اسلامی چیست؟
    در این مبحث به بررسی معانی واژه های لواط، تفخیذ و مسامحه پرداخته می شود و سپس حکم قانون مجازات اسلامی درباره آنها را مورد توجه قرار می گیرد.

    لواط

    ماده 233- لواط عبارت از دخول اندام تناسلی مرد به اندازه خــتنه گاه در دبر انسان مذکر است.
    ماده 234- حد لواط برای فاعل، درصورت عنف، اکراه یا دارا بودن شرایط احصان، اعدام و در غیر این صورت صد ضربه شلاق است. حد لواط برای مفعول در هر صورت (وجود یا عدم احصان) اعدام است.

    تبصره ١- در صورتی که فاعل غیر مسلمان و مفعول، مسلمان باشد، حد فاعل اعدام است.
    تبصره ٢- احصان عبارت است از آنکه مرد همسر دائمی و بالغ داشته باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده از طریق قبل با همان همسر در حال بلوغ وی جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از همان طریق را با وی داشته باشد.

    تفخیذ

    ماده 235- تفخیذ عبارت از قرار دادن اندام تناسلی مرد بین ران ها یا نشیمنگاه انسان مذکر است.
    تبصره- دخول کمتر از خــتنه گاه در حکم تفخیذ است.
    ماده 236- در تفخیذ، حد فاعل و مفعول صد ضربه شلاق است و از این جهت فرقی میان محصن و غیرمحصن و عنف و غیرعنف نیست.

    تبصره- در صورتی که فاعل غیرمسلمان و مفعول، مسلمان باشد، حد فاعل اعدام است.
    ماده 237- همجنس گرایی انسان مذکر در غیر از لواط و تفخیذ از قبیل تقبیل و ملامسه از روی خواهــش نـفس، موجب سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش است.
    تبصره 1- حکم این ماده در مورد انسان مؤنث نیز جاری است.

    تبصره 2- حکم این ماده شامل مواردی که شرعاً مستوجب حد است، نمی گردد.

    مساحقه

    ماده 238- مساحقه عبارت است از اینکه انسان مؤنث، اندام تناسلی خود را بر اندام تناسلی همجنس خود قرار دهد.

    ماده 239- حد مساحقه، صد ضربه شلاق است.

    ماده 240- در حد مساحقه، فرقی بین فاعل و مفعول و مسلمان و غیرمسلمان و محصن و غیرمحصن و عنف و غیرعنف نیست.

    ماده 241- در صورت نبود ادله اثبات قانونی بر وقوع جرائم منافی عفت و انکار متهم هرگونه تحقیق و بازجویی جهت کشف امور پنهان و مستور از انظار ممنوع است. موارد احتمال ارتکاب با عنف، اکراه، آزار، ربایش یا اغفال یا مواردی که به موجب این قانون در حکم ارتکاب به عنف است از شمول این حکم مستثنی است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    زنـ*ـا در اسلام و قوانین ایران

    ای مردم! شما را بر زنانتان حقی است و ایشان را بر شما حقی است. حق شما بر آن‌ها آن است که بر گلیمتان کسی را که اکراه داشته باشید راه ندهند و بر آن‌هاست که مرتکب فحشای قابل اثبات نشوند؛ اگر شدند خداوند به شما اجازه داده است که بسترشان را از خودتان دور کنید و بزنیدشان به نحوی که آسیب جسمی نبینند. پس اگر دست برداشتند حق دارند که روزی و رختشان را طبق عرف دریافت دارند

    F3zT1.jpg




    زنـ*ـا در اسلام و قوانین ایران
    تعریف زنـ*ـا چیست؟

    به آمیـ*ـزش نامشروع مرد و زن زنـ*ـا گفته می‌شود و فرقی نمی‌کند که این رابـ ـطه از مقعد باشد یا از فرج. تعریف دقیق‌تر زنـ*ـا به این شرح است:

    دخول آلت تناسلی مرد در جلو یا عقب زنی که بر او حرام است، به اندازه خــتنه‌گاه به صورت عمدی و اختیاری.

    زنای اصطلاحی وقتی محقق می‌شود که دخول به اندازه خــتنه‌گاه باشد در غیر این صورت با این که عمل انجام شده حرام و از گناهان بزرگ است اما زنای مصطلح نیست.

    انواع زنـ*ـا
    زنـ*ـا انواع مختلفی دارد و هر کدام از آن‌ها مجازات های گوناگونی خواهند داشت. انواع زنـ*ـا به شرح زیر است:

    زنـ*ـا با محارم (منظور محرم‌های فامیل است)

    زنای به عنف (وقتی مردی با زور و تهدید با زنی زنـ*ـا کند)

    زنای غیر محصنه (مرد زنـ*ـا کننده مجرد باشد)

    زنای محصنه (مرد زنـ*ـا کننده متأهل بوده، همسر دائمی داشته و مانعی برای نزدیکی با همسرش وجود نداشته است و با این حال مرتکب زنـ*ـا شده است.)

    زنـ*ـا با زن شوهردار

    زنـ*ـا با زن مطلقه

    زنـ*ـا با کافر

    زنـ*ـا در قرآن
    از دیدگاه قرآن، زنـ*ـا گـ ـناه بسیار بزرگی است و خداوند در چند آیه به این گـ ـناه بزرگ اشاره کرده است:

    وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا (آیه 32 سوره اسرا)

    و نزدیک زنـ*ـا نشوید، که کار بسیار زشت و بد راهی است

    ...وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا. يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا» (آیه 68 و 69 سوره فرقان)

    و زنـ*ـا نمی‌کنند و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید. عذاب او در قیامت مضاعف می‌گردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند

    زنـ*ـا در روایات
    پیامبر اکرم (ص):

    ای مردم! شما را بر زنانتان حقی است و ایشان را بر شما حقی است. حق شما بر آن‌ها آن است که بر گلیمتان کسی را که اکراه داشته باشید راه ندهند و بر آن‌هاست که مرتکب فحشای قابل اثبات نشوند؛ اگر شدند خداوند به شما اجازه داده است که بسترشان را از خودتان دور کنید و بزنیدشان به نحوی که آسیب جسمی نبینند. پس اگر دست برداشتند حق دارند که روزی و رختشان را طبق عرف دریافت دارند.

    زنـ*ـا، شش پیامد دارد: سه در دنیا و سه در آخرت. سه پیامد دنیایی‌اش این است که: آبرو را مى بَرد، مرگ را شتاب می‌بخشد و روزى را مى بُرد و سه پیامد آخرتی‌اش: سختى حسابرسى، خشم خداى رحمان و ماندگارى در آتش است.

    هرگاه زنـ*ـا و ربا در جایى آشکار شود، مردم آنجا خود را در عذاب خدا افکنده‌اند.

    گناهى که جلوى روزى را می‌گیرد زناست.

    امام صادق (ع): سخت‌ترین عذاب را در روز قیامت آن مردى دارد که نطفه خود را در رحمى که بر وى حرام است جاى دهد.

    ازدواج بعد از زنـ*ـا
    اجباری برای ازدواج زانی (مرد زناکار) با زانیه (زن زناکار) وجود ندارد. کلا اسلام چیزی تحت عنوان ازدواج اجباری را قبول ندارد. نظر مراجع تقلید در این باره به شرح زیر است:

    آیت‌الله مکارم شیرازی:

    «اجباری برای ازدواج زانی با زانیه در اسلام وجود ندارد؛ در مواردی که قاضی می‌تواند عفو کند و از اجراى حد صرف نظر کند، حق دارد عفو کردن را مشروط به ازدواج آن‌ها نماید.»

    آیت‌الله خامنه‌ای:

    «چنین مطلبی (اجبار برای ازدواج زانی با زانیه) صحیح نیست.»

    آیت‌الله بهجت:

    «اگر کسى با زنى که شوهر نداشت و در عده رجعیه نبود، زنـ*ـا کرد و بعد خواست [با او] ازدواج نماید، اظهر این است که اگر چه ازدواج با این زن جایز است ولی مکروه است ولی طبق احتیاط ازدواج با این زن ممنوع است مگر اینکه زن توبه کرده باشد. و نیز ازدواج با زانیه براى غیر زانى جایز است. همچنین ازدواج با کسی که مشهور به زناست هم برای زانی و هم برای غیر زانی جایز است ولی کراهت شدیده دارد ولی طبق احتیاط ازدواج با شخص مشهور به زنـ*ـا قبل از توبه ممنوع است ولی بعد از توبه جایز است.»

    راه‌های اثبات زنـ*ـا
    دو راه برای اثبات زنـ*ـا وجود دارد:

    1. خود زنـ*ـا کننده اگر عاقل و بالغ و آزاد است به اختیار خود چهار مرتبه اقرار کند و بنابراحتیاط باید اقرار او در چهار جلسه باشد.

    2. چهار مرد عادل به رؤیت زنـ*ـا شهادت بدهند و اگر سه مرد و دو زن هم شهادت بدهند بنابر اقوی کفایت می‌کند.

    زنـ*ـا در قانون مجازات اسلامی
    بنابر تعریف قانون مجازات اسلامی جدید، موارد مربوط به زنـ*ـا بر این قرارند:

    ماده ۲۲۱ قانون مجازات اسلامی: زنـ*ـا عبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آن ها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد.

    تبصره ۱: جماع با دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ی خــتنه گاه در قُبُل یا دُبُر زن محقق می شود.

    تبصره۲: هرگاه طرفین یا یکی از آن ها نابالغ باشد، زنـ*ـا محقق است. لکن نابالغ مجازات نمی شود و حسب مورد به اقدامات تامینی و تربیتی مقرر در کتاب اول این قانون محکوم می گردد.

    ماده ۲۲۲ قانون مجازات اسلامی: جماع با میت، زنـ*ـا است مگر جماع زوج با زوجه متوفای خود که زنـ*ـا نیست. لکن موجب سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش می شود.

    ماده ۲۲۳ قانون مجازات اسلامی: هرگاه متهم به زنـ*ـا، مدعی زوجیت یا وطی به شبهه باشد× ادعای وی بدون بینه یا سوگند پذیرفته می شود مگر آن که خلاف آن با حجت شرعی لازم ثابت شود.

    ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی: حد زنـ*ـا در موارد زیر اعدام است:

    – زنـ*ـا با محارم نسبی

    – زنـ*ـا با زن پدر که موجب اعدام زانی است.

    – زنای مرد غیرمسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است.

    – زنای به عنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است.

    تبصره ۱: مجازات زانیه در بندهای (ب) و (پ) حسب مورد، تابع سایر احکام مربوط به زنـ*ـا است.

    تبصره۲: هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بی هوشی، خواب یا مـسـ*ـتی زنـ*ـا کند رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنـ*ـا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است.

    ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی: حد زنـ*ـا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم است. در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه ی قضاییه چنان چه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر این صورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک می باشد.

    ماده ۲۲۶ قانون مجازات اسلامی: احصان در هر یک از مرد و زن به نحو زیر محقق می شود:

    الف- احصان مرد عبارت است از آن که دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده از طریق قُبُل با وی در حال بلوغ جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از طریق قُبُل را با وی داشته باشد.

    ب- احصان زن عبارت است از آن که دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده، با او از طریق قُبُل جماع کرده باشد و امکان جماع از طریق قُبُل را با شوهر داشته باشد.

    ماده ۲۲۷ قانون مجازات اسلامی: اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیـ*ـض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماری ای که موجب خطر برای طرف مقابل می گردد مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج می کند.

    ماده ۲۲۸ قانون مجازات اسلامی: در زنـ*ـا با محارم نسبی و زنای محصنه، چنان چه زانیه بالغ و زانی نابالغ باشد مجازات زانیه فقط صد ضربه شلاق است.

    ماده ۲۲۹ قانون مجازات اسلامی: مردی که همسر دائم دارد، هرگاه قبل از دخول، مرتکب زنـ*ـا شود حد وی صد ضربه شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید به مدت یک سال قمری است.

    ماده ۲۳۰ قانون مجازات اسلامی: حد زنـ*ـا در مواردی که مرتکب غیرمحصن باشد، صد ضربه شلاق است.

    ماده ۲۳۱ قانون مجازات اسلامی: در موارد زنای به عنف و در حکم آن، در صورتی که زن باکـ ـره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می شود و در صورتی که باکـ ـره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می گردد.

    ماده ۲۳۲ قانون مجازات اسلامی: هرگاه مرد یا زنی کمتر از چهار بار اقرار به زنـ*ـا نماید به سی و یک تا هفتاد و چهارضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم می شود. حکم این ماده در مورد لواط، تفخیذ و مساحقه نیز جاری است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    منظور از خــ ـیانـت به همسر و مجازات آن چیست؟
    آنچه که در عرف و عام جامعه به عنوان خــ ـیانـت به همسر عنوان می گردد در قانون مجازات اسلامی کشور فاقد عنوان مجرمانه قانونی بوده و می بایست جایگاه آن را در سایر عناوین مجرمانه جستجو نمود.

    اصولاً عمل طرفین به موارد ذیل قابل تقسیم است:

    1-اقدامات صورت گرفته از سوی مرد:

    الف)دوستی با زن نامحرم چه به صورت ارسال پیام های عاشقانه و چه به صورت رابـ ـطه ی حضوری و جسمی در حد دست همدیگر را گرفتن و یا خلوت کردن با یکدیگر در منزل که چنین عملی در قوانین جزایی و به استناد ماده 637 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 رابـ ـطه ی نامشروع بوده و دارای مجازات می باشد (لازم به ذکر است که برخی از حقوقدانان صرف تماس تلفنی و یا ارسال پیامک را رابـ ـطه ی نامشروع نمی دانند)

    ب) دوستی با زن نامحرم و ایجاد رابـ ـطه ی خاص زناشویی به نحو غیرشرعی: در این حالت دو فرض متصور خواهد بود. یا آنکه مرد دارای همسر دائمی نبوده و به اصطلاح امروزی مجرد باشد که مجازات آن صرفاً صد ضربه شلاق حدی خواهد بود و یا آنکه مرد دارای همسر بوده و با وی در حالی که عاقل باشد رابـ ـطه ی خاص زناشویی برقرار نموده که در این صورت مجازات وی رجم (سنگسار) خواهد بود. (مستفاد از مواد 225 و 230 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392)

    ج) ازدواج مرد با زنی به صورت عقد موقت یا دائمی: در این صورت که در عرف جامعه ی ما زیاد بوده عمل مرد دارای هیچ یک از عناوین مجرمانه ی کیفری نبوده و صرفاً برای زن در صورت وجود شروط ضمن عقد نکاح حق طلاق متصور خواهد بود.

    2- اقدامات صورت گرفته از سوی زن:

    اصولاً اقدامات صورت گرفته از سوی زن از دو حالت خارج نخواهد بود. یا آنکه با مردی رابـ ـطه ی خاص زناشویی برقرار نموده باشد و یا آنکه در بین آنان رابـ ـطه ی زناشویی وجود نداشته باشد. در صورت اول مجازات وی رجم (سنگسار) و در حالت دوم مجازات وی صرفاً صد ضربه شلاق حدی خواهد بود.
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    517
    بازدیدها
    10,342
    بالا