همگانی آموزش الفبای انگلیسی | کاربران نگاه

^moon shadow^

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/10
ارسالی ها
4,336
امتیاز واکنش
62,335
امتیاز
1,091
محل سکونت
تبــــ♡ـــریز
Cut back (on sth)

کمتر مصرف کردن

In order not to become fat, you should cut back on fast food

برای اینکه چاق نشوید شما باید کمتر غدای حاضری مصرف کنید

Cut off

قطع کردن

My phone was cut off because I hadn’t paid the bill

به خاطر اینکه قبض تلفن را پرداخت نکرده بودم، تلفنم قطع شد

Deal with sth

در مورد چیزی بودن
 
  • پیشنهادات
  • ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    His books often deal with different cultures

    کتاب هایش اغلب در مورد فرهنگ های مختلف است.

    Dress up

    لباس رسمی یا شیک پوشیدن

    He dressed up for the party

    او لباسی شیک برای میهمانی پوشید

    Drop out

    ترک تحصیل کردن، (از تحصیل) انصراف دادن

    Marry dropped out of college because she didn’t have time

    ماری چون وقت کافی نداشت از دانشگاه انصراف داد
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    Fill in/out

    پر کردن (فرم)

    Please fill in the membership form

    لطفا فرم عضویت را پر کنید

    fill in در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود در حالی که fill out در انگلیسی آمریکایی بکار می رود.

    Find out

    به چیزی پی بردن

    I don’t know who called me yesterday, How can I find out?

    نمی دونم دیروز چه کسی با من تماس گرفت، چطور می توان به این پی ببرم؟

    Get along/on

    با هم کنار آمدن
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    She and her mother can’t get along

    او و مادرش نمی توانند با هم کنار بیایند

    Get away with sth

    از چیزی قسر در رفتن

    Everyone thinks that he was the one who robbed the bank, but it seems that he is going to get away with it

    همه فکر می کنند که او کسی بود که به بانک دستبرد زد، ولی به نظر می رسه که داره ازش قسر در میره

    Get back

    برگشتن

    We got back from our trip yesterday

    ما دیروز از سفرمون برگشتیم
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    Get up

    از تخت خواب برخاستن یا بیرون آمدن

    He usually gets up late

    او معمولا دیر از تخت خواب بیرون می آید

    Grow up

    بزرگ شدن

    Alex wants to be a pilot when he grows up

    الکس وقتی بزرگ شد می خواهد خلبان شود

    Hang up = Ring off

    (مکالمه تلفنی) قطع کردن
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    He didn’t say goodbye and hung up the phone on me

    او بدون اینکه خداحافظی کند تلفن را روی من قطع کرد

    Hold on

    صبر کردن

    Please hold on while we deposit the money into your account

    لطفا تا موقعی که ما داریم پول را به حساب شما واریز می کنیم صبر کنید.

    Let sb down

    کسی را نا امید کردن

    We must win this game, let’s not let our fans down this time

    ما باید این بازی را ببریم، بیاین این بار هوادارانمان را نا امید نکنیم
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    Look after

    مراقبت کردن

    Jennifer has to look after her little brother

    جنیفر مجبور است از برادر کوچکش مراقبت کند

    Look into

    بررسی کردن

    We are looking into buying a new house

    ما داریم برسی می کنیم که یک خانه جدید بخریم

    look out

    مراقب بودن
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    We were told to look out for a tall man in the village

    به ما گفتند که مراقب یک مرد بلند قد در روستا باشیم

    Pass away

    فوت کردن

    Her friend passed away a week ago after a long illness

    دوستش یک هفته پیش بعد از یک بیماری طولانی فوت کرد

    Pass out

    از حال رفتن

    The old woman, after hearing the bad news, passes out

    پیرزن بعد از شنیدن خبر بد از حال رفت
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    Pick up

    یاد گرفتن

    A:What language do you like to pick up?

    B: I like to pick up German

    شخص اول:چه زبانی را دوست داری یاد بگیری؟

    شخص دوم: دوست دارم زبان آلمانی یاد بگیرم

    Pull out

    (وسایل نقلیه) حرکت کردن

    The taxi pulled out ten minutes ago

    تاکسی ده دقیقه پیش حرکت کرد

    Put off

    به تعویق انداختن، عقب انداختن
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    We are going to put off the game because it still keeps raining

    ما به دلیل این باران همچنان در حال باریدن است قصد داریم بازی را به تعویق بندازیم

    Put sb off

    کسی را پیاده کردن

    Could you put me off here, please?

    لطفا مرا اینجا پیاده کنید

    Put out

    (آتش، سیگار، شمع…) خاموش کردن

    Firefighters managed to put the fire out

    آتش نشان ها موفق شدند آتش را خاموش کنند

    Put up with

    تحمل کردن
     

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا