English Grammar Instruction - آموزش گرامر انگليسي

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 7,392
  • پاسخ ها 211
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
حرف تعریف معین the

در موارد زیر بکار می رود:

1_ قبل از اسامی آلات موسیقی؛ اگر منظور نواختن آن ها باشد؛مثال:

علی خوب گیتار می نوازد
Ali plays the guitar very well.

اما اگر از آلات موسیقی در یک مفهوم کلی صحبت شود نیازی به the نیست؛ مثال:

پیانو یک آلت موسیقی گران قیمت است
Piano is an expensive musical instrument.

2_ برای مشخص کردن اسم خاص(اسامی عام احتیاجی به حرف تعریف معین ندارند مگر اینکه به موردی خاص اشاره کند)؛ مثال:

کتاب چیز خیلی مفیدی است(اسم عام)
Book is a very useful thing

کتابی که آن ها می خوانند خیلی قدیمی است‎‏(اسم خاص)
The book which they are reading is too old.

3_ قبل از صفات عالی؛ مثال:

او بلند قدترین دانش آموز کلاس است
He is the tallest student of class.

4_ قبل از اسامی آبهای طبیعی رودخانه ها؛ دریاچه ها؛ دریاها؛ اقیانوس ها؛ خلیج ها؛ مثال:

دریای خزر
The caspian

اقیانوس اطلس
The atlantic

دریای خزر در شمال ایران قرار دارد
The caspian is locted in the north of iran.

5_ قبل از اسامی مجلات و روزنامه ها؛ مثال:

آیا شما روزنامه تایمز را می خوانید؟
Do you read the times?

6_ قبل از نام شرکت ها؛ مثال:

من از ایر فرانس بلیط ها را خریدم
I bought tickets from the air france.

7_ قبل از طبقات اجتماعی و فعلی که با آن ها بکار می رود جمع است؛ مثال:

فقرا به کمک احتیاج دارند
The poor need help.

8_ قبل از سلسله جبال کوه ها

آن ها به کوه دماوند صعود کردند
They climbed to the damavand mountain.

9_ قبل از اعداد ترتیبی

دومین باری است که او را می بینم
It is the second time that i see him.

10_ قبل از کلماتی که نشان دهنده مذهب و ملیت است؛ مثال:

مسیحیان هر یکشنبه به کلیسا می روند
The christians goes to church every sunday.

11_ قبل از اسامی کشورهای مشترک المنافع

ایالات متحده امریکا
The united states of america

اتحاد آفریقای جنوبی
The union of south africa

12_ قبل از دو صفت تفضیلی که با هم در یک جمله بکار می روند؛ مثال:

هر چه بیشتر بخورید؛ چاق تر می شوید
The more you eat, the fatter you get.

13_ قبل از عناوین درجات ارتشی؛ مانند:

ژنرال پایگاه را ترک کرد
The general left the base

ولی اگر اسم شخص با عنوان بکار رود از the استفاده نمی کنیم؛ مثال:

ژنرال جانسون پایگاه را ترک کرد
General johnson left the base.

14_ قبل از زبان های دنیا به شرط اینکه کلمه language هم با آن بکار رود؛ مثال:

من زبان اسپانیایی را دوست دارم
I like the spanish language.

15_ قبل از اسامی خاص و شهر ها حرف تعریف بکار نمی بریم مگر اینکه آن را به جایی تشبیه کنیم؛ مثال:

اینجا پاریس ایران است
Here is the paris of iran.

16_ قبل از اسامی جنس مانند آهن و چوب و غیره the بکار نمی رود مگر آنکه به اسم مشخصی اشاره کند؛ مثال:

طلای افریقا
The gold of africa

17_ قبل از اسم فامیلی که بصورت جمع است؛ مثال:

خانواده اسمیت
The smiths

18_ اسمی که قبل از ضمایر ربط who,whose,which,whom,that بکار رود

خانه ای که من در آن زندگی می کنم خیلی قدیمی است
The house which i live in, is too old.

19_ بین چند نفری که نام مشترک داشته باشند؛ معروف ترین و بزرگ ترین آن ها the می گیرد

من کندی بزرگ را در آمریکا دیدم
I saw the kenedy in america.

20_ چنانچه قبل از اسم عام بیاید معنی معروف را می دهد

شهریار شاعر معروف امروز وارد ایران شد
Shahriar, the poet, arrived in tehran today.

21_ قبل از جهات و کلمات زیر:

The west, the east, the south, the north, the earth, the world, the moon, the sky, the north pole, the sun

من دوست دارم در شمال زندگی کنم
I like to live in the north

اما اگر حرکت از یک جهت به جهت دیگر بیان شود نیازی به the نیست

از شرق به شمال پرواز کرد
He flew from east to north.

22_ قبل از right و left به شرط اینکه قبل از آن ها حرف اضافه وجود داشته باشد و گر نه احتیاجی نیست

آن ها به سمت راست پیچیدند
They turned right.
They turned to the right.

23_ قبل از مکان های زیر the بکار نمی رود یعنی اگر در معنای اصلی خود کلمه بکار روند the نمی گیرند اما اگر به معنای دیگر بکار روند the می گیرند

Jail, goal, college, prison, court, school, church.

من به مدرسه می روم
I go to school.

من میخواهم برای تعمیر سقف های مدرسه به مدرسه بروم
I want to go to the school to repair the roofs.

24_ اگر کلمه country به معنای (روستا؛ حومه) باشد قبل از آن the بکار می رود

آن ها در حومه شهر زندگی می کنند
They live in the country.

25_ قبل از صفاتی که در معنای (ملت) بکار می روند

ملت انگلیس=انگلیسی ها
The english

در حالیکه اسم بعد از آن ها بیاید the حذف می شود
English people

---------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    جملات شرطی


    هر گاه انجام امری به تحقیق یافتن امر دیگری موکول شود؛ امری که مانع انجام امر دیگری باشد و یا امر دیگری را میسر سازد شرط نامیده می شود؛ مثال:


    اگر آن ها بیایند؛ به سینما می رویم


    در این جمله شرط آمدن آن هاست و اگر آن ها نیایند ما به سینما نمی رویم.


    بنابراین قسمت اول جمله یعنی(اگر آن ها بیایند) شرط را در بر دارد و آن را جمله شرطی و قسمت دوم یعنی(به سینما می رویم) که جواب شرط است جمله جزائی یا نتیجه گویند.


    جمله شرط را در انگلیسی if clause و جمله نتیجه را main clause گویند؛ مثال:


    اگر آن ها بیایند؛ ما به سینما خواهیم رفت
    If they come, we will go to the cinema.



    *‏ جملات شرطی به پنج دسته تقسیم می شوند:


    1_ شرطی نوع اول = آینده ممکن


    در این نوع جمله احتمال انجام شرط در آینده زیاد است؛ قسمت if clause در این جمله زمان حال ساده و نتیجه جمله زمان آینده ساده است؛ مثال:


    اگر خوب درس بخوانی؛ امتحانات را قبول خواهی شد
    If you study well, you will pass the exams.


    همچنین می تواند نتیجه جمله با افعال ناقص نیز بکار رود زیرا خود مفهوم آینده دارند؛ مثال:


    اگر به آنجا بروی؛ ممکن است آن شغل را بدست آوری
    If you go there, you may get that job.


    ممکن است نتیجه جمله فعل امر باشد؛ مثال:


    اگر رفتی خرید؛ برای من یک روزنامه بخر
    If you go to shopping, buy a newspaper for me.


    ممکن است قسمت if clause زمان ماضی نقلی نیز باشد؛ مثال:


    اگر تکالیف تان را تمام کرده اید؛ می توانید بیرون بروید
    If you have finished your homework, you can go out.


    2_ شرطی نوع دوم = حال غیر حقیقی


    در این نوع جمله شرطی قسمت if clause گذشته ساده و نتیجه شرط آینده در گذشته می باشد و زمانی از این نوع جمله شرطی استفاده می شود که انجام if clause ممکن نباشد؛ مثال:


    اگر وقت داشتم بهت کمک می کردم(یعنی الان وقت ندارم)
    If i had enough time, i would help you.


    با توجه به جمله بالا در می یابیم که گوینده منظورش زمان حال است و حال آنکه جمله در صیغه گذشته نوشته شده است


    اگر او را دوست داشتی با او صحبت می کردی
    If you liked him, you would talk to him.


    تذکر: در جملات شرطی نوع دوم برای سوم شخص و یا اول شخص مفرد بجای was از were استفاده می شود؛ مثال:


    اگر جای تو بودم؛ به او حقیقت را می گفتم
    If i were you, i would tell him the truth.


    3_ شرطی نوع سوم = شرط گذشته



    در این نوع جملات شرط و نتیجه شرط فقط در زمان گذشته امکان وقوع داشته و آن هم صورت نگرفته و حالت جمله فقط تصور انجام عملی در گذشته را می رساند.


    در این جملات قسمت if clause ماضی بعید و نتیجه شرط آینده کامل در گذشته می باشد؛ مثال:


    اگر هفته گذشته او را دیده بودم با او صحبت می کردم
    If i had seen him last week, i would have spoken with him.


    جمله نشان می دهد نه تنها فاعل او را ندیده بلکه با او صحبت هم نکرده است یعنی هر دو قسمت جمله هیچکدام به وقوع نپیوسته است؛ به همین دلیل آن را شرط گذشته غیر ممکن گویند.


    نکته: در جملات شرطی نوع سوم با جا به جا کردن had با فاعل می توان کلمه شرط if را حذف کرد؛ مثال:


    اگر هفته قبل او را دیده بودم با او صحبت می کردم
    Had i seen him last week, i would have spoken to him.


    4_ شرطی نوع چهارم = حقیقت کلی


    چنانچه جمله شرط صحبت از یک حقیقت کلی و یا فیزیکی نموده و علت و نتیجه عملی را در اثر انجام امر دیگری نشان دهد؛ هم قسمت شرط و هم قسمت نتیجه شرط زمان حال ساده استفاده می شود؛ مثال:


    اگر برف را حرارت دهید؛ آب می شود
    If you heat snow, it melts.


    5_ شرطی نوع پنجم = آینده ممکن با احتمال وقوع کم


    چنانچه انجام شرطی در زمان آینده ممکن باشد ولی احتمال وقوع آن بسیار کم و یا بر حسب تصادف باشد.


    در این جملات قسمت شرط به کمک should ن نتیجه شرط به کمک would , could, might ساخته می شود و ترجمه should معادل (احیانا؛اگر یک وقتی) است؛ مثال:



    اگر یک وقت پول زیادی در بانک برنده شوم ممکن است یک خانه بخرم(یعنی فکر نمی کنم برنده شوم)
    If i should win much money in bank, i might buy a house.


    نکته: گاهی ممکن است نتیجه شرط وجه امری باشد؛ مثال:


    اگر احیانا او را دیدی؛ این کتاب ها را به او بده
    If you should see him, give him these books

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ادوات شرط

    به جای if می توان از معادل آن که ادوات شرط نامیده می شود استفاده کرد؛ مهمترین این ادوات و کاربرد آن ها به قرار زیر است:

    ¤ Unless = if not ¤

    شما نمی توانید در امتحانات قبول شوید اگر خوب درس نخوانید
    You can not pass the exam if you don't study well.

    این جمله را با unless میتوان بصورت زیر نوشت:

    شما نمی توانید در امتحانات قبول شوید مگر اینکه خوب درس بخوانید
    You can not pass the exam unless you study well
    .
    بنابراین جمله ای که با if همراه است منفی و جمله ای که با unless همراه است اکثرا مثبت است

    ¤ or else ¤

    به معنای(در غیر اینصورت) جزء ادوات شرط است

    درس هایت را بخوان در غیر این صورت به پدرت خواهم گفت
    Study your lessons.if you don't, i will tell your father.
    Study your lessons.or else i will tell your father.

    کلمه otherwise جزو ادوات شرط محسوب شده و چنانچه در جمله ای که اشاره به زمان حال می کند بکار رود بعد از آن بایستی از مصدر بدون to به اضافه ی would‏ استفاده کرد ولی اگر زمان جمله گذشته ساده باشد؛ بایستی بعد از otherwise از (اسم مفعول+would have ‏) استفاده نمود؛ مثال:

    او در منزل نیست والا می آید
    She is not at home, otherwise she would come

    او دیروز در منزل نبود والا می آمد
    She wasn't at home yesterday, otherwise she would have come

    ¤ مشروط بر آنکه = on condition that ¤

    آن ها کار را شروع خواهند کرد مشروط بر آنکه ما مقداری پول به آن ها بدهیم
    They will start to work on condition that we pay them some money.

    ¤ تا زمانیکه = as long as ¤

    تا زمانی که ورزش کنید؛ سالم میمانید
    As long as you exercise, you will be healthy.

    مهم: بقیه ادوات شرط که در ادامه نام خواهیم برد در سوالات اعزام دانشجو به خارج و سوالات تافل کاربرد دارند

    ¤ providing = provided that ¤

    به جای if در جملات شرطی بکار می رود؛ مثال:

    اگر دوا می خوردید بهتر می شدید
    You could get better provided that you took medicine.

    تذکر: کلمه that را می توان حذف کرد

    ¤ were to ¤

    اگر در پاریس زندگی می کرد ممکن بود عقیده اش عوض می شد
    If he lived in paris, he might change his idea.

    در این جمله به جای گذشته فعل زندگی کردن ( lived) می توان از were to با اضافه کردن زمان حال فعل استفاده نمود؛ در حقیقت می توان گفت که were to live برابر است با lived ؛مثال:

    اگر در پاریس زندگی می کرد ممکن بود عقیده اش را عوض کنید
    If he were to live in paris. He might change his idea.

    but for¤¤
    این کلمه معادل if it were not for می باشد؛ مثال:

    اگر به خاطر طوفان نبود ما زودتر وارد شده بودیم
    But for the storm, we should have arrived earlier
    If it were not for the storm, we should have arrived earlier.

    ¤ if only¤

    چنانچه کلمه only بعد از if بکار رود امید به انجام کار یا عملی را در زبان انگلیسی نشان می دهد و در سه مورد زیر بکار می رود:

    1_ اگر بعد از زمان حال بکار رود نشان دهنده امید و آمال گوینده در زمان آینده است؛ مثال:

    امید دارم قبول شوم
    If only i pass the exam.

    2_ چنانچه بعد از if only گذشته یا ماضی بعید بکار رود نشان دهنده افسوس و تاسف از انجام عمل به ترتیب در زمان حال و گذشته است و در این حالت نقش i wish یا we wish را در جمله بازی می کند؛ مثال:

    ایکاش او انقدر تند صحبت نمی کرد
    If only he did not talk so fast.
    We wish he did not drive so fast.
    ایکاش هفته گذشته او را ندیده بودم
    If only i had not seen him last week.
    I wish i had not seen him last week.

    3_ چنانچه بعد از only کلمه would قرار بگیرد نشان دهنده آرزوی انجام عمل در زمان آینده است؛ مثال:

    ای کاش او فردا بیاید
    If only she would come tomorrow.
    I wish she would come tomorrow

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    نقل قول مستقیم



    اگر بخواهیم جملات گوینده را عینا گزارش و یا خبر دهیم بدون آنکه کوچکترین تغییراتی در فعل؛ فاعل؛ ضمیر؛ مفعول؛ و یا صفات ملکی داده شود آن جمله را مستقیم گویند


    یک جمله مستقیم دارای نکات زیر است:


    1_ فعل ناقل



    2_ بعد از فعل ناقل احتیاج به علامت , (کاما) می باشد


    3_ عین کلمات گوینده باید در این علامت "..." که آنرا در انگلیسی quatation mark گویند قرار گیرد.


    او گفت؛ " من مشغول بازی فوتبال هستم
    He said, " i am playing footbal

    ---------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    چگونه یک جمله مستقیم را به جمله غیر مستقیم تبدیل کنم؟

    برای پاسخ به این سوال لازمست انواع جمله را شناخته و سپس با توجه به نوع جمله آن ها را غیر مستقیم کنیم.
    جملات در انگلیسی به چهار دسته: خبری؛ سوالی؛ امری؛ تعجبی(ندایی) تقسیم می شوند.

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    حرف اضافه on


    در موارد زیر بکار می رود:


    1_ قبل از روزهای هفته و روزهای ماه؛ مثال:


    او روزهای جمعه به اینجا می آید
    He comes here on fridays.


    آن ها دهم ژوئن به ایتالیا خواهند رفت
    They will go to italy on the tenth of june.


    قبل از کلمه morning مشروط بر اینکه اشاره به روز آن شود؛ مثال:


    امتحان در صبح روز هیجدهم آغاز شد
    The test started on the morning of the 18 th.


    2_ به معنی (روی) بکار می رود؛ مثال:


    لیوان روی میز است
    The glass is on the table.


    3_ در آدرس های معین با نام خیابان؛ مثال:


    او در خیابان مهتاب زندگی می کند
    She lives on mahtab street.


    معنای کلمات زیر را به خاطر بسپارید:


    با تلفن
    On the phone

    در تعطیلات
    On holiday

    در مرخصی
    On leave

    حراج
    On sale

    روی هم رفته
    On the whole

    به حساب کسی
    On one's account

    سر وقت
    On time

    روی اعتبار
    On credit

    طبق برنامه
    On schedule

    پیاده
    On foot

    در حال انجام وظیفه
    On duty

    با موتور سیکلت
    On scooter

    مدام
    On and on

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    حرف اضافه at


    در موارد زیر بکار می رود:


    1_ قبل از دقیقه و ساعت؛ مثال:


    او ساعت 8 به اداره رفت
    He went to office at 8 o'clock.


    2_ قبل از night , midnight , noon , dawn , midday , sunrise , sunset ؛ مثال:


    ما هنگام طلوع آفتاب شهر را ترک کردیم
    We left the town at sunrise.


    3_ قبل از آدرس های دقیق هنگامی که پلاک منزل نوشته شود؛ مثال:


    او در خیابان حافظ پلاک 1 کار میکند
    He works at 1, hafez street
    .
    کلمات زیر را با حرف اضافه at به خاطر بسپارید:


    حداقل
    At least

    فورا
    At once

    در صلح
    At peace

    در جنگ
    At war

    در حال حاضر
    Ap present

    سرانجام؛بالاخره
    At last

    در ابتدا
    At first

    در هر لحظه ای
    At any moment

    در تاتر
    At the theatre

    در اداره
    At the office

    در منزل
    At home

    سرکار
    At work

    دم دست
    At hand

    دم در
    At the door

    پشت پنجره
    At the window

    سر شام
    At dinner

    به هیچ وجه
    At all

    در آن زمان
    At that time

    در سینما
    At the cinema

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    حروف اضافه within,opposite,across,about


    حرف اضافه about در معنای (در اطراف؛درباره؛در حدود؛در شرف؛نزدیک به) بکار می رود؛ مثال:


    آن ها در اطراف شهر مشغول قدم زدن هستند
    They are walking about the town.


    درباره چه چیزی صحبت می کنی؟
    What are you talking about?


    ما در حدود ساعت 5 رسیدیم
    We arrived about 5 o'clock.


    من در شرف رفتن بودم
    I was about to go.


    من کلید را جایی نزدیک به اینجا گذاشتم
    I put the key somewhere about here.


    حرف اضافه across در معنی (از یک طرف به طرف دیگر؛از؛از وسط؛در آن طرف) بکار می رود؛ مثال:
    او دارد از خیابان عبور می کند


    He is walking across the street.
    منزل من درست آن طرف خیابان است
    My house is just across the street


    حرف اضافه opposite


    این کلمه به معنی (در مقابل؛عکس؛بر عکس؛ضد هم؛مخالف؛متضاد) بکار می رود؛ مثال:


    خانه ی مقابل منزل ما بسیار بزرگ است
    The house which is opposite ours, is very large.


    متضاد خوب؛ بد است
    The opposite of good is bad.


    حرف اضافه within


    این کلمه در معانی (در ظرف؛در مدت؛به اندازه) بکار می رود؛ مثال:


    ظرف یکساعت به آنجا رسیدیم
    We came there within an hour


    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    حروف اضافه beneath,near,inside,outside


    حرف اضافه beneath


    این کلمه در معانی (زیر؛در زیر؛دور از شأن) بکار می رود و معادل below و under می باشد؛ مثال:


    لطفا اسمتان را زیر خط بنویسید
    Please write your name beneath the line.


    در شأن شما نیست که اینطوری رفتار کنید
    It is not beneath you to behave like this.


    حرف اضافه near


    این کلمه در معانی (نزدیک؛کنار) بکار می رود؛ مثال:


    بیایید و نزدیک من بنشینید
    Come and sit near me.


    حرف اضافه inside


    این کلمه در معانی (داخل؛توی) بکار می رود؛ مثال:


    او داخل اتاق است
    He is inside the room.


    حرف اضافه outside


    این کلمه در معنای (بیرون؛غیر از) بکار می رود؛ مثال:


    هوای بیرون گرم است
    The weather is hot outside

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    فرق حرف اضافه on time و in time

    کلمه on time به معنی (درست سر وقت) است و حال آنکه in time به معنی (به موقع یا چند دقیقه زودتر) می باشد؛ مثال:

    او درست سر وقت به اینجا آمد(یعنی همون ساعتی که قرار بوده بیاد اومده)
    He came here on time.

    دانش آموزان باید به موقع سر کلاس باشند
    The students should be in the class in time

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     
    بالا