نقد رمان معرفي و نقد رمان يه روز خوب مياد|_best_كاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع _best_
  • بازدیدها 1,084
  • پاسخ ها 11
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

_best_

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/30
ارسالی ها
176
امتیاز واکنش
1,832
امتیاز
336
سن
29
محل سکونت
تهران
به نام خداوند رنگين كمان
خداوند بخشنده ي مهربان


نام رمان:"یه روز خوب میاد"
ژانر: عاشقانه و اجتماعي و روانشناسي
نام نویسنده:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!




خلاصه : رمانم درباره ی دختریه که به دلایلی از شهر خودش مهاجرت می کنه با تمام اعضای خانوادش و وارد مرحله ی جدیدی از زندگیش می شه و هیچ وقت فکرش رو نمی کرد كه سرنوشت براش چه بازي هايي در سر داره .

مقدمه :
می گویند خدا هر کس را به اندازه ی توانش امتحان می کند نمی دانم من خودم را دست کم گرفته ام یا خدا مرا دست بالا ...

***نكته از جمله هاي مثل:
خوب بود
مرسي
زود پست بذار
كم پست بذار
بد بود
مسخره بود
و ...
بپرهيزيد. چون نه كمكي به من مي كنه و نه تاثيري رو روند رمان داره

****نكته: هر پستي كه قرار ميدم علاوه بر رمان كلي مسائل روانشناسي
رو داخلش جا دادم. هر پست! ممنون ميشم هر نتيجه اي كه ميگيريد بهم بگيد
اينكه آيا اين رفتار و تاثير را در اطراف خودتون شاهدش بوديد يا نه ؟
و گوش شنوايي براي نقد و انتقاد دارم و آدم متعصبي نيستم
:aiwan_light_bye:

Please, ورود or عضویت to view URLs content!


 
  • پیشنهادات
  • ع ر محبوب نیا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/03
    ارسالی ها
    364
    امتیاز واکنش
    5,375
    امتیاز
    441
    سن
    60
    محل سکونت
    رشت
    سلام من دو بخش از داستانتان را خواندم. شاید برای اظهارِ نظر زود باشد. اما با سن و سالی که دارید، نوشتنِ جملاتی ساده و روان و دور از جذابیتهای کاذب، نویدِ یک داستان زیبا و رئال را می دهد. در ضمن بنظر می رسد نویسنده هم به درجۀ خوبی از پختگی رسیده باشد. موفق باشید. کمی که داستان پیش برودف بازهم نظرم را برایتان بازگو می کنم.
     

    _best_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/30
    ارسالی ها
    176
    امتیاز واکنش
    1,832
    امتیاز
    336
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران

    ممنونم از حضورتون تو صفحه نقد. مطئنا آدم پخته اي نيستم اما خوشحالم از رمانم همچين برداشتي داشتيد.منتظر نظرات بعديتون هستم چون شما قلم فوق العاده اي داريد و شما رو استاد خودم مي دونم . اميدوارم با نظراتتون كمكم كنيد تا بتونم رمان خوبي بنويسم
     

    f.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/18
    ارسالی ها
    1,249
    امتیاز واکنش
    224,239
    امتیاز
    1,163
    محل سکونت
    شهر فراموش شده
    سلام خسته نباشی...
    خب من تا یه جاهایی خوندم...باقیشم میخونم ...
    به نظر من اونجایی که میگه ماشین ....بگه توی ون بهتره...
    اخه توی ماشین زیاد جای مناسبی برای نقل مکان باهاش نیست...
    و خب تا اینجایی که من میدونم یه خانواده ی ۵نفری ان پس زیاد جا نمیشه...
    دوم اینکه...توی پستای اولیه که داره از خانوادش میگه...بهتره بگه توی دفتر خاطراتم دارم مینویسم...چون همیشه ادما کل زندگیشونو یه جا به یاد نمیارن
     

    _best_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/30
    ارسالی ها
    176
    امتیاز واکنش
    1,832
    امتیاز
    336
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران

    سلام دوست من خيلي خيلي ممنونم كه به اين صفحه اومدي. منظور من از ماشين كاميون بود كه تو ويرايش درست مي كنم ( نوشته شده اسباب ريز و درشت زندگي!!) تو ون كه وسيله ي بزرگ جا نمي شه.
    دوم اينكه دليل اصلي كه اسم دفتر خاطرات رو نياوردم اينه كه سحر نويسنده نيست. دوم اينكه اين روش يه جورايي قديمي شده و معمولا تو رمان هاي قديمي مورد استفاده بود . سوم هم اينكه بايد تو شرايط باشي. وقتي آدم از فاميل درجه يك مدام بدي ببينه هيچ وقت اون بدي از ذهنش نمي ره و هر وقت ازش بخواي كه برات بدي ديگران رو تعريف كنه تو دو دقيقه هم مي تونه تعريف كنه چون هميشه و هر ثانيه به يادشه.
    خيلي خوشحال شدم كه اومدي اين صفحه ، باز هم منتظرت هستم و منتظر نقدها بزرگتر هستم. نوع قلم و اينكه آيا شرايط سحر رو تونستي تا اينجا درك كني؟ و ...
     

    f.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/18
    ارسالی ها
    1,249
    امتیاز واکنش
    224,239
    امتیاز
    1,163
    محل سکونت
    شهر فراموش شده
    اوهوم متوجهم...
    ولی من متوجه کامیون نشدم.
    خب من جدی موردش قرار گرفتم ولی زیاد به رفتارشون فکر نمیکنم.
    شاید کمی قدیمی باشه...ولی خب به نظرم زیادی پرت گذشتشه...
    یه ذره بیشتر توی حال باشه....به پستای بعد کاری ندارما...همین ۵تای اول رو میگم
     

    f.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/18
    ارسالی ها
    1,249
    امتیاز واکنش
    224,239
    امتیاز
    1,163
    محل سکونت
    شهر فراموش شده
    در مورد قلم که نظری ندارم به نظرم مناسبه...و همین طور ادبی.
    شرایط سحر رو هم من همین الان فهمیدم اسمش سحره...اونجا نامبرده نشده بود.
    به نظرم خوبه...بهتر هم میتونه بشه...ولی میگم زیاد پرته به آینده هم فکر کنه...مثلا هر کاری که انجام میده یادش بیوفته
     

    _best_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/30
    ارسالی ها
    176
    امتیاز واکنش
    1,832
    امتیاز
    336
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران

    هنوز اوله رمانه قرار نيست كه شروع نشده همه ي رمان لو بره :campe45on2: قراره تو طول رمان بزرگتر بشه و رشد كنه :aiwan_light_biggrin: قرار بود همش گير بديا . تا پستي كه گذاشتم بخوان بيا گير بده :aiwan_light_dance3::aiwan_light_dance2:
     

    _best_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/30
    ارسالی ها
    176
    امتیاز واکنش
    1,832
    امتیاز
    336
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران

    پنج پست اول كلا ده صفحه هم نشده. قراره در طول رمان سحر يك سري رفتارهايي از خودش نشون بده كه ريشه در گذشته داره. اينكه تو چه شرايطي زندگي كرده، تو چه خانواده اي بزرگ شده ، چرا اين رفتار و يا كار بخصوص رو داره از خودش نشون ميده؟ اينكه بخوام از بچگي سحر بنويسم تا به اين سن برسم باعث مي شد رمان طولاني بشه پس ترجيح دادم كه از فلش بك استفاده كنم كه مثلا يكي از شخصيت ها داره گذشته رو مرور مي كنه.
    بازم منتظر حضورت هستم:aiwan_light_wink2:
     

    f.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/18
    ارسالی ها
    1,249
    امتیاز واکنش
    224,239
    امتیاز
    1,163
    محل سکونت
    شهر فراموش شده
    منم همینو میگم...از همون اول همه چیزو نگو....
    من کتابای زیادی خوندم...پدرمم ناشره برای همین خیلی زود متوجه مشکلات میشم...
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا