مسابقه مسابقه شعر نویسی شبانه(1)

[*SAmirA]

بســــــــمه تعالــــــے


سلام به دوستان عزیز نگاهی
اولین دوره مسابقات شبانه، شعر نویسی رو شروع می‌کنیم

کلمات انتخابی برای امشب به این صورت می‌باشد.

"نگاه
انگشتر
سیرابی
پتو
لاستیک
معنا
محبت
کفش ملی
ترامپ
درخت
شکوفه
جوراب
ریکا
مورچه
خودکار"

موارد مهم:
می‌تونید کلماتی هم خودتون اضافه کنید؛ ولی حتما کلمات انتخابی ما باید توی شعر بکار رفته باشه.

اونایی که شعر گفتن بلد نیستند می‌تونند جمله سازی کنند
حداقل ۳ بیت و حداکثر ۱۰ بیت شعر
قالب شعر الزاما نباید غزل باشد.
هر قالبی به جز شعر نو می‌تونه استفاده بشه.
هر قالبی‌که قافیه دار باشه.


تایپک تا فردا ساعت هشت شب باز هست.

برنده مسابقه، کلمات روز بعد رو مشخص می‌کنه و خود شخص دیگه نمی‌تونه توی اون شب در مسابقه شرکت کنه.

همگیتون موفق باشید.
​

 

[VèlGàrD]

سال‌ها پیش عاشق یک دختر زیبا شدم
دهانم کف کرد و شکل قوطی ریکا شدم

نگاه کردم آن جوراب رعنایش را
کفش‌ِملی،آن تن‌تاک دلربایش را

دیدار اول در کله پزی با عشق سیرابی نوش جان کردندی
با آن نگاه پر محبت درخت وجودم را بی پشم گردانندی

دراوردم از دست انگشتر غرور خویش را
تا اظهار کنم غلامی و عشق و شور خویش را

خواستم بگویم دخترک زیبا و ناز تویی معنای زندگی من
ابروی چون پتویت، لب چون لاستیکت تمنای زندگی من

ای‌ تو که خوشرنگ مویت چون ترامپ دیوانه‌ام کرده
درختی‌بی‌شکوفه بودم و سیل مویت بی‌خانه‌ترم کرده

بیا امشب را مورچه‌ی کوچک و ناناز خودم باش
نمیگذارم سوسک ها بخورندت عشق دلم باش

به ناگاه دوستم با خودکار بر سرم زد
داسی بر ریشه رویای بی بال و پرم زد

گفت کله پاچه سنگین بود
زان سبب خوابت رنگین بود
*****

ای تو ولگردا عاشق شوی یا نشوی کس نمی‌داند
بگیر بخواب کس برات لالایی عشق نمی‌خواند

(ولگرد کوچها حاجی مرتضی)
درخواست افزایش تعداد بیت‌ها برای مسابقات بعدی رو خواستارم

دانلود رمان های عاشقانه

 

[SHahRAshOB]

سلام به دوستان، یه شعر می فرستم شاهکار هنری! فقط می ترسم تن شعرا توی ارامگاه ابدیشون بلرزه:NewNegah (1):
ب.پ: دوستان من اصلا شعر گفتن بلد نیستم ولی برای شوخی و یه کم تغییر روحیه، این شعر کاملا طنز رو توی ده دقیقه نوشتم بفرستم دورهمی بخندیم...

دارم آزمونی چنان بد که تنم لرزد همی
هی نگاهی می زنم بر جزوه ی ترسناک ما

ای کجایی کفش ملی تا ببینی واژه ها
این چطوری واژه طوریست ساختی براین تاپیک ما؟

هر شعری بود ما ریختیم در معنای شعر
بعد نگویی این چه بود گفتی شاعرنمای ما!

شکوفه بر درخت سرد خانه خشکیده همی
تا شنید این داغ مورچه خوار ما! ○-○

یک سیرابی گفته اند در شعرت بیار
ما نمی دانیم کجا جایش دهیم در شعر ما!؟

جوراب نازم را بشستندی در ان ریکای خوب ○-○
این 《محبت》 را چطوری جا دهم ادمین ما؟

جوهر خودکار بنده در شگرف شعر سوخت
چه کنم در این سراب شعرنمای شعرما؟

لاستیک را در کجای شعر گنجانم بگو؟
اخر این را که گذارند بر ماشین ما!

این ترامپ دیگر چه می گوید در این اوساط شعر!
تو بگو ما را چه حاصل می شود با شعر ما؟

انگار انگشتر با پتو جامانده در اشعار ما؟
حال اوردم که تا باشد در این اشعار ما

دانلود رمان های عاشقانه

 

[zahra.j .k]

جوراب ترامپ خورده مورچه درخت البالو داده شکوفه نگاه کن ترامپ به وضعیت ما که نه تاید داریم نه ریکا معنا ترامپ تو خونه ما بـرده رنگ و رخسار از چهره ما گوشت نخوردیم سیرابی هم ز قحطی محبت باران کم معنای ترامپ تو بازار ما قحطی گرسنگی شده جگر وز ما جهان همچو انگشتری در دست ترامپ میکشد از ان لاستیک تمام رفتیم زیر پتو از فقر و فلاکت از نبود گوشت شدیم هلاکت لاستیک شد کفش ملی ما راه میرویم از گرسنگی قاروقور شکممان

دانلود رمان های عاشقانه

 

[sarah stud]

پارسال باهم دسته جمعی رفته بودیم زیارت
اونجا دیدم ترامپ جون خوشتیپ و با محبت

به من نگاه میکرد با یه انگشتر بدلی
میگفت بیا تا من بشورم با ریکا جورابت

مورچه‌ی زرد¹ ما با کفش ملی
شکوفه از درخت میکند با ادا و سیاست

پتو که پهن شد رو زمین واسه نشستن
بساط سیرابی رو براش آوردن با یه اشارت

موتور باباشو برداشت که تک چرخ بزنه
لاستیک ترکید درست شد یه وضع پر فضاحت

خودکار من درماند از این شعر بی‌معنا
شما ببخشید منو خوشگلای با محبت

*******


پ.ن: من اصلا بلد نیستم شعر بگم این شد که یکم اسکی کردم
۱. استعاره از داش ترامپ

دانلود رمان های عاشقانه

 

[֎GoDFatheR֎]

قشنگ با این مسابقه 2 هزار سال ادبیات رو میفرستیم سـ*ـینه قبرستون.من شک ندارم الان حافظ و مولانا و سعدی و ... عبدالباسط رو دعوت کردن مراسم عزا برگزار کردن اونطرف

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Elle marie]

نگاهی بینداختم به ترامپ سیرابی
که به پا کرده بود جوراب هایی آمریکایی

بوی ریکایی به مشامم خورد
بگفتم دونالد چه کرده ای با این جوراب های آمریکایی؟

برفت زیر پتو و بگفت:
حاجی چکار به ما داری؟:/

بگفتم:ای دونالد!
چرا جوراب هایت میدهد بوی ریکا و سیرابی؟

ضربه ای زدم به کله ی پوکش
با کفش های ملی

داد و هوار راه بینداخت که
شکوفه های درخت خونه ی ننمینا ریختندی:/

داد به زدم بر سرش
که ای مورچه ی آمریکایی

چه کردی با درخت ما
تمام شکوفه هایش را بریختی سیرابی

سرش را در لاستیکی فرو برد
بگفت آی ام ساری(sorry)

جوابش را بدادم که ای دونالد
گر خواهی من تو را بخشم،باید دهی آن انگشتر ماری:/(مثلا انگشتره شبیه ماره)

چنان انگشتر را به سوی مماخم پرت کرد
که من فهمستم معنای محبت این مورچه ی آمریکایی

حال فقط یک کلمه مانده
که پدر من را بیاورده

مانده کلمه ی خودکار
که من ندانم کجا جایش دهم در این شعر این چنان چرتی:/



تو رو خدا ببخشید شعرم انقدر مزخرف و چرته
آی ام سیزده ساله.ندانم چگونه گویند شعر


میگما،من قصد اهانت به آمریکا رو نداشتما
فقط اون ترامپ خاک بر سر
آی ام معتقد که هیلاری کلینتون باید انتخاب میشد

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Morteza Ali]

نگاهم رفت پی انگشترش یا رب
که چون لاستیک حلقه بود به دور انگشتش یا رب​

به خود گفتم که چون پتو پوشانده آن پوست دارای بو چون سیرابی‌اش را
به پا می‌کند کفش ملی که خاکی شود، بمالد بر سر و موی دلربای ترامپ نامش را

چنین می‌دهد محبت معنای جوراب را
که می‌شوری‌اش و باز آویزان می‌شود از سردوش سوبان چون میوه‌ای خوراکی، ها!

شکوفه می‌دهد و از آن می‌سازد پرژک ریکا
که بشوید مورچه تا تمیز و سیاه شود چون جوهر خودکار ما

از این درخت یاد بگیر که می‌شود سرمایه‌ی کشور
برو که من می‌دانم نهایتش تو می‌شوی بیکار

پ‌.ن=» صرفاً محض خالی نبودن عریضه وگرنه من و چه به شاعری! واه واه واه...​

دانلود رمان های عاشقانه

 

['Foruzan']

آمدی جانم به قربانت ولی این جور چرا؟!
بی جوراب و بی پتو و با نگاه غم چرا

شانه هایت زیر بار این محبت خم شده
ای ترامپ او را ببین، این راه بی معنا چرا

نیست انگشتر ز دستش، هر چه دارد را فروخت
شکم خود گشنه می بود، همسر و بچه چرا؟!

یک درخت پر شکوفه، زندگیش چون بهار
باد آمد، و خزان شد، این همه غوغا چرا؟!

کفش ملی را به پا کرد، کار و بارش سکه بود
گیوه می پوشد، روان شد سکه هایش، دل،چرا؟!

می نوشت و می سرود، خودکار و کاغذ در برش
کاغذ و دفتر گران شد، درس بی معنا چرا؟!

تیز پا، دنبال دنیا، می دوید همچون مگان!
لاستیک ها را به باد داد، چون پراید رفتن چرا؟!

ظرف را می شست با ریکا و مایع های خوب
اه از این نزخ بازار، آب ریکا شد چرا؟!

اختلاس و دزدی و سختی و مرگ
این چنین مورچه شدن، در زیر پای غم چرا؟!

کله پاچه جزء تاریخ، سیرابی در برش
ای مصیبت ها شبیخون، بر من نالان چرا؟!

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Alastor]

از سر بیکاری برداشتم خودکاری
مورچه با نگاه بی تابی کرد به من نگاهی
شکوفه جون با ریکا رفت به سوی آمریکا
ترامپ شاخ در آورد شکوفه سیرابی خورد
جوراب با محبت آویزون بود از درخت
من هم تندی دویدم به افقی رسیدم
کفش ملی رو دیدم معنا دار بش خندیدم
معتادی از لای پتو شوت کرد لاستیک چون رونالدو
لاستیکِ خیلی ناناز تبدیل شد به یه انگشترِ باناز

ببخشید بچه ها من فقط ۱۳ سالمه و حال و هوام بیشتر اکشنه.
پ.ن: تیتر اخبار فردا [شعرای ایران تو گور بندری و عربی برگزار کردند]

دانلود رمان های عاشقانه