صفت پرکاربرد انگلیسی

[Kimia.Kardan]

other دیگر / دیگری
new جدید / نو
good خوب
high بالا / زیاد
old پیر / مسن / قدیمی

عالی / بزرگ
big بزرگ
American آمریکایی
small کوچک
large بزرگ / حجیم

 

[Kimia.Kardan]

Big deal
باشه , چه اهمیتی داره , هنر کردی




I ran five miles this morning
Big deal , I ran ten
امروز صبح 5 مایل دویدم.
هنر کردی من ده مایل دویدم


turn a deaf ear to
نشنیده گرفتن , هیچ اعتنایی نکردن به

 

[Kimia.Kardan]

They tend to turn a deaf ear to such requests
آنها معمولا به این نوع در خواست ها هیچ اعتنایی نمی کنند.




in earnest
با جدیت تمام , با تمام قوا


The election campaign has begun in earnest
مبارزات انتخاباتی با جدیت تمام شروع شده است.


go easy on somebody
با کسی مدارا کردن ,نرمش به خرج دادن

 

[Kimia.Kardan]

different ﻣﺨﺘﻠﻒ،ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ

used ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ

important ﻣﻬﻢ

every ﻫﺮ،ﻫﺮﮐﺲ

large ﺑﺰﺭﮒ

available ﻗﺎﺑﻞ ﺩﺳﺘﺮﺱ

popular ﻣﺤﺒﻮﺏ

able ﻗﺎﺩﺭ

basic ﺍﺳﺎﺳﯽ

known ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ

various ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ

difficult ﺩﺷﻮﺍﺭ

hot ﺩﺍﻍ

useful. ﻣﻔﯿﺪ

 

[Kimia.Kardan]

کاربرد حروف تعریف(a,an,the) در انگلیسی

در مورد حروف تعریف a,an,the در زبان انگلیسی و همچنین کاربرد آنها در مواد مختلف

حروف تعریف به دو دسته تقسیم می شوند:

1-حرف تعریف معین the

2-حرف تعریف نامعینa,an

اگر اسمی برای شنونده معلوم یا معین نباشد ,قبل از آن درصورتی که مفرد و قابل شمارش باشد از a,anو درصورتی که جمع یا غیر قابل شمارش باشد از some استفاده می کنیم. ولی برای اسمی که برای شنونده معلوم یا معین باشد قبل از آن چه قابل شمارش چه غیرقابل شمارش ,چه جمع باشد چه مفرد, از حرف تعریف the استفاده می کنیم.

مثال:

he bought a car. the care is blue

همانطور که مشخص است کلمه car در جمله اول نامعین است, ولی در جمله دوم که تکرار شده است معین می باشد.



نکته: اگر کلمه ای با حروف صدادار(a,e,i,o,u) شروع شود از an استفاده می شود

مانند:

an apple, an elephant, an issue, an orange

اما در سایر موارد کلماتی که با حروفی غیر از موارد ذکر شده شروع شود از a استفاده می کنیم.

مثال:

a stamp, a desk, a TV, a cup, a book





حرف تعریف the:

the در موارد زیر به کار بـرده می شود:

1-همانطور که گفته شد قبل از کلمات معلوم و معین و یا کلماتی که قبلا در متن ذکر شد استفاده می شود

Please close the door

I like the clothes you gave me



2-اشاره به پدیده های طبیعی

The nights get shorter in the summer

The wind is blowing so hard



3-قبل از اسامی خاص

Praise the Lord

The Columbia River is near here



4-قبل از اسامی اعضای خانواده

This medicine was invented by the Smiths

I invited the Bakers for dinner



5-قبل از دوره های زمانی مختلف

This song was very popular in the 1980s

I was very naïve in the past



6-با کشورهایی که بیش از یک کلمه هستند

the united state the united kingdom



7-قبل از نام شهر ها و کشورها

the Congo the Netherlands the high street the London



8-با رشته کوه های مختلف

the rocky mountain the Andes



9-با اقیانوس ها, دریاها, رودخانه ها , دره ها, جنگل ها و صحراها

the great lakes the Atlantic ocean the Caspian sea the Persian gulf



10- قبل از زمین, ماه و خورشید

the sun the earth the moon



11-قبل از اعداد ترتیبی

the second floor the first world war the fourth chapter



12-قبل از اسامی روزنامه ها, کتب و مجلات معروف

the new York times the Newsweek the Washington post the guardian



13-قبل از صفات عالی

the most beautiful one the most intelligent student



حروف تعریف a,an :

مواردی که ار حروف تعریف نامعین a و an استفاده می کنیم

1-قبل از اسامی نامعین استفاده می شود.

a pencil an orange a book



2-قبل از برخی ار اعداد یا واحدهای شمارش

a thousand a dozen a gallon



3-بعد از half

half an hour half a day half a year



4-با عبارات قیدی درباره مقدار یا کمیت

I felt a bit depressed



5-همراه با برخی از بیماری ها

a cold a fever a headache a cough



6- با اسامی حرفه ها و مشاغل

i am a doctor you are a teacher



7-همراه با صفات یا اسامی ای که به کسی نسبت داده می شود

she is a liar you are a fool he was a thief my father is my hero



8-همراه با برخی از اصطلاحات و عبارات

it is a pity to make a mistake to have a good time to keep an eye on to be in a hurry

to make an attempt to keep as a secret to take a seat to have a stomachache

 

[Kimia.Kardan]

عبارات ربطی (relative clauses)در زبان انگلیسی

کلمات ربطی دو جمله را به هم وصل می کنند. این کلمات عبارتند از:​

who,whom,which,that,whose,where,when,why
کلمات ربطی , عبارات وابسته ای هستند که اسم یا جملات اسمی را توصیف می کنند

مثال:

the man who is smoking is the murderer

مردی که سیگار می کشد, قاتل است



در این جمله اسم (the man) توسط کلمه ربطی (who) توصیف شده است.

عبارات ربطی اطلاعات لازمی را که در هنگام تعریف یا شناسایی کسی یا چیزی هستیم را در اختیار ما قرار می دهد.

چگونه می توان از عبارات ربطی استفاده کرد؟



آنها اطلاعات اضافی را مهیا می کنند.



توصیف کردن چیزی

مثال:

the boy who is standing there is a world champion in tennis

پسری که اونجا ایستاده قهرمان تنیس دنیا است



یا اطلاعات غیر ضروری ولی جالبی را فراهم می کند

مثال:

.Michael Jackson, who was a famous singer, died of an overdose

مایکل جکسون که خواننده معروفی بود به خاطر مصرف بیشتر از حد دارو درگذشت.





who:

who برای افراد به کار می رود.به فاعل اول جمله برمی گردد و بعد از آن فعل می آید.

مثال:

the man who lives next room is a teacher

مردی که در اتاق بغلی زندگی می کند, معلم است.
They caught the lady who killed her baby

انها زنی که بچه خود را کشته بود , دستگیر کردند



whom:

whom کاربردی مشابه به who دارد با این تفاوت که بعد از آن فاعل می آید.

مثال:

the man lives next room

i met him in the school

the man whom i met in the school lives next room

مردی که من در مدرسه ملاقات کردم. در اتاق بغلی زندگی میکند



that;

از that می توان برای افراد,حیوانات و اشیا استفاده می شود

مثال:

I like the vase that is over there

گلدانی را که اونجا هست را دوست دارم



which:

which برای اشیا به کار می رود و بعد از آن فعل می آید.به جای which می توان از that نیز استفاده کرد.

مثال:

.i don’t like stories which have unhappy ending

من داستان هایی را که پایان خوشی ندارد را دوست ندارم
I visited the town which you told me about

شهری را که در مورد آن به من گفته بودی را دیدن کردم.



where:

where برای مکان به کار می رود

مثال:

the restaurant where we had dinner last night was near the hotel

رستورانی که ما دیشب در آن شام خوردیم نزدیک هتل بود

The restaurant where I usually have dinner is nice

رستورانی که من همیشه برای شام به آنجا می روم, خوب است.



when:

when برای زمان به کار می رود

مثال:

There are times when I feel so lonely

بعضی مواقع احساس تنهایی می کنم



why:

why برای دلیل آوردن استفاده می شود

مثال:

This is why she refused the offer

دلیلش این بود که پیشنهاد را رد کرد



whose:

ازwhose به جای her/his/their استفاده می شود

مثال:

we saw some people whose car had broken down

ما افرادی را دیدیم که ماشین هایشان خراب شده بود



می توان قبل از which,whom از حرف اضافه استفاده کرد. اما در انگلیسی محاوره ای غیر رسمی می توان حرف اضافه را در آخر جمله آورد.

مثال:

this is my friend from England,who i was talking about

این دوست من اهل انگلیس است همان کسی که در مورد او با تو صحبت کردم.

 

[Kimia.Kardan]

انواع زمان ها در انگلیسی-زمان آینده


انواع زمان آینده:زمان آینده ساده,زمان آینده استمراری,زمان آینده کامل, زمان آینده کامل استمراری




Future simple Tense

زمان آینده ساده:برای بیان کار هایی است که قرار است در آینده انجام شود.

ساختار:


شکل ساده فعل+will+فاعل

من فردا به موزه خواهم رفت. I will go to the museum tomorrow
آنها هفته آینده یک خانه خواهند خرید. They will buy a house next week
آیا آنها هفته آینده خانه می خرند؟ Will they buy a house next week
بله , می خرند. نه, نمی خرند. Yes, they will No, they won’t

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Future Continuous Tense

زمان آینده استمراری:برای بیان کارهایی است که قرار است در آینده انجام شود و از زمان دقیق انجام آن در آینده اطلاع داریم.

ساختار:


ing+فعل+will+be+فاعل

فردا همین موقع سر جلسه امتحان خواهم نشست. We will be sitting for exam tomorrow at this time
فردا همین موقع به سمت تهران رانندگی خواهم کرد. I will be driving to Tehran tomorrow at this time
فردا همین موقع در حال کردن کردن هستم. At this time tomorrow I will be working

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Future Perfect Tense

زمان آینده کامل: برای بیان کارهایی است که در آینده قرار است قبل از کار دیگری انجام شود.

ساختار:


قید زمان+will+have+p,p+فاعل



من این کتاب را تمام خواهم کرد زمانی که پیتر برسد I will have finished this book by Peter come back
قبل از فردا آنها نامه را خواهند نوشت They will have written the letters before tomorrow
آیا آنها نامه را قبل از فردا خواهند نوشت؟ Will they have written the letters before tomorrow
زمانی که به سینما برسیم فیلم شروع شده است. The film will already have started by the time we get to the cinema

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

زمان آینده کامل استمراری:
این زمان بر عملی دلالت داردکه تا زمان مشخصی در آینده ادامه خواهد یافت.یا قبل از عملی دیگر در آینده کامل خواهد گردید و در آینده نیز ادامه خواهد یافت.

ساختار:

ing+فعل+will+have+been+فاعل

مثال:

i will have been living in new york for 2 years by next week

تا هفته ی آینده به مدت دو سال است که در نیویورک زندگی می کنم



i will have been teaching french for 12 years by the end of this month.

تا پایان این ماه ,12 سال است که دارم فرانسوی تدریس می کنم.

دانلود رمان و کتاب های جدید

 

[Kimia.Kardan]

انواع زمان ها در انگلیسی-زمان گذشته
انواع زمان گذشته:زمان گذشته ساده,گذشته استمراری,گذشته کامل,گذشته کامل استمراری


Past Simple Tense

زمان گذشته ساده: برای بیان کارهایی است که در گذشته انجام شده و تمام شده است.

ساختار:


…+شکل گذشته فعل+فاعل

We worked hard yesterday. ما دیروز به سختی کار کردیم
Did you work hard yesterday? آیا دیروز به سختی کار کردین ؟
She went to Tehran last week. او هفته گذشته به تهران رفت
Did she go to Tehran last week? آیا او هفته گذشته به تهران رفت؟

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Past Continuous Tense

زمان گذشته استمراری:برای بیان کارهایی است که در گذشته برای مدتی استمرار داشته است و معمولا کار دیگری آن را متوقف کرده است که این زمان با گذشته ساده نشان می دهیم.

ساختار:


ing+فعل+was/were+فاعل

I was writing a letter last night من دیشب یک نامه نوشته بودم.
We were reading English yesterday ما دیروز انگلیسی خواندیم
While I was washing the dishes she arrived وقتی که در حال شستن ظرف ها بودم او رسید.
I was washing the dishes whenshe arrived زمانی که داشتم ظرف ها را می شستم او رسید.
While he was driving he collided a dog وقتی او رانندگی میکرد با یک سگ تصادف کرد.
She fell down while she was climbing up a tree زمانی که او از درخت بالا می رفت افتاد.
I was listening to the music whenI heard a scream در حال گوش دادن به موسیقی بودم که صدای جیغ را شنیدم.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Past Perfect Tense

زمان گذشته کامل: برای بیان کارهایی است که یک کار در گذشته قبل از کار دیگری انجام شده است و معمولا با یک گذشته ساده همراه است.

ساختار:


…+had+p.p+فاعل

I had worked before you came قبل از اینکه برسی داشتم کار می کردم
They had left the station when I went there وقتی من به ایستگاه رسیدم آنها از آنجا رفته بودند.
Had they left the station when you went there آیا آنها از ایستگاه رفته بودند وقتی به آنجا رسیدی؟
Yes , they had بله رفته بودند.
She left office after she had finished her worked وقتی کارش تمام شد محل کار خود را ترک کرد.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Past Perfect Continuous Tense

زمان گذشته کامل استمراری:بیانگر کارهایی است که در گذشته قبل از عملی دیگر برای مدتی استمرار داشته و طول زمان را هم بیان می کند.

ساختار:


…+ing+فعل+had+been+فاعل

I had been working for two hours before he came قبل از رسیدن او دو ساعت مشغول کار بودم.
Had you been working for two hours before he came آیا قبل از رسیدن او دو ساعت مشغول کار کردن بودی؟
Before the war start, we had been living there for five years قبل از شروع جنگ به مدت پنج سال در آنجا زندگی می کردیم.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

دانلود رمان و کتاب های جدید

 

[Kimia.Kardan]

انواع زمان ها در انگلیسی_زمان حال

انواع زمان حال در انگلیسی:زمان حال ساده,حال استمراری ,حال کامل.حال کامل استمراری



Simple Present Tense
زمان حال ساده:برای بیان کار هایی است که به طور تکراری انجام می شود.

ساختار :


…+فعل+فاعل

من هر روز به مدرسه می روم. I go to school every day
آنها هر روز بعد از ظهر فوتبال بازی می کنند. They play football everyevening
آیا آنها هر روز بعد از ظهر فوتبال بازی می کنند؟ Do they play football every evening
او هر شب تلویزیون تماشا می کند. She watches TV every night
آیا او هرشب تلویزیون تماشا می کند؟ Does she watch TV every night
بله,تماشا می کند نه,تماشا نمی کند Yes, she does. No, she does not

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Present Continuous Tense

زمان حال استمراری:برای بیان کارهایی است که همین الان دارد انجام می شود.

ساختار :


ing+فعل+am/is/are+فاعل

.

او به خانه می رود He is going home
آیا او به خانه می رود؟ Is he going home
بله می رود نه نمی رود Yes, he is. No, he is not
آنها دارند ماشینشان را می شورند. They are washing their car
من دارم تکالیفم را انجام می دهم. I am doing my homework

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Present Perfect Tense

زمان حال کامل:برای بیان کارهایی که در گذشته انجام گرفته واثر یا نتیجه آن تا بحال ادامه دارد.

ساختار :


…+have/has+p,p+فاعل


من تاکنون سه بار این فیلم را دیده ام. I have seen this film three times so far
او هنوز خانه را ترک نکرده است. She hasn’t left home yet
او نامه را از ساعت 9 نوشته است. He has written the letter since 9 O’clock
آیا ناهارت را خورده ای؟ Have you eaten your lunch
بله, خورده ام نه ,نخورده ام Yes, I have No, I have not

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Present Perfect Continuous Tense

زمان حال کامل استمراری: برای بیان کارهایی است که در گذشته در زمان خاصی در حال انجام و تکرار شدن است و هنوز تمام نشده است.

ساختار:

ing+فعل+have/has+been+فاعل

من از هفته پیش مشغول کار در اینجا بوده ام I have been working here since last week
باران از صبح می بارد It has been raining since this morning

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

دانلود رمان و کتاب های جدید

 

[Kimia.Kardan]

Be in love with sb

معنی:عاشق کسی بودن

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Be in the same boat

معنی:سرنوشت مشترک داشتن , در موقعیت شبیه به هم بودن

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

A:I might lose my job

B:That’s too bad. If you lose your job,I’ll lose mine,too.we’re in the same boat

ممکن است کارم را از دست بدهم. خیلی بد می شود .اگر تو کارت را از دست بدهی من هم کارم را از دست خواهم داد.نان ما در یک کاسه است.

Be better off

معنی:راحت تر بودن ,راضی بودن

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

A:Why don’t you move down town

B:I’m better off living in the suburbs

چرا به مرکز شهر نقل مکان نمی کنی؟ راحت ترم در حومه شهر زندگی کنم.

Figure sth out

معنی:از چیزی سر درآوردن

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Keep sb in the dark

معنی:کسی را بی خبر نگه داشتن

دانلود رمان و کتاب های جدید