نقد رمان معرفی و نقد رمان گریز کوانتومی|mehran کاربر انجمن نگاه دانلود

MEHЯAN

نویسنده ویژه
نویسنده انجمن
عضویت
2016/12/07
ارسالی ها
1,148
امتیاز واکنش
21,434
امتیاز
814
محل سکونت
تهران
به نام خدا

نام رمان: گریز کوانتومی
نام نویسنده: MEHЯAN
ژانر: علمی_تخیلی
خلاصه:
سازمان اطلاعات مرکزیِ سی‌آی‌ای مدارکی یافت می‌کند که نشان می‌دهد انسان‌ها در آینده توانسته‌اند به یک تکنولوژی ناشناخته‌ دست پیدا کنند که به بشریت اجازه می‌دهد یک معلول قبل از علتش رخ بدهد. سازمان سیا برای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی چهارم برگزیده‌ای را اجیر می‌کند...

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
  • پیشنهادات
  • *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    به نام خدا


    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    برای درخواست نقد توسط "شورای نقد انجمن نگاه دانلود" می توانید به تاپیک زیر مراجه نمایید:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید:
    نقد کده
    8a2p_شورای_نقد_انجمن_نگاه_دانلود.jpg
     

    *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    به نام جانبرِ جان

    راستش رو بخواید اصلا نمی‌خوام راجب خوبی‌های اسم و جلد و مفدمه حرف بزنم، حس می‌کنم هرپی بگم کم گفتم، همشون خیلی خوب بودن و با هم کاملا مرتبط. البته این از نویسنده خوبی مثل شما کاملا قابل انتظار بود و هیچ شکی درونش نبود و نیست. رمانتون همچنین رمانی با ایده فوق العاده قوی و از اون هم قوی‌تر اطلاعات علمی بود. با اینحال اشکالاتی هم داشت که البته با یه ویرایش راحت حل میشن؛ ولی به مرور زمان می تونن مشکل درست کنن. حالا لطفا بذارین از خلاصه شروع کنم.
    خلاصه یکم کار رو خراب‌ کرده بود که البته اشکالش خیلی کوچیکه و راحت برطرف میشه.
    توی خلاصه شما سه صفحه اول رو کاملا برای خواننده باز کردین، درحالی که به جای مستقیم گفتن، توی همون سه صفحه چنان برگ برنده‌هایی برای خلاصه داشتین که من چندین نوع خلاصه مختلف به سرم زد، وقتی داشتم رمان رو می‌خوندم. یکی از بهترین برنده‌ها برای رمان شما، همون بخشی بود که یه نفر از اینده به میلر توی کشتی حمله می‌کنه و یا زمانی که همون فرد توی اتاق میلر بود‌، اونموقع میلر هنوز چیزی راجب مکان و زمان نمی‌دونست و اگه توی خلاصه می اوردین خواننده هم نمی‌دونست و در حقیقت معمای بهتری از سه نقطه اخر ایجاد میشد. این مستقیم نویسی، توی کل رمانتون بود و یکم مشکل درست کرده بود. با اینحال به همش می‌پردازم پس هیچ نگران نباشین، فعلا برگردیم سر خلاصه، همونطوری که گفتم شما خیلی مستقیم به خواننده همه چی رو گفتین؛ ولی توی خلاصه بیشتر پیشنهاد می‌کنیم به جای خیلی مستقیم نویسی یکم ابهام ایجاد کنین. شاید فکر کنین که شما توی خلاصه رمان سی ثانیه قبل از فراموشی هم همین سبک رو استفاده کردین؛ ولی باید بدونین که سبک نوشتارتون توی این رمان خیلی با سی ثانیه فرق داره، توی رمان سی ثانیه، سه صفحه اول چندان اتفاق بزرگی نیافتاد و هیچ مشکلی نداشت که شما مستقیم برین سر اصل مطلب؛ ولی توی این رمان، فقط توی سه صفحه اول ما شاهد یه فیلم علمی تخیلی به خودی خود بودیم! پس سبک خلاصه‌تون هم برای یه همچین رمانی باید با سی ثانیه فرق بکنه، البته من رو ببخشید که پای سی ثانیه رو وسط کشیدم، فقط بخاطر این بود که سبک خلاصه یکی بود، امیدوارم متوجه منظورم شده باشید‌.
    از عناصر بیرونی فوق العاده‌تون که بگذریم می‌رسیم به عناصر درونی، قبل از اینکه اصلا به ارکان بپردازم می‌خوام یه چیز خیلی مهم‌تر رو بهتون بگم که اگه برطرف نشه به احتمال ۹۹ درصد بعدا براتون مشکل درست میکنه: مستقیم نویسی! وقتی شروع به خوندن پست اول کردم، به نظرم شما از جای خیلی خوبی شروع کردین و شروع جذابی رو برای رمانتون انتخاب کردین، وقتی رسیدیم به اواسط پست که شما راجب دروازه گفتین، متوجه مشکلتون شدم و هرچی بیشتر پیش می‌رفتم متوجه نگرانیتون می‌شدم. بخاطر مبحث زمان و علمی تخیلی سخت شما خیلی نگرانین که نکنه خواننده متوجه نشه منظورتون چیه و بخاطر اصطلاحات و عبارات سنگین و علمی از رمان زده بشه؛ که نگرانی به جایی هم هست؛ من هم این مشکل رو داشتم، تا اینکه توی کتابی خوندم که نویسنده به جای اینکه مستقیم بیاد توضیح بده، رفته علت‌های به وجود اومدن معلول و اصلا اشاره‌ای به معلول نکرد.‌ برای رمان شما هم بهترین و جذاب‌ترین راه اینه که به معلول نپردازین به علت بپردازین، مثلا‌ توی همون پست اول راجب برخورد سیم‌ها حرف زدین، اون قسمت بی‌حاشیه، جذاب‌ترین اتفاق شماست و من خواننده می‌خوان از اون قسمت بیشترین لـ*ـذت رو ببرم؛ ولی وقتی شما مستقیم و بی‌پرده گفتین که یه دروازه‌ست تمام اشتیاقم از بین رفت، بذارین براتون یه مثال بزنم، فکر کنین دارین یه رمان خیلی جذاب می‌خونین، ادرنالین خونتون بالا رفته و شخصیت اصلی بعد از کلی دنگ و فنگ رسیده به قسمتی که از اول داستان مجهول بوده و حالا وقتشه ازش پرده بردارین:
    ۱‌. انجا بود، خودش بود گودزیلا!
    وقتی نویسنده انقد صریح میگه دیگه اشتیاقی برا دونستن در تن شما نمی‌مونه؛ اما نگاه کنید:
    ۲. انجا بود، پاهای بزرگش را می‌کوباند و فریاد می‌کشید، سرش تا به فلک رفته بود و پوست سیاه و ضخیمش خود را به رخ خیابان‌های شهر می‌کشید، زبانش بند امده بود و...
    در نظر خودتون کدوم برای حفظ هیجان داساان بهتر عمل می‌کنن؟ رمان هم به هیجان و جذابیتش بستگی داره‌. امیدوارم متوجه منظورم شده باشید، مسقیم نگین، از علت‌ها استفاده کنین و معلول رو مجهول نگه دارین، بذارین خواننده از معلول‌ها رو خودش با شخصیت پیدا کنه و جلو جلو بهش اطلاعات ندین، چون باعث میشه از خوندن خسته بشه و خیلی از پست‌های رمان رو رد کنه.
    از این هم که بگذریم میرسیم به مبحث شیرین توصیفات، با توجه به نوع قلمتون من متوجه شدم که هیچ چیز رو ویرایش نکردین و گذاشتین تا یکدفعه همه رو با هم بعد از نقد ویرایش کنین که خیلی هم خوبه، بذارین از توصیفات حالا و احساسات شروع کنم که به نظرم بعد از موضوع مستقیم نویسی باید بهش توجه بیشتری به خرج بدین. رمان شما صحنه‌های هیجانی و با پتانسیل زیادی داشت که برای شکه کردن خواننده خیلی خوب بودن؛ اما این صحنه‌ها به تنهایی نمی تونن خواننده رو شکه کنن، یه ایده قوی فقط یه بخش کاره، مخلوط ایده و توصیفاته که یه شاهکار هیجانی می‌سازه، برای این توصیفات مخصوصا برای رمان شما، خصاصت به خرج ندین و سعی کنین، تا می تونین از پتانسیل پستای هیجانیتون استفاده کنین، مثلا همون پست اول زمانی که میلر دروازه رو دید، برای ازنکه بتونین خواننده رو شکه کنین به توصیفات خیلی بیشتری نیاز داشتین، این که میلر بخاطر تجربه زود به حالت اول برگرده عادیه؛ اما باز هم چند سطر از احساسات میلر با توصیف بیشتر دروازه، یه تجربه شکه اور رو برای خواننده درست میکنه، یا زمانی که به میلر توی کشتی حمله شد، اونجا جای خیلی توصیفات بیشتر داشت، بذارین اینجوری بگم، وقتی توی یه پست هیجانی، توصیفات حالات و احساسات با هم دخیل بشن، دیگه فرار کردن اون رمان ممکن نیست. من میدونم که شما نویسنده توانایی هستید؛ ولی وظیفه دارم حتما مثال بزنم و مطمئن بشم حداقل مشکلی از نقد ندارید.
    مثال ۱: موجود سم‌هایش را بالا برد تا به سرش ضربه بزند؛ اما او به سرعت جاخالی داد و ترسیده از جای بلند شد و شروع به دویدن کرد.
    مثال ۲: موجود سم‌هایش را بالا برد و دید، با چشمانش سم‌های سیاه موجود را دید، مغزش دیکر کار نمی‌کرد، نمی‌توانست، نمی‌توانست، بریده بود، چشمانش گشاد شده بودند و قلبش در سـ*ـینه فریاد سر داده بود، موجود فریادی سر داد و سم‌هایش را پایین اورد؛ اما در اخرین لحظه پاهایش جان گرفتند و جاخالی داد و...
    با اینکه مثال دوم بلندتره؛ اما به مراتبط جذاب ره، البته این فقط قلم منه و شما با قلم شیوای خودتون مسلما می تونین خیلی بهتر بنویسین. فقط لطفا یادتون باشه که شما برای دادن اطلاعات به خواننده تا اخر رمان وقت دارین؛ اما اگه خواننده هیجانی حس نکنه، تا اخر رمان صبر نمی‌کنه‌.
    توصیفات مکان و ظاهر هم همون اندازه که توصیفات احساسات مهمن، مهم هستن و باید به اون‌ها هم توجه کنین، وقتی میلر وارد خونش شد، شما خیلی کم راجب خونش گفتین البته نه اینکه توی یه بند همه چی رو بگین، خیر، منظور من اینکه که بیشتر به توصیفات مکان و ظاهر اهمیت بدین، مثلا زمانی که میلر و هانا همدیگر رو دیدن، شما خیلی خوب صورت هانا رو توصیف کردین؛ ولی میلر رو چندان موفق توصیف نکردین. لطفا دقت کنین میلر شخصیت اصلیه و برای توصیفش با اینکه وقت بیشتری دارین؛ اما بهتره که زودتر انجامش بدین چون خواننده وقتی کاملا بدونه شخصیت اصلی چه شکلی داره، خیلی بهتر باهاش ارتباط برقرار میکنه‌. یه چیز دیگه که خیلی مهمه تکرار صورت هر شخصیته. لطفا مواظب باشین که هر رکنی رو که توصیف می کنین دوباره تکرار کنین تا خواننده تا اخر رمان یادش نره؛ چون اگه اینطور باشه نتیجه اونطوری که میخواین نمیشه. شما برای توصیفات ظاهر و مکان خیلی وقت صرف نکردین که می‌تونه بعدا دردسرساز بشه، لطفا مواظب باشین که این قسمتم مثل هر رکن دیگه‌ای مهمه و به هیچ عنوان ازش قافل نشین، حتی برای مکان‌هایی که گذرا هستن، مثل اتاق میلر، شرکت و... هم بپردازین چون در هر صورت قراره اونجا اتفاق بزرگی بیافته و اگه خواننده بدونه چه شکلیه بیشتر هیجانی میشه چون می تونه فول اچ دی تصور کنه.
    توی رمان شما اشتباهات تایپی و املایی دیده می‌شد با اینحال چندان بهشون نمی‌پردازیم چون درحین ویرایش حتما حل میشن؛ با این حال این اشتباهات گاهی توی لغات سنگین و علمی اتفاق افتاده بود و بخاطر اینکه خواننده نمی دونه ممکنه کاملا اشتباه بخاطر بسپاره، لطفا مواظب این بخش هم باشین. نوشتن رمانی با علمی_تخیلی سخت واقعا سخته؛ اما شما تا اینجا خیلی خوب از پسش براومدین و باید بیشتر به قلمتون اعتماد داشته باشین. بذارین قلمتون کارش رو بکنه، نگران زیاد و کم شدن اطلاعات نباشین، سعی کنین اول بنویسین بدون اینکه اطلاعات براتون اهمیتی داشته باشه، بعدش ویرایش بزنین و اطلاعات علمی و سخت رو اضافه کنین. اینطوری دستتون خیلی بازتره و کارتون راحت‌تر میشه.
    شما برای شخصیت پردازی‌ و شخصیت‌هاتون برعکس سی ثانیه، خیلی از شخصیت پردازی مستقیم استفاده کردین، مثلا وقتی که میلر و هانا هم رو دیدن، اونقدر سرد بودن هانا به چشم نمی‌اوند و زود بود برای‌ گفتن اینکه هانا خیلی سرد و خشکه. به غیر از اون، میلر چندان واضح نبود، متناقض بود، وقتی با رابط سیا صحبت می‌کرد خیلی سریع عصبانی می‌شد؛ و یکجا خیلی اروم بود، این تناقض می تونه بخاطر کارش هم باشه؛ ولی اگه اینطوره حتما بگین توی پست؛ تا باعث نشه خواننده حس کنه اون متناقضه. علاوه بر اون سعی کنین بیشتر به میلر بپردازین، از گذشته‌ش بگین، از علایقش بگین، از خانواده‌ش بیشتر بگین و بذارین خواننده کاملا اون رو بشناسه، البته برای اینکار نیازی نیست عجله کنین، اروم اروم همونطور که داستان رو پیش میبرین اون رو اشنا کنین با خواننده؛ اما برای یه شخصیت پردازی مطمئن، بهتره تا حد لزوم علت رفتارهای شخصیت رو به خواننده بگین. تا اینجا هنوز شخصیت اصلی دیگه‌ای به جز میلر واضح نبود تا بتونم به اون هم بپردازم و خوشبختانه شخصیت‌های فرعی خیلی خوب پردازش شده بودن، فقط سعی کنین توی شخصیت پردازی از تکرارها پرهیز کنین. هانا شاید کمی تکراری به نظر برسه توی اولین دیدار و بهتره که کمی ویرایشش کنین و یا اگر نه، چند تا صفت غیر تکراری هم براش در نظر بگیرین. سعی کنین حتما و حتما علایق شخصیت‌ها رو هم دخیل کنین شاید شما فکر نکنین؛ ولی این موضوع برای متمایز کردن شخصیت‌ها خیلی تاثیر داره و علایق خیلی راحت‌تر به ذهن خواننده نفوذ میکنه و باعث میشه خواننده شخصیت‌ها رو متمایزتر از همدیگه ببینه، حتی اگه یادش بره بازم توی ناخوداگاهش اونا رو متمایز از هم میبینه. این موضوع برای تنفرات و ترس‌های شخصیت‌ها هم صدق میکنه‌. توی رمان تا اینجا، میلر و هانا شبیه هم بودن و این می تونه باعث بشه اولین وجه تمایز به غیر از صفات نمایان بشه، در حقیقت تمایز در علایق و تنفرات باعث میشه شما زمان بیشتر و زمینه بهتری برای رونمایی از تفاوت‌های شخصیت‌هاتون به مرور داشته باشید.
    در اخر باید بگم قلم شما واقعا قویه؛ امت نوشتن علمی_ تخیلی سخت هم سختی‌های خاصی داره. من سعیم رو کردم تا اینجای کار شما، مشکلات نگارشی رو هرچند ریز بگیرم تا شما برای ویرایش کارتون راحت‌تر بشه. ببخشید که خیلی حرف زدم، خسته نباشید
    شورای نقد انجمن نگاه دانلود
    پ.ن: اقا مهران ببخشید، این چون نقد به حساب نمیاد، توی متن نگفتم؛ ولی لطفا به مسئول کتاب بگین لینک رمانتون رو چک کنن، اسم رمان قدیمی نمایش داده میشه.
    8r1e_شورای_نقد_انجمن_نگاه_دانلود2.jpg
     

    MEHЯAN

    نویسنده ویژه
    نویسنده انجمن
    عضویت
    2016/12/07
    ارسالی ها
    1,148
    امتیاز واکنش
    21,434
    امتیاز
    814
    محل سکونت
    تهران

    سلام النا خانم خسته نباشید.
    خیلی نقد به جا و زیبایی بود.
    فقط این که قالب کلی خلاصه که مشکل نداشت درسته؟ فقط بعضی از اطلاعات رو حذف کنم؟
    بزرگ ترین ابهام ویرایشتون برام در مورد دریچه زمانه.
    منظورتون اینه که اشاره نکنم یه ماشین زمان تولید شده و فقط شکل ظاهری اون دریچه رو شرح بدم؟
    باز ممنون :aiwan_lggight_blum:
     

    *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    خواهش میکنم، وظیفه بود، سبک خلاصه مشکلی نداره، اینکه چه چیزی رو بخواین توی خلاصه جای بدین با خودتون بستگی داره؛ اما بله منظورم کلی این بود که نگین چی درست شده، شرحش بدین، اینطوری یکم ابهام هم توی ذهن خواننده ایجاد میشه، سوال دیگه‌ای بود، لطفا با من خصوصی بزنین.
     

    _Dark _

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/18
    ارسالی ها
    132
    امتیاز واکنش
    1,438
    امتیاز
    383
    سلام

    من منتقد نیستم، ولی نویسنده های پر طرفدار ایرانو نقد کردم و همشون راضی بودن.
    خب من خیلی ریز نگرم توی نقد که اونم به نفع خودتونه چون به نظرم نقدی که خیلی تعریف توش باشه به آدم اعتماد به نفس کاذب میده.
    در واقع مثل این میمونه که یه نفر توی مرداب در حال غرق شدن باشه و دیگران که هیچ مشکلی ندارن بهش امید واهی بدن.
    خوب من واقعیتش اصلا این سبک رمان نمیخوندم و این اولین بارم بود پس اگه واقعا اشکال نا به جایی گرفتم منو ببخشین.
    نقد منو به عنوان یه جنایی نویس که تقریبا هیجانات قلممون یکیه جدی بگیرین.
    خوب بریم سراغ نقد.
    ببینین استعدادتون فوق العادس، قلمتون عالیه ولی به خاطر نثر رمان همیشه انگار نگرانید که خواننده متوجه نشه به خاطر بعضی اصطلاحات یه جاهایی خیلی سختش میکنین و یه جاهایی هم خیلی راحت اطلاعاتو به نویسنده میدین
    انگار هنوز همزاد پنداری کاملو با میلر ندارید که من یه راه حل خیلی ساده دارم براتون
    اطرافیان!
    بگردید و واکنش ها و نقطه های شخصیتی ای که توی اطرافیانتون هست و به میلر نزدیکه رو پیدا کنین و احساستونو نسبت به رفتار اون فرد بنویسید
    بقیه رمان عالی بود
    موفق باشید.
     

    _Dark _

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/18
    ارسالی ها
    132
    امتیاز واکنش
    1,438
    امتیاز
    383
    بازم میگم اگه با نقد من موافق نبودین به عنوان نظر یه دوست بهش نگاه کنید
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا