خلاصه رمان درمورددختری به اسم دریاست که بعداز۱۸سال خانواده واقعیش پیداش می کنن واون مجبورمی شه باهاشون زندگی کنه وبرادرش به دلیلی که دریانمی دونه مدام اذیتش می کنه اما....
سلام عزیزم رمانت واقعا عالیه من از همون ابتدا به عنوان مهمان رمانت رو دنبال میکردم تنها مشکلی که داره اینه که اشتباه نگارشیت یه کوچولو زیاده ایراد دیگه ای نمیتونم بگیرم
شخصیت دریا رو دوست دارم ولی فقط یه کم زیادی مهربونه تو دنیای واقعی همچین آدمی کم پیدا میشه کاش بعضی جاها بد میشد و جواب آرشام رو میداد
موفق باشی :spi4n::6:
ممنون عزیزم بابت نظر وتشکرات دریا الان ترجیح می ده سکوت کنه وبه آرشام فرصت بده اما در ادامه رمان زمانیکه واقعیت مشخص بشه به خوبی از خجالت آرشام درمی یاد
ازاینکه می بینم یه نفر رمانمو دنبال می کنه خوش حالم وروحیه می گیرم لطفا اگه بازم نظری داشتی بگوبابت اشتباهات نگارشی هم حرفت درسته متاسفانه دانشجو هستم وقصد دارم قبل از بهمن که دانشگاه شروع می شه تایپ رمانمو تموم کنم به همین دلیل اشتباهاتم زیاد شده
اینجور که پیداست قراره بین دریا و رهام اتفاقاتی بیفته ولی بهتر نیست که همسر دریا از این خانواده نباشه؟:391:من ازشون دل خوشی ندارم درسته که رهام مثل بقیه شون نیست ولی من یه غریبه رو ترجیح میدم :4:
و اون قسمت هایی که دریا ناراحت میشه کاش یه کم آب و تاب دار تر بود و احساساتش بیشتر بیان میشد
آرشام اون قدرهاهم که نشون می ده بدنیست باخوندن ادامه رمان شاید تاحدودی به آرشام حق بدی فعلابرای قضاوت درمورد رهام وآرشام زوده
درادامه قراره ناراحتی هاواتفاقات زیادی برای دریا بیفته وسعی کردم آب وتابشو بیشترکنم دریا الان آرومه اما به زودی طوفانی می شه
ممنون ازنظرت
سلام
عزیزم بابت تموم شدن رمانت بهت تبریک و خسته نباشید میگم رمان خیلی خوبی بود به خصوص به عنوان اولین رمانت، من نه نویسنده هستم و نه منتقد خوبی میخوام نظرم رو در قالب یک خواننده بگم، اول از همه موضوع رمانت جذبم کرد موضوعی بود که کمتر بهش پرداخته شده بود یا به عنوان یک موضوع کلیشه ای توی رمان بود توی سایر رمان ها میدیدم که دختر نقش اصلی مشکلات زیادی داشت و اواسط یا اواخر رمان میفهمید که فرزند یک خانواده ی دیگه است ولی اینجا موضوع اصلی رمان این بود (در یک کلام بکر بودن ایده ی رمان جذبم کرد).فکر میکردم رمان طولانی تر از این باشه و دوست داشتم دریا با یه فرد دیگه ای سرنوشتش رقم بخوره ولی خب رهام هم فرد مناسبی بود انتظار یه عشق آتشین تر رو داشتم ولی زیادیش هم خوب نیست، در کل خوب بود همین دیگه
منتظر رمان های بعدیت هستم موفق باشی
سلام
خوب داستانتون قشنگ بود...
نثرکتاب هم خوب بود..[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][/BCOLOR]
اما چون این صفحهٔ نقد و [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] دوست دارم به نویسندهها اگه بتونم! کمکی کنم در مسیر پیشرفت,[/BCOLOR] نکاتی رو میگم که امیدوارم نویسندهٔ عزیز ناراحت نشن.
راستش Fara خانوم..اگه هدفتون نوشتن یک کتاب برای سنین ۱۵ الی ۱۸ بوده فکر کنم کارتون میشه گفت خوب بود اما اگه هدفتون نوشتن یک داستان پخته بود برای همهٔ سنین شاید نکات زیر بهتون کمک کنه
مورد اول اینکه: غلط املایی در متن وجود داشت ..زیاد نه اما خوب کم هم نبود یه نمونش که باعث شد این اشتباه تو ذهنم پررنگ بشه استفاده از کلمهٔ عمرا بود که ۲،۳جایی نویسنده به صورت امرا نوشته بودنش
نکتهٔ دوم: فضاهای داستان یه مقدار ثبات نداشت..منظورم اینه که یهو از امروز به فردا میپپرید یا از یک جا به جای دیگه..
مثلا پستی بود که جلو در خونه دریا ، دریا با پریا و پرهام با رهام مواجه میشدن بدون اینکه نویسنده بگه رهام اونجا بود یا ماشینش جلو در بود یا این که بگه جلوی در با راهم روبرو شدیم..فقط نوشته بود از ماشین پیاده شدیم و با رهام دست دادیم من دوبار جمله رو خوندم که مطمئن بشم نویسنده اشتباه به جای پرهام رهام ننوشته باشه
نکتهٔ سوم هم بعضی شرایط غیر قابل باور بود..مثلا مراسم پرهام و آرام. آرشام به زور پریا رو کنار خودش مینشوند یا با گرفتن دستش اینورو اونور میبردتش..خوب این یه مقدار غیر واقعی. خواهرداماد بشینه کنار و کاری نکنه یا این که کنار یه پسر غریبه بشینه و اون پسر به زور اینورو اونور ببرتش بعد این وسط کسی به اونا کاری نداشته باشه. مثلا صاحب مجلس باید سرش شلوغ باشه و یا به خانوادش کمک کنه..
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]اما خوب....[/BCOLOR]
یا حضور خیلی کمرنگ پدر دریا..پدری که بعد از ۱۸ سال اونو پیدا کرده بود.....که یک مقدار زیاد جالب نبود برای من..انتظار حضور و پشتیبانی بیشتری رو از پدر دریا داشتم..که ایشون هم یا سر کار بودن یا سفرهای یهویی
همچنین احساسی که بین آرشام و پریا ..یا رهام و دریا به وجود اومد...بدون زمینه یا بدون مقدّمهٔ بود..
خوب خواننده میتونه حدس بزنه پسر داستان کیه..اما باید یک جوری شکفتن این احساس آروم آروم بیان بشه که خواننده بتونه باهاش ارتباط برقرار میکنه و این عاشق شدنو لمس کنه.
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]نه [/BCOLOR]ا[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]ین که[/BCOLOR][BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] یهویی هر دو پسر به طرز خیلی لوطی واری غیرتی بشن و برای دو دختر داستان تعیین و تکلیف کنند یا دستور بدن بهشون
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]آرزوی موفقیت و پیشرفت بیشتری رو براتون دارم[/BCOLOR][BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][/BCOLOR]
..