- عضویت
- 2017/02/04
- ارسالی ها
- 453
- امتیاز واکنش
- 2,057
- امتیاز
- 371
کودکی با مادر خود برآشفته و هنگام شام به قهر خفته بود. هر چند او را به خوردن خواندند امتناع کرد.
مادر از ماحضر در ظرفی میکشید تا مگر صباح خوردن خواهد. کودک که از زیر چشم میدید سر برداشت و گفت:
من که نمیخورم، اما برای هرکه میکشید کم است...
*امثال و حکم فارسی
مادر از ماحضر در ظرفی میکشید تا مگر صباح خوردن خواهد. کودک که از زیر چشم میدید سر برداشت و گفت:
من که نمیخورم، اما برای هرکه میکشید کم است...
*امثال و حکم فارسی