پیشنهادی #دانستنی های زبان انگلیسی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
افعال مرتبط با بدن انسان

Verbs connected with the mouth and breathing
افعال مرتبط با دهان و تنفس
1f535.svg
Breathe () : نفس كشيدن
1f535.svg
Breath (n) : نفس
1f535.svg
Yawn : خميازه كشيدن
1f535.svg
Cough : سرفه كردن
1f535.svg
Sneeze : عطسه كردن
1f535.svg
Sigh : آه كشيدن
1f535.svg
Snore : خروپف كردن
1f535.svg
Hiccup : سكسكه كردن

1f370.svg
Verbs connected with eating and digestion

1f372.svg
افعال مرتبط با خوردن و گوارش


1f534.svg
Burp ! : آروغ زدن
1f534.svg
Chew : جويدن
1f534.svg
Rumble/ growl
قار و قور کردن/صدای شکم

1f534.svg
Swallow : بلعيدن
1f534.svg
Suck : مكيدن
1f534.svg
Lick : ليسيدن
1f534.svg
Bite:گاز گرفتن

Verbs connected with the mouth and human sound

Whisper
زمزمه کردن (صدای آرام)
Mumble
من و مِن کردن(ناواضح حرف زدن)
Mutter
زیر لب و آرام سخن گفتن (عموما از روی ناراحتی)
Growl
غر غر کردن
Exclaim
ناگهانی و با صدای بلند چیزی گفت
Blurt out
بدون فکر و ناگهانی حرف زدن ، بخصوص گفتن چیزی خجالت آور و یا یک راز
Stammer / Stutter
با “لکنت” و وقفه صحبت کردن
(وقتی کسی مشکل تلفظی دارد و یا از هیجان زدگی یا مضطرب بودن نمیتواند خوب صحبت کند )


Verbs connected with eyes and face
افعال مرتبط با چشم ها و صورت

۱٫ Blink : پلك زدن
۲٫ Wink : چشمك زدن
۳٫ Frown : اخم كردن
۴٫ Grin : لبخندِ گشاده
۵٫ Blush : بر اثر خجالت سرخ شدن
۵٫ Weep : گریه کردن
۶٫ Smirk : پوزخند زدن/پوزخند

Verbs connected with whole body
افعال مرتبط با کل بدن

۱٫ Sweat/ Perspire : عرق كردن
۲٫ Tremble
لرزيدن ( بر اثر اضطراب و ترس)

۳ . Shiver : لرزيدن بر اثر سرما
۴٫ Shake : لرزيدن
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    رده های مختلف سنی در زبان انگلیسی


    baby (۰ to 1)……………….نوزاد



    toddler (۱ to 2)…………کودک نوپا



    childhood (۲ to12)………طفولیت



    teenager (۱۳ to 17)……..نوجوان



    adult (+۱۸)……………….. بالغ



    in your twenties (۲۰ to 30)……بیست تا سی



    in your thirties (30 to 40) ……سی تا چهل



    middle age (+40)……..میانسالی



    retirement (۶۰)…….بازنشستگی



    old age(elderly) (+75)….سن پیری
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    معانی و کاربردهای واژه‌ی Just
    1. همین چند لحظه پیش، به تازگی
    The plane just landed in New York.

    هواپیما همین چند لحظه پیش تو نیویورک نشست

    1. وقتی بخواهیم خیلی مودبانه از کسی چیزی درخواست کنیم
    Can I just borrow your cell phone for a second?

    میشه لطفا موبایلت رو برای چند لحظه قرض بگیرم؟

    1. سریع
    I’m just going to finish this and then we can go.

    سریع این کارمو تموم می کنیم، اون وقت بعدش می تونیم بریم

    1. دقیقا
    Thank you so much, that’s just what I wanted.

    خیلی ممنون، این دقیقا همون چیزیه که می خواستم

    1. فقط
    He’s just a kid. Don’t be so hard on him.

    اون فقط یه بچه‌اس. انقدر بهش سخت نگیر

    1. تاکید شدید بروی حرف خود، ابزار شدید احساسات
    The food was just wonderful

    غذا فوق العاده عالی بود

    1. به سادگی
    I can’t just leave my office whenever I want!

    به همین سادگی هم نیست هر وقت خواستم دفترمو ترک کنم

    1. و در آخر واژه‌ی Just می تونه به این معنی باشه که کاری انجام شده اما نزدیک بود که انجام نشه
    I passed the exam but only just.

    به زحمت امتحان رو قبول شدم ،ناپلئونی قبول شدم، نزدیک بود تو اون درس بیوفتم

    This dress just fits

    این لباس به زحمت تنم میشه
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    Some Homonyms
    چند لغت مشابه از نظر تلفظ ولی متفاوت از نظر معنی (هم‌آوا)
    بیابان desert

    دسر dessert





    مردن die

    رنگ کردن dye





    اجازه گرفته allowed

    با صدای بلند aloud





    محراب altar

    تغییر کردن، دادن alter





    برهنه bare

    تحمل کردن bear





    نامطبوع coarse

    دوره course





    کشمش currant

    کنونی current





    شورا council

    مشورت counsel





    دوگانه dual

    جنگ تن به تن duel





    خودنمایی flaunt

    تمسخر flout





    رسماً formally

    سابق formerly





    آرام quiet

    کاملquite





    سبک lightening

    روشن شدن lightning





    شل loose

    از دست دادن lose



    بادبان sail

    فروش sale





    دوختن sew

    بذرپاشیsow





    درد pain

    جام pane





    آرامش peace

    تکه piece





    شخصی personal

    کارکنان personnel





    ساکن stationary

    نوشت افزار stationery





    کمر waist

    تلف کردن waste





    هوا weather

    آیا / چه whether
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نمونه افعال ترکیبی با Take
    Take a shower

    دوش گرفتن

    Take a nap

    چرت زدن

    Take a chance

    امتحان کردن

    Take a taxi

    تاکسی گرفتن

    Take a look

    نگاه کردن

    Take a photo

    عکس گرفتن

    Take a rest

    استراحت کردن

    Take notes

    یادداشت برداشتن

    Take an examination

    امتحان دادن

    Take a seat

    نشستن

    Take a break

    استراحت کردن

    Take care of

    مراقبت کردن از

    Take medicine

    دارو مصرف کردن

    Take someone’s place

    جای کسی را گرفتن

    Take advantage of something

    سوء استفاده کردن

    Take a decision

    تصمیم گرفتن

    Take a walk

    گردش رفتن

    Take an oath

    قسم خوردن

    Take cover

    پناه گرفتن

    Take place

    اتفاق افتادن
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اصطلاحات پرکاربرد در کلاس :
    .

    کتاب هایتان را باز کنید و صحفه ۲۰ را بیاورید
    Open up your books to page 20



    ورق بزنید/بروید صفحه بعد
    Turn the page over



    لطفا تکالیفتان را تحویل دهید
    Hand in you homework, please

    گوش کنید سپس تکرار کنید.
    Listen and repeat after me



    این مکالمه را از بر کنید.
    Learn this dialog by heart



    معنی لغات جدید را از فرهنگ لغت پیدا کنید.
    Look up the new words



    صاف بنشین (خطاب به دانش آموزی که روی میز خم شده است).
    Sit up, please



    درست بنشین (خطاب به دانش آموزی که روی میز لم داده).
    Sit properly



    لطفا یک نفر پنجره را باز کند.
    Someone please open the window



    به تصویر بالای/وسط/پائین صفحه نگاه کنید.
    Look at the picture at the top of/in the middle of/ at the bottom of the page



    آلیس، پهلوی جین بنشین و با اون تمرین کن.
    Alice, sit with jeann and practice with her



    براتون دوباره توضیح میدم.
    I’ll explain it to you again



    آنرا با صدای بلند میخوانم.
    I’ll read it out loud



    جلسه بعد از شما امتحان می گیرم.
    I’m going to give you an exam next session



    یک جلسه جبرانی/اضافی لازم داریم.
    We need a make-up/ an extra session



    کدام صفحه هستیم؟/درسمان کدام صفحه است؟
    what page we are on



    آماده اید؟ / حاضرید؟
    Are you all set (=ready)



    کارتان تمام شد؟
    Are you done

    هنگامی گفته می شود که معلم در کلاس از شاگردان خواسته باشد چیزی بنویسد یا تمرینی را به صورت کتبی یا شفاهی انجام دهند. این سوال معادلHave you finished است .
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376

    موارد کاربرد حرف تعريف معين (the)

    در موارد زير حرف تعريف the مورد استفاده قرار می‌گيرد :
    ۱ . وقتی‌ که قبلاً به چيزی‌ اشاره کرده باشيم :
    We saw a strange bird at the zoo. The bird was blue
    پرنده عجيبی‌ در باغ وحش ديديم. آن پرنده آبی‌ بود!

    .

    ۲ . وقتی‌ كه هم گوينده و هم شنونده می‌دانند که درباره چه صحبت می‌شود، حتی‌ اگر قبلاً به آن اشاره‌ای‌ نشده باشد :
    Where’s the dog? ‘It’s in the garden’
    سگ (يا سگه) کجاست؟ در باغچه است .

    .

    ۳ . وقتی‌ که به چيزهايی‌ اشاره می‌کنيم که می‌دانيم تنها يکی‌ از آن وجود دارد :
    the Sun, the Earth, the Moon, the sky, the stars, the sea, the South Pole

    .

    ۴ . قبل از اسمی‌ که به واسطه کلماتی‌ که بعد از آن می‌آيند شناخته می‌شود :
    The hotel where I stayed was excellent
    هتلی‌ که در آن اقامت داشتم عالی‌ بود .

    The man sitting over there is my husband
    مردی‌ که آنجا نشسته است شوهر من است .

    The car that I bought last week has broken down
    ماشينی‌ که هفته قبل خريدم خراب شده است .

    .
    ۵ . قبل از صفات عالي، اعداد ترتيبی‌، only و same :

    the highest mountain, the first time, the last chapter, the same color
    the only child

    .
    ۶ . همراه با صفات برای‌ اشاره به يک گروه يا طبقه از مردم :

    the young (جوانان) the old (پيران) the poor (فقرا) the unemployed (بيکاران)
    the English (انگليسي ها) the Japanese (ژاپني ها)


    ۷. به همراه برخی‌ از اسامی‌ جغرافيايی‌ مانند رشته کوهها، مجمع‌الجزايرها، درياها، اوقيانوسها، رودخانه‌ها و … :
    رشته کوههای‌ آند the Andes

    اقيانوس هند the Indian Ocean

    خليج فارس the Persian Gulf

    جزایر قناری the Canary Islands

    دریای سرخ the Red Sea

    کانال سوئز the Suez Canal

    رودخانه تایمز the (River) Thames

    صحرای آفریقا the Sahara (Desert)



    حذف حرف تعريف معين (the)
    در موارد زير حرف تعريف the مورد استفاده قرار نمی‌گيرد :
    ۱ . به همراه اسم افراد :
    Ann, James, Brian Jackson

    ولی‌ آنجا که اسامی‌ افراد بصورت جمع می‌آيد از the استفاده می‌کنيم :
    the Johnson’s خانواده جانسون , the Smiths خانواده اسميت



    ۲ . قبل از اسم مکانها، البته به جز مواردی‌ که در بالا به آنها اشاره شد. به عنوان مثال :
    Asia, Africa, Europe, North America

    قاره‌ها

    Brazil, Japan, Pakistan

    کشورها

    Sicily, Bermuda, Kish

    جزيره‌ها
    (و نه مجمع‌الجزايرها)

    London, Tehran, Cairo

    شهرها

    Everest, Alborz, Kilimanjaro

    کوهها
    (و نه رشته‌کوهها)

    تنها در مورد اسم کشورهايی‌ که مفرد باشند the حذف می‌شود. پيش از اسم کشورهايی‌ که حالت جمع دارند از the استفاده می‌کنيم :
    the United States, the Netherlands, the United Arab Emirates

    همچنين اگر بخواهيم در اسامی‌ کشورها از کلماتی‌ از قبيل Republic، Kingdom و غيره استفاده کنيم بازهم بايد the را بکار ببريم :
    the Czech Republic, the United Kingdom



    ۳ . به همراه اسم زبانها :
    Farsi, English, French, Arabic



    ۴ . به همراه اسم وعده‌های‌ غذايی‌ مانند صبحانه و … :
    breakfast, dinner, lunch



    ۵ . در مورد جاهايی‌ مانند bed، sea، work، prison، court، hospital، church، school و … اگر منظور ما کلی باشد، در اينصورت از the استفاده نمی‌شود :
    I go to school by bus
    من با اتوبوس به مدرسه می‌روم. («مدرسه» به طور کلی و نه يک مدرسه خاص
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تفاوت Yet و Still :
    هر دو به معنی ‘هنوز’ هستند، ولی کاربرد آنها متفاوت است.
    عبارت Yet در جملاتی به کار می رود که شخصی انتظار چیزی را می کشد یا منتظر چیزی است. این واژه اغلب در جملات منفی به کار می رود.
    از Still در جملاتی استفاده می شود که چیزی قبلا اتفاق افتاده است و هنوز هم ادامه دارد. Still اغلب در جملات مثبت و سوال ها مورد استفاده قرار می گیرد.

    مثال :

    They haven’t arrived yet

    آنها هنوز نرسیده اند

    It is still raining

    هنوز باران می بارد

    The book has not been completed yet

    کتاب هنوز کامل نشده است

    Do you still want to go to China?

    هنوزم می خواهی به چین بروی؟
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    واحد های شمارش در زبان انگلیسی

    a pair of shoes
    یک جفت کفش

    a drop of water
    یک قطره آب

    a bunch of grapes
    یک خوشه انگور

    a bunch of flowers
    یک دسته گل

    a lump of coal
    یک تکه زغال

    a stack of plates
    یک دسته بشقاب

    a row of seats
    یک ردیف صندلی

    a string of beads
    یک رشته مهره

    a ball of string
    یک کلاف کاموا

    a pile of books
    یک دسته کتاب

    a bundle of news papers
    یک دسته روزنامه

    a crowd of people
    یک جمعیت از مردم/ توده ایی از مردم

    a bar of soap
    یک قالب صابون

    a loaf of bread
    یک عدد یا تیکه نان

    a jar of jam
    یک شیشه مربا

    a box (bar) of chocolate
    یک جعبه شکلات

    a slice of cake or meat
    یک تیکه کیک یا گوشت
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا