مسابقه مسابقه شبانه شعر نویسی(۹)

[*SAmirA]

بســــــــمه تعالــــــے


سلام

نهمین دوره مسابقات شبانه، شعر نویسی رو شروع می‌کنیم

کلمات انتخابی از طرف کوکی خبری

مُرسی
مصر
آخوند
قاطر
ترامپ
بن سلمان
مای بیبی
نعره
اختلاس
ماندلا
برنج هندی
گشت ارشاد
هاوایی
کاخ سفید
طالبان



موارد مهم:
می‌تونید کلماتی هم خودتون اضافه کنید؛ ولی حتما کلمات انتخابی ما باید توی شعر بکار رفته باشه.

اونایی که شعر گفتن بلد نیستند می‌تونند جمله سازی کنند

قالب شعر الزاما نباید غزل باشد.
هر قالبی به جز شعر نو می‌تونه استفاده بشه.
هر قالبی‌که قافیه دار باشه.


تایپک تا فردا ساعت هشت شب باز هست.

برنده مسابقه، کلمات روز بعد رو مشخص می‌کنه و خود شخص دیگه نمی‌تونه توی اون شب در مسابقه شرکت کنه.

همگیتون موفق باشید.​

 

[*SAmirA]

جوایز کاربران برنده شده که ۷۵تشکر بود به تشکراشون اضافه شد.

 

[کوکیッ]

دوش خواب دیدم مرحوم شده‌ام
با عزرائیل سوار گاری شده‌ام

گاری‌اش داشت شکلی عجیب
در میان گاریان بود دلفریب

جای قاطر ترامپ را دیدم
لـب گزیدم و در دل خندیدم

ابتدا او سکوت هی پیشه کرد
بعد از آن از اهداف خود هی دیکته کرد

ناگه ایستاد گاری بر در کاخ سفید
گفت برو برگرد با روی سپید

من ندانسته در این بازی بودم
بیش در نقشِ کودتاچی بودم

لفت باید داد این بازی را به چند؟
تا جهنم آیدم چنگی در کمند؟

عزرائیل گر مامور مقرب خداست
برای من او کابوس زنده‌هاست

یک روز سر و کار همه با مرگ است
یک چشم به هم زدن فقط با مرگ است

رد کردم راهرویی پر پیچ و خم
تا رسیدم بر در اجلاس رزم

تا که در برایم باز شد
یارانه چندرغاز شد

ناگه دیدم مرد پرحاشیه مصر را
مرد بی آتیهء مصر را

دادم مای بیبی مرسی را به مُرسی
گفتم همزادت‌است آشنا نیستی؟

او کمی گیج میزد انگار
در زندان گل زده بود انگار

دیدم بن سلمان را در بَرَش
همراه با کفتار پیر، پدرش

گفتمش ای آخوندی که در سیا بازی یلی
تو که در شیادگری بس ماهری

تو کز محنت دیگران بی غمی
هویجی، خیاری، جوی، شلغمی

تو که هر روز مسلمان و هر شب کافری
همچو طالبان هر شب به فکر اخلالگری

از بس اشداء علی الکفار است
رحمها بینهم رفت از دست

گفت: نعره چرا میزنی؟
تیشه به بنیاد چرا میزنی؟

منتقدی؟ باش، جهنم، درک!
داخل هرکار نباید سرک

گفتمش شیخ شرم چرا در تو نیست؟
یک نفس گرم خدا در تو نیست؟

دین خدا را بنمودی بزک!
خاشخچی را بزدی بد کتک

دگر صبر و ارام بر دل نماند
غم مملکت جان به اینجا رساند

گرچه دست به اختلاس بردند
ثروت و نفت را یک جا خوردند

به کسی چه داریم رکود و بیکاری؟
به جایش داریم رجای روحانی

گرچه همچنان بند این تحریمیم
اما همچنان تسلیم تقدیریم

گشت ارشاد داریم و پاسبان
هستند مانند گل و باغبان

ناگه آمد نلسون ماندلا
با همسرش ماندانا

گفت: بعد از این فیلم هندی
بیا بخور برنج هندی

در دم شدم خشمگین
داد زدم هی موش ظاهربین

پسر را چنان تربیت کن پدر
که فردا نگویند هوی کره خر!

شیر باش در سختی و در راحتی
اما نه شیر پاکتی

میروم اما می آیم زودی
جستی اما اینبار نابودی

تمام این اجلاس کذایی‌است
اساس کارتان بر بی حیایی است

کوفتم در را و بیرون رفتم
از قعر جهنم نجات یافتم

گفتم حال که آنها را شستیم
پهن کردیم و بر رخت اویختیم

با همه حس تماشایی‌ام
در هـ*ـوس ساحل هاوایی‌ام

عزرا، زده‌ام این پپه‌ها را کلک
گفت وای به روزی که بگندد نمک​

شاعر:الکوکی شمس الدین بلخی
هاهاهاها
بسی شگفتا
نمیدانم چرا به زور کلمات و جا کردم :/
خدا رو شکر فردوسی وسط ماجرا نبود
اما روحش بود
شاید باشد وقتی دگر
تا بسراییم شعرهای خر :/
​

 

[lhanil]

دیشب به خواب دیدم صلح غزه
ترامپ را کرده یک سر پر ز غصه
تمام داده های مغز او را
محمد ابن سلمان کرده بی نام
همه مجهول و سر گردان و حیران
درون مغز پوکش مانده بر جا
به خود گفتم که او را پند و اندرزی نباشد
کمی نعره کمی فریاد باید
برو ای قاطر احمق کمی آهسته آرام
تو را جرات نباشد رزم با ما
توی نادان کجا آخر توانی
بر این ملت بری یکسر به حکمرانی
تو را شایسته است حکومت بر هاوایی
نه بر ایران سرزمین آریایی
درست است که کمی در تنگ ناییم
کمی مای بیبی و برنج هندی نداریم
درست است که آخوند اینجا زیاد است
همه واقف که اختلاس ها بسیار
همه دانیم که گشت ارشاد اینجا
کسی را هم نکرده ارشاد بیجا
تو آنجا در بر کاخ سفیدی
پر از آرامشی پوچ و خالی
تو که یکسر به فکر خوشـی‌ و نوشی
همه عقلت شده زایل به گیجی
تو چه دانی طالبان ها کیستند ؟؟؟
یا که اصلا مصر و مرسی میشناسی؟؟؟؟
تو این را خوب بسپار بر یاد
که ما اینجا دلی داریم پر از یاد خداوند
که گر دشمن آید به جنگ با ما
شود یکسر هلاک در همین خاک
تو را کاری نباشد با دین یزدان
فقط این را بدان
اگر قدری تو هم انسان بباشی
چنان ماندلا نامت باشد جاودانی

 

[mahaflaki]

چند صباحی بود در کف دختری خیلی شاد بودم
در هوای داشتن نوه ی بن سلمان صیاد بودم
همجوارش در فرار از گشت ارشاد بودم
منم اما در کنارش کلنی شاد بودم
تا که روزی حمله کردند به سرای خواهر کوچکترش
نعره خاتون رفت و من در فکر طالبّان شیاد بودم
از شباهنگام در ذهنم به فکر پول یک قاطر بودم
من به فکر بردنش با موتور یاسر استاد بودم
چند ماهی بگذشت و خبری امد به گوشم
او در هاوایی، هوایی بود و من در فکر یار بد یاد بودم
زود برنج هندی خور شدم زدم تو خط اختلاس
من که آخوندی نبودم یکمی راد شدم
گفته بودند که در مصر است کنار مُرسی
مگر اینجا من برایش کم بودم، باد بودم؟
از حسادت دزد شدم، قاتل شدم
من یکی مثل ترامپ ۷ خط و شیاد بودم
برج ساختم پشت هم کاخ سفیدی ساختم
در هوای قاچاق مای بیبی و مارمالاد بودم
عاقبت دشتم برای ماموران دولتی رو شد زود
انگاری من هم نوه ماندلای صیاد بودم


همش تقصیر نعره خانوم بود :/

 

[*SAmirA]

برنده امشب مسابقه Drosera که با رای داوران انتخاب شد .
البته با تقدری از شعرکوکی عزیز که مورد رضایت داوران عزیز بود

@Drosera لطفا کلمات انتخابیون رو برام ارسال کنید.