نقد رمان معرفی ونقدرمان سومین عشق یاسمین|zariaaaکاربرانجمن نگاه دانلود

نظرتون درباره رمان چیه؟

  • خوبه وبه عنوان اولین تجربه عالیه.

    رای: 8 57.1%
  • متوسط هست وبه عنوان اولین تجربه خوبه.

    رای: 7 50.0%
  • بد هست وبه عنوان اولین تجربه خوب نیست.

    رای: 2 14.3%

  • مجموع رای دهندگان
    14

zariaaa

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/15
ارسالی ها
355
امتیاز واکنش
10,006
امتیاز
541
سن
24
محل سکونت
پاکدشت
........رمان سومین عشق یاسمین........


Please, ورود or عضویت to view URLs content!



نام رمان:
سومین عشق یاسمین
نام نویسنده:
Z.Rasooli
ژانر:عاشقانه
خلاصه رمان: داستان شکست ومشکلاتی که روزگار باهمدستی سرنوشت، برای این دختر تنهای تنها رقم زده.....
واین شکست ها وقتی طاغت فرسا میشه که....
این شکست ها در ارتباط با، پاک ترین رابـ ـطه دنیا یعنی عشق باشه.....



از تمام کسانی که رمان من رو مطالعه میکنند، متشکرم وسپاس فراوان دارم.

امیدوارم نقدهای سازنده ای از رمان بنده کنید تا بتونم ازتمام آنها استفاده کنم.

اولین رمان واولین تجربه من هست، پس اگه اشکالات زیادی داره از معذرت میخوام.


.........رمان سومین عشق یاسمین..........


 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا

    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد
    36598
     

    فرنازبانو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    463
    امتیاز واکنش
    10,186
    امتیاز
    641
    سن
    22
    سلام خدمت نویسنده ی عزیز ، من رمان شما رو مطالعه کردم و به نظرم خیلی رمان جالب و کنجکاوکننده ای اومد ؛ اینکه یاسمین چی میشه و اینکه قصش چیه ، بسیار کنجکاوکننده ست و من واقعا این رمان رو ادامه میدم و موضوع رمان جالب و دوست داشتنیه ! فقط عزیزم میتونی خلاصه رو کنجکاوکننده تر و جالب تر بنویسی و اینکه به نظرم پایان خوش رو ننویس ؛ چون وقتی خواننده میدونه پایان خوش هست ، دیگه خیالش راحته و اون حس هیجان و کنجکاوی رو رمان دیگه بهش نمیده ؛ ولی وقتی ندونه که چی میشه ، هی دوست داره بخونه تا آخرش خوب تموم بشه ؛ پس نباید بدونه .
    با تشکر از قلم زیبات .
    به نظرم خیلی خوب میشه اگه اینقدر خواننده ها به نظر دادن و تشویق ما نویسنده ها ، بی اعتنا نباشن .
     

    zariaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/15
    ارسالی ها
    355
    امتیاز واکنش
    10,006
    امتیاز
    541
    سن
    24
    محل سکونت
    پاکدشت
    سلام....به تو دوست عزیزم...اول ازهمه متشکرم بابت نظری که دادی....حرفتون رو قبول دارم اینکه پایان خوش باشه هیجان رو کم میکنه....پست خلاصه رو حتما ویرایش میکنم....مرسی به این مورد توجهی نکرده بودم.....
     

    *ArMita

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/30
    ارسالی ها
    717
    امتیاز واکنش
    17,139
    امتیاز
    717
    محل سکونت
    تهران
    سلام نویسنده ی عزیز!:aiwan_lggight_blum::aiwan_lggight_blum::aiwan_light_tender:
    خب من تا اینجا که خوندم نکات مثبت و منفی رو میگم.:aiwan_lighfffgt_blum:

    نکات مثبت::aiwan_light_heart::aiwan_light_party2:
    اسم رمان زیباست و خیلی به داستان نزدیکه،بنظرم اسم جدیدیه!
    روند رمان تا الان خوب بوده(نه خیلی تند نه کند)
    قلم آمیانه و زیباست بطوری که آدم خسته نمیشه.
    دوست دارم راجع به شخصیت ها هم نظر بدم اما تا الان که پست10 هستم چیزه زیادی دست گیرم نشده

    مونولوگ ها زیباست.
    نکات منفی::aiwan_light_girl_cray2:
    بهتره که به توصیف مکان بیشتر پرداخته بشه،مثلا فضایی که یاسمین داخلشه بهتره یکم با جزئیات بهتر نمایش داده بشه تا حسه داخل متن بیشتر به خواننده القا شه.
    مونولوگ ها همونطور که گفتم زیباست اما نیازه که یکم بیشتر بشه،اینطوری خواننده از احساسات درونی کارکتر بیشتر میفهمه و میتونه باهاش ارتباط بر قرار کنه.
    بنظرم کاره ویرایش با نویسنده نیست و ارتباطی با اون نداره اما اینجا نیازه که نویسنده ها خودشون ویرایش کنن پس باید ی بار متن حتما خونده بشه که غلط هاش در بیاد من چند تایی که دیدم رو میگم:پستت3_مشتاق/مشاق_ی پست دیگم یعنی/ینی نوشته شده بود.
    در آخر هم با تشکر از اینکه اینقدر زیبا می نویسی
    :aiwan_light_give_rose::aiwan_light_give_heart:
     

    zariaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/15
    ارسالی ها
    355
    امتیاز واکنش
    10,006
    امتیاز
    541
    سن
    24
    محل سکونت
    پاکدشت
    سلام دوست عزیز....
    خیلی ممنونم که به نکات مثبت ومنفی رمانم توجه داشتی ونقد زیبایی درباره رمان کردی......
    درباره توصیفات مکان، خودمم موافقم وسعی میکنم در ادامه داستان توصیفات مکان رو بیشتر کنم.....
    مونولوگ ها رو هم سعی میکردم کوتاه باشه، تا خواننده خسته نشه، اما انگار زیادی کوتاه وکم شده ان، که حتما درادامه مونولوگ ها رو بیشتر میکنم....
    نقد هات خیلی درست وبه جا بودن ودر ادامه داستان خیلی بهم کمک میکنن....
    بازم ممنونم بابت نقد زیبا ودل نشینت.....
    ....
     

    Nazigol

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/05
    ارسالی ها
    181
    امتیاز واکنش
    1,875
    امتیاز
    377
    سن
    23
    محل سکونت
    خونه!!!
    سلام. یه چند جا کلمه ی" واست" رو "باست" نوشته بودی.
    این که یاسمین خیلی زود با خدمتکار صمیمی می شه و درددل می کنه خیلی طبیعی نیست. یاسمین میره ویلا و بدون سلام به خدمتکاره میگه: تو کی هستی؟
    خب حداقل بگه: سلام، ببخشید شما هم این جا کار می کنین؟
    بعد به خدمتکاره می گـه: اونا می خواستن مجبورم کنن با پسر عموم که پسر بدیه ازدواج کنم.
    یعنی چی پسر بدیه؟ حس می کنم یه کم این جمله لوس می زنه. یه جوریه.
    به جای "پسر بد" بگه "پسری که ازش خوشم نمیاد" یا هم "یه پسر هیز و چشم چرون و..."
    شاید بگی چه قدر حساسیت به خرج می دی؛ چند جمله ممکنه از لحاظ مفهوم کلی مثل هم باشن ولی تأثیرشون توی رمان متفاوته.
    از اون گذشته یه آدم پولدار که خدمتکار داره، معمولا تا این حد با خدمتکار یا پرستار بچش صمیمی نمی شه.
    شخصیت های پریا و سعید و آراد و آزاد خوب توصیف نشده اند.
    به نظرم باید احساسات یاسمین رو بیش تر توصیف کنی. مثلا همش یه حس اضطراب داشته باشه؛ شب ها به آینده ی نامعلومش فکر کنه؛ دلش برای آمین تنگ بشه و بغض کنه؛ توی ویلای پریا خانم معذب باشه و...
    حس ترس یاسمین باید توی رمان قابل لمس باشه، به طوری که خواننده هم احساس ترس کنه.
    نکته ی دیگه این که من همش حس می کنم شخصیت یاسمین ثابته و بقیه ی شخصیت ها میان و می رن. خیلی سریع و حاشیه ای از آمین و پسر رئیس کارخونه و عمو و زن عمو و مهدی و دوستش، یکی یکی رد شدی. حتی شخصیت آمین هم، که عشق یاسمینه، خیلی کمرنگه و توی حاشیه قرار گرفته.
    خوش حال شدم رمانت رو خوندم. موفق باشی.
     

    zariaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/15
    ارسالی ها
    355
    امتیاز واکنش
    10,006
    امتیاز
    541
    سن
    24
    محل سکونت
    پاکدشت
    اول سلام....
    ممنون که رمان رو خوندید و نکات واشتباهات خیلی دقیقی رو بهم گوشزد کردی....
    حتما ویرایش میکنم اشکالات موجود رو ...... ولی اینکه گفتید خیلی صمیمی شدند، فکر نمیکنم ولی بازم سعی میکنم جاهایی که اغراق شده رو ویرایش کنم.
    خیلی ممنون عزیزم که اشتباهات درستی رو بهم گفتی، تا ویرایش کنم
    ممنون واقعا.......
     

    * عطیه *

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/16
    ارسالی ها
    476
    امتیاز واکنش
    4,568
    امتیاز
    573
    محل سکونت
    بهشت ایـــــران ... مازندران :)
    به نام خالق زیبایی ها


    نقد رمان " سومین عشق یاسمین " توسط شورای نقد انجمن نگاه دانلود

    منتقد : * عطیه *

    نقد بیرونی :

    اسم رمان : اسم رمانتون سومین عشق یاسمین هست ، که کاملا مشخص هست . من وقتی اسم رمانتون رو دیدم متوجه شدم که رمانتون ، راجع به زندگی شخصی و احساسی یاسمین هست که کاملا درست بود . اسمی که برای رمانتون انتخاب کردید مناسب با ژانر و محتوای رمان هست اما گنگ نیست و در ذهن خواننده گره ایجاد نمیکنه ، پیشنهاد میکنم که اسمی جدید و جالب تر برای رمان انتخاب کنید .

    جلد : جلد رمان شما تصویر دحتری هست که تنها به رو به رو خیره هست و به خوبی نشون دهنده ی شخصیت یاسمین هست ، عکس گوشه ی رمان هم دست دختر و پسری که در دست هم هست رو نشون میده که نشونه از پایان خوش و به هم رسیدن میده . فونتی که برای جلد استفاده شده اونطور که باید به جلد نمیخوره و باعث میشه از زیبایی جلد کاسته بشه ، جلد رمانتون ترکیبی از رنگ های تیره و روشن که به خوبی غم ها و شادی هارو نشون میده . جلدتون در عین ساده بودن ، تفاوتی با جلدهای دیگه داره که سادگی دختر قصه رو بیشتر میکنه و برای همین جذاب هست .

    خلاصه : خلاصه ی شما کوتاه هست و اطلاعات چندانی رو به خواننده نمیده ، خلاصه ای که شما نوشتید اونطور که باید گنگ نیست و خواننده رو جذب نمیکنه ، خلاصه ی رمان باید چکیده ای از اتفاقات گذشته و آینده ی شخصیت اصلی باشه و درعین حال گنک باشه ، پیشنهاد میکنم خلاصه ی دیگه ای رو برای رمان در نظر بگیرید .

    مقدمه : مقدمه ای که شما انتخاب کردید محتوا و ژانر رمان رو به خوبی نشون میده و خواننده رو از نظر احساسی آماده میکنه ، مقدمه ی خوبی رو برای رمانتون انتخاب کردید اما پیشنهاد میکنم دو خطر آخر مقدمه اتون رو تغییر بدید چون کمی بی ربط هست . مقدمه میتونه یه متن ادبی ، شعر کوتاه و یا قسمتی از رمان باشه .

    ژانر : رمان شما تنها یه ژانر داره ، ژانری که برای رمانتون انتخاب کردید ، عاشقانه هست که قسمت های عاشقانه در رمان دیده میشه ، مثل عشق یاسمین و آمین و یا عشق فرزانه و سروش ، بهتر هست که ژانر تراژدی رو هم به رمانتون اضافه کنید . ژانر تراژدی برای قسمت های غم انگیز رمان هست ، مثل بی پناهی یاسمین و یا وقتی که از بی توجهی آمین رنج میبره .

    نقد درونی :

    شروع رمان : شروع رمان شما چندان جدید و جالب نیست . در شروع رمانتون بیشتر از دیالوگ استفاده کردید و توصیفاتی به چشم نمیخورد . نکته ای که هست اینه که در اول پست شما غزلی از حضرت حافظ هست که به دلیل طولانی بود و نا بجا بودن ، خواننده رو زده میکنه ، بهتره که حذفش کنید و توصیفات و مونولوگ های بیشتری رو به رمانتون اضافه کنید .

    نثر : ما دو نوع نثر داریم ، نثر ادبی و نثر محاوره ای . نثری که شما برای رمانتون انتخاب کردید، نثر محاوره ای هست ، که به رمانتون میخوره ، اما اونطور که باید در نثر محاوره ای خوب پیش نرفتید و در بعضی از جاها نثر محاوره ای و ادبی با هم قاطی شدن که این خوب نیست . برای مثال : از ساختمان خارج میشم و به سمت خیابان اصلی میدوم . پیشنهاد میکنم که تمامی موارد این چنینی رو اصلاح کنید .

    سیر : رمان شما سیر نسبتا تندی داره ، از اتفاقات به سادگی میگذرید درحالی که میتونید بیشتر روش مانور بدید ، نکته ی بعد اینکه خیلی زود ایده ی اصلی رمان رو لو دادید و این باعث میشه که خواننده رمان رو دنبال نکنه ، مثل فرار کردن یاسمین از خونه ویا مخالفتش با عموش برای ازدواج با مهدی ، پیشنهاد میکنم از این به بعد بیشتر به شرح وقایع بپردازید .

    زاویه دید : ما در کل دو نوع زاویه دید داریم ، زاویه دید اول شخص ( من ) و زاویه دید سوم شخص . شما از زاویه دید اول شخص استفاده کردید . در زاویه دید سوم شخص نویسنده به راحتی میتونه به باقی شخصیت ها سر بزنه و با عوض کردن راوی موجب سردرگم شدن خواننده نمیشه . زاویه دید اول شخص هم مزیتی که داره اینه که ، روی یک شخصیت به طور کامل فوکوس میکنه اما از معایبش هم این هست که نویسنده اگر شخصیت های زیادی در رمانش داشته باشه ، مدام باید راوی رو عوض کنه و این خوب نیست . شما تا به اینجا راوی تون رو عوض نکردید و در این مورد خیلی خوب پیش رفتید . امیدوارم در ادامه هم همینطور باشید .

    توصیفات : شما در توصیفات اونطور که باید ، عمل نکردید و جا برای بیشتر کردن و همینطور بهتر کردن توصیفات زیاد داشتید اما استفاده نکردید ! توصیف ظاهر و احساس شما خوب وبود اما در توصیف مکان و حالت چندان خوب عمل نکردید . پیشنهاد میکنم توصیفات رو جدی بگیرید .

    توصیف مکان : توصیف مکانتون چندان خوب نبود ، جز یک یا مورد توصیفی نداشتید ، ببینید توصیفات مکان که در رمان کم باشه موجب میشه که خواننده نتونه موقعیت شخصیت هارو درک کنه و همینطور تغییر محیط شخصیت هارو حس کنه . مثلا وقتی که یاسمین دقلو ها رو به مدرسه میبره ، خواننده نمیتونه تشخیص بده که الان درحال رفتن هست و یا برگشتنن . پیشنهاد میکنم از این به بعد در توصیفات به طور جدی پیش برید .

    توصیف ظاهر : توصیف ظاهر خیلی جزئی و کم ، از شخصیت ها کم و بیش چیزهایی گفتید اما به طور کامل هنوز نه ! مثلا میتونید اینطوری توصیف کنید : با گوی های مشکی اش در چشمهایم خیره شد ، البته این مثال هست و منظورم این هست که توصیفات تدریجی باشه اما پیشنهاد میکنم در ادامه دیگه چهره ی شخصیت های اصلی رو کاملا توصیف کنید .

    توصیف احساس : شما در توصیف احساس تا حدودی خوب پیش میرفتید ، اما نکته ای که وجود داره اینه که بعضی واکنش ها و احساس شخصیت ها خیلی تکراری بود ، مثل گریه کردن یاسمین .

    توصیف حالت : در توصیف حالت نسبتا خوب عمل کردید اما مثل توصیف احساسات واکنش ها و حالت های شخصیت ها اونطور که باید متفاوت و مختص به خودشون نبود . برای توصیف حالت هم میتونید ، قبل از دیالوگ ها البته به صورتی که خیلی پشت هم نباشه ، حالت شخصیت هارو توصیف کنید . مثلا : از حرص لبهایش را به داخل جمع کرد و با نفسی حرصی آن را به بیرون فرستاد و گفت : .... . پیشنهاد میکنم وقت بیشتری برای توصیفات بگذارید .

    اشکلات نگارشی و غلط های تایپی : شما از علائم نگارشی اونطور که باید خوب استفاده نکردید ، از کاما در برخی از جاها ، به صورت نامناسب استفاده کردید و از علامت تعجب و سوال استفاده نکردید ، برای مثال در پست چهار : ( به سمت در میرم که ماهان،6 ساله جلو راهم و سد میکنه ) درستش : ( به سمت در میرم که ماهان 6 ساله جلو راهم و سد میکنه ) . غلط های تایپی شما چندان زیاد نبود اما بدون ایراد هم نبودید . ( سلفه ، درستش : سرفه ) ، ( باسه ، درستش : واسه ) ، ( خشته ، درستش :خسته ) ، ( جنس ، درستش : نجـ*ـس ) . پیشنهاد میکنم بایک دور مرور حتما اصلاحشون کنید .

    شخصیت پردازی : شما در شخصیت پردازی ، نسبتا موفق بودید اما به جز یاسمین شخصیتی رو به طور کامل بهش نپرداختید ، اطلاعات شما از ظاهر ، سن ، تحصیلات ، گذشته و خانواده ی شخصیت ها خیلی جزئی و کم بود . برخی شخصیت ها هم نیمه رها شدند و این خوب نیست .

    یاسمین : شما به خوبی تونستید ، یاسمین رو دختری بی پناه و احساسی جلوه بدید که در عین حال به فکر غرور و ابروش هست . شخصیت یاسمین خوب پردازش شده و اطلاعات از گذشته ، سن و خانواده اش هم دادید اما اطلاعاتی راجع به تحصیلات و ظاهرش ندادید ، در ادامه حتما به این چند مورد هم بپردازید .

    آمین : شما آمین رو پسری سرد و خشک که از دختر ها متنفر هست ، نشون دادید ، که در برخی جاها به طور زیرپوستی محبت هایی میکرد ، اما اطلاعاتی از خانواده ، گذشته ، تحصیلات ، سن و ظاهرش ندادید ، پیشنهاد میکنم سریعتر اقدام کنید .

    فرزانه : شما فرزانه رو به خوبی دختری مهربون و کمی شیطون و حامی نشون دادید . شخصیت فرزانه هم به خوبی پردازش شده بود ، اما متاسفانه اطلاعاتی از گذشته ، خانواده ، سن و تحصیلاتش ندادید ، پیشنهاد میکنم که اصلاحش کنید .

    غلط های املایی : شما غلط های املایی زیادی نداشتید ، اما همون چند مورد رو هم من مثال میزنم ، تا بر طرفش کنید . ( قیافش ، درستش : قیافه اش ) ، ( جراءت درستش : جرئت ) ، ( اسرار ، درستش : اصرار ) ، ( طور ، درستش : تور ) ، ( طاغت ، درستش : طاقت ) ، ( خوب ، درستش : خب ) پیشنهاد میکنم با یک دور مرور حتما اصلاحشون کنید .

    دیالوگ و مونولوگ : دیالوگ ها و مونولوگ ها در رمان شما اونطور که باید با هم تعادل نداشتند ، ببینید در رمان بیشتر باید مونولوگ و توصیفات باشه و دیالوگ ها هم بیشتر از مونولوگ ها نباید باشه ، بلکه باید به یک اندازه باشند . دقت کنید نویسنده ی عزیز ، بیشتر رمان شما دیالوگ بود و مونولوگ ها رو هم بیشتر در صحبت های بین یاسمین و وجدانش خلاصه کردید . از اونجایی که خیلی به توصیفات دقت نکردید ، در مونولوگ ها چندان توصیفات نداشتید . دیالوگ ها مناسب شخصیت ها و رفتار هاشون بودن اما برخی از دیالوگ ها نابجا به کار بـرده شده بود ، مثل وقتی که آمین داشت از داستان عشق اولش برای یاسمین توضیح میداد . دیالوگ ها با خط تیره بودند و این خیلی خوبه ، به یاد داشته باشید، بهتره که در برخی جاها قبل دیالوگ ها حالت شخصیت هارو هم توصیف کنید که متاسفانه خیلی کم در رمان به چشم میخوره . پیشنهاد میکنم از این به بعد دقت بیشتری بکنید .

    ایده : ایده ی اصلی رمان شما تا به اینجا ، بیشترش بازگو شده و خواننده تا اخر رمان رو میتونه حدس بزنه . ببینید نویسنده ی عزیز بهتر بود که کمی اهسته تر پیش میرفتید . داستان شما در باره ی دختری به اسم یاسمین هست که در 16 سالگی خانواده اش رو از دست میده و عموش سرپرستی اش رو قبول میکنه ، از طرف زنعموش و دیگر اقوام زیاد اذیت میشه ، عاشق پسرعمه اش هست که خیلی اونها رو ندیده و حتی خودش دلیل دوست داشتن آمین رو نمیدونه ، همه چیز خوب بود تا اینکه عمو زنعموش مجبور کردنش تا با پسرعموش مهدی ازدواج کنه ، یاسمین مخالفت کرد که تاثیری نداشت به همین دلیل از خونه فرار میکنه و برای چند روز به خونه ی دوستش فرزانه میره و مادر فرزانه برای یاسمین کاری درست میکنه و یاسمین از اونجا به اون خونه میره و یک روز که وقتی داشت دوقلو هارو به مدرسه میبرد ، آمین اون رو میبینه و میخواد ببرتش و به عموش تحویلش بده که یاسمین با گریه ی زیاد منصرفش میکنه و قرار میشه که امین دورادور مراقبش باشه ، تا به اینجا انقدر از ایده ی اصلی گفته شده ، ایده ی رمان شما اونطور که باید خلاقانه و متفاوت نبود و بیشتر حول زندگی رمانتیک و رویاهای دخترانه ی یاسمین میچرخه ، پیشنهاد میکنم که اتفاقات جدید و جذاب خلق کنید . مثلا فرار کردن دخترها برای تن ندادن به ازدواج اجباری بارها به کار بـرده شده ، مثلا میتونستید به جاش کشمکش ها و دعواها و خیلی اتفاقات جالب تر و جذاب تر خلق کنید ، منظورم این هست که سعی کنید ، متفاوت باشید .

    باور پذیری : ایده ی رمان شما سبکی رئالیسم داره ولی خب بعضی از اتفاقاتی که در رمانتون افتاده ، باور پذیری اونهارو دچار مشکل میکنه ، مثلا اینکه یاسمین با اینکه دختر مذهبی هست به راحتی به اینکه پسرعمه اش دستش رو بگیره کنار میاد اما جای دیگه گفتید که یاسمین حتی به نگاه حرام هم اهمیت میده و مواردی از این قبیل ، پیشنهاد میکنم تمام وجنات رو در نظر بگیرید .

    متفرقه : ببینید فونت پست ها در برخی از پست ها بسیار ریز هست که به دلیل طولانی بودن چشم خواننده رو خسته میکنه ، پیسنهاد میکنم اصلاحش کنید .

    مانا باشید .

    پایان .

    عضو آزمایشی شورای نقد

    photo_2017-06-26_13-50-43.jpg
     

    Emerald

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/27
    ارسالی ها
    216
    امتیاز واکنش
    2,972
    امتیاز
    416
    به نام خدا
    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    سومین عشق یاسمین

    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :


    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما سومین عشق یاسمین بود که به نظر میاد راجب سومین عشقی که یاسمین بهش می رسه یا نمی رسه باشه.
    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    متناسب با ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هست.
    با خوندن نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    این سوال در ذهن ایجاد میشه که تکلیف اولین و دومین عشق چی میشه و به همین خاطر مخاطب جذب میشه تا خلاصه رو بخونه و فکر می کنم از این بابت انتخاب درستی داشتید.

    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :


    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما به خوبی با ژانر عاشقانه ارتباط برقرار کرده.تصویر دختری چادری که به لامپ های کوچک و بزرگ شهر خیره شده، نشون دهنده ی شخصیت اصلی یا همون یاسمین و تنهایی ها و درگیری های فکریشه.
    از طرفی تصویر کوچکی که در طرف دیگر قرار گرفته و در دست بودن زن و مرد رو نشون می ده،می تونه به همون عشق یاسمین اشاره کنه.
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما با این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کاملا همخوانی داره.

    خلاصه:

    خلاصه ی شما صرف نظر از اشکالات نگارشی که در بخش مربوطه بهش اشاره میشه ابهام و گره لازم رو برای جذب مخاطب نداره.در واقع شما فقط اشاره کردید که بله یاسمین عاشق فردی هست و از دل اون بی اطلاعه.خب این در واقع بر خلاف نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جذابیت کافی رو برای مخاطب نداره و به همین خاطر توصیه می کنم خلاصه بهتری برای رمانتون بنویسید.که ابهام و گره لازم رو داشته باشه و از طرفی اشاره ای به محتوای رمانتون کنه.
    اما خب یکی از خوبی های خلاصه ی شما ارتباطش با ژانر رمانه که به خوبی ژانر عاشقانه رو بیان می کنه.
    و از طرفی اینکه به خدا و در واقع اعتقادات مذهبی دختر اشاره شده هم با جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و هم محتوای اون مرتبطه.

    مقدمه:

    مقدمه می تونه شعر ،متن ادبی یا دلنوشته باشه منتها باید هم با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم خونی داشته باشه و هم ابهام و گره لازم رو برای جذب مخاطب.هر چند میشه گفت این مقدمه مخاطب رو از لحاظ احساسی آماده می کنه ولی با ژانر رمان هم هم خونی نداره و حتی به عشق هم اشاره نکرده.
    باز هم نقاط قوتی که برای خلاصه ذکر شد در مقدمه ی شما وجود داره یعنی به اعتقادات مذهبی دختر اشاره داره و خب از سرنوشتی که مشخص نیست و کسی جز خدای متعال ازش مطلع نیست خبر داده منتها باز هم هیچ اطلاعات اضافه و گره ای در ذهن ایجاد نمی کنه.
    یعنی مخاطبی که با خوندن اسم منتظر یه تلنگر دیگه است تا جذب
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بشه با خوندن خلاصه و مقدمه به هیچ نتیجه ای نمی رسه.مقدمه ی شما ابهام لازم رو نداره و یک سری نکات نگارشی هم هست که باید رعایت می شده و متاسفانه نشده که باز در همون بخش نقد نگارشی اشاره می کنم.

    شروع:

    شروع شما با شعری از حافظ بود.ببینید وقتی از شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    صحبت می کنیم یعنی آغاز داستان و محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    .در واقع شعر حافظی که در ابتدا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نوشتید یا باید تحت عنوان مقدمه استفاده بشه و یا مرتبط با شروع داستان باشه .مثلا یاسمین در حال خوندن حافظ باشه و به محتوای شعرش فکر کنه؛ نه اینکه به چشم های قرمز شده از اشکش توی آینه نگاه کنه!
    شروع اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از همون قسمتی هست که یاسمین گریه می کنه و بعد به سالن غذا خوری میره.
    شروع شما نسبتا جدید بود و از طرفی ابهام لازم رو هم در ذهن ایجاد می کرد که مثلا چرا دختر داره گریه می کنه و چرا باید تظاهر کنه و بعد از اون که صحبت از رضاپاکزاد کردید جذابیت کافی رو هم به اون اضافه کردید و این خوب بود.

    سیر داستان:

    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تلفیقی از اتفاقات و هیجانات به همراه آرامشی هست که در اون بین رخ می ده در واقع فراز و فرود هایی که باید به جا و به درستی استفاده بشن تا روند
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو متعادل نگه دارند.
    داستان شما علی رغم اتفاقات به کار رفته کند به نظر می رسه و این موضوع به علت کم بودن و محدودیت ایده ی شماست.در واقع شما برای اینکه کمبود توصیفات و کم بودن ایده رو جبران کنید اتفاقات رو پشت سر هم و به سرعت ادامه می دید.یعنی علی رغم تند بودن سیر رمان به خاطر نقص در توصیفات و منو لوگ های به کار رفته مخاطب احساس کندی می کنه و خسته می شه!
    در واقع اینکه هر روز یاسمین به خواستگارش نه می گـه به خاطر کسی که نمیدونه دوسش داره توی همون پست اول مشخص شد و بعد از اون هیچ نکته یا گره دیگه ای به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما اضافه نشد.
    هرچند گاهی اوقات جرقه هایی ایجاد میشد مثل زمانی که گونه ی یاسمین به خاطر سیلی زن عموش سرخ شده بود و مخاطب منتظر بود تا عکس العملی دیگران رو ببینه اما باز هم کافی نبود.

    توصیفات:

    توصیف حالات ،احساسات:

    فکر می کنم در زمینه ی توصیف حالات و احساسات می تونستید بسیار بهتر عمل کنید.
    یاسمین قطعا باید دختری حساس باشه هم به خاطر عقایدش و هم به خاطر دختر بودن و ظریف بودنش اما اینطور نبود مثلا استرس کافی رو به خاطر مهدی نداشت و یا اگر داشت به خوبی توصیف نشده بود.
    یا حتی عشقش به امین هم صرفا طی دو سه خط که گفته بود "ای کاش می دونستم اونم من و دوست داره یا نه" عنوان شده بود.
    یا در مورد نبود پدر و مادرش و رفتار های عمو و زن عموش ناراحتی و خشم لازم توصیف نشده بود.
    در مورد توصیف حالات به نظرم کمی ضعیف عمل کرده بودید.در واقع توصیف حالات یعنی علاوه بر احساسات موقعیت و حالت اشخاص رو هم توصیف کنید مثلا
    درحالی که دکمه های مانتوش رو به سختی می بست،گفت...
    یا
    در حالی که موهای بلندش را می بافت نگاهی به او انداخت و فکر کرد که...

    توصیف مکان:

    توصیف مکان رو نمیشه گفت اصلا نداشتید اما کافی و درست نبود.
    در واقع توصیفات مکان اگر به درستی صورت بگیره باعث میشه مخاطب بتونه به خوبی فضاها
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو در ذهنش مجسم کنه و با رمانتون ارتباط بگیره.
    شما راجب خونه ی عمو وزن عموی یاسمین،اتآق یاسمین و خونه ای که بعدا اون جا مستقر میشه توصیفی نداشتید.همینطور راجب اتاق کار خودش و رضا پاکزاد.
    توصیه می کنم در این حیطه هم توصیفات لازم رو اضافه کنید.

    توصیف ظاهر:

    از لحاظ ظاهر شما توصیفاتی راجب برخی شخصیت ها داشتید که به صورت یکجا عنوان شده بود .توصیفات ظاهری رو بهتره به مرور بنویسید مثلا در یک خط به رنگ چشم های خاکستری رضاپاکزاد اشاره می کردید و چند خط بعد در مورد قد و تیپش و باز چند صفحه ی بعد راجب رنگ و حالت موهاش.
    علی رغم توصیفاتی که راجب شخصیت های پسر داشتید در مورد یاسمین،فرزانه،زن عمو ی یاسمین و سایر شخصیت های زن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توصیفی نداشتید و خب این مورد باعث میشه مخاطب نتونه با شخصیت هاتون ارتباط بگیره.

    شخصیت پردازی:

    نکته ای که راجب کلیه ی شخصیت ها گاها اتفاق می افتاد نا هم خونی دیالوگ ها با سنشون بود.هرچند شما از سن تمام شخصیت ها صحبت نکرده بودید ولی اگر یاسمین 18 سال داشته باشه قطعا بقیه ی شخصیت ها بالای 20 سال باید باشند منتها اغلب دیالوگ های مهدی یا همین طور یاسمین و حتی فرزانه بیشتر به 15 یا 16 ساله ها می خورد.


    یاسمین:
    دختری 18 ساله و شاغل!
    سوالی که برام ایجاد شد این بود که با 18 سال سن که احتمالا به تازگی دیپلم گرفته توی کارخ
    ونه مشغول چه کاریه!که خب البته همونطور که گفتم این موضوع به علت ناکافی بودن اطلاعات راجب موقعیت شغلی شخصیت هاست.
    یاسمین دختری مذهبی با خانواده ای سنتی توصیف شده بود که کاملا به اعتقاداتش پایبند بود اما واقعا یک سری از خصوصیاتش با این موضوع تضاد کامل داشت مثلا اینکه مهدی یا امین دستش رو می گرفتند و از این قبیل موضوعات.هرچند یاسمین گفته بود به خاطر عشقش نمی تونست دست امین رو رها کنه ولی باز هم عجیب بود!
    و حتی در مورد مهدی هم به نظرم باید واکنش شدید تری نشون می داد یا لااقل اگر کاری از دستش بر نمی آمد دچار ناراحتی و حتی عذاب وجدان می شد!

    امین:
    تا به حال این شخصیت توصیفات زیادی نداشت اما مغرور و سرد و همینطور اجتماعی توصیف شده بود و با اتفاقی که برای یاسمین توی پاساژ افتاد میشه گفت غیرتی!
    اما باز هم این موضوع با شخصیتش چندان ارتباطی برقرار نمی کرد.مثلا اگر خیلی آدم با غیرتی بود می تونست لااقل نمی گم زیاد اما مبلغی به یاسمین کمک کنه وقتی که پرستار دوتا پسر بچه شده بود ولی با دیدن یاسمین فقط تهدید کرده بود و بعد هم مثلا با پریا خانم آشنا شده بود و خیالش راحت شد!

    مهدی و رضا و عمو و زن عموی یاسمین و حتی فرزانه توصیفات چندانی نداشتند.شاید تنها شخصیتی که بیشتر از همه با نقشش هم خوانی داشت همون رضا پاکزاد بوده باشه.

    دیالوگ ها و منولوگ ها:

    از لحاظ کمی دیالوگ ها و منولوگ های رمانتون در تعادل نبودند و تعداد منولوگ ها فوق العاده کم بود.این موضوع با ویرایشی درست و دقیق به راحتی برطرف میشه چون معمولا نویسنده ها در نوشتن دیالوگ ها نقص دارند.
    در مورد دیالوگ ها همونطور که گفتم دیالوگ ها به شخصیت ها نمی خورد.مثلا صادق که مردی 36 ساله بود توی جلسه ی خواستگاری اولین جمله این بود "اسم من و می دونی؟"واقعا این جمله توی جلسه ی خواستگاری و از یه مرد 36 ساله بعیده!
    از طرفی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما دیالوگ ماندگار هم نداشت که مثلا شخصیت ها جمله ای مبهم و زیبا غیر از جملات روتین زندگی گفته باشند و اون جمله چه از لحاظ ادبی و چه محتوایی خاص بوده باشه!
    منولوگ های شما کافی نبود.و این موضوع به علت نقص در شدت توصیفاتتون بود.در واقع به علت کم بودن منولوگ ها نتونسته بودید احساسات شخصیت ها رو به خوبی منتقل کنید و رمانتون از این لحاظ کمی به نمایشنامه شباهت پیدا کرده بود تا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    .

    زاویه ی دید:

    زاویه ی دید میتونه اول شخص،دوم شخص یا سوم شخص باشه.شما اول شخص رو انتخاب کرده بودید که خب ارتباط خوبی با مخاطب می گیره و از طرفی عواطف شخصیت اصلی رو هم می تونید به درستی توصیف کنید.
    زاویه ی دید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تا انتها از دید یاسمین بود و خب این موضوع از نقاط قوت رمانتون محسوب میشه.
    و فکر می کنم انتخاب زاویه ی دید اول شخص انتخاب مناسبی برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما بوده باشه.


    ژانر انتخابی:

    ژانر انتخابی رمانتون عاشقانه بود که کاملا با محتوای رمانتون ارتباط داشت.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما راجب عشق یاسمین به امین بود و خواستگار هایی که توی این فاصله داشت و ناآگاهی یاسمین از احساس امین که مسلما به ژانر تون مرتبطه و کاملا در حیطه ی ژانر عاشقانست.
    شاید با توجه به اتفاقاتی که برای یاسمین افتاده می تونستید ژانر تراژدی رو هم اضافه کنید ولی نبودن ژانر تراژدی هم ایرادی محسوب نمیشه.

    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :


    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما محاوره ای بود که خب این نوع نثر از لحاظ برقراری ارتباط با مخاطب انتخاب خوبی محسوب میشه.نثر محاوره ای انتخاب مناسبی برای محتوای رمانتون و قلمتون محسوب میشه.
    اما شما بار ها نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو از محاوره به ادبی و بالعکس تغییر داده بودید مثلا در همون پست شماره ی چهار که گفته بودید:
    "به ماه کامل که زیبایی و درخشندگی رو به رخ می کشید نگاه می کنم."
    جمله ی بالا دقیقا چیزی مابین نثر ادبی و محاوره محسوب میشه و خب این تلفیق درست نیست!
    اما اگر نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ادبی باشه و در گفت و گو محاوره در اون صورت ایرادی بهش وارد نیست و کاملا درسته.

    ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :


    ایده ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما راجب عشق یاسمین به امین بود و خواستگار هایی که به خاطر امین رد می کرد و از طرفی بی اطلاعی یاسمین از احساس امین بود.از طرفی راجب فوت پدر و مادر یاسمین و قیم بودن عموش هم صحبت شده بود که باز هم فکر می کنم این ایده چندان نو نیست و خب توی بسیاری از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها و فیلم ها دیده شده.هرچند اگر قلم شما و توصیفاتی که به کار می برید خاص باشه تکراری بودن ایده می تونه نادیده گرفته بشه.

    باور پذیری:

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما از نظر باور پذیری ضد و نقیض های زیادی داشت مثلا در مورد فرار یاسمین از خونه و پیشنهاد فرزانه.قطعا مادر فرزانه نباید همون اول پیشنهاد فرار یاسمین رو مطرح می کرد و مثلا می تونست اول با عموی یاسمین صحبت کنه و راه های دیگه ای که کم نیستند.
    یا در مورد خواستگاری صادق ،اعتقادات یاسمین که با رفتار هاش نمی خوند،صحبت کردن خیلی راحت خانواده ای سنتی در مورد my friend داشتن و...
    همه ی این ها به شکلی چندان با واقعیت جور در نمیاد.

    نگارش و املا:

    از لحاظ املایی اشتباهی تایپی و املایی کمی وجود داشت مثل کلمات "جرئت" یا "مسلما" یا "نمیذاره" که شما به شکل "جرءات" و "مصلما" و "نمیزاره" نوشته بودید.یه تعداد اشتباه تایپی هم بود که پیشنهاد می کنم با یک دور بررسی اون ها رو برطرف کنید.
    از لحاظ نگارشی اما اشکالاتتون زیاد بود مثلا استفاده از سه نقطه به جای نقطه در پایان جملات به ویژه در خلاصه ویژه مقدمه.
    گاهی اوقات برای مکث هایی در متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم از سه نقطه استفاده کرده بودید که بهتره با کاما جایگزین بشه.
    گاهی افعالتون که از لحاظ زمانی هم خوانی نداشتند مثلا در همون پست اول نوشته بودید:
    "چشمام قرمز شده بود و معلوم بود گریه کردم.کف دست هام و بهم می چسبونم و پر از آب می کنم."
    الان شما از سه زمان مختلف در یک لحظه استفاده کردید که درست نیست.
    *بهتره می در ابتدا فعل رو جدا بنویسید مثلا می نویسم به جای مینویسم.
    خلاصه و مقدمتون فعل مناسب رو نداشت مثلا:
    این داستان روایتی عاشقانه از زندگی دختری تنها است.
    که شما به این شکل نوشته بودید:
    این داستان روایتی عاشقانه از زندگی دختری تنها...



    موفق باشید.
    عضو آزمایشی شورای نقد انجمن نگاه دانلود
    w2r_photo_2017-06-26_13-50-43.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا