همگانی آموزش الفبای انگلیسی | کاربران نگاه

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
پسوند ness به صورت كامل
.
اين پسوند براي اضافه كردنِ يك ويژگي و يا حالت به كلمه استفاده ميشه
.
biliousness
ناخوشى زردابى
wantonness
بازيگوشى ،لاقيدى
manliness
مردانگی
Guinness
گینس
faithfulness
وفاداری
freshness
طراوت
wretchedness
بدبختى
trimness
اراستگى
abruptness
تندى ،شدت لحن
aggressiveness
پرخاشگری
righteousness
عدالت
attentiveness
توجه
craftiness
مکاری
fastness
ثبات
fieriness
اتش مزاجى ،تندى ،سرکشى ،گرمى
genteelness
تربيت ،اصالت ،ادب
gratefulness
سپاسگزاری
greasiness
چربى ،روغنى بودن
haughtiness
غرور
humbleness
تواضع
indebtedness
بدهی
queasiness
حالت تهوع ،حالت قى
spaciousness
وسعت ،جادارى
squeamishness
نازک طبعى ،لطيف مزاجى
awareness
آگاهی
graciousness
رحمت و شفقت
bitterness
تلخی
braveness
شجاعت
brawniness
عضلانی بودن
briefness
ایجاز
brightness
روشنایی
cleanliness
پاکیزگی
cleverness
هوش و ذکاوت
coarseness
درشتی
consciousness
آگاهی
craziness
دیوانگی
drunkenness
مـسـ*ـتی
emptiness
پوچی
firmness
ثبات و استحکام
fruitfulness
حاصلدهی
genuineness
اصالت
gloominess
تيرگى ،دلتنگى
healthiness
سلامت
promptness
سرعت
stubbornness
معاندت
tardiness
تاخیر ورود
awkwardness
ناراحتی
blandness
ملايمت
busyness
اشتغال
business
کسب و کار
carelessness
بی دقتی
cheeriness
سرزندگى
correctness
صحت
eyewitness
شاهدان عینی
fearlessness
شهامت و بی باکی
fierceness
شدت
forgiveness
بخشش
generousness
بخشندگي
greatness
عظمت
greediness
حرص. غـ*ـریـ*ــزه
happiness
شادی
hardness
سختی
hungriness
گرسنگي
massiveness
بزرگى ،جسامت
quickness
تندى ،زودى ،فوريت ،سرعت انتقال
rashness
بى ملاحظه گى ،تندى
roundness
گرد
shyness
کمرویی
foaminess
دماغه ،برجستگى
bigness
بزرگی
cheerfulness
شادی
illness
بیماری
lateness
تاخیر به دلیل اجرای
loneliness
تنهایی
sadness
غم و اندوه
smoothness
صافی
weakness
ضعف
witness
شاهد
harness
مهار
wilderness
بیابان
darkness
تاریکی
goodness
خوبی
sickness
بیماری
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    انواع پارك در انگليسي
    Parks

    پارك بازي
    شهر بازي
    amusement park: a park operated as a business that has rides, games, and other entertainment
    All of the children wanted to go on the rides at the amusement park.

    پارك گونه هاي گياهي
    مثل باغ ارم در شيراز
    botanical garden: a park where plants are cultivated and identified for the public
    There was a beautiful display of orchids at the botanical garden.

    پارك ملي
    مثل پارك ملي گلستان
    national or state park: a parcel of land reserved by the government and administered by the government for preservation and recreation
    You can get a lot of information from the government about visiting the national parks.

    پارك شهر عمومي
    park: an outdoor place reserved for the pleasure of the public
    We had a picnic in the park.

    جاي مخصوص بازي بچه ها كه سرسره و تاب و ... داره
    playground: a park set aside for children to play in, usually with swings and other equipment for them to play on
    The kids were tired after an afternoon at the playground.

    پاركي كه بر أساس يك كارتون و يا شخصيت كارتوني در شهر بازي ساخته شده
    مثل cars theme park در ديسني لند
    theme park: an elaborate amusement park that is developed around one particular idea, such as a historical time or place, a popular character, or other special interest
    We saw a lot of movie and TV characters at the theme park.

    باغ وحش
    zoo: a park where animals are kept and shown to the public
    The children loved seeing the giraffes at the zoo
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اصطلاحات تخصصی انگليسي مدیریت آموزشی

    accountability پاسخگو بودن-مسئولیت
    administratino مدیریت-مدیر
    administratino management مدیریت-مدیر
    authority توانایی-اختیار-اقتدار
    budgetting بودجه بندی
    commanding فرماندهی
    communication ارتباط
    conceptual skill مهارت ادارکی
    control کنترل
    coordinating هماهنگی
    culture فرهنگ
    decision making تصمیم گیری
    doing the right things انجام دادن کارهای درست
    doing things right درست انجام دادن کارها
    effectiveness اثربخشی
    efficiency کارایی
    formal رسمی
    formal organization سازمان رسمی
    function کارکرد-عملیات
    human skill مهارت انسانی
    informal غیررسمی
    leading رهبری
    management مدیریت-مدیر
    norms هنجارها
    operational definition تعریف علمی
    organization سازمان
    performance عملکرد
    planning برنامه ریزی
    process فراگرد-پروسه
    reporting گزارش دهی
    resources اختیار
    responsibility مسئولیت-پاسخگو
    social organization سازمان اجتماعی
    social structure ساختار اجتماعی
    society جامعه
    staffing کارگزینی
    structure ساختار
    technical skill مهارت فنی
    values ارزشها
    profession حرفه
    code of ethics اصول و هنجارهای اخلاقی
    ethics اخلاقی
    selection گزینش-انتخاب
    problem solving حل مسئله-مشکل گشائی
    problem finding مشکل یابی
    goals اهداف
    standards استانداردها
    procedures رویه ها
    methods روشها
    rules مقررات
    policies خط مشی ها
    certainty اطمینان
    risk ریسک
    uncertainty عدم اطمینان
    goal setting هدف گذاری
    forecasting پیش نگری
    integration یگانگی
    stated goals هدفهای لفظی
    real goals هدفهای واقعی
    real واقعی
    stated لفظی
    standing plans برنامه های ثابت
    temporary plans برنامه های موقت
    plans برنامه ها
    standing ثابت
    temporary موقت
    short range کوتاه مدت
    middle range میان مدت
    long range بلند مدت
    strategic plans برنامه های راهبردی
    operational plans برنامه های عملیاتی
    departmentation گروه بندی وظایف
    Division of work تقسیم کار
    Coordination هماهنگی
    span of control حیطه نظارت
    unity of command وحدت فرمان
    hierarchy(chain of command) زنجیر فرمان-سلسله مراتب
    unity وحدت
    span حیطه-محدودیت
    Division تقسیم
    power قدرت
    formal authority اختیار رسمی
    delegation of authority تفویض اختیار
    delegation تفویض
    exceptino principle اصل استثنا
    centralization تمرکز
    decentralization غیر تمرکز-تمرکز زدائی
    exceptino استثنا
    principle اصل-قائده کلی
    personal staff ستاد شخصی
    specialized staff ستاد تخصصی
    staff ستاد
    personal شخصی
    specialized تخصصی
    line صف
    functional authority اختیار تخصصی(کارکردی)
    functional کارکردی-وظیفه ای
    organization chart نمودار سازمانی
    chart نمودار
    message پیام
    encoding کدگذاری
    medium رسانه-متوسط
    decoding کدبرداری
    feedbach بازخورد
    symbols نمادها-نشانه ها
    Lead رهبری
    style سبک-شیوه-روش
    expectations انتظارات-توقعات
    supervision سرپرست
    mechanism مکانیسم-ساخت وکار
    group dynamics پویایی شناسی گروهی
    interpersonal communication ارتباط میان گروهی
    interpersonal میان گروهی
    disclosure آشکار سازی-فاش کردن
    motivation انگیزش-انگیزه-محرک
    preventive control کنترل پیشگیریا مقدماتی
    concurrent control کنترل همگام
    feedbach control کنترل بازخورد
    concurrent همزمان-همگام
    preventive پیشگیر-جلوگیری کننده
    scientific management مدیریت علمی
    scientific علمی
    bureaucracy بوروکراسی- تشریفات‌ اداری
    ideal type bureaucracy برروکراسی نوع آرمانی و ایده آلی
    charismatic authority اقتدار(اختیار)فرمند یا شخصیتی یا کاریزمایی
    traditional authority اقتدار(اختیار)سنتی
    rational legal authority اقتدار(اختیار) عقلانی و قانونی
    traditional سنتی
    legal قانونی-شرعی
    charismatic فرمند
    rational عقلایی-منطقی
    ideal آرمانی-ایده آلی
    human relations نهضت روابط انسانی
    relations روابط-ارتباط
    human انسانی
    behavioral approach نگرش رفتاری
    management science school مکتب مدیریت علمی
    behavioral رفتاری
    approach نگرش-رویکرد
    contingency management مدیریت اقتضایی
    contingency احتمالی-اقتضایی
    systems approach رویکرد سیستمها
    subsystems خرده سیستمها
    functional interaction عملکرد سیستم-تعامل کارکردی
    suprasystems فراسیستمها
    boundary حدومرز-کرانه
    sub خرده
    interaction تعامل-اثر متقابل
    environment محیط
    entropy بی نظمی
    variables متغیرها-پارامترها
    parameters متغیرها-پارامترها
    general systems theory نظریه عمومی سیستمها
    supradisciplinary نظریه عمومی ابررشته ای
    methodology روش شناسی
    wholes کل ها
    interdisciplinary میان رشته ای
    rdisciplinary رشته ای
    inter میانی-داخلی
    general عمومی
    theory تئوری-نظریه
    commercial بازرگانی
    Clerk کارمند دفتری-منشی
    Employe کارمند-مستخدم
    static structure ساختارهای ایستا
    static ایستایی-ایستا
    dynamic پویایی
    cybernetic systems سیستمهای خودکار
    self maintaining سیستمهای باز-خودنگهدار
    transcendental سیستمهای متعالی-
    inputs ورودی-داده-دروندادها
    outputs خروجی-ستاده-بروندادها
    transformation دگرگون سازی-تغییرشکل
    feedback بازخورد
    synergy هم افزایی-همکنشی-اشتراک‌ مساعی‌، همکاری
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    لوازم آرایش به انگلیسی

    beauty = زیبایی
    hair dye = رنگ مو
    eye shadow = سایه چشم
    mascara = ریمل
    eye liner = خط چشم
    blusher = رژ گونه
    foundation = کرم پودر
    lip stick = رژ لب
    eyebrow pencil = مداد ابرو
    eyebrow brush = برس ابرو
    tweezwr = موچین
    lip gloss = برق لب
    lip brush = قلم لب
    lip liner = خط لب
    brush = برس
    concealer = پوشاننده
    mirror = آینه
    face powder = پودر صورت ، پنکک
    powder buff = پت پودر
    compact = پودر متراکم
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اصطلاحات و لغات انگليسي تجاري

    کالاهای متروکه

    abandoned goods

    واگذاری – ترک – انصراف

    abandonment

    آزمون صلاحیت

    ability test

    هزینه غیر عادی

    abnormal cost

    مخاطره کاری غیر عادی

    abnormal risk

    منسوخ کردن – از میان بردن

    abolish

    بی فایده – بی نتیجه – ناقص

    abortive

    آشکارا – بی حیله

    above –board

    زیادتر از بهای اسمی- پیش از بهای اسمی

    above par

    خلاصه – مجمل – اختصار

    abridgement

    بیرن – خارج (از کشور)

    abroad

    عدم توجه – فقدان اندوخته

    absence of consideration

    غیبت از کار

    absenteeism

    صورت حساب قطعی فروش – سند قطعی فروش

    absolute bill of sale

    تاریخ قبل را گذاشتن – (افزایش حقوق و…) از گذشته حساب کردن

    backdate

    غیر معمول ، غیر عادی

    back door

    حامی – پشتیبان

    backer

    پشتوانه – پشتوانه پول اسکناس یک کشور

    backing

    ذخیره پشتوانه – مخزن پشتوانه

    backing storage

    انبار پشتوانه – اندوخته و موجودی پشتوانه

    backing store

    بهره برگشتی

    back interest

    حقوق عقب افتاده – حقوق معوقه

    back pay

    مالیات های عقب افتاده / معوقه

    back taxes

    اعتبار جبران کننده

    back to back credit

    برگشت برای جبران کار

    back – to –work movement

    یاری – کمک – پشتیبانی

    back-up n

    یاری کردن – کمک کردن – پشتیبانی کردن

    back –up v

    تعویق تحویل فروشنده – خسارت دیرکرد پرداخت سهام

    backwardation

    کابل – واحد طول مساوی ۱۸۵ یارد – طناب کلفت

    cable n

    تلگراف زدن / کردن – تلگرافی حواله کردن

    cable v

    کشتیرانی در امتداد ساحل از بندری به بندری دیگر

    cabotage

    ماشین حساب – ماشین شمارش

    calculating machine

    ماشین حساب – جدول

    calculator

    تقویم

    calendar

    ماه تقویمی

    calendar month

    سال تقویمی

    calendar year

    سند قرضه عندالمطالبه

    callable bonds

    سرمایه مورد تعهد سهامداران

    called – up capital

    پول عندالمطالبه

    call money

    منصرف شدن از یک معامله

    call off a deal

    اختیار خرید – اختیار خرید دیداری

    call option

    پاسخ دادن به منادی یا کسی که تلفن کند

    call over
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تفاوت few و a few - تفاوت little و a little - فرق many و much - فرق some و any
    فرق بین (much) و (many)

    Much: فقط با اسمهای غیر قابل شمارش و با فعل مفرد همراه است و در جملات مثبت، منفی و سوالی بکار بـرده می شود ولی بهتر است که در جملات مثبت از کلمات (plenty of) و یا (a lot of ) استفاده نمود.

    Many: فقط با اسمهای قابل شمارش و با فعل جمع همراه است و در جملات مثبت، منفی و سوالی بکار بـرده می شود ولی بهتر است در جملات مثبت از کلمات (a lot of) استفاده کرد.

    1- He has not (many-much) money.

    2- There is not (many-much) food in the house.

    3- Are there (many-much) books in the library?

    4- How (many-much) times a day do you go to the mosque?

    5- How (many-much) time do you need to do it?



    ترکیب در جمله بوسیله (not only… but also)

    جملاتی که دارای فاعل یکسان هستند بوسیله کلمات (not only) و (but also) به هم ربط داده می شوند.

    همیشه برای ترکیب دو جمله بوسیله (not only) و (but also) و فاعل و فعل مشترک بین دو جمله را نوشته و سپس (not only) آورده و سپس ادامه جمله اول و قسمت مشترک جمله دوم (که با جمله اول مشترک بود) را حذف کرده و سپس و (but also) را آورده و بعد ادامه جمله را نوشته .



    - He is kind. He is helpful.

    - He is not only kind but also helpful.



    فرق بین (some) و (any)

    کلمه (some) در جملات مثبت و با اسمهای قابل شمارش و غیر قابل شمارش و با فعل مفرد و جمع بکار می رود ولی (any) در جملات منفی و سوالی با اسمهای قابل شمارش و با فعل مفرد و جمع بکار می رود. البته کلمه ی (any) بعضی مواقع با جملات سوالی می آید و موقعی است که سوال کننده انتظار جواب مثبت داشته باشد.

    - Can you give me some more information
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اسامی ادویه ها در زبان انگلیسی

    Parsley
    جعفری

    Cinnamon
    دارچین

    Fennel
    رازیانه

    Turmeric
    زرد چوبه

    Barberry
    زرشک

    Saffron
    زعفران

    Ginger
    زنجبیل

    Sumac
    سماق

    Dill
    شوید

    Red pepper
    فلفل قرمز

    Black pepper
    فلفل سیاه

    Jujuba
    عناب

    Sesame
    کنجد

    Clove
    میخک

    Peppermint
    نعناع

    Cardamom
    هل
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    کلمه ها و عبارتها برای توصيف ظاهری افراد در انگلیسی
    .
    Good looking
    خوش قيافه
    .
    Attractive
    خيره كننده
    .
    Skinny
    استخوانی و لاغر
    .
    Obese
    خيلی چاق
    .
    Muscular
    عضلانی
    .
    Broad shouldered
    شانه پهن
    .
    Sun tanned
    آفتاب سوخته
    .
    Rosy cheecked
    لپ گلی
    .
    Thin faced
    صورت باريک
    .
    Round faced
    صورت گرد
    .
    Bald
    كچل
    .
    Scruffy
    شلخته
    .
    Dry hair/ greasy hair
    موی خشک/ چرب
    .
    Freckles
    كک و مک
    .
    Arched brows
    ابرو كمانی
    .
    High cheekbones
    گونه های برجسته
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    يه نكته‌ي ريز در مورد بعضي از لغات جديد
    .
    يه مدتي كه درگير يادگيري ميشيد و رو ريل ميافتيد و تمرين ميكنيد، در مواجهه با كلمات جديدي كه ممكنه معني اونها رو ندونيد، دانش قبلي شما به كمكتون مياد.
    مثلا،
    به كلمه اي بر ميخوريم: Biomass نميدونيم معني اش چيه!
    استنتاج احتمالي:
    خوب، Bio كه يعني زيست و زنده و ....
    Mass هم كه يعني جماعت و توده انبوه و ....
    خوب نتيجه چي شد؟
    ميفهمي كه Biomass يعني :
    توده زنده، جمعيتي از از موجودات زنده در يك محل مشخص
    .total weight of an organism in a designated unit of area; total volume of organisms in a designated unit of volume
    و يا صدها لغت مشابه ديگه كه با استفاده از اين روش ميتونيد بفهميد
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آيا ميدانيد اين حروف مخفف چه كلمه اي يا جمله اي است؟

    IQ = Intelligence Quotient
    بهره هوشي – ضريب هوشي
    ID = Identification
    كارت شناسايي
    CD = Compact Disc
    سي دي – ديسك فشرده
    DVD = Digital Video-Disc / Digital Versatile Disc
    دي وي دي
    PhD = Doctor of philosophy
    درجه دكتري
    ISO = International Organization for Standardization
    ايزو – سازمان جهاني استاندارد
    ICU = Intensive Care Unit
    بخش مراقبت هاي ويژه
    AIDS = Acquired Immune Deficiency Syndrome
    بيماري ايدز- سندرم ازبين برنده امنيت دفاعي بدن
    ISBN = International Standard Book Number
    شماره استاندارد بين المللي كتاب
    OPEC = Organization of Petroleum Exporting Countries
    اوپك- سازمان كشورهاي صادركننده نفت
    IRNA = Islamic Republic News Agency
    ايرنا – خبرگزاري جمهوري اسلامي
    ISNA = Iranian Student News Agency
    ايسنا – خبرگزاري دانشجويان ايران
    TOEFL = Test of English as a Foreign Language
    آزمون تافل
    IELTS = International English Language Testing System
    آزمون آيلتس
    UNESCO = United Nations Educational Scientific and Cultural Organization
    يونسكو – سازمان آموزش علمي وفرهنگي ملل متحد
    UNICEF = United Nations Children’s Fund / United Nations International Children's Emergency Fund
    يونيسف – صندوق اضطراري سازمان ملل متحدبراي كودكان
    PIN = Personal Identification Number
    شماره شناسايي شخصي
    SIM card = SIM is the abbreviation of Subscriber Identification Modul
     

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا