پارگراف کتاب

  • شروع کننده موضوع *SAmirA
  • بازدیدها 22,664
  • پاسخ ها 686
  • تاریخ شروع

MASUME_Z

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/18
ارسالی ها
4,852
امتیاز واکنش
29,849
امتیاز
1,120
تو نیستی
اما من برایت چای می‌ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیت سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آیینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرقی می‌کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم...!

برگرفته از مجموعه‌ شعر "روز بخیر محبوب من" | رسول یونان

361276_239.jpg



در بیداری شان مرا می گویند:
تو و جهانی که در آن زندگی می کنی، جز دانه ی ماسه ای بر ساحل بیکران دریایی لایتناهی نیستید.
و من، در رویایم به آن ها می گویم:
من، دریایی لایتناهی هستم، و همه ی عالم، جز دانه ای ماسه
بر ساحل من نیست.

برگرفته از کتاب " آیا آدم ندید؟" | جبران خلیل جبران | مترجم: محسن نیکبخت

361277_981.jpg



همیشه کسانی هستند که دفاع از خدا را وظیفه ی خود می دانند، انگار که واقعیت مطلق، چهارچوب نگهدارنده ی وجود، چیزی ضعیف و بی دفاع است. این آدم ها از کنار بیوه ای بر اثر جذام از شکل افتاده که چند سکه گدایی می کند رد می شوند، از کنار کودکان ژنده پوشی که در خیابان زندگی می کنند رد می شوند اما اگر کمترین چیزی علیه خدا ببینند داستان فرق می کند. چهره هایشان سرخ می شود، سـ*ـینه هایشان را بیرون می دهند، کلمات خشم آلودی به زبان می آورند. میزان خشم شان حیرت انگیز است. نحوه ی برخوردشان هراس آور است. این آدم ها نمی فهمند که باید در درون از خدا دفاع کرد، نه در بیرون. آن ها باید خشم شان را متوجه خودشان کنند...!

برگرفته از کتاب "زندگی پی" | یان مارتل | مترجم: گیتا گرکانی

361278_917.jpg
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • MASUME_Z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/18
    ارسالی ها
    4,852
    امتیاز واکنش
    29,849
    امتیاز
    1,120
    پیش از این که شما زندگی کنید، زندگی به خودی خود هیچ است؛ اما به عهده ی شماست که به زندگی معنایی ببخشید. ارزش، چیزی نیست جز معنایی که شما برای آن بر می گزینید...!

    برگرفته از کتاب "اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر" | ژان پل سارتر | مترجم: مصطفی رحیمی

    361279_729.jpg


    مایکل: بسیار خب. دارم روزمو شروع می کنم. قهوه روی گازه. روزنامه روی میزه. رادیو داره وزوز می کنه، داره اخبار روز جهان رو پخش می کنه. تو این لحظه همسرم، لیویا، کجاست؟
    لیویا تو اتاق نشیمن روی دوچرخه ثابتش نشسته داره ورزش لعنتیش رو انجام می ده. می تونم راهی پیدا کنم که مثل همیشه با هم صمیمی بشیم، مثلاَ یه حرف معمولی و معقول که سر صحبتو باز کنه. یه دیقه توی یه اطاق با هم ایم. هر دیقه ش خلاصه ای از کل زندگی من یا لیویاست.
    یه وقتا هر دو ما احساس می کنیم زندگی مون خیلی شلوغ شده. هر لحظه از زندگی ما پر می شه از تاریخ و روانشناسی زندگی گذشته مون.
    ... تو زندگی زناشویی هیچ چی واقعی نیست. دلم میخواد تنها باشم؟ این فکر منو به وحشت می ندازه. اما مگه من بلدم با کس دیگه ای زندگی کنم؟...!

    برگرفته از کتاب (نمایشنامه) "والپارایزو" | دان دلیلو | مترجم: کیهان بهمنی


    361280_782.jpg


    نيويورك فضايی بی انتها بود، هزار توئی از مكان هاي بی انتها؛ و مهم نبود چه قدر راه می رفت و چه قدر محله ها و خيابان هاي شهر را می شناخت، هميشه احساس می كرد گم شده است. نه فقط در شهر بلكه در خود هم گم شده بود. هر بار كه قدم می زد، احساس می كرد گويی خود را به جا می گذارد و با تسليم شدن به چرخش خيابان ها، با تقليل خويش به چشمی نظاره گر قادر می شود از اجبار فكر كردن بگريزد و اين بيش از هر چيز لحظه ای آرامش و خلايی درونی و خوشايند برايش به همراه داشت. دنيا بيرون از وجودش، در اطرافش و روبرويش بود و با چنان سرعتی تغيير می كرد كه امكان نداشت به چيزی بيش از لمحه ای فكر كند. تحرك اصل بود، گذاشتن قدمی از پس قدم ديگر و آزاد گذاشتن خويش تا حركت تن خود را دنبال كند. از بی هدف گشتن، همه ی مكان ها مثل هم شدند و ديگر مهم نبود كه كجاست. در بهترين حالت می توانست حس كند كه هيچ جا نيست. و بالاخره اين همان چيزی بود كه می خواست: اين كه هيچ جا نباشد...!

    برگرفته از کتاب "شهر شيشه ای" | پل استر | مترجم: شهرزاد لولاچی

    361282_973.jpg
     
    آخرین ویرایش:

    MASUME_Z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/18
    ارسالی ها
    4,852
    امتیاز واکنش
    29,849
    امتیاز
    1,120
    هر چه بيشتر دوست بداری كمتر می انديشی. در راه عشق می بايست همه چيز را به فراموشی سپرد...!

    برگرفته از کتاب "مطرود" | لوئيجي پيراندلو | مترجم: آزاده آل محمد

    361283_500.jpg


    چشم های گریان یک مرد چرا این قدر ما را مضطرب می کند؟ بله، چشم های گریان یک زن هم هیچ خوشحال کننده نیست و اگر یک کم صمیمی و اهل دل هم باشیم که از دیدنش حسابی دچار ترحم و دلسوزی می شویم اما اگر موضوع چشم های گریان یک مرد باشد قضیه کاملا فرق می کند برای این که اهل دل باشیم یا نه، از دیدنش دچار بیچارگی می شویم و درماندگی. انگار دنیا به آخر می رسد و علاجی هم ندارد. مثل عزیزی که به مرض لاعلاجی گرفتار باشد و دم مرگ...!

    برگرفته از کتاب "کتاب سیاه" | ارهان پاموک | مترجم: عین له غریب

    361284_532.jpg



    در عشق، قضاوت روا نیست. تناسبی هم در آن وجود ندارد و لازم هم نیست وجود داشته باشد زیرا عشق به هر شکل خاصی که باشد فقط یک لحظه یا یک حکایت کوتاه است از قبول واقعیتی غیرقابل فهم. هیچ معنایی نمی توان از آن انتظار داشت چرا که حادثه ای ابدی در گذر زمان است. از این رو چطور می تواند مطیع علت یا معلول باشد؟...!

    برگرفته از کتاب"گیلیاد" | مریلین رابینسون | مترجم: مرجان محمدی

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    MASUME_Z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/18
    ارسالی ها
    4,852
    امتیاز واکنش
    29,849
    امتیاز
    1,120
    اگر خدا وجود دارد امیدوارم آنقدر بی‌کار نباشد که به گوشت خوک خوردن یا نوشیدنی نوشیدن من گیر بدهد...!

    برگرفته از کتاب "بادبادک باز" | خالد حسینی | مترجم: مهدی غبرایی

    361286_396.jpg


    هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش!
    گاهی در انتهای خارهای يک کاکتوس، به غنچه‌ای می رسی که زندگيت را روشن میکند...!

    برگرفته از کتاب "پایان دوئل" | خورخه لوئیس بورخس | مترجم: علی معصومی

    361287_265.jpg


    در زندگی همیشه غمگین بودن از شاد بودن آسان تر است.
    ولی من اصلا از آدم هایی خوشم نمی آید که آسان ترین راه را انتخاب می کنند. تو را به خدا شاد باش و برای آن که شاد شوی، هر کاری از دستت بر می آید، بکن...!

    برگرفته از کتاب "٣٥ کیلو امیدواری" | آنا گاوالدا | مترجم: آتوسا صالحی

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    MASUME_Z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/18
    ارسالی ها
    4,852
    امتیاز واکنش
    29,849
    امتیاز
    1,120
    پیری به نظرم چیزی نیست جز بی آیندگی، و اگر انسان دچار پیری زود رس می شود، برای این است که فردایی نمی بیند...!

    برگرفته از کتاب "نون نوشتن" | محمود دولت آبادی

    361289_531.jpg


    ﺗﻮ آدم ﺧﻮﺑﯽ ھﺴﺘﯽ. وﻟﯽ در زﻧﺪﮔﯽ "ﺧﻮب ﺑﻮدن" ﺑﻪ ھﯿﭻ دردی ﻧﻤﯿﺨﻮرد.
    ﻣﮕﺮ ﺧﻮد ﺗﻮ ﺧﻮب ﻧﯿﺴﺘﯽ؟
    ﻣﻦ؟ ﻧﻪ اﺻﻼ، ﺑﺎ ھﻤﯿﻦ ﺳﻦ فهمیده ام ﮐﻪ ﻣﺮدم وﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮاھﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺧﺮ و ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ اﺳﺖ، ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ "ﭼﻪ آدم ﺧﻮﺑﯽ اﺳﺖ"...!

    برگرفته از کتاب "ﻋﺮوﺳﮏ ﻓﺮﻧﮕﯽ" | آﻟﺒﺎ دﺳﺲ ﭘﺪس | مترجم: بهمن فرزانه

    361290_985.jpg


    کسانی که شما را دوست دارند حتی اگر هزار دلیل برای رفتن داشته باشند ترکتان نخواهند کرد، آنها یک دلیل برای ماندن خواهند یافت...!

    برگرفته از کتاب "تنهایی پرهیاهو"| بهومیل هرابال | مترجم: پرویز دوائی

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    MASUME_Z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/18
    ارسالی ها
    4,852
    امتیاز واکنش
    29,849
    امتیاز
    1,120
    مام سیگارها مسلماً طعم و مزه خود را دارند ولی ابداً شدت آن ها به شدت طعم و مزۀ آخرین سیگار نیست. مزۀ آخرین سیگار بیشتر از این جهت است که شخص احساس می کند که بلاخره به سست عنصری خود پایان داده است و آینده ای سرشار از سلامت و نیرو در انتظارش است. در حالی که سایر سیگارها اهمیت مخصوص به خودشان را دارند و انسان با روشن کردن آن ها آزاد بودن خود را اعلام می دارد، ولی آینده ای سرشار از سلامت و نیرو خیلی در دسترس نیست. البته امکان رسیدن به آن همیشه وجود دارد...!

    برگرفته از کتاب "وجدان زنو" | ایتالو اسووو | مترجم: مرتضی کلانتریان

    361292_391.jpg


    زن ها موجوداتی بی نظیر هستند. آنها قادرند هر مصیبتی را تاب بیاورند، چونکه اینقدر عقل توی کله شان هست که بدانند تنها کاری که باید در قبال اندوه و دشواری های زندگی انجام داد اینست که دل به دریا بزنی و از میانه آن بگذری و از آن طرف سر به سلامت بیرون ببری. به نظرم دلیل اینکه زن ها قادرند این طور عمل کنند اینست که آنها نه تنها برای درد جسمانی شأن و اعتباری قایل نیستند بلکه اصلاً آن را محل اعتنا هم به حساب نمی آورند، زن ها از اینکه از پا در بیایند اصلاً خجالت نمی کشند...!

    برگرفته از کتاب "حرامیان" | ویلیام فاکنر | مترجم: تورج یاراحمدی

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]چرا زن ها گریه می کنند[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    • رنه ژان کلو
    • ترجمه ی عظیم جابری
    • نشر افراز
    • چاپ اول: 95
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    1046227_710.jpg
    [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]رنه ژان کلو، نقاش، حکاک و نویسنده فرانسوی در سال 1913 در الجزایر به دنیا آمد. او پس از اتمام تحصیلات حقوق با ورود به مدرسه هنرهای زیبای الجزایر در سال 1934 به هنر روی آورد. از سال 1948 تا 1968، چندین رمان منتشر کرد، از جمله رنگ سیاه تاکستان، اشباح در آفتاب، آبی آن سوی گو، کودک توهم زده و نمایش نامه ای به نام مکاشفه که برای اولین بار ژان لویی بارو در تئاتر اودئون آن را اجرا کرد. کلو که انسانی عارف، آرمانگرا و سرخورده بود. عضو گروه ادیبانی ملقب به مکتب الجزایر شد و آن جا با شخصیت هایی چون آلبر کامو، امانوئل روباس، ژول روآ، ژان گرونیه و مکس پول فوشه آشنا شد.


    پول
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    • اریک لونرگن
    • ترجمه ی احد علیقلیان
    • نشر نو
    • چاپ اول: 95
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    1046228_305.jpg
    [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جاذبه ی پول را سخت می توان به نحوی دقیق مشخص کرد. این جاذبه ای زیباشناختی نیست و نمی توان فقط بر پایه ی سودمندی پول آن را توضیح داد. این جاذبه یقیناً پیامد همه ی ویژگی های پول است، اما در عین حال مستقل است.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    کارکردهای قدرت بخش و دستگیرانه ی پول اکنون بیش از هر زمان دیگری به کار می آید، اما این هدف اساسی غالباً پنهان است و چیزی نیست که فکر ما را به خود مشغول دارد. وقتی که به پول می اندیشیم این اندیشه معمولاً با نگرانی همراه است؛ پول ما را به یاد نگرانی، منزلت اجتماعی، آزمندی، مادی گرایی، بی ثباتی مالی و رکود می اندازد. نظام مالیاتی و قوانین به بسیاری از تأثیرات زیان بار پول و بازار، هرچند به طور ناقص، می پردازد.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]اما باید باورهامان را هم تغییر دهیم. سردرگمی ما در مورد هدف قرض، پس انداز، تجارت، و مبادله در بسیاری تشویش ها و خطاهای ما، و در آن درسته از رفتار ما، که نقض غرض است، دخیل است. علت این که چرا هنوز هم سیاست های ما برای مقابله با رکود ضعیف و ناکارآمد باقی مانده است خلف فهم ماست. رکود باید به سرعیت پایان یابد و هزینه اندکی تحمیل کند.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    پول وقیمت چه گونه بر باورها و ارزش ها و احساسات ما تأثیر می گذارد؟ اساساً در علم اقتصاد چنین فرض می شود که مردم عقاید خود را بر اساس ارزیابی عینی از واقعیت ها شکل می دهند و فرایند مبادله یا تعامل اجتماعی بر ما تأثیر نمی گذارد. در علم اقتصاد،پول وسیله ای در خدمت اهداف ما و هرگز مستقلاً بر ما تأثیری نمی گذارد اما تجربه نویسنده در زمینه روان شناسی انسان با این فرض فرق بسیار دارد.


    صبحانه در تیفانی
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    • ترومن کاپوتی
    • ترجمه ی رامین آذربهرام
    • انتشارات مروارید
    • چاپ اول: 95
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    1046229_695.jpg
    [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]صبحانه در تيفاني داستان هالی گولايتلی، دختري سرزنده و شاد با گذشته‌اي مبهم است که در نيويورک زندگي مي‌کند. راوي بي‌نام داستان، مردجواني است که قصد دارد نويسنده بشود و از آن‌جا که در همسايگي هالي زندگي مي‌کند به‌طور تصادفي او را ملاقات مي‌کند و به‌تدريج با دخترک آشنا مي‌شود. اين آشنايي مقدمه‌اي براي ملاقات راوي با دوستان هالي و ورود به دنياي هنرمندان آن زمان است. چندي بعد سروکله‌ي مردي ميانسال و افسرده پيدا مي‌شود که ادعا مي‌کند شوهر هالي است و... صبحانه در تيفاني شاهکار ترومن کاپوتي در ادبيات قرن بيستم جايگاه ويژه‌اي دارد. شخصيت اصلي اين رمان پرفروش، در فهرست تأثيرگذارترين شخصيت‌هاي ادبي در تاريخ ادبيات آمريکا قرار گرفته و تاکنون چندين کتاب و مقاله درباره‌ي خود کتاب و شخصيت اول آن نوشته شده است.


    مکتب های سینمایی
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    • غلامرضا معدنی پور
    • کتاب آبان
    • چاپ اول: 95
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    1046230_721.jpg
    [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]بیشتر مکتب های سینمایی از زمان پیدایش تاکنون، خاستگاه قائم به ذاتی نداشتند. این بدین معناست که بیشتر مکتب های سینمایی، از دل مکتب های نقاشی یا ادبی پیشین یا از دل رویدادها و وقایع اجتماعی – سیـاس*ـی بیرون آمده اند: برای نمونه، اکسپرسیونیسم سینمایی در نقاشی های اکسپرسیونیستی، از ادوارد مونک تا امیل نولده ریشیه دارد.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]هم چنین بنیان های نئو رئالیسم ایتالیا را می توان رمان های واقع گرای بالزاک در قرن نوزدهم، نقاشی های گوستاو کوربه رئالیست و مکتب وریسم یافت هدق چنین توضیحی آن است که دریابیم فهم صحیح سیر تحول و تطور و ویژگی های تکنیکی و محتوایی مکتب های سینمایی، لازم است تا ابتدا ریشه ها و بسترهای تاریخی و اجتماعی در مکتب و هم چنین ویژگی های شکلی و محتوایی آن را در نقاشی یا ادبیات بررسی کنیم. چنان که در این کتاب بر همین سیاق پیش خواهیم رفت.


    سه صلیبی
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    • فدریگو توتزی
    • اثمار موسوی نیا
    • نشرافزار
    • چاپ اول: 95
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    1046231_671.jpg
    [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]سه صلیبی، خطی ترین و آخرین رمان توتزی است که با کمترین مشخصه اتوبیوگرافیک نگاشته شده است. ایده رمان از ماجرایی واقعی، که بین سال های 1914 و 1918 در سیه نا زادگاه نویسنده روی داد، به وی الهام شد. سرگذشت سه برادر که مدیریت یک کتاب فروشی مدرن و کهن یک مغازه صحافی را در مرکز سینما عهده دارند.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]سه برادر بدهی دارند و امضا جعل می کنند تا بتوانند شأن و منزلت اجتماعی خویش را حفظ کنند. جوایز شخصیت اصلی رمان دارای حال و هوایی مالیخولیایی است؛ او از دو برادر دیگر باهوش تر است و تنها کسی است که به کتاب و مطالعه علاقه مند است. در این جا با نمونه ای از شخصیت غالب رمان درون، به عبارتی یک شخصیت سترون روبرو هستیم.[/BCOLOR]​
     

    MASUME_Z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/18
    ارسالی ها
    4,852
    امتیاز واکنش
    29,849
    امتیاز
    1,120
    شاید، شاید که ما نیز عروسک های کوکی یک تقدیر بوده ایم.
    ما هرگز از آن چه نمی دانستیم و از کسانی که نمی شناختیم ترسی نداشتیم . ترس، سوغات آشنایی هاست.
    هیچ پایانی به راستی پایان نیست . در هر سرانجام ، مفهوم یک آغاز نهفته است.
    چه کسی می تواند بگوید "تمام شد" و دروغ نگفته باشد...!

    بار دیگر شهری که دوست می داشتم | نادر ابراهیمی

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    یکی از اشکالهای این آدمهای روشنفکر و باهوش اینه که درباره چیزی حرف نمی زنن مگه این که مهار کار دست خودشون باشه . همیشه وقتی خودشون خفه شدن تو هم خفه شی و وقتی خودشون می رن تو اتاقشون تو هم بری...!

    ناتور دشت | جی دی سالینجر | مترجم: محمد نجفی


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    و حالا اینجا در کنار دریا به هم رسیده ایم ، در مرز حقیقت و رویا . نمی توانیم پا فراتر گذاریم ، از شدت سعادت خواهیم مرد...!

    راز مرد گوشه گیر | گراتزیا دلددا | ترجمه بهمن فرزانه

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    MASUME_Z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/18
    ارسالی ها
    4,852
    امتیاز واکنش
    29,849
    امتیاز
    1,120
    اسکارلت ، من هیچ وقت در زندگی آدمی نبودم که قطعات شکسته ظرفی را با حوصله زیاد جمع کنم و به هم بچسبانم و بعد خودم را فریب بدهم که این ظرف شکسته همان است که اول داشته ام.
    آنچه که شکست شکسته و من ترجیح می دهم که در خاطره خود همیشه آن را به همان صورتی که روز اول بود حفظ کنم تا اینکه آن تکه ها را به هم بچسبانم و تا وقتی زنده ام آن ظرف شکسته را مقابل چشمم ببینم...!

    بر باد رفته | مارگارت میچل


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    از اتفاق روزگار ، تراوت کتابی درباره درخت پول نوشته بود . به جای برگ, اسکناس بیست دلاری داشت .گلهای درخت، سهام دولتی بود . میوه های آن الماس بود . درخت پول، انسانها را به خود جلب می کرد و این انسانها اطراف ریشه های آن, همدیگر را به قتل می رسانیدند و به کود مناسبی برای درخت تبدیل می شدند .
    بله، رسم روزگار چنین است ...!

    سلاخ خانه شماره پنج | کورت وانِگات جونیور


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    بعضی چیزهای دور و برمان تغییر می کند، آسان تر می شود یا سخت تر، این جوری یا آن جوری، اما در اصل هیچ چیز تغییر واقعی پیدا نمی کند. من به این اعتقاد دارم. تصمیمات خودمان را گرفته ایم، زندگیمان در جریان است، و آن قدر ادامه پیدا می کند تا به آخر برسد. اما اگر این طور است پس بعدش چی؟ منظورم این است آخه که چی، به این موضوع اعتقاد داشته باشی اما پنهان کنی، تا این که یک روز اتفاقی بیفتد که باید چیزی را عوض کند، بعد ببینی در نهایت هیچ چیز قرا نیست عوض بشود. آن وقت چی؟ در این اثنا، حرف ها و رفتار دوروبری هایت طوری باشد که انگار تو همان آدم دیروزی، یا دیشبی، یا پنج دقیق پیش هستی. اما تو داری توی یک بحران دست و پا می زنی. حس می کنی
    قلبت لطمه دیده...!

    وقتی از عشق حرف می زنیم | ریموند کارور

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    MASUME_Z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/18
    ارسالی ها
    4,852
    امتیاز واکنش
    29,849
    امتیاز
    1,120
    آیا مردها خنده آور نیستند؟ وقتی می خواهند برای تعریف از تو آخرین زورشان را بزنند با ناشیگری به تو می گویند که یک مغز مردانه داری...!

    دشمن عزیز | جین وبستر


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    جوان 16 ساله مي داند رنج كشيدن يعني چه زيرا خودش رنج كشيده است. ولي آن طور كه بايد نمي داند كه ديگران هم رنج مي كشند،زيرا ديدن رنج ديگران كافي نيست. تا كسي خودش رنج نبيند نمي تواند بفهمد رنج يعني چه...!

    اميل | ژان ژاك روسو

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!



    آدمها همه چیز رو همین طور حاضر و آماده از دکان ها میخرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند، آدمها مانده اند بی دوست.
    تو اگر دوست میخواهی خوب مرا اهلی کن...!

    شازده کوچولو | آنتوان دو سنت‌ اگزوپری


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا