پیشنهادی #دانستنی های زبان انگلیسی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
واژگان دردسرساز و مشابه در زبان انگلیسی

desertبیابان
دسر dessert

به جز except
پذیرفتن accept



مردن die
رنگ کردن dye

تاثیر گذاشتن affect
اثر effect

اجازه گرفته allowed
با صدای بلند aloud

محراب altar
تغییر کردن، دادن alter

برهنه bare
تحمل کردن/خرس bear

نامطبوع coarse
دوره course
دشنام curse

کشمش currant
کنونی current

شورا council
مشورت counsel

دوگانه dual
جنگ تن به تن duel

خودنمایی flaunt
تمسخر flout
صاف flat

رسماً formally
سابق formerly

آرام quiet
کاملا quite
نقل قول quote

سبک کردن lightening
رعد و برق lightning

شل loose
از دست دادن lose

سوگواری mourning
صبح morning

بادبان sail
فروش sale

دوختن sew
بذرپاشی sow

درد pain
جام pane

آرامش/صلح peace
تکه piece

شخصی personal
کارکنان personnel

ساکن stationary
نوشت افزار stationery

کارکنان staff
چیز میز stuff

کمر waist
تلف کردن waste

هوا weather
آیا / چه whether
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اصطلاحات کاربردی عکاسی


    ۳۵mm.Camera:دوربین ۳۵ میلیمتری


    دوربینهایی که پهنای نگاتیو آن ۳۵ میلی متر می باشد که به دوربین های ۱۳۵ شناخته می شود.



    ASA:آ. اس . آ

    واحد قدیمی اندازه گیری حساسیت فیلم ها ، که امروزه با ISO جایگزین شده است.

    Aperture:دیافراگم

    دریچه ای بر روی لنز ، یا ورودی دوربین ، که مقدار نوری که به دوربین واردمی شود را تنظیم می کند.

    Blur, sharpness:محو کردن تصویر،تیز کردن و نمایان کردن تصویر

    Brightness:مقدار روشنایی تصویر

    با تغییر روشنائی تصویرتمام طیف های روشنایی به یک نسبت افزایش یا کاهش پیدا می کنند.

    Buffer:بافر

    حافظه سریع وکوچک درون دوربین های دیجیتال. پل ارتباطی بین منبع ثبت تصویر وکارت حافظه.

    Burning

    تیره کردن قسمتهایی از عکس با استفاده از نرم افزار یا تاریکخانه.



    Burst mode:سرعت عکسبرداری بالا در ثانیه

    CCDیا Charge Coupled Device

    مخفف یکی از دونوع سنسورموجود در دوربین دیجیتال.



    Close up:کلوزآپ



    Color depth :تفکیک رنگ

    تعداد کل رنگهایی که در تصویر می تواند باشد.



    Composition:ترکیب بندی

    ترکیب اجزی تصویر در کادر که تعیین کنندهء اصول زیباشناختی تصویر است.

    Contrast:کنتراست

    تمایز میان روشنائیهای مختلف در تصویر.

    Din:دین

    واحد قدیمی اندازه گیری حساسیت فیلم ها ، که امروزه باISO جایگزین شده است.

    Dark room:اتاق تاریک

    محوطه پوشیده وتاریک که در آن تنها از نورهای خاصی که مواد حساس به نور نسبت به آن بی تفاوت هستند، استفاده می شود. لابراتوار- تاریکخانه.

    Dodge:روشن کردن

    روشن کردن قسمت هایی از عکس با استفاده از نرم افزار یا تاریکخانه.

    Enlarger

    وسیله ای که توسط آن تصویربزرگتر ازنگاتیو می سازد و با انداختن آن برروی کاغذ عکاسی ، عکس دلخواهی را چاپ می کند.

    Exposed:نوردیده

    چیزی که به آن نور رسیده باشد.

    Exposure:نوردهی

    به مجموعه دیافراگم (F.stop ) وسرعت شاتر که درکنار هم مقدار نور ذخیره شونده در عکس را تعیین می کنند گفته می شود.

    Exposure compaction:اصلاح نور سنجی

    استفاده از حالت غیر اتوماتیک برای غیر نور.

    External flash:فلاش خارجی (اضافی)

    فلاش قابل اتصال به دوربین.

    F.stop

    عدد شاخص میزان نوردهی لنز که آن را بازشدگی دیافرگم معرفی می کنند. عددحاصل تقسیم فاصله ی کانونی لنز بر قطر دیافراگم است.

    Fast film:فیلم سریع

    Fast lens :لنز سریع

    لنزی که قدرت روشنایی بالایی دارد .

    فیـلتـ*ـر:Filter

    اجزائ اپتیکی شفاف که در جلوی لنز یا نور قرار می گیرند و برقسمتی از نور تاثیر می گذارند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    واژگان مربوط به بازی فوتبال :

    assistant referee= کمک داور

    مثال:

    .Assistant referees used to be called ‘linesmen’, but the term was changed in 1996

    ضربه کرنر = corner kick

    مثال:

    .The referee awarded a corner kick after the goalkeeper tipped the ball over the bar

    مدافع=Defender

    مثال:

    .Defenders include left backs, right backs and central defenders

    تساوی=Draw

    مثال:

    .The game ended in a draw, with each team having scored two goals

    وقت اضافه=extra time

    مثال:

    .We won the game by scoring the only goal in extra time

    گلر، دروازبان فوتبال=Goalkeeper

    مثال:

    .The goalkeeper tried to stop the penalty kick by diving to his left, but the penalty taker kicked the ball past him and scored

    خط دروازه=goal line

    مثال:

    .The referee thought a defender was the last player to touch the ball before it went over the goal line, and awarded a corner kick

    لیگ=League

    مثال:

    .The Spanish Football League, known as ‘La Liga’, includes famous clubs like Real Madrid and Barcelona

    آفساید=Offside

    مثال:

    .The assistant referee raised his flag to indicate to the referee that one of the forward players was in an offside position

    پاس ،شوت=Pass

    مثال:

    .David saw a teammate and passed the ball to him

    پنالتی=Penalty

    مثال:

    .Our defender tackled their striker in the penalty box, but the referee thought it was a foul and gave them a penalty

    منطقه پنالتی=penalty area

    مثال:

    .The tackle was just outside the penalty area, but the referee thought it was inside the area and gave them a penalty

    پرتاب=Pitch

    مثال:

    .It had rained all morning, so the pitch was soft and muddy and difficult to run on

    کارت قرمز=red card

    مثال:

    .The referee had already given Lee a yellow card, so when he committed another foul he was given a red card and sent off

    به چالش کشیدن بازیکن برای دریافت توپ=Tackle

    مثال:

    .One of the defenders tackled David and kicked the ball out of play

    کارت زرد=yellow card

    مثال:

    .If Jose gets another yellow card, he’ll miss the next match

    خط اطراف زمین فوتبال=Touchline

    مثال:

    .The manager stood on the touchline shouting instructions to his players



    بررسی میزان یادگیری واژگان فوتبال
    one)A player whose job is to stop attackers from scoring is a

    defender
    striker
    forward

    two)Neither team scored, so the game ended in a

    replay
    draw
    loss

    three)Tripping, pushing and diving are

    penalties
    crimes
    fouls

    four)Chelsea and Liverpool are teams in the English Premiership

    League
    Champions
    Cup

    five)A player throws the ball if an opponent kicks the ball over the

    goal line
    touchline
    outline

    six)If a game ends in a draw, it can go into extra

    play
    half
    time

    seven)If a player commits a foul in the penalty area, the referee awards a penalty

    goal
    kick
    spot

    ?eight)What can each team do with up to three players during a game

    injure them
    tackle them
    substitute them

    nine)Assistant referees signal if they see an attacker in an

    outside position
    offside position
    extra position

    ten)A player whose main role is to score goals is called a

    striker
    goalie
    shooter
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اصطلاحات مربوط به آب و هوا در زبان انگلیسی
    Weatherآب و هوا
    Forecastپیش بینی وضعیت آب و هوا


    Climatologistهواشناس

    Climatologyهواشناسی

    Monsoonدوره یا فصولی که باران شدید می بارد

    Dryدوره یا فصولی که هوا خشک است

    Wetدوره یا فصولی که هوا مرطوب است

    Winterزمستان

    Autumn – fallپاییز

    Summerتابستان

    Springبهار

    Stormشرایط آب و هوایی سخت

    Windباد

    Cloudابر

    Sunshineتابش شدید نور خورشید

    Rainباران

    Snowبرف

    Thunderstormطوفان همراه با رعد

    Hailstormرگبار

    Hailstoneتگرگ

    Hurricane – typhoonطوفان شدید – گردباد

    Thunder and lightingرعد و برق

    Storm cloudابرسیاهی که ممکن است باران همراه داشته باشد

    Foggyمه آلود

    Freezeیخبندان

    Windyبادی

    Rainyبارانی

    Cloudyابری

    Stiflingهوای خفقان آور

    Muggyشرجی

    Changeableمتغیر

    Stormyطوفانی

    Clearصاف

    Mistغبارآلود

    Scorcherخیلی گرم و سوزان

    Hotداغ

    Warmگرم

    Dryخشک

    Humid = damp = moistمرطوب

    Sunnyآفتابی

    Mildملایم

    Freezingخیلی سرد و یخبندان

    Coldسرد

    Coolخنک

    Alpineشرایط آب و هوایی در ارتفاعات

    Moderateملایم – معتدل

    Extreme (hot / cold) خیلی گرم یا سرد
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ماه های میلادی به همراه معادل آن ها در زبان فارسی

    January (اولین ماه سال ۱۱ دی تا ۱۲ بهمن)

    February ( دومین ماه سال ۱۳ بهمن تا ۱۱ اسفند)

    March ( 12اسفند تا ۱۲فروردین)

    April(13فروردین تا۱۱اردیبهشت)

    May (12 اردیبهشت تا ۱۱خرداد)

    June ( 12خرداد تا۱۰تیر)

    July (11تیر تا ۱۰مرداد)

    August(11مرداد تا ۱۰ شهریور)

    September(11شهریور تا ۹ مهر)

    October(10 مهر تا ۱۰ آبان)

    November(11آبان تا ۱۰ آذر)

    December(11آذر تا ۱۰ دی)

    معنی لغوی ماه های میلادی در زبان انگلیسی

    January) Janus) نام فرشته ای در افسانه negah است . این فرشته به فرشته دروازه ها شهرت دارد و دارای دو صورت است که هر کدام به یک سمت مخالف نگاه می کنند و اشاره به غروب و طلوع خورشید دارد.

    نام ماه February از کلمه Februare گرفته شده که در لاتین به معنی پاک سازی است از همین رواین ماه را به عنوان ماه بخشودگی گناهان در امپراطوری رم جشن می گرفتند.

    Mars به معنی الهه یا خدای جنگ ها می باشد که ماه March با توجه به آن نامگذاری شده است.

    نام ماه April از کلمه ی Aphro یا Aphrodite که الهه عشق و زیبایی در اساطیر یونان می باشد برگرفته شده است.

    ریشه ی May از Maia نشات می گیرد که این لغت در زبان ایتالیایی به معنی الهه ای بزرگ است. همچنین نام دیگر این الهه ،الهه بهار می باشد.

    کلمه ی June الهه Juno یا فرشته ازدواج است.

    نام July از کلمه Julius Caesar یا ژولیوس سزار برگزفته شده است که تقویم رومی را بنیان نهاده است.

    نام August از پادشاه رومی Augustus Caesar گرفته شده است که تقویم رومی را تکمیل کرد.

    لغت September از ریشه Septem به معنی هفتم است.

    نام ماه October از کلمه Octo که در لاتین به معنای هشتم است برگرفته شده است.

    کلمه ی November از Novembris آمده است که به معنی ” نهم ” می باشد.

    December از کلمه ی Decem به معنی ” دهم ” گرفته شده است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    Disappointed
    خصوصیات افراد در زبان انگلیسی:
    =نا امید

    Kind= مهربان

    Excited= هیجان زده

    Serious= جدی

    Crazy= دیوانه

    Unintelligent= کم هوش

    Impolite= بی ادب

    Honest= راستگو

    Dishonest= متقلب

    bad-tempered= بد اخلاق

    good-humoured= خوش اخلاق

    sensible= دانا

    easy-going= بیخیال

    tall= قد بلند

    Short= قد کوتاه

    Slim= لاغر

    Thin= بسیار لاغر

    Fat= چاق

    Obese= بسیار چاق

    good-looking= خوش قیافه

    pretty= خوشگل

    Handsome= خوشتیپ

    Calm= خونسرد

    Funny= بامزه

    Old=پیر

    Young= جوان

    middle-aged= میان سال

    bald=کچل

    Depressed=افسرده

    Lazy=تنبل

    Rude= بی ادب

    Intelligent=باهوش

    Stupid=احمق

    Clever=زرنگ

    Patient=صبور

    Scruffy= ژولیده

    Mean= بدجنس

    Witty=شوخ

    Worried=نگران

    Sad=غمگین

    Outgoing= اجتماعی

    Polite= با ادب

    Shy=خجالتی

    Generous= سخاوتمند

    Snobbish=پرافاده

    Miserable= بدبخت

    Unhappy= ناراحت

    Emotional= احساساتی

    Ugly= زشت

    Impulsive= غیر قابل پیش بینی

    Adventurous= ماجراجو

    Astonished=شگفت زده

    Cautious= کنجکاو

    Cheeky=پررو

    Crude= بی تجربه

    Sophisticated=با تجربه

    Impatient= عجول

    Bored= بی حوصله

    Brave= شجاع

    angry =عصبانی

    annoyed =دلخور / رنجیده

    Disobedient= سرکش

    خسته= tired

    Relaxed=ارام

    Anxious= مضطرب / دلواپس

    Cowardly= ترسو

    Modest= فروتن / متواضع

    absent-minded= حواس پرت

    talented= با استعداد

    Obedient= مطیع / حرف گوش کن

    Stressed= پر استرس / پریشان خاطر

    Enthusiastic= مشتاق / پر شور و شوق

    Principled= معتقد / پایبند

    Conceited= مغرور

    Sensitive=حساس
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اصطلاحات ترکیبی رایج با فعل make

    make a decision

    تصمیم گرفتن

    make a discovery

    کشف کردن

    make a profit

    سود کردن

    make a promise

    قول دادن

    make an agreement

    به توافق رسیدن

    make a announcement

    اعلان کردن

    make an attempt

    تلاش کردن

    make an offer

    تعارف کردن

    make a mistake

    اشتباه کردن
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    شش قانون طلايی برای صحبت كردن انگليسی


    Speaking Rules you need to know
    Don’t study grammar too much
    Studying grammar will only slow you down and confuse you. You will think about the rules when creating sentences instead of naturally saying a sentence like a native. Remember that only a small fraction of English speakers know more than 20% of all the grammar rules

    خیلی گرامر نخوانید :

    مطالعه ی گرامر فقط شما را کند و گمراه می کند ، وقتی می خواهید جمله ای بسازید شما به جای اینکه طبیعی جمله رو بیان کنید، به قوانین فکر میکنید . یادتان باشد انگلیسی ها فقط ۲۰% از قواین گرامری را بلد هستند .

    Learn and study phrases
    If you know 1000 words, you might not be able to say one correct sentence. But if you know 1 phrase, you can make hundreds of correct sentences. If you know 100 phrases, you will be surprised at how many correct sentences you will be able to say. Finally, when you know only a 1000 phrases, you will be almost a fluent English speaker

    اطلاحات را بخوانید و یاد بگیرید :

    اگر ۱۰۰۰ کلمه بلد هستید ممکن است نتوانید حتی یک جمله ی صحیح بیان کنید ، اما اگر یک اصطلاح را بدانید می توانید ۱۰۰ جمله بسازید . اگر شما ۱۰۰ اصطلاح بلد باشید شگفت زده خواهید شد وقتی می بینید چقدر جملات را صحیح بیان می کنید ، سرانجام وقتی ۱۰۰۰ اصطلاح را یاد بگیرید تقریبا روان صحبت خواهید کرد .

    Don’t translate
    When you want to create an English sentence, do not translate the words from your Mother tongue. The order of words is probably completely different

    ترجمه نکنید :

    وقتی می خواید یک جمله انگلیسی بسازید کلمات زبان مادریتان را به کلمات انگلیسی تبدیل نکنید ، ترتیب کلمان احتمالا به صورت کامل متفاوت می باشد .

    Reading and Listening is NOT enough . Practice Speaking what you hear
    Speak out loud the material you are listening to and practice what you hear. Practice speaking out loud until your mouth and brain can do it without any effort. By doing so, you will be able to speak English fluently

    خواندن و گوش کردن کافی نیست ، آن چیزی را که می شنوید تمرین کنید :

    مواردی که می شنوید را با صدای بلند صحبت کنید و چیزی را که می شنوید تمرین کنید . تمرین صحبت با صدای بلند را تا زمانی که مغز و دهان شما بتوانند این کار را بدون هیچ تلاش و وقفه ای انجام دهند ادامه دهید ، به واسطه ی آن شما می توانید انگلیسی را روان صحبت کنید .

    Submerge yourself
    There are also some people who study abroad and learn very little. That is because they went to an English speaking school, but found friends from their own country and didn’t practice English .You don’t have to go anywhere to become a fluent English speaker. You only need to surround yourself with English. You can do this by making rules with your existing friends that you will only speak English

    خودتان را در موقعیت قرار دهید :

    آدم های زیادی هستند که در خارج تحصیل می کنند اما خیلی کم یاد می گیرند ، دلیلش اینه که آن ها به یک مدرسه انگلیسی زبان رفته اند اما دوستانی هم زبان خود پیدا کرده اند و انگلیسی تمرین نمی کنند ، شما برای یاد گرفتن زبان انگلیسی نیاز ندارید به خارج بروید ، فقط نیاز دارید خودتان را در موقعیت قرار دهید . شما می توانید با دوستان فعلی خود قوانینی تعیین کنید که فقط انگلیسی صحبت کنید .

    Study correct material
    If you practice the incorrect sentence, you will have perfected saying the sentence incorrectly. Therefore, it is important that you study material that is commonly used by most people

    مطالعه ی موارد صحیح :

    اگر جملات نادرست تمرین کنید ، شما در گفتن جملات نادرست عالی می شوید ،بنابر این خیلی مهم است مواردی را که بیشتر مردم به کار می برند مطالعه کنید .
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ویژگی های مثبت افراد به زبان انگلیسی به همراه ترجمه :

    Live wire
    آدم پرتحرک
    Big shot
    آدم کله گنده”معروف“
    Go-better
    آدم بلند پرواز فعال
    Self – made
    آدم خودساخته
    Level-headed
    آدم متین و معقول
    Open-minded
    روشنفکر
    Soft-hearted
    آدم دلرحم
    Good mixer
    آدم زود جوش
    Good company
    آدم خوش مشرب
    High-flier
    آدم بلند پرواز
    Early bird
    آدم سحر خیز
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ویژگی های منفی افراد به زبان انگلیسی به همراه ترجمه :

    Windbag
    آدم وراج
    Wet blanket
    آدم ضد حال ، آئینه دق
    Busybody nosy parker
    آدم فضول
    Pain in the neck
    ملال آور ، مایه درد سر
    Scatterbraine
    آدم حواس پرت ، گیج
    Mama’s boy
    آدم بچه ننه
    Pushover
    هالو و ضعیف
    Troublemaker
    آدم دردسر ساز
    Social climber
    آدم جاه طلب
    Showcoach
    آدم کند و تنبل، شل و ول
    Gossip
    آدم خاله زنک ، شایعه پخش کن
    Rolling stone
    از این شاخه به اون شاخه پریدن
    Lazybones
    آدم تنبل
    Stuff shirt
    عصا قورت داده ، خیلی رسمی
    Snob
    افاده ی کلاس گذار
    Gatecrasher
    مهمان ناخوانده
    Narrow- minded
    کوته فکر متعصب
    Hard- hearted
    بیرحم ، سنگدل
    Pig- headed
    یکدنده
    Hare- brained
    نسنجیده ، احمقانه
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا