مسابقه شعر کشف استعداد برتر

  • شروع کننده موضوع م . میشی
  • بازدیدها 2,674
  • پاسخ ها 40
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

sahar_naz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/06
ارسالی ها
214
امتیاز واکنش
1,501
امتیاز
366
محل سکونت
مشهد
میروم شایدکه دلتنگم شوی…
باهمه غیرازدل من همچون سنگ شوی…
میروم کاش بدانی فرصت بودن کم است…
دل سپردن به توهمین یک دم است…
میروم فاصله زیادمیشود
فرصت عاشق شدنم تنها همینبارمیشود…
میروم اینجاکسی دلتنگ پرستوهای مهاجرنیست…
اینجاکسی عاشق دلهای بی دل نیست…
 
  • پیشنهادات
  • Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671
    دلنوشته

    موضوع : ترس و امید !

    ***

    در تاریکی شب | فاطمه نصیری

    وقت ان رسیده که برگردی

    و با آنچه در تاریکی شب است مواجه شوی

    در تاریکی شب

    چیزی در انتظار توست

    در سیاهی مطلق ،

    کسی به انتظارت است ...

    و تو ، نمیتوانی فرار کنی

    از انچه برایت مقدر شده ...

    پس به اجبار بازگرد ...

    و بجنگ و بدان این اخر راه توست

    و تو به اخرین دوراهی خود نزدیک میشوی ...

    جایی بین بودن و نبودن ...

    ایا مسئله این است ؟

    جایی بین خیر و شر

    که تو ازموده میشوی

    و نشان میدهی ، که میتوانی باشی

    راهی به جز پیش باقی نمانده

    باید ادامه دهی

    چون تاریکی به سمتت حرکت میکند

    و تو باید اماده باشی

    برای نبردی که در ان تنهایی

    در مقابل چیزی که به قدمت نسل توست

    شیطان منتظر نمینشیند

    و به سوی تو می اید

    اماده برای نبردی ازلی

    و تو مقدر میکنی

    نسل ایندگانت را

    و سرنوشتی را میگذرانی

    که کسی تا به حال ان را نگذرانده

    این اسان نخواهد بود

    برای تویی که با سکوت خو نداری

    پس جستجو کن صوت را

    و بشنو صدای گذشتگان را

    و ببین کسانی را که سرنوشتشان را مینویسی

    تو انتخاب شدی

    از روزی که هشیار نبودی ...

    زمانی که سخن نمیگفتی

    ان هنگام که چیزی نمی دیدی

    و او اماده ی نبرد میشد

    برای نابودی تو

    و نفرتی در او نهاده است

    که تو را به نیستی نزدیک میکند

    برخیز !

    به تاریکی سفر کن

    و پیدا کن انچه در تو خفته است

    برای پیروزی در تاریکی

    نور را در خودت جستجو کن

    بگذار که تورا فرا گیرد

    و سرچشمه ی نور باش در دریایی تاریک

    این انتخاب توست ...

    و تو زاده شدی ...

    که تصمیم بگیری ...

    در تاریکی خواهی ماند

    یا دوباره در نور متولد میشوی

    پس مواجه شو در شب

    با تاریکی که تو را در بر گرفته

    و ازاد شو

    از این بندی که در خود غرقت میکند ...

    ...
    ممنون ،
    موضوعش شاید زیاد پر طرفدار نباشه ، اما حس خیلی خوبی رو القا میکنه ، ترس و امید !


     
    آخرین ویرایش:

    mahshad.cham

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/27
    ارسالی ها
    90
    امتیاز واکنش
    1,452
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    کرمان
    دل نوشته
    موضوع : ناامیدی

    تکراری وارونه

    هوای نم دار پاییزی و غروب دل انگیزی که لحظه لحظه نفس هایم را کمرنگ تر می کند ، روح چسب خورده ام را خراش می دهد !
    روحی که انعکاسش در دریای خاطرات روبه روام تصویر مترسکی وارونه را به رخم می کشد ! مترسکی که انعکاس حرکاتش در دریای نا امیدی ها جان گرفته است.
    نسیم صبحگاهی دی ماه، تک تک سلول های وجودم را به رعشه باز می دارد ،
    به خود می لرزم ،
    از آن لرزش هایی که گویا سال هاست با آن ها انس گرفته ام
    از آن لرزش هایی که ویران می کنند بدون خبر !
    از آن لرزش هایی که نقابی از خوبی ها بر چهره زده اند
    و تنها برای لرزاندن آرزوهایت ، دست دوستی را به سمتت دراز می کنند .
    قدم هایی که با تمام سستی شان عمیقا قوی هستند ؛ مسیر ام را دنبال می کنند .
    انتظار برای سقوط هرچه زودترم ؛ سقوط جوانی ام را به یادم می اورد
    سقوطی که روزی ، پروازی بود بر بلندای احساس وجودم !
    پروازی که مساوی شد با غرق شدنم در تاریکی ها !
    دست و پاهایی که برای رهایی زدم
    و فریادهایی که به امید نور کمکی سر دادم
    همه و همه تکرار می شوند
    اما تکراری وارونه
    تکرار وارونه ای که بی صدا بود
    بی تلاش و حتی بی هدف !
    نفس هایی که کم کم همراه شدند با نا امیدی
    با تیرگی ای که ذره ذره وجودت را در عمق پلیدی ها فرو می برد
    نفس های پوچی که پر شدند از آب احساس
    تصویر هایی که اوج می گرفتند اما درحال سقوط بودند
    تصویرهایی که پررنگ بودند
    انقدر که متوجه بی رنگی شان نشدم
    صداهایی که یکی درمیان بودند
    صداهایی که یکی در میان بد و بدتر بودند
    گوشهایی که صدایی جدید می شنوند
    شاید صدای تلاطم آب زندگی را
    گویا درختی وارونه بودم
    درختی که هر روز حول محور لـ*ـذت هایش چرخ می زد
    درختی که هرروز جان می گرفت و می باخت
    درختی بودم خشک که ترنم لالایی آب را در روباهایش حکاکی می کرد
    گویا به او نگفته بودند برای لمس آب آرامش باید خفگی را تجربه کند !
     

    zeinab z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/04
    ارسالی ها
    152
    امتیاز واکنش
    3,429
    امتیاز
    416
    سن
    23
    دلنوشته:
    من دختری هستم از جنس غم روحو جسممو غباری از غم گرفته گاهی با نوشتن غمام اروم میشم گاهی با نماز اما گاهی هم هیچ چیزی قدرت اروم کردنمو نداره تنها و تنها موقع ناراحتی خدا بهم قدرتی میده که برای دل خودم شعر بگم میگن هرآنچه که از دل برآید به دل نشیند به معلمم که نشون دادم گفت خیلی غمگینه ولی...... به هرحال امیدوارم به دل بشینه.

    غم من پابرجاست

    خورشید و فلک می چرخند
    غم من پابرجاست
    فصل ها پی هم می ایند
    غم من پابرجاست
    مردمان می خندند
    غم من پابرجاست
    غصه ها می خندند
    غم من پابرجاست
    دل من غمگین است
    غم من پابرجاست
    غصه ام سنگین است
    غم من پابرجاست
    غم من پابرجاست.غم من پابرجاست

    غم دل

    ز ناله و اشک گریانم
    ز غصه و غم گریانم
    دل بی فریبم ز اشک و آه ناله سر داد
    آه بشنو ز دهانم غم دل
    می نویسم ز دلم آه دل
    آه ای ز زمانه،دل شکسته ام،پژمرده ام
    آه من از ته دل،آه من از غم دل
    اشک می خواهد دلم،گریه سرداد دلم
    آه دلم، آه دلم
    کیست که بدارد ز دل من خبر
    آه ای ایهاالناس خوشی در جسم نیست بلکه در روح است

    اینم شعر اخر که تقدیمش کردم به یه نفر

    غریب

    رسم عجیبیست رسم زندگانی
    رسم غریبیست رسم زندگانی
    مینویسم به روی قلب غبار گرفته ام
    با خاکستری از تنهایی
    حالم غریب است
    تو میدانی؟
     
    آخرین ویرایش:

    *Laya*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/11/24
    ارسالی ها
    1,220
    امتیاز واکنش
    3,617
    امتیاز
    559
    سن
    28
    محل سکونت
    همین حوالی
    دلنوشته
    موضوع:دلتنگی





    سلام من ایده ای نداشتم برا مسابقه اما این روزا دلتنگ عزیزام بودم.برای همین گفتم بیام و درد دلمو بگم..
    میدونم نتونستم درد دلمو برسونم اما فقط همین قدر تونستم..
    اصلا هم برنده شدن مد نظرم نبوده و نیست چون خیلی ها روان و زیبا مینویسن اما به هر حال.....


    به نام خالق دو موجود بی نظیر(پدر و مادر)


    دلم تنگ است تنگ کسانی که مرا به اینجا رساندند.
    آری دلتنگ پدرو مادری هستم که عاشقانه ,بامحبت های بی دریقشان مرابه این جایگاه رساندند
    دوتا موجود بی نظیر اما... .
    اما مانده ام در فکر چگونه جبران محبتشان.
    هه, اصلا مگر میتوان جبرانشان کرد ,نه !نه.
    پدرم کسی که شبانه روز کار کرده است تا من احساس کم و کاستی نکنم .
    مادری که مرا در بطن خود پرورید, از شیره وجودش به من خوراند.
    خدایا ,خداوندا مانده ام مانده ام چگونه الطافشان را جبران کنم؟؟؟!!!
    دلم تنگ پدریست که یادی از من نمیکند چرا,چون کوچک شد, خورد شد.
    دلم تنگ مادریست که با بی احترامی از خانه ام رفت.
    حال چه کنم خودت بگو.
    بسوزم در دیر به دیر دیدنشان؟؟
    اخر چرا؟
    من از جنس دخترم شکننده , زود رنج و بینهایت احساسی !
    دلتنگی ها نا امیدی ها فقط و فقط کمی آسودهمیکند خیالم را با گریه با تنهایی,
    آری وقتی نتوانی کمترین کمکی کنی به پدرومادری که سالها زحمتترا کشیدند بهچه دردی میخوری؟ها؟
    نمیدانم حال بدم را دیگر چگونه توصیف کنم .
    حالم بد است با این زخم یکساله روی قلبم.


    قلبم پر درده گریه کرده زخمام تو سـ*ـینه خونه کرده
    هرروز و هرشب بیقرارم چون که دلتنگ دونگارم

     

    nil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/27
    ارسالی ها
    504
    امتیاز واکنش
    9,102
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    شاهین شهر-اصفهان
    عشق ویران​


    نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

    اشک راکد نشود،آب روان خواهد شد

    تو که می آیی و می آیی زدور

    دولت پیر دگرباره جوان خواهد شد

    تو که می ایی و بر لب گل لبخند داری

    آه ازآن خنده که باز،خون جگرخواهدشد

    باز می آیی ولبخندتو مال دگریست

    حال من بار دگر زاری وغم خواهد شد

    کس نفهمد که دل دختری از جنس بهار

    با شکنهای رخ مردی خزان خواهد شد

    آن که می آید وچون زلزله میلرزاند

    دل آن دخترک قصه ی ما

    آه و افسوس که روزی نگران خواهدشد

    نگران دل ویران غم دختر خویش

    که دلش چون دل او

    از زمین لرزه ای ویران و خراب خواهد شد

    آه ای نیل، گر عاشق نشدی زار مباش

    شاد و خوشحال بمان

    عشق فغان خواهدشد

    عشق هرگز نکند مهر ووفا بر دل کس

    دل تو چون دل دختر چو خزان خواهد شد

    کاش هرگز نخورد داغ غم نامهری

    بر دل نازک عاشق که دل نازک او

    خاک و نابود چو آوار زمان خواهد شد


    به قلم nil
     

    big cat

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/06
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,019
    امتیاز
    506
    محل سکونت
    کهکشان
    خود و یکروزه داغان

    حالم بد است...
    حاله بدم داغان شده است
    و حاله داغانم هوای تنهایی هم کرده است
    و تنهایی ام کمی سیگارو دود میخواهد
    با نیم سایه های فرود آمده از پرده ی سیاه کلبه ام
    هوای نوستالژیکی که تکنولوژی نداشته باشد
    یک شیشه ویسکی هم میخواهم
    هوای بزرگی به سرم زده
    احساس می کنم کله ام باد دارد
    باده صبا هه...صبا
    دیگر چه؟
    کشفیات فیلسوفانه هم میخواهم
    چرا؟
    یکروز درک کردم انسان را
    اگر گفتی چه بود؟حیوانی که اعمالش را هوشمندانه روی دنیا پیاده میکرد؛انسان بود یادت باشد
    عجب!فیلسوف هم بودم که
    بر مزاح گفتن هم گویی تسلطی ویژه دارم
    آخر سراپا مزاحم
    یک مزاح افتضاح
    لعنتی،
    عفت کلامم هم پریده
    چه بد!
    پس دوستان باکلاسم هم دیگر پر خواهند زد
    مسخره است نه؟
    می دانم،می دانم چه پوشالی هستم
    ولی داشته باش
    رویه ام نقره ای بود،آفتاب که می شد بازتابش چشم را میزد
    عجب آدمی بودم ولی حیف، دیگر پرهای طاووسی ام را بسته ام که پاهایم را هم ببینند
    شاید یکی پیدا شد،زد به سرش و عاشق پاهایم هم شد
    جدیدا پرهایم را بسته ام، به عقب هم چشم انداز خوبی پیدا کرده ام
    چه چیزها که ندیدم همه خودم بودند!
    آنقدر خودم را دیدم که جدیدا از خودم کمی میترسم
    ترس به کنار فوبیای"خود"پیدا کرده ام!
    عجب چیزی بودم و نمی دانستم
    اینرا گفتم بدانی
    کمی مثل من باش
    حالش را ببر!
    بد چیزی نیستBoredsmiley
     

    somayeh_at

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/29
    ارسالی ها
    152
    امتیاز واکنش
    2,782
    امتیاز
    426
    سن
    43
    سلام دوستان
    اندیشه

    خسته ام باز در اين دير خراب
    تشنه ام باز در اين درياي آب
    گم شدم باز در اين درياي نور
    چشم بسته غرق ظلمت كوره كور
    باز تنها مانده ام با من خويش
    ترسم از امروز و فرداهاي خويش
    گيج و سرگردان و حيران گشته ام
    غرق در درياي حرمان گشته ام
    زخم حسرت خورده بر جان و تنم
    پيله اي از ترس بر خود ميتنم
    حبس گشتم در پيله افكار خويش
    گشته ام خود تلخ زندانبان خويش
    مرغ جانم در درونم حبس گشت
    مر وجودم در وجودم پست گشت
    كودك احساس من پايش شكست
    منطقم تنها سر چاهي نشست
    چاه افكارم سرشار از تهي است
    جز سياهي در درون چاه نيست
    خشك چاهي كه درونش آب نيست
    چاه ويل است و ديگر چاه نيست
    كفتر انديشه ام چاهي شده
    بال بسته غرق تنهايي شده
    سهم او از آسمان يك حلقه است
    حلقه اي كز دور در چشمش نشست
    در سياهي بود و يك چشمش به نور
    در تباهي بود و در روياي نور
    كفترم بال و پرت را باز كن
    مرغكم با جان و دل پرواز كن
    سهم تو در اين جهان ازادي است
    سهم تو بيشتر ز چاهي خالي است
    مر خدايي كه جهان بنياد كرد
    خود همو انديشه را ازاد كرد
    بال های انديشه ات را باز كن
    از زمين تا آسمان پرواز كن
    هيچ بند بر پاي افكارت مده
    مرغك انديشه را پرواز ده
     

    somayeh_at

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/29
    ارسالی ها
    152
    امتیاز واکنش
    2,782
    امتیاز
    426
    سن
    43
    خوب چون میشد دو تا شعر گذاشت این هم یه دو بیتی تقدیم دوستان

    دلم خاک کف پای تو ای دوست
    و دل قربانی راه تو ای دوست
    سلامت میدهم ای یار همراه
    تمام لحظه هایت شاد ای دوست
     

    nil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/27
    ارسالی ها
    504
    امتیاز واکنش
    9,102
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    شاهین شهر-اصفهان
    بانو​
    ناز کن بانو
    تو میدانی که نازت را هزاران کس خریدارند
    ولی از بین آن مردم
    کدامین یک چون من مهر تورا در سـ*ـینه میدارند؟
    کدامین یک ز یاد زلف تو تا صبح بیدارند؟
    کدامین یک رخ زیبای تو بر بوم می آرند؟
    کدامین یک تورا بانو، مینامند؟
    کدامین یک تورا خانوم میدانند...؟
    اگر چون من تو عاشق یافتی در بین این مردم!
    مرا بسپار به یاد باد سردرگرم....!!!!
    nil
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    Z
    پاسخ ها
    7
    بازدیدها
    596
    پاسخ ها
    28
    بازدیدها
    2,079
    پاسخ ها
    46
    بازدیدها
    2,123
    پاسخ ها
    20
    بازدیدها
    1,142
    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    1,049
    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    861
    پاسخ ها
    41
    بازدیدها
    1,699
    پاسخ ها
    63
    بازدیدها
    2,830
    پاسخ ها
    74
    بازدیدها
    5,031
    پاسخ ها
    67
    بازدیدها
    3,447
    پاسخ ها
    97
    بازدیدها
    4,531
    پاسخ ها
    45
    بازدیدها
    2,242
    پاسخ ها
    134
    بازدیدها
    6,216
    پاسخ ها
    57
    بازدیدها
    3,241
    پاسخ ها
    94
    بازدیدها
    7,178
    پاسخ ها
    67
    بازدیدها
    2,936
    پاسخ ها
    97
    بازدیدها
    7,570
    بالا