اولین رمان ایرانی که خوندم تقلب بود و کلاس پنجم یا شیشم بودم. حول و هوش یازده سال داشتم و به نظرم رمان بدی نبود اما هیچ تاثیری ازش نگرفتم! من اصولاً فقط رمانا رو میخونم و هیچگونه تاثیری روم نمیذارند.
اولین رمانی که خوندم اسمش الیور توییست بود که 12 سالم بود.یادمه تو یه روز همشو خوندم اما بعضی جاهاش برام مبهم بود.
ولی اولین از نظر خودم تو 13 سالگیم بود که رمان غزال رو خوندم و واقعا واقعا عاشقش شدم.ساله پیشم یه بار دیگه خوندمش...اولین خاطره ای که ازش دارم این بود که غزال یه دختر شیطون و سرحال بود که با ازدواجش کلی مشکل واسش بوجود میاد.در کل اون رمان خیلی حس خوبی بهم منتقل کرد.
اولین رمانی که یادم میاد خوندم اگه اشتباه نکنم شالیزه بود ولی هیچوقت نتونستم از اول تا آخر بخونم
شایدم اولین رمان گلی در شوره زار بود که به نظرم یه سر گردن از مجازی ها بالاتره ولی بازم داستان سیندرلایی بود که منتظر شاهزاده سوار بر خر مراده ! قسمتهایی از داستان نامعقول و گاهی ناپخته بود و پایانشم رسما هندی بود .البته من چون سنم کم بود تحت تاثیر قرار گرفتم و الکی گریه کردم واسه داستانش .بچه بودم میفهمی؟ بچه !Boredsmiley
اولین رمانی ک خوندم رو یادم نمیاد ولی اولین رمان ایرانی ک خوندم همسایه من بود ۱۵ سالم بود ... اون اولین رمانی بود ک تو ژانر همسایه بودن و همخونه ای می خوندم واسم خیلی خیلی جذاب بود ولی بعدش فهمیدم جزو موضواات تکراری رمان ها بوده
چه تاپیک باحالی..
مثل اون جلساتی که معتادا باهم می ذارن و از تجربه هاشون می گن و حس بهتری پیدا می کنن.
ما معتاد رمانیم /:
اولین رمان غیر مجازیم رو یادم نمیاد. قاطی کردم حسابی. ولی یادمه اولین روزی که رفتم کانون پرورش فکری کتاب داستان صبحت بخیر نهنگ عزیز رو گرفتم.
چون هر بار که می خواستم برم بخش رمان هارو نگاه کنم مربیم می گفت اون بخش مال نوجوانانه و تو باید تو بخش کودک کتاب بگیری /:
بماند که دو هفته بعد رفتم سراغ بخش رمان.
اما اولین رمان مجازیم رو توی 13 سالگی خوندم و اونم بدترین رمانی بود که می تونستم بخونم و یا شاید هم بهترین : قرار نبود
رمانی که به خاطر توصیفات نسبتا خوب و مجذوب کننده اش یه دختر 13 ساله رو از خواب و خوراک و کلا همه چیز جدا کرد و به خاطر غیر واقعی و تا حدودی دور از منطق بودنش
منو به تصور یه پسر خوشتیپ و ژذاب واسه آینده ام وا می داشت. حالا خوبه اونقدری اعتماد به نفسم خوب بود که نخوام موهام طلایی باشه.
یادمه خیلی گریه کردم.. خیلی خیلی! خوندن این رمان ها تو این سن به نظرم خوب نیست.. ولی خوشحالم که تجربه اش کردم و الان خودم به این نتیجه رسیدم.
پ.ن : شاید خیلی خوش شانس بودم که از این رمانای به شدت غمگین و دست درازی و فحش و کتک رو نخوندم! اونی که صحنه شکنجه رو تو رمانش میاره مریض نیست.. ولی اونی که با قلم ناپخته اش این صحنه های دست درازی رو توصیف می کنه اسکیزوفرنی داره. از حد گذرونده کلا.
اولین رمانی که خوندم عروس دریا بود
ولی قبلش اجیم یه کتاب به اسم پنیر من رو کی دزدی (روانشناسی) به خوردم داد منم چه میدونستم فک میکردم رمانه از اونا که خودش میخونه
اگه اشتباه نکنم اولیش کوه غرور بود تو 13 سالگی بود که از اول تا اخرش اینطوری بودم :/ :NewNegah (1):
بعدش ازدواج اجباری بود که خیلی واسم جالب بود اونم اینطوری بودم.