- عضویت
- 2018/03/16
- ارسالی ها
- 1
- امتیاز واکنش
- 46
- امتیاز
- 36
- سن
- 33
1 بار بچه بودم نیاز شدیدی ب پول داشتم,مامانم گفت اگه ماشینشو بشورم بهم پول میده.جو منو گرفت و با سطل و فرچه و شیلنگ پریدم توکوچه.شروع کردم به کف مالی.وسطای کف مالی بودم ک از خونه روبروییه یک پسره اومد بیرون کنار ماشینش.پشت سرشم یه ایل اومدن با یه کوه باروبندیل.نگو میخواستن برن مسافرت و باراشونم تو سه تاماشین میخواستن جا بدن.آقا این میرفت اون یکی میومد منم دقیقا روبروشون با مانتومدرسه و شلوار خونه و مقنعه وفرچه تیپی بهم زده بودم ک بیا و ببین...ماشینم ک تماما کف بود نمیشد ول کنم برم خونه.واز اونجایی ک طرفدار صرفه جویی آب هستم دلم راضی نمیشد شیلنگ آب بگیرم روش اینه ک هی میرفتم سطلو پرمیکردم میومدم خالی میکردم رو ماشین.این لامصبام نمیدونم چرا کارشون تموم نمیشد.هر دفه یکیشون میومد 1 کیف کوچولو میاورد میذاشت صندوق عقب اونایی ام ک انگار قرارنبود باهاشون برن هی میومدن واسه خداحافظی و ماچ وموچ و تعارف.مسافرام ک فک کن تیپ زدن مثل چی یکی دوربین آویزون کرده ازگردنش یکی عینک آفتابی بعد دوقدم این ورتر من با شلوار خونه خیلی باجدیت دارم ماشین میشورم.همچینم جو منو گرفته بود ومحکم میسابیدم فک کنم قشنگ 2 تا3لایه از ماشین کنده شد.بالاخره کارم ک تموم شد بند و بساطمو جمع کردم برگشتم خونه.مامانمم با کمال سخاوت 5تومن گذاشت کف دستم.ب نظرم میرفتم گدایی بیشتر کاسب میشدم.