رمان طنز# اما کلیشه ای! # بحث

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Lovelydog

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/06/30
ارسالی ها
218
امتیاز واکنش
1,853
امتیاز
346
سن
22
محل سکونت
کردستان
یه چیز دیگه من هنوز که هنوزه نفهمیدم رعد و برق کی انقدر ترسناکه که همین که اومد دختره با لباس خواب ناجورش زرتی با گریه میپره تو اتاق پسره
پسره هم بغلش میکنه و میگه
-تا اصغر پیش مرگته از هیچی نترس

یه چیز دیگه
آیا ما چشم هایی داریم که رنگ عوض میکنه
مثلا قرمزه یهو میشه نارنجی .یا آبی لباس سیاه میپوشه میشه طوسی مگه داریم اصن
 
  • پیشنهادات
  • BaHaR sHaYgAn

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/30
    ارسالی ها
    849
    امتیاز واکنش
    48,449
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    مشهد

    BaHaR sHaYgAn

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/30
    ارسالی ها
    849
    امتیاز واکنش
    48,449
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    مشهد
    به جان خودم!
    من یبار یکی مزاحمم شد تا اومدم جوابشو بدم با خودم گفتم جواب ابلهان خاموشیست، زبونمو تا ته دادم بیرون در رفتم!
    تازه... پسره هشت سالش بودSigh
     

    O_Q

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/10
    ارسالی ها
    2,641
    امتیاز واکنش
    25,428
    امتیاز
    856
    سن
    19
    محل سکونت
    شهرفرنگ:)
    خخخ
    متناتون خیلی باحال بود!واقا راستم میگیدا
    منم اولاش همین رمانا رو میخوندم
    اگه اسم شخصیتا خوب نبود نمی خوندم
    بعد دیدم خیلی مضخرفن
    کلا نخوندم
    البته به نویسنده های عزیز برنخخوره
    رمان خودمم همونجوره:campe45on2: اونموقع که شروع کردم به نوشتنش هنوز تو دوران جاهلیت بودم!واسه همین اولاش خیییییلی مضخرفه:campe45on2:
    یعنی نمی دونم خواننده ها چه طور خوندنش:D
    اما الان بهترش کردم
    حالا اینا رو وللش
    میگم یه سوال دارم
    چرا این دخترا همه شیطون بلااان؟
    حالا شیطنت به جای خود
    دوستمم گفت زبووونشون اندازه ی فرش قرمز!
    حالا چرا اینقدر حرص می خورن؟
    چرا اینقدر نازن؟
    چرا
    آخهههههههههه چراااااااااااااااااا:NewNegah (14):
     

    BaHaR sHaYgAn

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/30
    ارسالی ها
    849
    امتیاز واکنش
    48,449
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    مشهد
    منم شدیدا موندم!
    خیلیا هستن که نه مظلومن نه شیطون، اونا جاشون تو رمانا کجاس؟
    چرا دخترا یبارم کم نمیارن؟
    همیشه طرف باید ضایع شه؟
     

    Lovelydog

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/30
    ارسالی ها
    218
    امتیاز واکنش
    1,853
    امتیاز
    346
    سن
    22
    محل سکونت
    کردستان
    به پسرا توصیه میکنم اصلا رمان نخونن اعتماد به نفسی واسشون نمیمونه .
    هی سعی و تلاش میکنن چن تا تیکه پیدا میکنن یا میگن بعد اونوقت تو رمان دختره خیلی راحت جوابش و میده
    من اصلا موندم تو این کار من وقتی تیکه میپرونن انقدر باحالن که یا غش میکنم از خنده یا اعصابم خورد میشه فش میدم یا بعضی وقتاهم فاز بچه مثبتی میگیرتم سرم و میندازم پایین


    چیزی من شنید بودم لذتی که تو بخشش هست تو انتقام نیست{نظر شخصیم نیست .چون هروقت این کارو کردم بعدا پشیمون شدم} ول خدایی نه تا ین حد
    تو رمان پسره به دختره تجـ*ـاوز میکنه میزنتش .حرفای توهین آمیز بهش میزنه تو طول رمانم اون میگه من گریه میکنم {خدا شاهده بعضی شبا تا صبح رمان خوندم و گریه کردم }اونوقت آخرش دختره همه چی رو فراموش میکنه پسره رو می بخشه .
    دقت کردی تو بیشتر رمانا پسره اول مسلمون نیست و دختر بازه از اینا که هرشب یکی پیششونه .بعد دختره مسلمون .پاک. چادری عاشق پسره میشه با هم ازدواج میکنن پسره مسلمون میشه بعد دختره با خیال راحت باهاش زندگی میکنه
    مگه میشه اصن یکم غیرت واقعا

    یه چیزی که ذهن من و به خودش مشغول کرده اینه چرا همیشه وقتی پسره رو دختره غیرتی میشه
    دختره با اینکه تو دلش کارخونه قند سازی افتتاح شده میگه
    -به توچه ؟کیمی ؟بابامی ؟مامانمی ؟داداشمی ؟شوهرمی ؟دوست پسرمی ؟
    بعد پسره داد میزنه
    -شوهرتم
    دختره هم دیگه رو به غش کردنه اما بازم با لجبازی میگه
    -هه روچه حسابی ؟
    پسره هم که خیلی بهش برخورده میگه
    -بهت نشون میدم
    و شروع میکنه به درآوردن لباسش و....{تکراری نیست خدایی؟}
     

    ifera

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/08/06
    ارسالی ها
    20
    امتیاز واکنش
    125
    امتیاز
    71
    سن
    25
    تا به حال در زندگیم این همه حرف دلمو یه جا ندیده بودم :NewNegah (13):
    چرا تو همه رمانا وقتی پسره با یه دختر دیگه اس دختره رو مقصر میدونن؟ بعد هی میرن اونو اذیت میکنن؟
    بعد قشنگیش اینه که پسر داستان این همه دختر عملی و خوشگل و خوش هیکل با لباسای نیم متری دورشه هیچ ری اکشنی نشون نمیده.. یهو دختر قصه ما یه ذره یقه اش وا میشه پسره کلا محوش میشه حالا بستگی به نویسنده داره که پسر داستان جوری بدوعه از خونه خارج بشه که رسید به مرز ایران عراق با تیر بزنن متوقفش کنن یا اینکه بمونه کار به جاهای باریک بکشه..
     

    ifera

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/08/06
    ارسالی ها
    20
    امتیاز واکنش
    125
    امتیاز
    71
    سن
    25
    یه چیز دیگه ام الان یادم اومد من با کل کل تو دانشگاه این که خیلی تکراریه مشکلی ندارم.. جوونن به هر حال.. چرا همیشه باید شربت و آبمیوه بریزن روی هم؟ چرا دختره باید ماشین پسره رو پنچر کنه؟ چرا باید دختره یه جا گریه کنه دل پسره نرم بشه؟
    بازم اینا هیچی.. فقط اون ته داستان که رسیدن بهم پسره میگه وای عزیزم اصلا همون موقع که ماشینمو پنچر کردی من هی تو دلم قربون صدقه ات میرفتم و میخندیدم فقط اون لحظه جد وآبادتو کشیدم جلوی چشمت تا پررو نشیBoredsmiley
     

    hanieh.salehi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/08/25
    ارسالی ها
    97
    امتیاز واکنش
    441
    امتیاز
    186
    سن
    27
    محل سکونت
    ایران زمین
    بیایید روراست باشیم. طنز واقعا یه ذهن ظریف و دقیق می خواد و چیزی هم نیست که بشه جایی آموزشش داد. یه نفر یا طناز هست (که در اون صورت می تونه استعدادش رو پرورش بده و روز به روز بهتر بشه) یا طناز نیست و هر تلاشی هم در زمینه طنز نوشتن بکنه، به لودگی ختم میشه. نویسنده ها اگه واقعا نمی تونن طنز بنویسن، بهتره با کپی از رمان چند نفر دیگه که اونا هم طنز نویس نبودن، وقت خواننده ها رو نگیرن.

    برای اینکه رمانی طنز بشه، واقعا لازم نیست از هر ده کلمه، یازده تاش فحش و تیکه انداختن باشه یا دختره توی غذای پسره مسهل بریزه و پسره روی صندلی ماشین دختره سوزن بذاره و از این حرفا. مثلا رمان "غرور و تعصب" رو در نظر بگیرید، این رمان با اینکه یه اثر خیلی لطیف و عاشقانه است، ولی یه جنبه ی طنز هم با خودش داره. از همون جمله ی اولش که میگه: "همه می دانند که مرد جوانی که از قضا ثروتی هم به هم زده، باید به دنبال زن گرفتن باشد." (ببخشید اگه ترجمه ام مشکلی داره) طنز رو وارد ماجرا می کنه. حضور طنز توی یه رمان می تونه همینقدر مخفی باشه، می تونه هم جدی تر باشه و تمام کتاب رو تحت تاثیر خودش قرار بده؛ مثل کتاب "مردی به نام اوه" که نویسنده با نشون دادن برخوردای پیرمرد یه دنده و غرغرویی که با تکنولوژی و پیشرفت مشکل داره با آدمای کاملا مدرن و معمولا اعصاب خرد کن، طنز ایجاد کرده.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    بالا