در فکر توام
دلم آبنبات
دستم آبنبات
دهانم آبنبات
روزم را با دیدن پورنگ شروع میکنم.
هر بار که بوی مرهم میرسد،
ذبیحالله را به یادم میآورد.
یاد ممد کچل مرا داغان میکند.
هربار که کوکی میگویم،
کوآلا نیمامسیحا را صدا میزند.
کاش من همه بودم،
با همهی چشمها پاتریک و باب (اسفنجی) را میدیدم.
شلوار فردوسیپور را به پا کردهام (:\)
دوباره با مرتضا (مرتضی) سیبیلو عازم توام
تا بوی آبنبات پاتریک در آبادی من
هر لبی که یادی میکند از ذکاوت من
احتراز برای توست
مقصد همینجاست!
-فاطمه صفارزاده-
(دیگه ببخشید اگـه شعر نشد یا شعر نو محسوب میشه. خواستم از قافله عقب نمونم
تازه اسمم چه با افتاخار نوشتم. امیدوارم شعرم توهین به حساب نیاد! قصد توهین نداشتم و ندارم و نخواهم داشت.)
دلم آبنبات
دستم آبنبات
دهانم آبنبات
روزم را با دیدن پورنگ شروع میکنم.
هر بار که بوی مرهم میرسد،
ذبیحالله را به یادم میآورد.
یاد ممد کچل مرا داغان میکند.
هربار که کوکی میگویم،
کوآلا نیمامسیحا را صدا میزند.
کاش من همه بودم،
با همهی چشمها پاتریک و باب (اسفنجی) را میدیدم.
شلوار فردوسیپور را به پا کردهام (:\)
دوباره با مرتضا (مرتضی) سیبیلو عازم توام
تا بوی آبنبات پاتریک در آبادی من
هر لبی که یادی میکند از ذکاوت من
احتراز برای توست
مقصد همینجاست!
-فاطمه صفارزاده-
(دیگه ببخشید اگـه شعر نشد یا شعر نو محسوب میشه. خواستم از قافله عقب نمونم
![21 :aiwan_lightsds_blum: :aiwan_lightsds_blum:](/styles/default/xenforo/smilies/negash/Yahoo/21.gif)