نقد رمان معرفی ونقد رمان درد زندگیم را ساخت | Nazanin-m-s کاربر انجمن نگاه دانلود

NAZ-BANOW

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/12/11
ارسالی ها
850
امتیاز واکنش
23,352
امتیاز
671
سن
27
محل سکونت
تبریز

نام
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
: درد زندگیم را ساخت
نویسنده : Nazanin-m-s کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر : اجتماعی-درام
باید تو را همیشه به دقت نگاه کرد
یعنی نه سرسری، سر فرصت نگاه کرد
خاتون! بگو که حضرت خالق خودش تو را
وقتی که آفرید چه مدت نگاه کرد
هر دو مخدرند که بیچاره می کنند
باید به چشم هات به ندرت نگاه کرد
هر کس نظاره کرد تو را دلسپرده شد
فرقی نمی کند به چه نیت نگاه کرد
عارف اگر برای تقرب به ذات حق
زاهد اگر برای ملامت نگاه کرد
تو بی گمان مقدسی و کور می شود
هر کس تو را به قصد خ*ی*ا*ن*ت نگاه کرد

داستان طولانی و پر درد یک دختر با آرزوهای کوچک
یک دختر میان پستی و بلندی های زندگی
دخترک داستان من چه زود بزرگ شد و چه زود طعم تلخ بی پدری را تجربه کرد ...
محبت پدر همانند دریا بی کران و مهربانی مادر همچون شاخه ای خشکیده
مهدیه پنجمین دختر یک خانواده یازده نفره در یکی از روستا های حوالی تبریز
مهدیه دختری آرام و سر به زیر و چه بسا ساده با آرزوهای بسیار کوچک و زندگی نسبتا راحت همرا پدر ومادر و خواهر و برادرانش
خوشی های زندگی همیشه ماندگار نیست حتی برای مهدیه ساده ی قصه ما
پدر از دنیا می رود و سختی ها آغاز می شود و مادری تنها 9 فرزند را بدون پدر بزرگ کرده و سر و سامان می دهد.
سرنوشت چه بازی هایی را برای این خانواده و مخصوصا مهدیه در نظر گرفته است را هیچ کس نمی داند...
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


داستان بر اساس واقعیت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746

    سلامی به زیبایی فردوس خدمت نویسنده عزیز


    نام رمان


    درد زندگیم را ساخت ،نام انتخابی شما بود که با ژانر اجتماعی رمان هم خوانی داشت. با دیدن نام رمان این ذهنیت برای من ایجاد شد که شخصیت اصلی داستان درکودکی با رنج ها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده تا درآینده به موفقیت رسیده . به شخصه با دیدن این نام حدس زدم که قراره رمانی باژانر اجتماعی مطالعه کنم و حدس من درست بود اما نام رمان درواقع مبلغ رمانه و اگرکه شما ژانر عاشقانه رو برای رمانتون در نظر گرفتین باید این نام ژانر عاشقانه رو هم نشون بده که نام رمان این مورد رو نشون نداده.شما ژانر دیگری رو هم انتخاب کردید که من درجای خودش درمورد اون توضیحات لازم رو میدم . نام رمان یکی از مهم ترین اصل های یک رمانه که مخاطب رو جذب میکنه و اگر باب میل خواننده بود به سراغ موارد دیگه میره.شما باید مبلغ بسیار خوبی باشید. این نام مطابق با هسته ی اصلی داستان انتخاب شده و این نکته ی مثبتیه درواقع داستان دخترکی با رنج و مشکلاته که درآینده موفق میشه و بااین نام همخوانی داره اما اونقدر قدرت نداره که بتونه مخاطب رو جذب کنه و به نام قوی تر و کشش بیشتر احتیاج داره.همون طور که مطلع هستید هرژانر،مخاطبان خودش رو داره و این نام ممکنه فقط طرفداران ژانر اجتماعی رو به سمت خودش بکشه و از اونجایی که طرفداران ژانر عاشقانه زیاد هستند پس بهتره نامی رو متناسب با هر دوژانر انتخاب میکردید.معمولا اسم های متفاوت ،مفهومی یا گنگ در جذب مخاطب موفق تر هستندو این نام ،نامی به مراتب ساده است.




    جلدرمان


    تصویر بزرگ:در تصویر بزرگ جلد به نظر میرسه ما زنی روستایی همراه با دو فرزند رو داریم .خب این جلد تا حدودی با فضای داستان که در روستاست مطابقت داره .جلد رمان باید ژانر رمان رو به خوبی نشون بده . یکی از ژانرهای انتخابی شما عاشقانست که بااین تصویر مطابقت نداره و همچنین ژانر انتخابی دیگر شماهم ژانر اجتماعیه که وجود یک مادر و دو فرزند این ژانر رو به خوبی نشون نمیده اما مورد دیگه اینکه درام یک ژانر نیست پس این مورد درجای خودش توضیح داده میشه.جلد رمان می بایستی با نام رمان هم خوانی داشته باشه که این تصویر بزرگ درد و مشکلات رو جلوه نمیده ودرواقع با نام رمان هم خوانی لازم رو نداره.جلد رمان باید مطابق با هسته ی اصلی و ایده ی رمان باشه که این جلد باایده مطابقت نداره.

    تصویر کوچک:تصویر زنی گریانه که با سبک درام رمان شما منطبق و همچنین میتونه نشون دهنده ی دردهای شخصیت باشه اما ژانر عاشقانه رمان رو نشون نمیده .




    خلاصه


    یه خلاصه خوب باید جمع و جور و کلی باشه و درعین حال واضح .شما در خلاصه رمانتون اشاره کردید که مهدیه در چه خانواده ای و با چه شرایطی بزرگ میشه همچنین پدرش فوت میکنه و احتمالا بعد از این موضوع مشکلاتی برای مهدیه و این خانواده به وجود میاد . خب تا صفحه دوم رمان در همین دوخط خلاصه مشخص شده وبهتر بود کمی جمع و جورتر بیان میشد.به شخصه با دیدن اسم و سپس خلاصه حدس زدم که شخصیت اصلی پس از پشت سر گذاشتن دردها و مشکلات موفق میشه .در خلاصه رمان میبایستی گره ای ایجاد بشه که درطول رمان باز بشه که این گره باعث کنجکاوی مخاطب میشه و خواننده رمان رو به دنبال خودش برای حل این گره همراه میکنه اما درخلاصه شما چنین گره ای وجود نداشت.خلاصه رمان با جلد رمان هم خوانی نداره اما با نام رمان منطبق.بهتر بود خلاصه ای به مراتب کوتاه تر و مفهومی تر همراه باچند گره مینوشتید تا خواننده برای خوندن رمان کنجکاو بشه.درواقع بازی باکلمات و استفاده از کلماتی که خواننده رو کنجکاو برای خوندن رمان کنه برای خلاصه گزینه ی بهتریه.




    مقدمه


    همون طور که میدونید مقدمه به خواننده اطلاعت میده که این رمان چیه و برای چی باید بخونم ؟قراره چی رو بخونم؟پیام کلی داستان چیه؟اتفاقات از چه جنسیه؟همچنین قدرت قلم شمارو به خوبی باید نشون بده.مقدمه ای مناسبه که به همه ی این سوالا در اون پاسخ داده بشه.خب مقدمه شما اطلاع میده که رمان درباره رنج و مشکلاتیه که بر راه زنان قرار گرفته و باژانر اجتماعی رمان هم خوانی لازم رو دارند.اتفاقات از جنسه غم و درده و متناسب با سبک درام رقم خورده.مقدمه شما به خوبی با ایده ارتباط برقرار کرده .تنها مورد قابل ذکر اینه که مقدمه ی شما باژانر عاشقانه رمان ارتباطی نداره .درکل مقدمه ی نسبتا خوبی داشت و به شما تبریک میگم.




    شروع داستان


    اول از همه باید خدمت شما نویسنده عزیز عرض کنم که مکان صحیح قرار گیری شروع داستان در پست مقدمه است که شما فقط مقدمه رو در اون جای دادید پس بهتره شروعتون رو در ادامه مقدمه قرار بدید.اگر رمان شما شروع خوبی نداشته باشه خواننده از ادامه ی رمان دلسرد میشه پس شروع خوب درواقع یکی از مهم ترین رکن های یک داستانه.درشروع داستان شما توصیف غالبه درواقع شما شروعی با توصیف فراوان رو داشتید و از دوشخصیت مجتبی و مهدیه و صادق هم نام بردید اما توضیح چندانی ارائه نشده و بیشتر توصیف مکان رو شامل میشه.بهترین شروع اون شروعیه که درکنار دادن اطلاعات اولیه درمورد شخصیت اصلی توصیف مکان واحساسات و حتی چهره رو شروع کنه و اگر بشه شخصیت دیگه ای رو هم معرفی کرد بهتر میشه.خب شما اطلاعات کمی راجب شخصیت اصلی دادین وبیشتر به توصیف مکان و احساسات پرداختید همچنین به جز مجتبی که دست در دست مهدیه بود شخصیت دیگه ای رو توضیح ندادید و به همین بسنده کردید. شروع شما سطح کیفی قلم شما رو نشون میده وشما از قلم خوبی برخوردارید که این نکته ی مثبتیه .در شروع شماچیزی متناسب با ژانر عاشقانه مشاهده نکردم .شروع داستان باید گره ای در ذهن خواننده ایجاد کنه تا خواننده به علت کنجکاوی به ادامه ی داستان بپردازه اما شروع شما همچین موردی رو در بر نداشت.




    سیرداستان


    خوشبختانه این داستان پرش مکانی و زمانی رو نداشت و این یکی از نکات مثبت سیر داستان شما بود.رمان شما سیری کاملا یکنواخت رو تااینجا در پی داشته .تابه حال شما دوصفحه از رمانتون رو نوشتید که این دوصفحه اطلاعات جدیدی رو برای خواننده در برنداشت و در واقع مقداری از خلاصه ی داستانتون بود که همراه با توصیفات بیشتری نوشته بودید.حتی باتوجه به خلاصه قراره که پدر مهدیه بمیره پس احتمالا تا یکی دو صفحه ی دیگه هم اطلاعات جدیدی برای خواننده وجود نداره.یک سیر خوب باید به گونه ای پیش بره که نه اروم باشه و نه تند بلکه فراز و نشیب هایی رو به همراه داشته باشه تا خواننده کنجکاو بشه.بهتره یه شگفتی یا غافلگیری برای خواننده به وجود بیارین تا خواننده ترغیب بشه برای ادامه ی رمان . با توجه به این که نام مهدیه در شناسنامه مادرش نیست و همچنین رفتاری خشک با مهدیه داره احتمال میدم در ادمه مشخص بشه که مهدیه اصلا دختر این زن نیست و اگر همچین موردی در طی رمان اتفاق بیوفته یعنی در واقع موضوع لو داده شده. گره ای باید در طول داستان ایجاد بشه که خواننده رو همراه خودش بکشونه .ما در سیر این رمان دخترکی رو داریم که قراره رنج ها و مشکلات زیادی رو پشت سر بزاره و در نهایت موفق بشه.این چیزیه که از همون ابتدا شما مشخص کردین و در کل رمان سیری کند رو طی میکنه.




    دیالوگ ها ومونولوگ


    دیالوگ بخش معجزه آفرین رمانه و یکی از کلیدی ترین ابزارهای نویسنده برای پیشبرد خط طرحه.دیالوگ ها باید با سن و جنس شخصیت ها متناسب باشه .باتوجه به فضای رمان که حدودا در بیست و پنج سال پیش اتفاق میوفته چنین دیالوگ هایی از بچه ای با سن شش یا هفت سال در اون سال ها تطابق لازم رو نداره.
    مثال: چیزا میگیا مهدیه اگه درس خوب بود تو هم میخوندی حتی با اون همه مشغله و کار
    مثال: لیلا پشت چشمی نازک کرده و لب هایش را چین داده و می گوید:
    _حتما سفارش آبجی میناست...آره؟
    این دیالوگ برای یک دختر شش ساله در بیست و پنج سال پیش مناسب به نظر نمیرسه .
    دیالوگ خوب باعث پرطرفدار شدن رمان میشه و بی شک یک دیالوگ عالی در ذهن خواننده موندگار میشه. پس بهتره در طول رمان حداقل یک دیالوگ قوی از خودتون به جای بذارید.من تا به اینجا دیالوگ قوی مشاهده نکردم و همه دیالوگ هایی بودند که در اکثر رمان ها استفاده میشن.


    درپستی شما به این شکل نوشته بودید:


    -لیلا:کجا داری می ری مهدیه؟
    مهدیه با خوشحالی به عقب برگشته،روبه لیلا کرده و به چهره ی پرسش بار لیلا چشم‌‌می‌دوزد و می گوید:
    _می رم مجیدو بیارم...دلم براش تنگ شده...


    وقتی شما در جمله ی بعد نشون میدید که مهدیه به سمت لیلا برگشته و جواب میده ،احتیاجی نیست که در دیالوگ اول بنویسید(-لیلا: )چون این مدل نوشتن روبیشتردر نمایش نامه استفاده می کنند.


    دیالوگ هابا زبان محاوره نوشته شده که این مورد باعث صمیمت بیشتر بامخاطب میشه .دیالوگ ها باید حس شخصیت ها رو به خواننده منتقل کنند اما دیالوگ های این داستان به شخصه در من به عنوان مخاطب حسی ایجاد نکرد .مثلا اگر که مادر مهدیه ادم سرد و بداخلاقیه شما باید دیالوگ هاتون در مورد این شخصیت به طوری باشه که من به عنوان خواننده واقعا این مورد رو حس کنم حتی برای این طرز گفت و گو با فرزندش از اون بدم بیاد اما من چنین چیزی رو حس نکرده.


    مونولوگ های شما به صورت ادبی نوشته شدند و بی شک از پس این مورد خوب براومدید و من از شما برای چنین مونولوگ های قوی تشکر میکنم.




    علامت و اشتباهات نگارشی


    یکی از رایج ترین اشکالات نگارشی شما قرار دادن اشتباه ویرگول به جای نقطه بود.در مثال های زیر به جای ویرگول باید نقطه قرار میدادید.


    مثال: از مقابل هر خانه ای که می گذشتی صدای بع بع کردن گوسفندان در گوش طنین انداز می شد،غروب بود و خورشید......


    مثال: صدای اذان می آمد،...


    غلط های تایپی زیادی هم وجود داشت که بهتره تصحیح بشند.


    مثال: تابی به موهای بیرون آمدهاش می داد.


    صحیح:تابی به موهای بیرون آمده اش میداد.


    مثال: صادق بردار بزرگترش


    صحیح:صادق برادر بزرگترش


    مثال:کالن


    صحیح:گالن


    غلط املایی هم وجود داشت که دومورد رو برای شما مثال میزنم.


    مثال: هواس....صحیح:حواس


    مثال:افریته....صحیح:عفریته


    در جمله ای گفته بودین :


    مثال:یک اسطوره واقعی تمام به معنا


    صحیح ترش میشه :یک اسطوره به تمام معنا


    مثال:سایر بقیه


    صحیح:یکی از این دو کافیه چون هر دوکلمه به یک معنیه


    مثال:آن دوها باهم


    صحیح:آن دو باهم








    توصیف


    توصیف ظاهر:در مورد این توصیف شما در بعضی موارد خوب عمل کردید و در بعضی دیگه خیر.مثلا پدرمهدیه رو به خوبی توصیف نکردید و فقط گفتید موهای کم پشتی داره .شما باید در مورد تک تک شخصیت ها توصیف ظاهر مثل بلوز،شلوار،حالت چشمان،ابرو،دهان،بینی واندامشون رو کامل اما اندک اندک در طی داستان برای خواننده شرح بدید تا مخاطب شما کاملا بتونه اون شخصیت رو درون ذهن خودش تصور کنه.


    توصیف مکان و حالت:در این دو مورد خوب عمل کردید و توضیحاتی در حد لازم رو بیان کردید و از شما متشکرم.


    توصیف احساسات:در این مورد بهتر بود توصیفات بیشتری رو انجام میدادید به طوری که مخاطب کاملا احساسات شخصیت هارو درک کنه و احساس کنه اگر در همون شرایط قرار داشت چنین احساسی به اون دست میداد یا خیر.مثلا احساسات سمیه در هیچ لحظه ای رو من مشاهده نکردم وشم در این مورد هیچ توصیف انجام ندادید.








    شخصیت پردازی


    شخصیت های رمان شما تاالان ، یازده نفر اعضای خانواده همچنین پسرکی که به نظر میرسه دل در گرو مهدیه داره رو شامل میشه.شخصیت باید درطول رمان و از طریق حوادث به خواننده شناسونده بشه و در شما دقیقا به همین سبک پیش بـرده شده .نویسنده باید از پس پردازش شخصیت هابه خوبی دربیاد تا رمان جذاب و خوندنی بشه .تعداد زیادی از شخصیت های رمان شما کم سن و سال هستند اما به خوبی رفتار اون ها پردازش نشده و درواقع میشه گفت رفتاری مطابق با یک کودک شش یا هفت ساله ندارند .درکل اگر شخصیت ها خوب پردازش نشند ممکنه برای خواننده غیرقابل باور بشند و دقیقا کودکان رمان شما شامل این موضوع هستند.شخصیت ها باید باعث بروز احساسات در خواننده بشند تا مخاطب با اون ها احساس نزدیکه کنه و خودش رو بتونه جای شخصیت های رمان شما قرار بده اما شخصیت های رمان شما حس های ناراحتی عصبانیت و...به خوبی نشون نمیدادند.شخصیت ها باهم در تعاممل بودند و این ویژگی مثبتیه.ویژگی شخصیت ها تاحدودی باچیزی که از ژانر دریافت میشه تطابق داره و اگر عاشقانه ای رقم بخوره کاملا این موضوع حل میشه.گاهی ایده های اونقدر ناب هستند اما با پردازش ضعیف شخصیت ها خواننده رو از خودشون طرد میکنند پس توصیه میکنم بیشتر به پردازش شخصیت ها رسیدگی کنیدو






    زاویه ی دید


    انتخاب یک زاویه ی دید مناسب ، داستان رو جذاب و خوندنی میکنه .به شما به خاطر انتخاب یک زاویه دید مناسب تبریک میگم چون اکثر رمان های دردست زاویه ی دید اول شخص رو انتخاب کردنداما شما انتخاب خوبی داشتید.شخصیت های رمان شما زیاد هستند و شما با انتخاب زاویه ی دید سوم شخص انتخاب درستی رو داشتید.تا به اینجا از زبان سوم شخص به طور صحیح گفته شده و من مشکلی دراون مشاهده نکردم.






    نثرداستان


    نثر داستان با مونولوگ های ادبی و دیالوگ های محاوره رقم خورده و باید تاآخر به همین سبک ادامه پیدا کنه.شما به خوبی تااین پست از رمانتون این مورد رو رعایت کردید و امیدوارم تا انتها به همین صورت ادامه پیداکنه.


    دربعضی از جملات شما مکان فعل و فاعل رو عوض کردید که این مورد در نثر رمان چندان پسندیده نیست و حالتی شعر گونه به جملات رمان میده.


    مثال:بسیار دلنشین می کرد دل هارا


    دریک مورد درون دیالوگ محاوره کلمه به زبان ادبی مشاهده کردم


    مثال: -مگر صدای مامان رو نشنیدی که صدام می کرد...


    صحیح:مگه صدای مامان رو نشنیدی که صدام می کرد...




    ایده رمان


    ایده ی یک رمانه که مشخص میکنه شخصیت ها چه طور باشند کی باشند و کجا باشند،در چه خانواده ای باشند و چه طور باهم برخورد کنند.ایده رمان مشخص کننده اسم و مقدمه ی داستانه و دقیقا ایده شما به خوبی نام و مقدمه ی رمان رو مشخص کرده پس به طور کلی ایده باعث خلق رمان میشه.ایده ی رمان شما دخترکی در خانواده ی پر جمعیته و مادری نامهربان داره که اسم این دختر در شناسنامه ی اون نیست و احتمالا اصلا دختر این مادر نیست و این دختر پدری داره مهربان که از دستش میده و قراره پس از پشت سرگذاشتن رنج ها و مشکلات خودش و زندگیش رو بسازه و موفق بشه.خب بعضی از قسمت های این ایده رو در داستان های دیگه دیدم اما مهم اتفاقاتیه که قراره در اواسط رمان پیش بیاد و بهتره اون ها جدید باشند.خواننده ها همیشه دنبال ناب ترین ،جدیدترین و بهترین ها هستند که شما میتونید با رقم زدن اتفاقات جدید در طی داستان این انتظارات مخاطب رو براورده کنید.




    باورپذیری


    شما گفته بودید: راحله به سمتی که مهدیه اشاره می کرد نگاه انداخت و لیلای هفت ساله را دید که به او خیره شده است.
    او فقط یک سال از راحله بزرگتر بود.


    پس طبق این جمله لیلا 7 سالشه و یک سال از راحله بزرگ تره یعنی راحله 6 سالشه


    اما درجای دیگه مهدیه به راحله میگه: راحله با تعجب به سمت او برگشته و می گوید:
    -مگه صبح قراره چیکار کنیم من کلی به دلم صابون زدم که فردا تا ظهر بخوابم...
    -مدرسه رو هم حتما من می خوام برم آره؟
    -وای اصلا یادم نبود


    پس طبق این متن راحله که شش سال داره مدرسه میره.معمولا شروع کلاس اول دبستان در هفت سالگیه و بعضی بنا به دلایل نیمه دومی بود حتی هشت سالگی به مدرسه میرن . پس این غیرقابل باوره ،دختری که حتی علاقه ای به درس هم نداره و مدرسه رو یادش نمیاد یک سال زودتر از بقیه به مدرسه بره.




    ژانرهای انتخابی


    ژانرهای انتخابی شما اجتماعی و عاشقانه و درام هستند .


    ژانراجتماعی:این داستان ماجرای دختریه که به پدر وابسته س و پدرفوت میکنه و خانواده ای بااین تعداد زیاد مشکلاتی براشون پیش میاد و اینجا مادری بی مهر رو داریم و دختری که قراره رنج ها و سختی های زندگی رو پشت سر بزاره و همه ی این موارد به خوبی نشون دهندخ ی ژانر اجتماعی رمانه و انتخاب درستی داشتید.


    ژانرعاشقانه:تا به این قسمت از رمان شما عاشقانه ای در بر نداشت و احتمالا در ادامه قراره شما عاشقانه هایی رو رقم بزنید.


    مورد دیگه اینه که درام یک ژانر نیست اما سبکی به نام درام داریم که ناراحتی و مشکلات در ادامه داستان متناسب با این سبکه رمان شماست.


    بهتره درام رو به عنوان سبک رمانتون مشخص کنید.




    متفرقه


    وقتی قراره کلمه ای مانند(درررر) رو توضیح بدید بهتره شماره بزنید و در پایین پست به عنوان پاورقی اون رو توضیح بدید.




    قلمتان سبز

    موفق و موید باشید

    شادی

    عضو آزمایشی شورای نقد انجمن نگاه دانلود


    downloadfile-3.jpg
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ramtin

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/27
    ارسالی ها
    759
    امتیاز واکنش
    12,517
    امتیاز
    727
    نباشید خدمت نویسنده ی عزیز

    اسم : وقتی برای اولین بار اسم این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو دیدم از ذهنم گذشت که قراره یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با ژانر اجتماعی بخونم که به نفر توی رندگیش سختیه زیادی مبینه . یعنی از همون اول زندگیش اینقدر بلا سرش نازل میشه که دیگه براش عادی میشه و هر موقع منتظر یه بلای اسمانی دیگست و ساختمون زندگیشو با اجرهای درد ساخته و این سختی هایی که توی زندگیش میکشه توی جامعه ی ما زیاد هست . اسم رمانت این ژانرو توی خودش قرار داد ولی هیچ خبری از ژانر عاشقانه توش پیدا نمیشه . بهتره ژانر عاشقانه هم توی اسمی که انتخاب میکنی جا بدی چون بیشتر خواننده ها دنبال اسمایی هستن که ژانر عاشقانه رو به خوبی نشون بده .خب اینا چیزایی بودن که من با دیدن اسم فهمیدم . این اسم به محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    میخوره چون به خواننده میفهمونه که قراره اونو با چه رمانی روبه رو کنه . اسم انتخابی تو طولانیه و در عین حال خواننده رو به خودش جذب نیمکنه چون هیج حسی از خوندن اسم به خواننده نمیده و اون کشش لازم رو این اسم نداره . بهتره یه اسم بهتر برای رمانت انتخاب کنی .


    جلد : خب جلد رمانت بهتره تغییر کنه چون اون کشش لازم رو برای جذب خواننده نداره . جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جز چهار گانه ی مهمیه که در جذب خواننده خیلی موثره و بیشتر خواننده ها اول به جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توجه میکنن بعد به اسم و بقیه ی موارد . جلد تشکل شده از دو بخشه . ( تصویر بزرگ و کوچک )
    تصویر بزرگ نشون دهنده ی یک زن روستایی دارای دو فرزنده که یکی از بچه ها از مادر خودش چیزی میخواد . این تصویر سختی های روستایی بودن و ژانر اجتماعی رو به خوبی نشون میده و تصویر کوچک تر عکس غمگینیه که فرد در حال گریه کردنه و این عکس سبک درام رو به خوبی نشون میده . جلد فقط با روستایی بودن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مطاقبت داره وگرنه هیچ کدوم از قسمت های دیگه همخونی نداره . خواننده میتونه اجتماعی بودن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو از روی جلد حدس بزنه ولی هیچ کدوم از این تصاویر عاشقانه بودن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو نشون نمیده . البته این فقط مختص جلد نیست هیچ کدوم از قسمت های رمانت به غیر از ژانر به خواننده نشون نمیده که ای خانوم/ اقا ، ایهاناس این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ژانر عاشقانه هم داره . عزیز دل بنده بهتره یه جایی هم این عاشقانه بودن رمانت رو هم نشون بدی .


    خلاصه : به خلاصه ی خوب خلاصه ایه بدون لو دادن قضایای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یه دید کلی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو به خواننده نشون بده و یه گره ی اصلی رو توی ذهن خواننده ایجاد کنه تا خواننده کنجکاو بشه و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو دنبال کنه و البته این گره نباید تا اخر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باز بشه چون اینکه دیگه خواننده انگیزه ای برای ادامه ی رمانت نداری .
    خب خلاصه ی رمانت داستان رو لو نداده ولی باز اون گره ی اصلی رو توی ذهن خواننده ایجاد نکرده شاید چنتا گره ی جزیی اونم تو ادامه های داستان باز میشه و بهتره که بعد از باز کردن این گره ها توی ذهن خواننده چند گره ی دیگر رو هم ایجاد کنه ، البته این گره ها باید یکی یک باز بشن و گره های زیادی رو هم ایجاد نکنن چون ممکنه خواننده دچار پیچش بشه از وجود این همه گره . میتونستی خلاصتو بهتر بنویسی و یه گره ی مبهم با یه خلاصه ی بهتر توی ذهن خواننده ایجاد کنی .


    مقدمه : مقدمه مکمل خلاصه ست و یه پیش زمینه ی ذهنی و احساسی رو به مخاططب میده . مقدمه معمولا یا یک شعر یا متن ادبی مرتبط با داستانه ، قسمتی از داستان و یا حرف های شخصیت اول داستان باشه . مقدمه مثل خلاصه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید گره ای رو توی ذهن خواننده ایجاد کنه . خب مقدمه ی رمانت با موضوع رمانت مرتبطه ولی ذهن خواننده رو درگیر نمیکنه . مقدمه ی تو درباره ی زنیه که زخم خوردست ، درد دیدست ، که این میشه اینده ی مهدیه شاید فقط این قسمتش مرتبط با داستان باشه و مقدمت هیج گونه حسی رو درون خواننده ایجاد نمیکنه و بهتره روی مقدمت کار بشه چون خواننده رو به خودش جذب نمیکنه .


    شروع : چند پست اول داستان همیشه شروع داستانه و مقدمه رو هم توی پست اول جای میده ولی تو فقط مقدمه رو توش نوشتی و بهتره که شروع داستانت رو هم توی ادمه ی پستت بزاری . خب یک شروع خوب شروعیه که متفاوت باشه و سوالاتی رو توی ذهن خواننده ایجاد کنه و با دیالوگ و توصیف،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو شروع کرده باشه و نویسنده همراه با شروع ابهاماتی رو در ذهن خواننده تشکیل بده که خواننده ترغیب به خوندن ادامه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بشه . خب تو شروع رمانت رو با توصیفات مختلف و معرفی شخصیت اصلی شروع کردی و این خودش یه شروع متفاوت محسوب میشه و شروع رمانت هیچ گونه گرهی جهت کنجکاوی خواننده و ترغیب کردنش برای ادامه دادن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نداشت و بهتره که روی شروع رمانت کار بشه .


    شخصیت پردازی :اسمای شخصیت ها سادن و خواننده میتونه با این اسما ارتباط برقرار کنه و این اسما با وضعیت اجتماعیشون هماهنگی داره .مثل اسم صادق و یا راحله. خب ببین شخصیتهایی مثل راحله و لیلا که گفته شده چند سالشونه کارایی که انجام میدن به هیچ عنوان به خواننده القا نمیکنه که ای خواننده این یارو مثلا شش سالشه این یاروهفت سالشه . در ضمن شما به غیر از این دو نفر سن فرد دیگه ای رو نگفتی که خواننده بفهمه ایا این کاراش بش میخوره ، بش نیمخوره . از روی دیالوگ ها و یا رفتار هاشون هم نمیشه فهمید که سنشون چقدره ، چون افرادی که سنشون کمه زیاد میزنه و افرادی که سنشون زیاده کم میزنه ،اصلا تعادل نداره . به همین دلیل هم خواننده نمیتونه بفهمه کدوم یکی از شخصیت های داستان داره دیالوگ میزن و اگه اسماشون نباشه خواننده نمیتونه بفهمه این افراد کین . شخصیت های رمانت هم یهو میان ، مثل شخصیت مینا که اصلا دربارش حرفی نزده بودی خب خواننده از این یهو امدن دچار پیچش میشه . سعی کن از قبل یه مقدمه برای امدن شخصیت هات اماده کنی .شغل های روستایی معمولا یه چیزه . دامپروری ، کشاورزی . اینا شغلایی که توی هر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    روستایی پیدا میشه پس شغل افراد رمانت تکراریه .



    ژانر :خب ژانر های انتخابی تو ( عاشقانه ، اجتماعی )خب توی رمانت قسمت های اجتماعی هست مثل زندگی مهدیه که توی روستا بزرگ شده و اتفاقات مختلفی براش میوفته . خب قسمت عاشقانه هم که رمانت نداشت . فقط نگاه علیرضا و مهدیه به هم که این قسمت هم اصلا عاشقانه به حساب نمیاد . خب درام یک ژانر نیست ما ژانری به نام درام نداریم ، بهتره این رو توی قسمت سبک
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بنویسید .
    خب بهتره توی رمانت قسمت های عاشقانه رو هم زیاد کنی .


    سیر :خب یک سیر خوب سیریه که که فراز و فرود داشته باشه . داستان نه تند پیش بره که خواننده دچار پیچش بشه و نفهمه قصه چی شده و نه کند باشه که خواننده سر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خوابش ببره ، یه سیر خوب ، سیریه که نرمال باشه . تا اینجا سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کاملا یکنواخت بود و توی این دو صفح هیچ فراز و فرودی وجود نداشت و سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کاملا کند پیش رفته بود و سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نتونسته خواننده رو برای ادامه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ترغیب کنه چون بیشتر خواننده ها به دنبال رمانی هستند که سیرشون اونارو کنجکاو کنه ، بهشون هیجان بده . تو با دادن هیجان به رمانت میتونی خواننده هارو دنبال
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خودت بکشونی . بهتره روی سیر رمانت بیشتر کار کنی .


    ایده : خب یک دختر روستاییکه توی خوانواده ی پر جمعیت زندگی میکنه و این دختر سختی زیادی توی زندگیش میکشه از جمله مرگ پدرش و داشتن که مادری که محبت کردن به این بچه رو اصلا بلد نیست . خب دختر روستایی و نامهربونی مادر رو بنده توی یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دیگه خونده بودم . تو میتونی با پر و بال دادن به موضوعات رمانت در ادامه ،رمانت رو به یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جدید تبدیل کنی .


    دیالوگ و مونولوگ : خب دیالوگ های رمانت اصلا به شخصیت های رمانت نمیخوره. مثل دیالوگ های راحله یه دختر شش ساله .
    ((_ خوب من کارام زیاده از اول نتونستم بخونم ولی تو حداقل بخون درستو تموم کن .
    _ چیزا میگیا مهدیه اگه درس خوب بود تو هم میخوندی حتی با اون همه مشغله و کار .))
    ببین اینا دیالوگای یه بچه ی شش ساله نیست .این بچه هنوز باید مثل بچه ها حرف بزنه نه یه فرد چندین ساله . بقیه ی شخصیت هارو هم نگفتی چند ساله و من نمتیونم بگم دیالوگ ها به هم میخورن با نه. دیالوگ هایی که انتخاب میکنی باید مناسب یه فرد روستایی باشه . ولی خوب دیالوگ های رمانت بیشتر به یه دختر شهری میخوره تا یه روستایی . مثلا :
    (( -مدرسه رو هم حتما من می خوام برم آره؟
    -وای اصلا یادم نبود
    مهدیه با تعجب رو به او کرده و می گوید:
    -خدای من مگه میشه آدم موضوعه به این مهمی رو فراموش کنه ))


    نثر :خب نثر رمانت یه نثر ادبیه . توی رمانت هم از جملات ادبی استفاده شده ولی دیالوگ های توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    محاوره ایه . خب کلمات توی رمانت ساده و روانه و متن ها قابل فهمن . بیشتر خواننده های بالای 16 سال
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هایی با این نثر میپسندن. خب نثر انتخابی شما به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    میخوره ، چون این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در زمان قدیم گفته شده . پس در انتخاب نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    موفق بودی .


    زاویه ی دید : خب زاویه ی دید رمانت از زبون سوم شخص ( دانای کل ) روایت میشه و بیشتر افرادی که سنشون بالای 16 ساله ، این زاویه ی دید رو بیشتر میپسندن .زاویه ی دید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به خوبی انتخاب شده ، چون اینجور که مشخصه شما اگه میخواستی از اول شخص استفاده کنی مجبور بودی از زبون چند نفر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو روایت بدی .


    غلط املایی و علامت های نگارشی : خب توی رمانت غلط املایی زیاد نبود ولی خب بلاخره بود . برای مثال توی قسمت مقدمه نوشته بودی :
    (( چی بی فرزند ))
    (( چه بی فرزند ))
    و برای علامت های نگارشی هم باید بگم رعایت نکرده بودی .
    مثل :
    ((غروب بود و خورشید به آرامی پرتوهای نور خود را بر دیدگان همه می بست،آسمان آبی هم اکنون نارنجی رنگ شده،هوا نیز رو به تاریکی می زد ونسیم خنکی در حال وزیدن بود که بسیار دلنشین می کرد دل ها را،))
    (( غروب بود و خورشید به ارامی پرتوهای نور خود را بر دیدگان می بست .آسمان آبی هم اکنون نارنجی رنگ شده، و هوا نیز رو به تاریکی می زد ونسیم خنکی در حال وزیدن بود که بسیار دلنشین می کرد دل ها را. ))
    تو از ویرگول توی جمله ها زیاد استفاده کرده بودی . و بعضی جاها هم اصلا جای ویرگول نبود .


    توصیفات : ( مکان ،چهره ، ظاهر ، حالات )
    خب توصیف مکان هارو خوب انجام دادی و خواننده میتونه اون قسمت از چیزی که توصیف کردی رو تصور کنه .
    مثل :((دمپایی های رنگ و رو رفته ی آبی رنگش را به اطراف پرت کرده ، از ایوان خانه که فرشی قرمز رنگ کهنه ای بر روی زمین پهن شده بودگذشت و در چوبی سفید رنگی را که همیشه با باز کردنش صدای مهیبی ایجاد میشد را گشود و وارد خانه شد.))


    توصیف چهره : خب برای چهره تو هیچ کدوم از شخصیت هاتو به غیر از چهره ی مهدیه توصیف نکردی . مثلا : (( مینا با آن گونه های گرد و برجسته اش لبخندی به حرف های مهدیه می زند.
    آن دو "مهدیه و مینا"شباهت زیادی به هم داشتند.
    لخـ*ـتی موهای سیاهشان،چشم های بادامی ریز قهوه ای تیره شان ،رنگ سبزه صورتشان دماغ های نه کوچک و نه بزرگشان و لب های نازک و خیلی از جاهای دیگر صورتشان))
    خب بین عزیز دل بنده تو میتونستی خیلی بهتر صورت مینا و مهدیه رو توصیف کنی .
    مثلا (( گونه های برجسته ی مینا که هنگام حندیدن بالا می امد او را زیبا میکرد و چشم های بادامی ریز قهوه ایش را ریز تر میکرد و.. ))
    خب تو گفتی و خیلی از جاهای دیگر صورتشان ، خب عزیز دل بنده تو باید کامل توضیح بدی تا خواننده بفهمه با چه شخصیتی روبه رو عه ؛نه اینکه بگی و خیلی از جاهای دیگر صورتشان و خواننده رو وقتی کنجکاو شده ول کنی و بری .
    حالت ها : توصیف حالت هارو نتونستی به خوبی به خواننده القا کنی ، مثل خجالت کشیدن مهدیه از پدرش . تو میتونستی حالات یه فرد خجالت زده رو بهتر از اینی که هست در بیاری .
    مثلا : (( با شنیدن پدر هول شده،گلابی را که چیده بود در پشت کمرش پنهان کرد،شرم زده سرش را به پایین خم کرده و نگاهش به دمپایی هایش دوخته شد.
    -هوا تاریک شده گل دخترم... چراپیش خواهرات نموندی ؟
    مهدیه خجالتی سوال های پدرش را بی جواب گذاشت و با پاهایش شروع به کشیدن اشکال مختلف با نوک دمپایی‌اش شد.))
    (( با شنیدن صدای پدر هول شد و با سریع گلابی که چیده بود را پشت خود قایم کرد و سرش را پایین انداخت و با نوک دمپایی اش کشل های مختلفی روی زمین میکشید و خودش را به چپ و راست تکون میداد . مهدیه با ان گونه های گل انداخته اش ، نمیدانست از خجالت چه کاری کند فقط میخواست سریع تر به یه جای دیگر برود ))



    موفق باشی : )
    عضو ازمایشی شورای نقد انجمن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا