شما نیست و همینطور پاریس یک مکان زیبا است و اکثر مردم به آن به عنوان یک شهر رویایی نگاه میکنند و آن را با این لقب قبول دارند.این که بخواهند مکان های این چنینی را به عنوان لوکیشن یک
:متنی که قبل از شروع اصلی خلاصه نوشته بودید،بسیار عالی،کارشناسی شده و حرفه ای بود هم موجب خواننده به متن شده و هم به محتوا کمک شایانی خواهد کرد.خلاصه در نهایت زیبایی نوشته شده بود...سوالات زیادی را برای خواننده مطرح میکرد و خیلی زیرکانه خواننده را در پسِ اتفاقاتی مبهم رها میکرد!در یک کلام عالی بود:)
شما به خوبی رعایت شده بود.تمام شخصیت ها با توجه به موقعیت،حالت روحی و جسمی و همینطور انسان بودن و خون آشام بودن،رفتار مختلفی داشتند.برای مثال زمانی که آرام یک خون اشام شده بود میتوانست با چشمانش حرف خود را به دیگران القا کند و یا اینکه به خوردنِ خون علاقه خاصی پیدا کرده بود.همینطور هنگامی که بارون خبر مرگِ جان را شنید لباس سیاه به تن کرد:)
بسیار خوب بود..مشکل خاصی نداشت.ولی به نظر من اگر کتاب را در مدرسه میخواند بهتر بود.شاید میتوانستید بدین صورت بحثی دیگر را که متعلق به دوستانِ آرام است،ایجاد کنید.در کل شروع خوبی داشتید:)
توصیفات(مکان،خصوصیات ظاهری و باطنی،احساسات،حالت ها):توصیفات مکان میتوان گفت خوب بود.تصور مکان ها مشکلی نداشت و بر طبیعی بودن آنها دلالت داشت.توصیف خصوصیات ظاهری و باطنی آهسته و همچنین بی وقفه صورت می گرفت. در بعضی از
ها خصوصیات ظاهری و باطنی افراد را به یک باره لو میدهند که باعث دوری خواننده از متن می شود.خصوصیات باطنی افراد نیز با توجه به انسان و یا خون آشام بودن آنها تغییر می کرد.احساسات تمامی افراد متناسب با حالت ها و مکان هایی که در آن قرار دارند،تدوین شده است.احساسات آنها تخیلی نبود و طبیعی به نظر میرسید.البته بعضی از رفتارهای خون اشامی به گونه ای تخیلی بود.هرچند در جهان خون اشام های واقعی نیز وجود دارند.تصور حالت های افراد قابل باور بود و مشکل خاصی نداشت.برای مثال زمانی که آرام و بارون خون می خوردند و یا زمانی که پدرِ آرام نسبت به همسرِ خود رفتارِ سردی داشت!
شما به درستی در جایگاه خود قرار گرفته بودند.همانطور که مطلع هستید قرار دادن چند علامت نگارشی (؟؟!!) به گونه ای توهین به خواننده محسوب می شود و درک و فهم او را زیر سوال می برد.خوشحالم که شما نویسندۀ عزیز این مهم را رعایت نموده اید
زاویۀ دید:زاویۀ دیدی که شما برای رمانتان برگزیده اید،مشکلی نداشت.احساسات و حالت ها را به خوبی به خواننده می رساند و باعث استحکام متن در ذهن و فکر خواننده می شد.در بعضی از پست ها،شما زاویۀ دید را تغییر می دادید و زاویۀ دیدِ دانای کل را انتخاب می کردید و از زاویۀ دید قبلی فاصله می گرفتید که البته لازم به ذکر است که این تغییر مشکلی در فهم و درکِ
دیالوگ ها:دیالوگ های متن با احساسات و حالت هایی که در آن لحظه داشتند برابر بود و مشکلی وجود نداشت.تمامی مکالمات ضروری بود و از لحاظ معانی و اسرار هایی که در پشت انها قرار گرفته، در
نوع قلم نویسنده:نویسنده عزیز قلمی ادبی داشتند و تمام احساسات افراد را بدون کم و کاستی به خواننده منتقل می کردند.
برای مثال:با سردرد شدیدی چشمانم را گشودم اما نور اصرار بر بستن چشمان خسته ی من دارد .
دیدگانم را دوباره از سیاهی پر می کنم و پلک هایم را بر روی هم قرار می دهم.
مشاهده گردید
برای مثال:باصدای تیریک تیریک استخوان هایم ازجایم بلند شده، از کنار آیینه که رد می شدم خودم رابا لباس های مدرسه دیدم آهی کشیدم تمام لباس هام چروک شده بود،آویزانشون(آویزانشان) می کنم دوباره روبروی آیینه بر می گردم.
کلام آخر:دوست،نویسنده و منتقد عزیز...شما قلمی زیبا و پخته داربد.به نوشتن ادامه دهید و ما را از زیباییِ قلمِ خود محروم نکنید.با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما عضو ازمایشی شورای نقد انجمن نگاه
ممنون عزیزم دلم بابا نقد زیبات سعی می کنم نقاط ضعف رمان رو بر طرف کنم درسته قسمت هایی از حالت ادبی رو با محاوره تلفیق کردم .
چون تقریبا من از اول رمان به صورت محاوره شروع کردم بعد ها پست ها را اصلاح کردم و شروع به ادبی نویسی کردم
این مورد رو هم اصلاح می کنم ممنون که نگاه گرمت رو به داستانم انداختی
نام رمان:
اسم رمان این تصور رو در ذهن ایجاد میکنه که یک شب پر خونین و بکش بکشی در راهه. اتفاقی که مثل نمایشه و محصولش فقط خون ریزیه.
با توجه به این که رمان در مورد خون آشام هاست، میشه تا حدی این اسم رو قبول کرد. اما تا اینجایی که نوشته شده، هیچ صحنه ی جنایت آمیز نوشته نشده.
و انگار اسم اغراق کرده باشه.
ژانر:
ژانر ترسناک و تخیلیه. اما تک و توک صحنه های عاشقانه نیز مخلوط شده. بهتره این ژانر رو ذکر کنید.
اینکه داستان در مورد موجودات ماوراییه، تخیلی رو انتخاب کردید. پس بهتره صحنه هایی که غیر قابل باور هم در روند داستان اضافه کنید.
ژانر ترسناک تا الان به وقوع نپیوسته و استقاده نشده.
+لوکیشن خودتون رو ایران و پاریس انتخاب کردید. اول باید بگم که ایران کشوره و پاریس شهر. بهتره هر دو رو از یک جنس کنید.
همچنین برای نوشتن دستان های ترسناک لازم نیست به کشور یا شهر های خارجی اشاره کنید. هر چی بیشتر لوکشین هاتون رو در شهری که زندگی میکنید و کشوری که هستید نزدیک تر کنید، طبیعی تر و واقعی تر میتونید بنویسید. این جوری باعث میشه خواننده نوشته ها رو باور کنه. مثال مستند هم، مجموعه ی خون آشام که توسط نویسنده ی ایرانی نوشته شده.
مقدمه:
اگر اون شعر کوتاه رو به عنوان مقدمه انتخاب کردید باید بگم مقدمه ی متوسطی رو دارید.
مقدمه در درجه ی اول متنی یک یا دو صفحه ایست که برای نشون دادن فضا و سبک داستانه. متنی که از زاویه ی سوم شخص نوشته شده و به گوشه ای ز رمان اشاره میکنه. به نظر من بهتره در کنار اون شعر، مقدمه ی بهتری رو لحاظ کنید.
خلاصه:
خلاثه ی خوبی رو نوشتید. اما با بکار بردن جملات پیچده، باعث میشه خواننده گیج بشه. هر جمله به جمله ی دیگه پرش موضوعی داره . بهتره اول موضوع رو مطرح و توضیح و دوباره به یک موضوع دیگه رو بیارید.
جلد:
جلد با توجه به شخصیت های اصلی داستان که خون آشام هستند، مرتبطه. اما اگر تصاویر کمی گنگ و از موحودات خون آشام نبود، باعث میشد رمان مرموز تر جلوه کنه و خواننده تحـریـ*ک کنه. چون نوشتن داستان در مورد خون آشام ها و از این قبایل زیاد شده ، باعث میشه خواننده ها کمتر به این موضوع بپردازند. و اگر از اول متوجه نشن، پوئن مثبتی برای شماست.
شروع:
شروع عادی و یک نواختی داشتید. چون ژانر ترسناکه، بهتر بود شروعش با یک اتفاق وحشتناک باشه. اما به هر حال قابل قبول بود.
روند:
بااینکه بیشی از رمان رو قرار دادید، اتفاقات خیلی خاصی نمی افتاد. بازم میگم چون ژانر ترسناک بود توقع بیشتری از شما انتظار میره. رمان های خون آشامی موضوعی کلیشه ایه و خلاق بودن توی داستان باعث میشه متفاوت تر به چشم بیاد. توصیه میکنم کمی در اتفاقات خلاقیت به خرج بدید.
توصیف:
توصیفات مکان محدود بود. برای اینکه خواننده ارتباط بهتری پیدا کنه، باید فضا رو بازگو و حس خوب و بدی که نسبت به اون مکان وجود داره رو توصیف کنید.
چهره هم همینطور. به مرور توصیف کنید.
حس ترس رو باید احساس کرد. با استفاده از حواس پنجگانه این رو به مخاطب منتقل کنید.
بافت:
جملات شما ادبی بود. پس بافت ادبی رو تشکیل دادید .البته در برخی بند ها، عامیانه میشد و این ترتیب رو به هم میزد.
مثال:
شانه رو از مقابل آیینه بر می دارم.
برخی جملات هم فعل مناسبی نداشتند یا اینکه کلمات باهم همخونی نداشتند.
مثال:
مامان-سلام دخترم خسته نباشی خوب خوابیدی
-ممنون بله خستگیم از تنم رفت
دردل خنده ای می کنم پدر چه ساده فکر می کرد که خواب بودم
+در صورتی که مادر بود.
سرما زدتت
+سرما میخوری مناسب تره.
می خوهاد
+می خواهد
برای نظم بیشتر پاراگراف بندی کنید. گفتگو های دو نفره رو از متن بدنه جدا و مشخص کنید. جملاتی که فرانسوی نوشتید رو هم حذف کنید چون وقتی معنی هست کسی نمیخونه و فقط باعث به هم ریختگی جملات میشه.
علایم نگارشی:
برای نظم بیشتر و رسوندن مفهوم درست جملات، بهتره علایم نگارشی رو رعایت کنید.
مثال:
-محمد رضا معصومه و مهسان آدمای مهمی تو زندگی من هستن باید امروز همراهم می بودن...
+-محمد رضا! معصومه و مهسان، آدمای مهمی تو زندگی من هستن. باید امروز همراهم می بودن.
+-محمد رضا ،معصومه و مهسان؛ آدمای مهمی تو زندگی من هستن. باید امروز همراهم می بودن.
شخصیت:
دارای شخصیت های متفاوتی بودید. اما اگه دقت میکردید ریشه ی رفتارشون، به هم نزدیک بود. اگر خصوصیت اخلاقی و عادتی برای هر کدوم در نظر بگیرید میتونید جلو گیری کنید از این اتفاق.
چون کارکترا برخیشون خارجین، اسم فارسیشون رو بنویسید و در پاورقی یا در پرانتز، به اسم انگلیسی. اینجوری بهتر و منظم تر میشن. بهتره قبل از شروع یه توضیحاتی بدید و بگید اسم ها به کجایی هست.
زاویه ی دید:
زاویه دید شما اول شخص، با شخصیت آرام بود. اما کم کم سوم شخص و در اخر شخصیت بارون اضافه شد.
در حالت استاندارد فقط یک زاویه دید مطرحه و بیشتر از این تسلط بالا رو میخواد. به نظرم اگر همه رو با زاویه ی سوم شخص بنویسید بهتر و دستتون باز تر خواهپ بود.
×از آنجایی که رمان تخیلی و ترسناک است نام رمان با محتوا و ژانرش همخوانی دارد.
نمایش خونین شب.هر کسی که برای بار اول نام رمان را ببیند جذبش می شود.نام رمان این موضوع را در ذهن خواننده ایجاد می کند.در شب یه اتفاقاتی می افتد.شب نماد ترس و تاریکی ست و از آنجایی که محتوای رمان ترسناک است پس نام مناسبی انتخاب شده و همچنین نام رمان تکراری و کلیشه ای نمی باشد.
×جلد با محتوای رمان مطابقت دارد چون شخصیت رمان به خون آشام تبدیل می شود.فونت فتنه را که طراح انتخاب کرده, برای نام رمان مناسب است.جلد رمان می توانست ترسناک تر هم باشد.
×خلاصه ی جامع و کاملی ارائه داده شده و ایرادی از آن نمی توان گرفت.در مورد آرام و مشکلاتش توضیح داده و اینکه او خون آشام می شود.در کل خلاصه ی خوبی است.
×مقدمه , رمان را به خواننده معرفی می کند و مانند خلاصه در جذب خواننده نقش دارد. مقدمه ی رمان شما ربطی به ماجرای خون آشامی و محتوای رمانتان نداشت و در مورد مرگ بود.مقدمه ای بنویسید که رمانتان را معرفی کند و با محتوایش ارتباطی داشته باشد.
×نثری که نویسنده انتخاب کرده ادبی ست اما در بعضی قسمت ها رعایت نشده و محاوره ای نوشته شده است.نویسنده ی عزیز لطفا رمان را یک بار خوب بخوانید و ویرایش کنید.اگر در نگارش نثر ادبی مشکل دارید می توانید از محاوره استفاده کنید.
×ژانرهای انتخابی ترسناک و تخیلی بود که با توجه به متن رمان کاملا درست انتخاب شدند چون اتفاق های دور از عادت رخ داده است.
×بهتر بود داستان با یک اتفاق ترسناک یا یک خواب اشفته شروع می شد.این شروع برای رمان ترسناک "کمی" کسل کننده است.البته این شروع برای رمان اشکالی ایجاد نمی کند اما اگر ویرایش شود و اتفاقی ترسناک بیافتد خواننده را بیشتر جذب می کند.
×زاویه ی دید رمان اول شخص است و مشکلی در نگارش آن به چشم نمی خورد.بعضی قسمت ها از زاویه ی دید دانای کل استفاده شده که ایرادی ندارد و به خود نویسنده بستگی دارد اما اگر با یک زاویه ی دید بتوان پیش رفت بهتر است.
×توصیف احساسات خوب صورت گرفته و حس ترس را به خواننده منتقل می کند.
توصیف مکان هم کامل و خوب بود.فقط کاش توصیف فضای خانه را در پست های اول می نوشتید.اینطور خواننده بیشتر با فضای خانه ی آرام انس می گرفت.
توصیف چهره ها خوب است و کم کم خواننده با چهره ها آشنا می شود.نه اینکه در پست اول با تمام چهره ها آشنا و گیج شود.به نویسنده بابت این مسئله تبریک میگم
×شخصیت پردازی خوب بود و با سن شخصیت ها مطابقت داشت.فقط رفتارهای آرام باید طبیعی تر باشد.شما بفهمید تبدیل به خون آشام شدید همین قدر خونسرد رفتار می کنید؟من که به مرز جنون کشیده می شوم.مادرش زنی دلسوز و مهربان است که چیزی برای خانواده اش کم نمیذارد.اما پدرش فردی خــ ـیانـت کار و با این حال پدری مهربان برای فرزندش و بارون هم فردی مسئولیت پذیر است.
×سیر رمان منطقی و معقول است فقط بعضی از اتفاقات که در رمان می افتد خیلی ناگهانی ست.مثلا قسمتی که آرام خواب می بیند.خواننده گیج می شود که واقعیت بوده یا خواب؟بعضی اتفاقات گنگ و مبهم و بدون برنامه ریزی وارد رمان شده اند.
×پست پنجم صفحه ی چهارم دیالوگ هایی پشت سر هم ردیف شده که بهتر بود آن ها را کمتر کنید.خواننده دیالوگ و یا مونولوگ های طولانی را رد می کند و نمی خواند.دیالوگ های غیر ضروری را برای جذابیت رمان حذف کنید.مونولوگ ها به خوبی نوشته شده اند و مشکلی دیده نمی شود.
×نویسنده در قسمتی از رمان حریمی بین نامحرم قائل نشده.لباس کوتاه آرام و موهای بازش و بـ..وسـ..ـه ای که محمدرضا به دستش می زند.این رمان را اگر کم سن و سال ها بخوانند روی آن ها تاثیر می گذارد.رمان باید نکته ی اخلاقی یاد خواننده بدهد نه اینکه روی ارزش های اخلاقی و دینی تاثیر منفی بگذارد!
×قسمتی از رمان که جان در مورد پیدا کردن بارون نوشته شده است.بهتر بود سن و سال بارون هم مشخص می شد.
×اشتباه تایپی زیاد به چشم می خورد.نویسنده ی عزیز قبل از ارسال پست یک بار رمان را با دقت بخوانید و یا با صدای بلند بخوانید تا متوجه اشتباهات شوید.
شانه رو از مقابل آیینه بر می دارم.
~شانه "را" از مقابل آیینه بر می دارم.
از پله ها عبور می کنم و به اتاقم می رسم در را می بندم به سمت تختم حرکت می کنم دراز می کشم چشمانم را می بندم
~از پله ها عبور می کنم و به اتاقم می رسم.در را می بندم.به سمت تختم حرکت می کنم.دراز می کشم و چشمانم را می بندم.
*از نقطه خیلی کم استفاده کردید.لطفا قسمت هایی را که نیاز به نقطه دارد مانند متن بالا ویرایش کنید.
مگر من محافظ شخصی او بودم.
مگر من محافظ شخصی او بودم؟
*جمله ی بالا پرسشیه.پس باید از علامت ؟ استفاده شود.
صدای جیغ های مکرر در تمام خانه طنین انداخته بود سمفونی ترسناکی ایجاد شده بود.
صدای جیغ های مکرری در خانه طنین انداز شد و سمفونی ترسناکی ایجاد کرد.
صورت عرق کرده ارام
و لب های هذیان وار آرام در دروبه روی مادر تداعی غم انگیز ترین داستان بود.
~صورت عرق کرده ی آرام و هذیان هایی که می گفت تداعی داستان غمگین انگیزی برای مادر بود.
با ترس گفت:
-جانی اتفاقی افتاده باز کیو زخمی کردی
-فقط خفه شو و سریع خودت رو برسون
*در متن بالا علامت سوال و نقطه باید استفاده شود و نویسنده استفاده نکرده است.علائم نگارشی به رسایی متن کمک می کند.
چون جان و من به نور خورشید حساس بودیم.
چون من و جان به نور خورشید حساس بودیم.
*متن که نویسنده نوشته ایرادی ندارد اما متنی که من نوشتم بهتر است.نویسنده خود بهتر می داند که چطور بنویسد!
خیلی عذر می خوام اگه دیر جواب دادم
یکممشغله داشتمنشد جواب دادم.
درمورد اسم که گفتین اغراق شده در واقع گفتم نمایش خونین شب
نمایش خونین شب فقط مربوط به جنایت و قتل نیست.
همون به خون آشام بودن هم ربط داره حتی شبی که جان بارون رو در حالت خونی پیدا کرد میشد به این اسم ربط داد. رمان من در حال تایپ هست و هنوز به پایان نرسیده.
و حتی ممکن هست دو جلده بشه و هنوز موضوع های اصلی مربوط به راز های اصلی رمان باقی مونده.
در مورد ژانر هم که عاشقانه گفتین من اصلا متوجه روابط عاطفی در داستان نشدم.
و اینکه گفتمرمانم در حال تایپه و قراره موضاعات جدید اضافه بشه.
در مورد لوکیشن هم که توضیح داد ایران کشوره شهر پاریس اصلا متوجه نشدم .چون هر دو کشور جداگانه هستند زدم
و ایران و پاریس من سعی کردم یک ایده جدید خلق کنم.
در مورد مقدمه هم یادمه یکی از مدیران که از بهترین دوستام هستن گفتن مقدمه کوتاه بهتر دیده میشه برا همون متن کوتاهی انتحاب کردم و لی اگه از نظر شما اشتباهه تغییر می دم.
در مورد خلاصه هم چشم تغییرش می دم
در مورد جلد هم من از تصاویر مرتبط استفاده کردم در رمان های بعدیم لحاظ می کنم.
نثر هم دوستممن اول از نثر محاور استفاده کرده بودم ولی بعد ها تغییر دادم به خاطر همون بعضی جاها اصلاح نشده.
دوست عزیزم ممنون بابت نقد زیبات عزیزم
فقط دوست خوبم در مورد قسمت آغازین قبول دارم زود شروع کردم و باید تغییراتی بدم
در مورد نثر هم که من از ابتدا محاوره نوشتم و جالب در نیومد به خاطر همون عوض کردم.
فقط ببخش اگه دیر جواب دادم
سلام دوست عزيز من در حدي نيستم كه انتقاد كنم فقط نظرم را بيان ميكنم ،به نظر من خيلي صحنه هارا توضيح ميدي براي من خسته كننده است و زودي از توضيحات ميگذرم چون خيلي مشتاقم كه ببينم در اينده چه اتفاقي ميخواد بيوفته پس به نظر من بهتر كه براي اينكه رمانت كسل كننده نباشه توضيحاتت را زياد گسترده نكني ولي رمانت موضوع بسيار عالي و البتههههه جذابي داره اميدوارم كه از من ناراحت نشي موفق باشي