آموزشی آموزش گرامر زبان انگلیسی| مقاطع تحصیلی

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

کلمات ربط: این کلمات ربط دهنده یک عبارت قیدی و یک عبارت اصلی می باشند و مهمترین آنها در درس یک عبارتند از:



Since


این کلمه داری دو مفهوم «از وقتی که» و «چون» میباشد.


1- Sinceبه معنای «از وقتی که، از» میباشد و جزء کلمات ربطی زمان (time) است. فرمول معروف این کاربرد به قرار زیر میباشد.


(جمله) گذشته ساده + since + (جمله) زمان حال کامل


1- I haven’t seen you since you arrived here.از وقتی رسیدی اینجا ندیدمت.


2- His health has improved since the operation.سلامتی او از زمان عمل بهبود پیدا کرده است.


2- Since به معنای «چون» می باشد و جزء کلمات ربطی علت (reason) است.


1- Since she doesn’t know English, she will face a lot of problems.


از آنجایی که او انگلیسی بلد نیست، با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد.


2- She couldn’t attend the school since he was sick.او نتوانست در مدرسه حاضر شود زیرا مریض بود.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

When


When به معنای «از وقتی که، هر وقتی که، اگر» جزء کلمات ربطی زمان (time) می باشد و در موارد زیر به کار می رود.

1- کاری بعد از اتمام کار دیگر (متوالی)


1- When I came, he left the room.وقتی من وارد شدم، او اتاق را ترک کرد.


2- کاری که در یک مقطعی در زمان گذشته انجام گرفته


2- He joined the national team when he was 17 years old. او وقتی 17 ساله بود به تیم ملی ملحق شد.



3- کاری که به طور طبیعی انجام گیرد.


3- When you do exercise, your body becomes strong. هنگامی که ورزش می کنید، بدن شما قویتر می شود.


4- کاری که توسط کار دیگر قطع می شود که به صورت ساختار زیر به کار می رود.
جمله گذشته ساده + when + جمله گذشته استمراری

4- He was watching TV when we entered the room. وقتی ما وارد اتاق شدیم او تلویزیون نگاه می کرد.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

As


این کلمه ربطی دارای دو مفهوم زیر می باشد.


1- as به معنای «در حالی که» جزء کلمات ربطی زمان (time) می باشد و هنگامی مورد استفاده قرار می گیرد که دو عمل هم زمان صورت می گیرد.


a- as (در حالی که) = (while)


1- I saw Peter as he was getting off the bus. من پتر را هنگامی که داشت از اتوبوس پیاده می شد دیدم.


2- As we were watching TV, he entered the room.هنگامی که ما درحال تماشای تلویزیون بودیم او وارد اتاق شد.


3- We become stronger as we do more exercise. هرچه (هنگامی که) بیشتر ورزش کنیم قوی تر می شویم.


البته مثال شماره 3 به کاربرد «تناسب» نیز معروف است.


2- as به معنای «چون» جزء کلمات ربطی علت (reason) میباشد.


b- as (چون) = because = since


1- As he is my friend, I will help him.چون او دوست من است، به او کمک خواهم کرد.


2- As I was tired, I went to bed early.چون خسته بودم، زودتر خوابیدم (به رختخواب رفتم).


3- We asked Ali to come with us as he knew the way.


ما از علی خواستیم که همراه ما بیاید زیرا او مسیر را بلد بود.


Whether ...or/or not


- این کلمه ربطی به معنای «خواه اینطور باشد یا نباشد» جزء کلمات ربطی شرط (condition) میباشد.


1- We must do all these exercises whether they are easy, or they are difficult.


ما باید تمام این تمرین ها را انجام دهیم خواه آسان باشند خواه سخت.


2- I won’t come whether you invite me or not. چه شما من را دعوت کنی چه نکنی من نخواهم آمد.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

1. so به معنی خیلی ؛ آن قدر ؛ آن چنان است و در ساختار زیر از آن استفاده می کنیم :


…… + فاعل + that + قید / صفت + so


در این ساختار مطلبی که پس از that می آید دارای مفهوم منفی است . و بیانگر این مطلب است که صفت یا قید ذکر شده پس از so به اندازه ای است که فعل درون عبارت پس از that قادر به انجام آن نیست . به همین دلیل اغلب این فعل به صورت منفی به کار می رود.


She ran so fast that she forgot to take her keys.


So در دو ساختار زیر نیز به کار می رود:





… + فاعل + that + اسم قابل شمارش + so + many / few


There were so many books that I couldn’t read all of them .


She has so few friends that she feels lonely.





… + فاعل + that + اسم غیر قابل شمارش + so + much / little


Last year , we had so little rain that we will probably have water shortage this year.


He has so much money that we couldn't believe it .


نکته : so به عنوان تشدید کننده نیز به کار می رود در این حالت بعد ازصفت یا قید نمی توان از جمله استفاده کرد.


He got up so early.


My bag is so big.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

………………………………………………………………………………………


2. such به معنی آن قدر ؛ آن چنان در ساختارهای زیر به کار می رود.




… + فاعل + that + اسم مفرد قابل شمارش + صفت + ( such( a / an


He is such a kind teacher that we all like him.




… + فاعل + that + اسم جمع + صفت + such


They are such polite boys that every body likes them .




… + فاعل + that + اسم غیر قابل شمارش + صفت + such


There is such heavy traffic in Tehran that we prefer to stay at home at the weekends.




… + فاعل + that + اسم + ( such( a / an


It was such a car that every body wanted to buy it.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

نکات مهم در مورد so و such

1. so با صفت و قید به کار می رود.


2. so با اسم به کار نمی ر.د.


3. در صورتی که صفت و اسم بعد از حد فاصل قرار گیرند از so نمی توان استفاده کرد به جز در مواردی که afew / little/many/ much باشند.


4. such با قید به نمی رود.


5. such با صفت به کار نمی رود.


6. در ساختار such وقتی از a / an استفاده می کنیم که اسم مفرد باشد.


....................................................................................................................................


3. تشدید کننده ی Too : به معنی ( خیلی ؛ بیش از حد ؛ آن قدر ) در ساختار زیر به کار می رود.


مصدر با to + ( ضمیر / اسم ) مفعول + for + قید / صفت + too


در این ساختار too قید یا صفت پس از خود را چنان مورد تأ کید قرار می دهد که مفهوم نتیجه گیری منفی از آن استنباط می شود. پس too در جملات مثبت به کار می رود و مفهوم نتیجه گیری منفی دارد.


The tea is too hot for me to drink.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

نکات مهم در مورد too :


1. too به جمله حالت منفی می دهد.


2. بعد از too جمله ی پیرو قرار نمی گیرد.


3. فعل قبل از too معمولاً مثبت است.


4. اگر بعد too کلمات many یا much قرار گیرد بعد از آنها اسم می آید.


Too much money.


Too many guests.


5. قبل از too می توان much نوشت.


Much too + صفت


He is much too sad.


………………………………………………………………………………


5. enough به معنی ( کافی ؛ به اندازه ی کافی ) دارای دو نقش است. و در ساختار های زیر به کار می رود.


مصدر با to + enough + قید / صفت. 1


He is old enough to go to school .


She speaks slowly enough to understand .





مصدر با + toاسم + enough2


I don't have enough money to buy that house.


نکات مهم در باره ی enough


1. صفت و قید قبل از enough قرار می گیرند.


2. اسم بعد از enough قرار می گیرد.


3. بعد از enough نمی توان از جمله استفاده کرد.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

تشابه و تفاوت too و enough :


1. بعد از هر دو فعل به صورت مصدر با to می آید. روش تشخیص: فقط enough بعد از صفت می آید.


1. …………….cold to go out.


2. cold ……………….to go out.


2. تفاوت : too قبل از صفت یا قید می آید . ولی enough بعد از آنها .


3. too دارای مفهوم منفی است ولی enough چنین حالتی را ندارد.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

در زبان انگليسي، مثل هر زبان ديگري، براي ادا كردن واژه ها و واجك ها، نياز به يك چند تا حرف صدا دار مي باشد. براي فهم ساده اين موضوع، به صداي اَ ا‍ِ اُ در ادا كردن كلمات در زبان فارسي دقت نماييد. اگر اين سه حركت در زبان فارسي و عربي توسط گوينده كلمه، در جاهاي خود و به درستي ادا نشوند، واژه ها خنده دار و تا حدودي نا مفهوم به نظر مي آيند. وظيفه اين ادا كردن واژه ها و اصوات در زبان انگليسي، به عهده پنج حرف a, e,i,o,u مي باشد كه بر سر كلمات و جاهاي خاص خود قرار ميگيرند تا كلمه به درستي ادا و قابل فهم گردد. به اين پنج حرف در زبان انگليسي، حروف صدادار يا اصطلاحا Vowel sounds ميگويند. براي مثال، نام يا نام خانوادگي خود را بدون حروف صدادار بنويسيد: آيا قابل ادا كردن هستند؟


دو حرف i وa در زبان انگليسي، هم حرف هستند و هم به نوعي تك كلمه چون به تنهايي هم معني ميدهند: I كه به معناي "من" و A كه حرف تعريف هم هست و به معناي "يك" و "يكي" مي باشد.


سه حرف h وw و y هم نيمه صدادار و يا اصطلاحا Semi Vowel sounds هستند و از همين رو است كه برخي مواقع براي كلماتي مانند hour و honest و honor ، از حرف تعريف an استفاده ميشود.


بقيه حروف نيز بي صدا يا اصطلاحا Consonant ناميده ميشوند؛ مثل، b,t,k و غيره .


براي توضيح مكمل به گفته هاي فوق، ميتوان اينگونه اضافه كرد كه در آواشناسي يا Phonetics ، حروف صدا دار به حروفي گفته ميشود كه دهان (لب ها) در اداي آنها، باز ميشود و زبان به بالاي دهان يا دندان ها تماس پيدا نمي كند.


حروف بي صدا هم در آواشناسي به حروفي گفته ميشود كه به هنگام ادا شدن، هواي بازدم را به طور كامل يا تا حدودي به هنگام خروج از دهان و ل*ب.ه*ا، متوقف
مي سازند.


به علاوه ي موارد فوق، حروف ديگري در علم آوا شناسي مورد بررسي قرار ميگيرد كه به حروف دو صدايي يا اصطلاحاDiphthong معروف هستند. اين حروف، تركيبي از دو حرف صدا دار(vowel letters) يا دو صوت صدادار(Vowel sounds ) مي باشد؛ براي نمونه، صداي /aI/ (آي) در تلفظ كلمه اي چون pipe يا دو حرف صدادارou در كلمه اي چونdoubt .

براي راحتي و سهولت در استفاده از واژه ها در هر فرهنگ لغت(dictionary )، از علايم آوايي يا Phonetic Symbols استفاده مي شود و معمولا در بخش ضمايم آن فرهنگ لغت قرار دارد و بهترين راهنما جهت استفاده و تلفظ(pronunciation ) كلمات خواهد بود

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

(تضاد-تقابل)



يكي از مهارت هاي خواندن ، درك موضوع اصلي پاراگراف ها است. اين مسئله به درك ساختار متن كمك زيادي مي كند. از اين درس به بعد با توجه به مهارت هاي خواندن كه معرفي شد، شما مي توانيد معني كلمه هاي ناآشنا در متن را حدس بزنيد.
دستور زبان
مبحث گرامري اين درس درباره بيان تقابل يا تضاد با استفاده از حروف ربط در عبارت هاي قيدي است كه در زير به توضيح آن مي پردازيم.
1 – تقابل چيست؟ مقايسه ي بين دو نفر يا دو چيز كه فرق بين آن ها را بيان مي كند يا اختلاف بين آن دو را بيان مي كند.
2 – كلمه while به معناي (در حالي كه – اگر چه) يك حرف ربط است كه براي بيان تقابل مستقيم به كار مي رود.
3 – به جز كلمه while كلمه ديگري كه براي بيان تقابل به كار مي رود كلمه whereas به معناي (از آنجا كه – اگر چه) مي باشد. كلمه whereas بيشتر در نوشته هاي رسمي انگليسي به كار مي رود.
حال به چند مثال توجه كنيد:
While factory owners are usually rich, the workers are poor.
در حالي كه صاحبان كارخانه ها معمولاً ثروتمند هستند، كارگران فقير هستند.
Whereas Mary is a very talkative gril, her sister is very quiet.
در حالي كه مري دختر خيلي پرحرفي است خواهرش خيلي ساكت است.
Peter likes hard work, while jack is a bit lazy.
پيتر كار سخت (زياد) را دوست دارد، در حالي كه جك كمي تنبل است.
نقش جمله
1 – بعضي از جمله ها نقش (exemplifying = مثال زدن) دارند. نويسنده با آوردن مثال مفاهيم را واضح تر بيان مي كند. كلمات كليدي كه در اين نقش زباني به كار مي روند عبارتند از : (for example = به عنوان مثال)، (for instance = براي نمونه )، ( like= مانند – مثل) ، (such as = مثل) و ....
2 – بعضي از جمله ها نقش (classifying = دسته بندي كردن) دارند. دسته بندي كردن يعني مرتب كردن چيزي به شكل گروهي بر طبق وجوه اشتراكي كه دارند. كلمات كليدي كه جهت اين نقش به كار مي روند، عبارتند از :( kinds of = انواع از ) ، (types of = انواع از )، (categories of = مقوله هايي از – بخش هايي از ) ، (classes of = رديف هايي از- طبقه هايي از) و ...