نقد رمان معرفی و نقد رمان نقطه صفرHLYW l کاربرانجمن نگاه دانلود

HLYW

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/08
ارسالی ها
183
امتیاز واکنش
4,248
امتیاز
416
به نام او
نام رمان:ازنقطه صفر
نویسنده:HLYWکاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر:عاشقانه اجتماعی پلیسی
ناظر:NAZ_BANOW
خلاصه:
با اولین تصمیم اشتباهش،مانند بازی دومینو تمام پایه های زندگیش ویران می شود.زمان افسوس خوردن نیست اما بعضی اتفاقات جبران ناپذیرند.آینده چطور می تواند وقایع را در خورد هضم کند وقتی آثارش پاک نمی شود؟باید تن داد به تصمیم دیگران؟ قصه این دختر و تصمیماتش روایت رمان است.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

با امید موفقیت برای همه نویسندگان انجمن
منتظر نقدهای سازنده و مفید شما دوستان هستم:aiwan_light_heart:
 
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    بسمه تعالی

    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    "نقطهء صفر" بر اساس متون ارائه شده.

    ●عنوان:
    نقطهء صفر یک اصطلاحه. با توجه به این مسئله که صفر عدد 'هیچ' محسوب می شه، و نقطه می تونه بیانگر یک موقعیت باشه؛ می شه این طور معنی کرد که موقعیتِ قبل از شروع. جایی که هنوز توی سیر و مسیر و راه -که هر چیز مادی یا معنوی برای رسیدن به هدفی مادی یا معنوی می تونه باشه- قرار نگرفته. البته می شه طور دیگه ای هم تعبیر کرد، جایگاهی که از مسیر خارج شده. فکر می کنم تعبیر اول بیشتر با رمانتون همخونی داشته باشه، با توجه به ژانر هاتون -پلیسی و اجتماعی-. عنوان انتخابی چندان جذابیتی برای خواننده ایجاد نمی کنه؛ درسته که مرتبطه با سیر و موضوع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، اما یکی از مهم ترین عوامل انتخاب اسم، جذابیت و گیرایی ایه که برای خواننده به وجود میاره و باز هم تاکید می کنم "تا حدودی" جذابیت داره، باقیش ربطه به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و موضوع و این عامل مهم تریه. عنوانتون خوبه.

    ●ژانر:
    ژانر اجتماعی انتخاب خوبی بود؛ داستان راجع به دختریه که از راه به در شده، به این دلیل که پدر و مادرش نظارت کافی روی اعمالش نداشتن. همین دلیل قانع کننده ایه برای انتخاب این ژانر. دستتون درست!
    ژانر عاشقانه به مرور توی رمانتون هویدا می شه، به خوبی بیانش کردید، اما انتظار می ره بیشتر از این ها بهش بپردازید.
    و در نهایت ژانر پلیسی که من فکر می کنم انتخاب این ژانر خیلی درست نیست؛ البته که باید بیشتر از این ها از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بگذره تا بشه کلی گفت که انتخاب درستیه یا نه. اما تا همین جا هم که پیش رفته و داستان تازه روی دور افتاده،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بیشتر ژانر معمایی رو نشون می ده تا پلیسی. ژانر پلیسی یه سری قوائد داره که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما ازشون محروم بود؛ و در مقابلش یک سری نشونه ها داره که می گـه ژانر این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    "معماییِ". با توجه به تمام این ها، و تا همین جایی که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    پیش رفته باید بگم انتخاب این ژانر درست نیست، شاید در آینده بیشتر خودش رو نشون بده.

    ●خلاصه:
    خلاصهء خوبی ارائه دادید. همین تعمقی که در بیان احساسات و مواقع مختلف کردید، کار خودش رو می کنه. پیشنهاد می کنم همین چیز هایی که نوشتید رو به صورت دیدگاه هلن بنویسید، همین طور تنها که باشه بیشتر به مقدمه شباهت پیدا می کنه. انتخاب با شماست؛ این یک پیشنهاده برای درست نویسی. در خلاصه ایرادی نداشتید.

    ●مقدمه:
    مقدمهء عالی ای نوشتید! این متن به درصد بالایی از دید هلن گفته شده، و کاملا با احساسات و اعمال و وقایع و اتفاقاتی که در طی مسیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با اون ها برخورد می کنه، هماهنگی ایجاد کرده. خوب نوشتید، با ژانر عاشقانه اندک رابـ ـطه ای بر قرار کرده. بیشتر حالت تراژدی یا درام داره و خیلی با پلیسی و اجتماعی سازگار نیست، می دونید که!

    ●جلد:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    فاقد جلده. محتوای جلد باید از نظر تم، عکس، و فونتی که برای نوشتن متن استفاده می شه با اسم، موضوع و ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هماهنگ باشه. توصیه می شه با دقت و حوصله دنبال عکسی مناسب با ریتم بگردید تا جلدی متناسب با رمانتون درست کنید. تا این جایی که مطالعه کردم، تم جلد می بایست تیره رنگ باشه، حالا هر رنگی، به جز قرمز و مشکی، البته بستگی داره که پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    چه جوری باشه، اما تنها پیشنهاد من همین بود!

    ●شروع:
    شروع خوبی داشت. از موقعیت خوبی شروع به نوشتن کردید و هیجان زیادی برای خواننده ایجاد کردید. من حرفی برای گفتن ندارم حقیقتش؛ شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تمام و بی ایراد بود! صحنهء اضافه و مطالب حوصله سر بر هم درش نبود، تمام این ها امتیاز بزرگیه! قلمتون رو تحسین می کنم!

    ●ایده:
    فرزند طلاق و مشکلاتی که در آینده باهاشون رو به رو می شه، چیز جدیدی نیست. اما مسئله ای که تفاوت بخشیده به رمانتون، حضور شخصیت های جدید با نوع رفتاری جدید و نسبت جدید با شخصیت اصلیه. ایده موجب گیرایی خواننده می شه و شما تونستید درست عمل کنید؛ اما تکرار کنم که ایدهء کلیتون تکراری -نه کلیشه ای- محسوب می شه. پردازش جدیدتون بهش جدید بودن (!) بخشیده!

    ●توصیفات:
    *توصیف اماکن رمانتون عالی بود. خیلی خوب بود. به شکلی که خواننده قشنگ حس می کنه که در اون صحنه و موقعیت قرار داره. خیلی خوب می شه که الی آخر این مزیت رو حفظ کنید.
    *توصیف احساساتتون هم خوب بود. احساسات سشخصیت اصلی و حتی شخصیت های اطراف کاملا ملموس و محسوس بود.
    *توصیف چهره تون هم! خوب توصیف کردید، مثلا توی یه شات نگفتید که قیافه م این ریختیه و قیافه فلانی اون شکلی! ریز به ریز و کاملا پایدار.
    یکی از عواملی که نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو جذاب می کنه توصیفاته. در این بخش خیلی خوب عمل کردید و قلمتون رو ستایش می کنم.

    ●سیر:
    سیر پل ارتباطی مهمیه به توصیفات، اگر توصیفاتتون در حد متعادل باشه، سیر هم ناخودآگاه رام می شه. تعادل پیدا می کنه. سیر نه باید تند تند باشه، نه باید کند و آهسته که خواننده خوابش ببره و همچنین بسته به موقعیت هم بالا و پائین بشه. خیلی خوب عمل کردید و دوست داشتم این شیوهءرمان نویسیتون رو.

    ●نثر:
    نثر رسمی ای که برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    انتخاب کردید، عالیه؛ شاید نثر اگر نثر عامیانه بود، به این شکل جذابیت پیدا نمی کرد. آفرین!

    ●زاویهء دید:
    زاویهء دید شخص اول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، از سمت هلن بود. انتخاب درستیه و حز این فرد اگر کس دیگه ای باشه، اون گیرایی ای که رمانتون حالا داره، از بین می ره.

    ●دیالوگ ها و مونولوگ ها:
    دیالوگ های رمانتون خوب بود، استفادهء به موقع و به جا و پردازش درست، گفته های متناسب با شخصیت ها، کاملا صحیحه. مونولوگ هاتوت به انداطه بود، یه سبک رو به تنهایی یه نویسنده با مونولوگ هاش می تونه ابداع کنه، مونولوگ های شما هم خوب بود و با دیالوگ هاتون همخونی داره.

    ●شخصیت پردازی:
    هلن: دختری که تحت تاثیر فشار همسالاش و کم کاری پدر و مادرش به بیراهه کشیده می شه. از همه چیز متنفره و دیدگاهش همیشه خسته و بی خیاله!
    پری: مغروره. در نقش مادر هلن قرار داره و دوست داره که خودش رو زنی جوون جلوه بده. اخلاقاش با سن و سالش و موقعیتش به عنوان یه زن مطلقه خیلی خوبه.
    امید: پسری تازه به دوران رسیده و بیچاره و احمق که هلن تو دامش میفته! اخلاقش منحصر به فرد خودشه و سنش و اسنش همخونی داره.
    محمودخان و بیتا و پدرِ هلن و باقی افراد از شخصیت های فرعی بودن. شخصیت پردازی خوبی دارید!

    ●غلط املایی و علائم نگارشی:
    اشتباهات زیادی داشتید که بعید بود!
    پست 1: جدل(جدال) ، زهوار (زوار) ، مضخرف (مزخرف)
    پست 2: بازخاست (بازخواست) ، اینبار (این بار) ، فجیهی (فجیعی) ، تزاد (تضاد) ، زره (ذرّه)
    پست 3: درخاست (درخواست) ، بلاجبار (بالاجبار) ، خلع صلاح (خلع سلاح)
    همین ها رو به طور مکرر تکرار کردید تو پست های آینده! لطفا اصلاحش کنید، غلط املایی موجب خستگی خواننده می شه.
    علائم نگارشیتون هم خیلی خوب بود.

    ●باورپذیری:
    از نظر باورپذیری موردی نداشتید، یعنی اکثر اعمالی که صورت گرفته با تامل و تعقل همراه بوده، لذا توصیه می شه که در آینده هم همین روند رو حفظ کنید تا دچار اشکال و باور غلط خواننده نسبت به رمانتون نشید.

    ●متفرقه:
    "نویسندگان عزیز شما برای نوشتن اثر ادبی و برای بالا بردن سطح فرهنگ جامعه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تایپ می کنید .پس از خلق صحنه هایی که باعث تحـریـ*ک و یا ایجاد باورهای نادرست میشود پرهیز کنید."
    شما باید در نظر داشته باشید که ممکنه در بین خوانندگان رمانتون نوجوانانی هم وجود داشته باشن، از اون جهت، می بایست با دقت و صرف وقت بیشتری در انتخاب کلمات، جملاتتون رو کامل کنید! این نوع نگارش به شیوهء نگرش افراد امکان داره لطمه وارد کنه. اصلاح کنید موارد رو لطفاً!

    112553



    عضو آزمایشی شورای نقد نگاه دانلود
     

    Arusha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/29
    ارسالی ها
    1,830
    امتیاز واکنش
    37,206
    امتیاز
    816
    محل سکونت
    اصفهان
    بسمه تعالی

    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :


    نقطه صفر منظور به زمان یا مکانی تهی است؛ همچنین برداشت دیگه ای که می توان از آن کرد شروع کار یا بازگشت به نقطه ی صفر است. نام انتخابی شما کمی به ژانر اجتماعی دلالت دارد.
    تا به این جای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اشاره ای به این مکان یا زمان تهی نشده است اما می توان حدس زد که در آخرسرنوشت هلن به این نام ربط خواهد داشت. ولی به دلیل در حال تایپ بودن آن نمی توان نظر قطعی داد.
    با توجه به ژانر های انتخابی شما، نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هماهنگی با بعضی از ژانرها ندارد اما از لحاظ جدید بودن نام، نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تقریبا جدید است ولی آن کششی که باید در خواننده ایجاد کند، کم است همچنین گره ی خاصی که خواننده را به خواندن وادار کند، ندارد.
    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما با توجه به محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خوب و مناسب است ولی آن جذابیت لازم را ندارد و همچنین به بعضی از ژانر ها اشاره ای نمی کند، بنابراین بهتر است نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تغیراتی داشته باشد.


    جلد:

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما فاقد جلد است. بهتر است جلدی مناسب با محتوا، ژانر و نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    برایش انتخاب شود.
    در ترکیب رنگ های جلدبهتر است به سردی و گرمی رنگ ها و همچنین معنی آن ها دقت شود.
    شما با توجه به ژانر ها و محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می توانید عکسی مرتبط، برای جلد رمانتان پیدا کنید.
    رنگ هایی که می توانید در جلد رمانتان استفاده کنید، بهتر است طبع سرد داشته باشند تا آن تهی بودن و تلخ بودن را بهتر نشان دهند. رنگ هایی مثل: آبی، بنفش و... .

    خلاصه:

    خلاصه از تصمیم اشتباه شخصیت اصلی خبر می دهد، تصمیمی که آینده اش را هدف می گیرد و در آن تاثیر می گذارد.خلاصه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نمای کلی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را نشان داده است و گره هایی در آن وجود دارد. گره هایی مثل تصمیم اشتباهی که از آن یاد شده و... . خلاصه در حدود کمی می تواند خواننده را جذب کند.
    خلاصه ی نوشته شده تنها به ژانر اجتماعی دلالت دارد. برای نشان دادن ژانرهای عاشقانه و پلیسی بهتر است کمی تغیر در خلاصه به وجود بیاید و در مورد اتفاقات عاشقانه و پلیسی نوید داده بشود و همچنین با جذابیت بیشتری نوشته شود.

    مقدمه:

    مقدمه اشاره به یک درد یا مشکلی ابدی دارد. مشکلی که زندگی شخصیت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را تحت شعاع قرارداده ست ولی شخصیت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در برابر آن ایستادگی می کند.
    مقدمه تا حدودی به موضوع اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اشاره دارد.
    در مقدمه، فقط ژانر اجتماعی آن هم خیلی کم یافت می شود و ژانر عاشقانه یا پلیسی در آن به چشم نمی خورد.
    مقدمه، جز احساس رنج و رویارویی با مشکلات، حس دیگری را به مخاطب منتقل نمی کند و همچنین خواننده را آن گونه که باید، به خواندن تشویق نمی کند.
    برای مقدمه می توانید از شعرو نثر ادبی مرتبط با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یا قسمتی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    استفاده کنید.
    بهتراست که در مقدمه، کمی تغیرات ایجاد شود.

    شروع :

    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما از یک پرش زمانی از حال به گذشته صورت گرفته است که این بسیار فوق العاده است.
    وجود ابهامات زیر توانسته است گره و کششی به وجود بیاورد که واقعا خوب است.
    مانند:
    1-کسی که هلن را همراهی می کند، کیست؟
    2-هلن چه فرصت دیگری می خواست؟
    3-چه اتفاقی افتاده بود که هلن داشت از کشور خارج می شد و... .
    در پست اول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تقریبا دیالوگی به چشم نمی خورد، اگر دیالوگی هم در کنارش می بود؛ بهتر می شد.
    بیشتر شدن توصیفات به جا، کمک شایانی به قلم شما خواهد کرد. در پست اولیه مقدار توصیفات نسبتا کم بود.

    شخصیت پردازی:

    شخصیت های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما عبارت اند از: معصومه، پریچهره، هلن، فرح، بیتا، بابک حامی، کامران، پریسا، تارا، آرش، امید و... .

    به دلیل زیاد بود شخصیت ها، شخصیت های اصلی را نقد می کنم:

    هلن: فرزند طلاق است که به دلیل شرایطش دارای رفتار های متفاوتی است. از این شرایط برای تهدید پدر و مادرش استفاده می کند. دختری است که در برابر خانواده اش گستاخ می شود. هلن شخصیت اول یا پررنگ در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    است ولی استفاده از بعضی کلمات نادرست چه به جای راوی و چه به جای شخصیت اصلی مناسب نیست.

    بابک: شخصیت متعصب و نگرانی دارد ولی به دلیل شرایط خاصش و نگه داشتن دخترش در کنار خود در برابر بعضی از خواسته های او، مقاومت کمی نشان می دهد. شغل بابک که مدیریت یک تالار است، جدید است و کمتر در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها از آن استفاده شده است.

    پریچهره: به عنوان مادر هلن، شخصیتی خودخواه است و کمتر به فکر فرزندش است.
    بیشتر به دنبال پول، جوانی و خوشگذرانی است. پریچهر برای این که کسی از سن و سال واقعی اش خبردار نشود، دختر خود را از خانواده ی شوهرش پنهان می کرد. این رفتار ها برای یک مادر کمی عجیب است.

    امید: به عنوان یک فردبالغ و پولدار، بعضی رفتارهایش که دخترانه تلقی شده است مناسب شخصیت او نیست.امید مانند افراد چند شخصیتی است گاهی عصبانی، گاهی نرم خو و گاهی بی تفاوت است.
    این رفتارهای چندشخصیتی و رفتار های دخترانه برای شخصیت امید مناسب نیست.

    نکته:
    1-اسم شخصیت ها مناسب است ولی بعضی از رفتار ها؛ مانند رفتارهای لوس و بچگانه ی امید به سن و سالش نمی خورد.
    2-همچنین تا به حال در مورد خانواده ی امید چیزی به جز برگشتنشان از خارج بیان نشده است.


    ژانر:

    • به دلایل موضوعات اجتماعی که در
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      شما وجود دارد، مانند رابـ ـطه های دوستی، فرزند طلاق بودن و مشکلاتی از این قبیل، انتخاب ژانر اجتماعی بسیار صحیح است.
    • ژانر پلیسی که شما در ابتدای رمانتان ذکر کرده اید، تا به حال در رمانتان وجود نداشته است ولی به دلیل در حال تایپ بودن، ممکن است در پست های آتی ماجراهای پلیسی آشکار شود.
    • در مورد ژانر عاشقانه، باید بگویم که تا به اینجای رمانتان، تنها اشاره ی محسوسی به عشقی که میان امید و تارا بوده است، کرده اید.البته به دلیل در حال تایپ بودن نظر کامل را نمی توان داد، ولی بهتر است در پست های بعدی کمی از ژانر عاشقانه هم رو نمایی کنید.
    سیر:

    شما یک پرش زمانی محسوس داشته اید. در پست اول حال را گفته اید و بعد از از گذشته تعریف کرده اید که این بسیار عالی است البته بهتر است خیلی از پرش زمانی استفاده نشود تا موجب گیج شدن خواننده، نگردد.
    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما کمی کند است و اتفاقات با هیجان کمی و با فاصله ی زیادی وارد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می شوند که اگر اصلاح شود، خواننده را به خواندن راغب تر می کند.
    شما می توانید با اضافه کردن اتفاقات هیجان انگیز؛ سیر رمانتان را از کند بودن دور کنید.

    ایده:

    داستان شما در مورد فرزند طلاقی است که در سراشیبی مشکلات اجتماعی و رابـ ـطه های نادرست می افتد.
    ایده ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما نسبتا جدید نیست، ولی می توانید با وارد کردن اتفاقات غیر کلیشه ای و جدید رمانتان را بهبود ببخشید. ایده ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما الهام گرفته از مشکلات جامعه است که این واقعا خوب و آموزنده خواهد بود اگر وجه ها و مسائل غلط را در رمانتان درست نشان ندهید.

    دیالوگ و مونولوگ:

    دیالوگ ها در بعضی از پست ها مانند پست هفت در صفحه ی یک، سراسر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را فرا گرفته است و بلعکس، در بعضی جاها مانند پست اول، مونولوگ جای دیالوگ را گرفته است.
    برقراری تعادل بین دیالوگ ها و مونولوگ ها، باعث گیرایی و زیبایی قلم می شود.
    دیالوگ ها اکثرا به شخصیت ها می خورد و به جا بود. مانند دیالوگ های بابک در مواجه با موهای رنگ شده ی هلن! فقط بعضی از دیالوگ های امید مثل "عجیجم" به سن و سال و موقعیت اجتماعی اش نمی خورد.
    شما می توانید برای طبیعی تر کردن دیالوگ و مونولوگ، از افراد با سن های مختلفی که در اطرافتان وجود دارند، ایده بگیرید.

    • بهتر است برای گیج نشدن خواننده از اسم شخصیت ها و همچنین حالاتشان در قبل از دیالوگ استفاده کرد.
    مثال:
    xموهایم را از پیش چشمم عقب می زنم و درحالی که کوله ام را می اندازم ،باصدایی نسبتا بلند می گویم:
    -اومدم..
    -زودتر دیگه..من حوصله جروبحث با مامانتو ندارم

    *موهایم را از پیش چشمم عقب می زنم و درحالی که کوله ام را می اندازم ،باصدایی نسبتا بلند می گویم:
    -اومدم...
    بابا با کلافگی گفت: زودتر دیگه..من حوصله جروبحث با مامانتو ندارم.

    نثر:

    • نثر مونولوگ های شما ادبی و نثر دیالوگ هایتان محاوره ای است. بنابراین استفاده از کلمات عامیانه در مونولوگ هایتان به جا نیست.
    مثال:

    xکه یکی از روی مخ ترین خدمه تالار است.
    *که یکی از روی اعصاب ترین خدمه تالار است.

    xنگهت دارم
    *نگه ات دارم

    • استفاده از افعال صحیح به رساندن مفهوم جمله کمک می کند.
    مثال:
    x-برو ننتو بـ ـوسـ کن اگه عقدشو داره..
    *-برو ننتو بـ ـوسـ کن اگه عقدشو داری..

    • استفاده از افعال یکسان در جملات متوالی زیبایی جمله را کاهش می دهد.
    مثال:
    xاینبار زورم می چربد،شایدهم او بیخیال می شود ولی دستم ازاد می شود.
    *اینبار زورم می چربد، شایدهم او بیخیال می شود ولی دستم را ازاد می کند.

    • لحن محاوره ای استفاده شده در دیالوگ ها باعث این نمی شود که کلمات رو بشکنید یا حروفی از آن ها را حذف کنید، حتی حروف ربط!
    مثال:
    xتوام فقط بلدی این طفل معصمو عذاب بدی بابک
    *توام فقط بلدی این طفل معصوم رو عذاب بدی بابک

    xواینمیستادم
    *نمی ایستم

    • در نوشتن افعال اخباری "می" را باید از افعال جدا نوشت.
    مثال:

    xتو خودت زیادی تابو شکنی میکنی
    *تو خودت زیادی تابو شکنی می کنی

    xمیخوای یاد دخترمن هم بدی؟
    *می خوای یاد دخترمن هم بدی؟

    • اصولا در ترکیب جملات یک نثر امروزی، فعل در آخر جمله می نشیند. این جابه جایی افعال گاهی ممکن است زیبایی جمله را نیز بگیرد.
    مثال:

    xمونده جا
    *جا مونده

    زاویه دید:

    شما از زاویه ی دید اول شخص مفرد استفاده کرده اید. روایت داستان بر عهده ی یک شخصیت(هلن) بود که این کار عالی است و بهتر است تا پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از یک شخصیت برای روایت کردن استفاده شود.
    تا اینجای رمانتان به خوبی توانسته اید زاویه دیدتان را حفظ کنید ولی برای توصیف احساسات افراد کمی ضعف وجود داشت که بهتر است تصحیح شود.
    در کل زاویه دیدتان خوب بود.

    غلط املایی:

    • نداشتن غلط املایی تاثیر بسزایی در کیفت قلم می گذارد و باعث کلافگی خواننده نمی شود.
    مثال:

    xمی غلطد
    *می غلتد

    xنطخ
    *نطق

    xمزایغه
    *مزایده

    • گاه ممکن است نوشتن اشتباه یک کلمه معنی آن را نیز تغییر بدهد.
    مثال:

    xزهوار در رفته
    *زوار در رفته
    زهوار: زه‌مانند- تسمه- بند- تسمه‌باریک‌ازچرم‌یاچیزدیگر- لبه حاشیه کناره- دیوار.

    xچهره بسیار زیبا و دخترانه اش باعث نوچ شدن لب هایم می شود.
    * چهره بسیار زیبا و دخترانه اش باعث کج شدن لب هایم می شود.
    نوچ: چسبناک.

    علائم نگارشی

    • برای استفاده از علائم نگارشی باید به مکان صحیح نشستن آن نیز دقت کرد.علامت های نگارشی مانند نقطه، ویرگول نقطه، ویرگول، علامت تعجب و... باید به حرف قبلی چسبیده باشد ولی با حرف بعد یک کاراکتر خالی فاصله داشته باشد.
    مثال:

    xدنیا زیادی کوچک است؛یعنی خودم را این طور قانع می کنم.
    *دنیا زیادی کوچک است؛ یعنی خودم را این طور قانع می کنم.


    xانگار ارزوی هلن17 ساله به واقعیت مبدل می شود؛ارزوهایی که دیگر به دلچسبی سابق نیستند.
    *انگار ارزوی هلن17 ساله به واقعیت مبدل می شود؛ ارزوهایی که دیگر به دلچسبی سابق نیستند.

    • برای نشان دادن مکث یا ادامه دار بودن دیالوگ باید از سه نقطه استفاده کرد و همچنین در پایان دیالوگ نقطه، علامت تعجب یا علامت سوال گذاشت. برای گذاشتن نقطه بعد از سه نقطه، یک کاراکتر خالی باید فاصله باشد.

    مثال:
    x-اومدم دیگه..
    *-اومدم دیگه... .

    xگوشه لبم کج می شود:همه چیز زندگی بابی قدیمی است!
    *گوشه لبم کج می شود؛ همه چیز زندگی بابی قدیمی است!


    • علاوه بر استفاده از فعل، در پایان دیالوگ باید از علامت های نگارشی نیزاستفاده شود.

    مثال:
    xپسرک همانطور ایستاده است و به پری چشم دوخته:
    -زن عمو من دیگه مزاحم نمی شم..مثل این که مهمون هم دارید،پس با اجازه

    *پسرک همانطور ایستاده است و به پری چشم دوخته و می گوید:
    -زن عمو من دیگه مزاحم نمی شم...مثل این که مهمون هم دارید، پس با اجازه.


    توصیفات: (مکان،چهره،ظاهر،حالات)


    • در
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      شما توصیف مکان کم بود. مثلا توصیف تالاری که هلن در آن زندگی می کرد یا خانه ی پریچهره، بسیار کم بود، ولی ویلای پریسا و خانه ی امید را کمی بهتر توصیف کرده بودید.

    • توصیف چهره نسبتا خوب بود، ولی اگر بیشتر و به جا شود، به کیفیت قلمتان کمک شایانی خواهد کرد. توصیف چهره ی کامران و تارا به نسبت خوب بود ولی توصیف چهره ی بابک، هلن و بیتا اندک بود.

    • توصیف حالات کمی ضعیف بود. مثلا احساس عصبانیت هلن در مهمانی پریسا یا ترسش از تنهایی با امید و... خیلی خوب توصیف نشده بود.

    • توصیف ظاهر به نسبت خوب بود. مثل توصیف لباس تارا و امید.
    باورپذیری:

    1-اعتماد سریع هلن به امید از مواردی بود که کمی به دور از باور بود.
    2-اقرار امید به بیبی فیس بودنش کمی تعجب برانگیز است.اصولا لفظ بیبی فیس برای پسران و گاهی برای دختران خوشایند نیست.

    نکات اخلاقی:

    تنها نکته ای که لازم به ذکر است، آزاد بودن و عدم حجاب در اکثر شخصیت ها بود.
    به دلیل اینکه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها و فیلم ها در ذهن خوانندگان و بینندگان تاثیر می گذارد چه بهتراست این تاثیرات مثبت باشد.


    پ.ن مخصوص نویسنده: نویسنده ی عزیز برای سهولت در خواندن و صرفه جویی در وقت، برای هر مورد، یک یا دو مثال زده شده است و این مثال ها در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بیشتر از یک یا دو مورد هستند.

    ***
    عضو آزمایشی شورای نقد نگاه دانلود
    112553
     
    آخرین ویرایش:

    Mahlaaaaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/29
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    20,559
    امتیاز
    741
    سن
    26
    محل سکونت
    مشهد
    "به نام خدا "

    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نقطه ي صفر :

    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    نامي كه براي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    انتخاب ميشه بايد غير تكراري ، خاص و قابل كشش باشه .نامي كه انتخاب كرديد نقطه صفر بود.
    خوب اين نام ميتونه وجود ي گرهي در زندگي و نشون بده كه باز شدن اون گره همه چيو از ادم بگيره و از نقطه ي صفر شروع كنه . در رابـ ـطه با نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما ميتونم بگم تا به اينجا هيچ ارتباطي بين نام رمانتون و موضوع پيدا نكردم.
    اما چون اوايل رمانتون هست و به گفته ي خودتون ماجراي أصلي از نيمه ي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شروع ميشه نميتونم
    بگم إسمتون مناسب هست يا نه تا به اينجاي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    همونطور كه گفتم ارتباطي نيست ، اما نامتون تكراري نيست . انتظار ميره با روند پيشرفت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    موضوع رمانتونو با نامتون هماهنگ كنيد .


    جلد :
    جلدي براي رمانتون انتخاب نكرديد. بهتره به تالار جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    سري بزنيد و جلدي متناسب با نام و ژانر درخواست كنيد .

    ژانر :
    ژانر رمانتون اجتماعي ، عاشقانه ، پليسي هستش .
    ژانر اجتماعي :
    ژانر اجتماعي مناسب ترين و پررنگ ترين ژانر رمانتون تا به اينجا بود .
    مشكلات بچه هاي طلاق با جامعه ، و دوستي هاي نامشروطي كه بيان كرديد . ژانر اجتماعي تون مناسب بود .
    ژانر عاشقانه و پليسي :
    اين دو ژانر تا به اينجا ديده نميشد .
    عشقي بين هلن و اميد نبود كه عنوان ژانر عاشقانه بشه روش گذاشت .
    رمانتون اوايلشه پس بهتره تموم كمبود هايي كه گفته شدرو در سير روند پيشرفت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جبران كنيد .


    خلاصه :
    خلاصه چند خط مختصر و مفيدي هستش كه قبل از مقدمه و شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نوشته ميشه و اطلاعات كلي ولي سربسته از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گفته ميشه .
    خلاصتون راجب اشتباهه غير قابل جبراني بود كه شخصيت اول رمانتون انجام ميده .
    اين كه اين اتفاق چيه و چرا پاك نميشه گره رمانتونه .
    خلاصتون خوب بود و ميشه گفت در اين باره خوب عمل كرده بوديد .


    مقدمه:
    مقدمه اجباري نيست ، اما به زيبايي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    كمك ميكنه .
    مقدمه ميتونه شعر ، دكلمه ، متني مناسب با ژانر و موضوع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باشه .
    مقدمتون خيلي خوب بود . اما كمي بلند بود ، كه خوب ممكنه خواننده همه ي اونو نخونه و بهتره كمي كوتاهش كنيد . أما به طور كلي مقدمتون احساس تنهايي ، غم و درد هلن و نشون ميداد و خوانندرو از نظر إحساسي و روحي براي خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اماده ميكرد .


    شروع :
    شروعتون با ديالوگ بين هلن و پدرش شروع شد .
    شروع با ديالوگ زيبايي چنداني نداره ، اما شما خوب تونستيد جذابيت لازمو به شروعتون بديد .
    شروع رمانتون جذاب و قابل كشش بود .و در اين باره ميشه گفت حرفه اي عمل كرديد .


    سير
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    سير
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نه بايد تند باشه و نه كند .
    نه به گونه اي كه اتفاقات زيادي پشت هم بيوفته و نه به گونه اي كه اتفاقات خيلي اروم و بدون فراز و نشيب انجام بشه .
    سيرتون متوسط بود . أما دوستي و اشنايي اميد و هلن در پست اول كمي زود بود .
    شايد بهتر بود در هفته ي دوم كه هلن وارد خونه ي مادرش ميشد اميد و ميديد . به اين دليل كه اون پست جذابيت خودشو به دليل وجود پري كه مادر هلن هست و اونو نميپذيره داشت .
    ميتونم بگم فقط در اين پست كمي تند پيش رفتيد و در پست هاي بعدي سير متوسط و خوب رعايت كرديد .


    غلط هاي املايي و إشكالات نگارشي :
    إشكالات نگارشي در رمانتون زياد به چشم نميخورد. علائم نگارشي و خوب رعايت ميكرديد ، فقط در بعضي از جاها علائم نگارشي و تكرار كرده بوديد كه اشتباهه و با ي نگاه كلي رفع ميشه و در بعضي جاها هم از (...) به جاي (،) استفاده كرده بوديد كه اشتباهه مثلا :
    -اومم بايد دبيرستاني باشي ... سال سومي ديگه .
    -بايد دبيرستاني باشي ، سال سومي ديگه ؟
    غلط هاي املايي در رمانتون به وفور ديده ميشد .
    عزيزم بهتره وقتي املايي كلمه اي و بلد نيستي سرچ كني و يا از معادل اون استفاده كني .
    مثال ميزنم :
    مذيقه اشتباهه مضيقه درسته
    مزايقه = مزايده
    ععقب = عقب
    حداقعل = حداقل
    قهقه= قهقهه
    يه زره = يك ذره
    درخاست = درخواست
    مغنه= مقنعه
    تزاد = تضاد
    بلاخره = بالاخره
    محظ اطلاع = محض اطلاع
    استسنا = استثنا
    چشم قره = چشم غره
    و كلمات ديگه اي كه اشتباه نوشته شده بودند .
    همصحبت = هم صحبت
    همخانگي= همخونه ، هم خانگي
    گوشتتاخي =گوشت تلخ
    و عبارت حفظم شده درست نيست و بهتره از معادل او استفاده شه مثل :
    حفظ كردم . به خاطر سپردم
    * دقت كنيد .

    زاويه ديد :
    زاويه ديدتون اول شخص بود و تماما از زبان هلن بيان ميشد . اين زاويه ديد طرفدار خودشو داره و مناسبه و بهتره كه حفظ بشه

    نثر :
    شما در ديالوگ هاتون از نثر عاميانه و در مونولوگ ها از نثر ادبي استفاده كرديد .
    با هم توازن ندارن اما اين خلاقيتتون باعث زيبايي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شده ، تبريك ميگم .

    توصيفات :
    چند نوع توصيف داريم .
    توصيف چهره ، توصيف مكان ، توصيف حالت ، توصيف احساس
    توصيف چهرتون خيلي خيلي خوب بود و تدريجي توصيف كرديد به طوري كه خواننده چهره اي از شخصيتتون ميتونه در ذهنش تشكيل بده .
    توصيف مكان :
    شما مكان هاي زيادي داشتيد ، اما توصيف نكرديد
    مثل خونه ي هلن در باغ ، مثل خونه ي پري ، مثل خونه ي اميد ، خونه ي كامي
    اما اين ها رو توصيف نكرديد .
    نويسنده ي محترم تداعي كردن تصوير مكاني كه شخصيتتون در اونجا حضور داره به عهده ي شماست .
    پس بهتره ويرايش كنيد .
    توصيف احساس :
    توصيف احساس در رمانتون ديده ميشد ، احساس ناراحتي ، خنده ، گريه ، نگراني و ... ديده ميشد .

    توصيف حالت :
    توصيف حالت داشتيد اما حزئي
    عزيزم قبل اين كه ديالوگ و بنويسي بايد بگي شخصيت در چه حالي هستش.
    مثلا نشسته ، خوابيده ، ايستاده و ...
    توصيفات در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مهم هستن و بايد به طور پررنگ وجود داشته باشند.

    ديالوگ و مونولوگ :
    بين ديالوگ ها و مونولوگ هاتون توازن وجود داشت و براي نوشتن ديالوگ ها از (-) استفاده كرده بوديد و در گفتگو هاي دو نفره اسم شخص و نبرده بوديد . كه خوب خيلي خوب بود .
    مونولوگ هاتونم خوب بود با ديالوگ توازن داشت و خسته كننده نبود .
    تبريك ميگم .


    ايده :
    ايده ي رمانتون دختري بود كه از جدايي پدر و مادرش ناراضي بود و از قرباني هاي طلاق بود .
    مادرش وجودشو إنكار ميكرد .
    اما پدري تعصبي و سخت گير داشت .
    با پسري به اسم اميد دوست شده بود ،كه وانمود ميكرد بهش علاقه منده . و بيشتر وقتشو با اون ميگذروند .
    ايدتون از مشكلات جامعرو ميگفت و ايده ي خوبي بود .

    شخصيت پردازي :
    شخصيت هاي زيادي نداشتيد . شخصيت أصليتون هلن بود .
    شخصيت هلن ي دختر سركش ، رنج ديده تداعي شده بود ، ديالوگ هاش مناسبش بود ،كه خوب در اين باره موفق بوديد .
    پدر هلن بابك :پدري كه معلوم بود از زندگي كردن با دخترش لـ*ـذت ميبره ، تعصبي بود مثل بقيه پدر ها ...شغلش تكراري نبود و تالار داشت . و ديالوگ هاش مناسبش بود .
    اميد : پسر جاري مامان هلن بود . ٢١ سالش بود شغل داشت اما شغلش خيلي مشخص نبود .
    پسري كه ادعا ميكرد عاشق هلنه ، توضيح بيشتري راجبش داده نشده بود ديالوگ هاشم مناسبش بود .
    از مادر هلن و شوهرش محمود و بيتا و عمه ي هلن زياد صحبت نشده بود ، نقش شخصيت فرعي داشتند ، ديالوگشون كم اما مناسب بود .

    متفرقه :
    *در رمانتون فاصله زياد ديده ميشد ، بعضي پست ها فونت بزرگ و بعضي فونت ريز بود .
    بهتره از فونت مناسب و يكسان استفاده كنيد ؛و فاصله هاي ايجاد شدرو هم از بين ببريد .
    *متاسفانه در بعضي پست ها كلامات زشتي به كار برديد ، شما نويسنده هستيد و اين جور صحبت كردن انتظار نميره . بهتره در نوشتن دقّت كنيد .
    رمانتون جديد بود ، قلمتون مستحق ستايشه ...
    تبريك ميگم با رعايت موارد گفته شده رمانتون بهتر از پيش ميشه .

    باور پذيري :
    رمانتون بخش غير قابل باوري نداشت . همونطور كه گفتم ايدتون خوب بود و از مشكلات جامعه ميگفتيد .
    در اين باره هم خوب عمل كرده بوديد .


    خسته نباشيد عزيزم


    "منتقد ازمايشي انجمن نگاه دانلود"
    59D4E8A7-D650-40C8-9EC8-4C22BAE24828.jpeg
     

    tasnim-a

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/28
    ارسالی ها
    757
    امتیاز واکنش
    13,362
    امتیاز
    671
    بسم تعالی

    اسم: نام رمان، نقطه صفر بود که براساس ویژگی های زیر نقد می شه:

    درک خواننده: صفر، بیانگر هیچه. نقطه صفر شباهت به کار یا چیزی داره که هنوز تو مقطع هیچ و صفر کیلومتر باقی مونده. این اصطلاح همینطور می تونه زندگی فردی رو نشون بده که به هیچ رسیده. از اسم، ژانر های معمایی- پلیسی- اجتماعی رو می شه برداشت کرد.

    همخوانی با محتوا: این اسم تا حدودی محتوای داستان رو بیان می کنه و خواننده می تونه در حد متوسطی متوجه موضوع رمان بشه. با این وجود بهتره تغییراتی در اسم داده بشه تا همخوانی بیشتری با محتوا داشته باشه.

    همخوانی با ژانر: همونطور که گفتم، از اسم می شه به ژانر اجتماعی و پلیسی پی برد. در این مورد، انتخاب خوبی داشتید.

    ایجاد کشش و جذابیت: اسم تا حد متوسطی کشش و جذابیت رو ایجاد می کنه، اما جذابیتی که لازمه خواننده رو خیلی مشتاق بکنه، نداره. بهتون توصیه می کنم با تغییراتی، جذابیت بیشتری به اسم ببخشید.


    جلد: رمان شما، جلدی نداشت که بهتون توصیه می کنم برای طراحیش اقدام کنید. جلدی که انتخاب می کنید، بهتره محتوا، ژانر، اسم رو به خوبی در خودش جا بده و برای خواننده هم جذاب و دارای کشش باشه.


    خلاصه: خلاصه نوشته شده، بیانگر احساسات و عواطف هلن هست. این احساسات رو خیلی گسترش دادید و مانع کمی سردرگمی و ایجاد گره برای خواننده شدید. بهتون پیشنهاد می کنم خلاصه رو همراه گره بنویسید و اطلاعات کمی هم از محتوا در اختیار خواننده بدید. خلاصه خوبی بود و با ایجاد تغییرات بهتر هم می شه!


    مقدمه: مقدمه رمان از دیدگاه هلن بیان شده. احساسات هلن رو در خودش جای داده. مقدمه تا حدودی تکمیل کننده خلاصه هست و محتوا رو هم تا حدی بیان می کنه. ژانر عاشقانه رو نشون می ده، اما حرفی از ژانر پلیسی نمی زنه که بهتره با تغییرات این نکته هم اصلاح شه.


    شروع: رمان رو با یک موقعیت مناسب شروع کردید و برای مخاطب هیجان خوبی رو به ارمغان آوردید. گره هایی که در اول رمان ایجاد کردید، خواننده رو برای ادامه رمان ترغیب می کنه. بهتون پیشنهاد می کنم این گره ها رو تا انتها ادامه بدید، اما هیجان رمان رو انقدری زیاد نکنید که مخاطب خسته بشه و رمان رو رها کنه.


    شخصیت پردازی: شخصیت های رمانتون زیاد بود و به هر کدوم به اندازه بها داده شده بود.

    هلن: شخصیتی که فرزند طلاق هست و با توجه به موقعیتش، رفتار های متناسب با وضعش داره و شباهت زیادی به فرزند طلاق داره.

    بابک: پدری که برای نگه داشتن دخترش، تن به خواسته های هلن می ده و رفتار های نگرانی از خودش نشون می ده. بهتون پیشنهاد می کنم درمورد بابک کمی بیشتر توضیح بدید و شخصیتش رو پررنگ تر کنید.

    پریچهر: مادر هلن. زنی که طلاق گرفته و رفتار هایی کاملا متناسب با همچنین موقعیتی داره. در این مورد هم موفق عمل کردید.

    امید: پسر پولدار اما تا حدودی احمق بیان شده. رفتار هاش در خور سنش نیست و با موقعیتش همخوانی نداره. بهتره تو این مورد دقت بیشتری داشته باشید.

    **شغل ها متناسب و خوب انتخاب شده بود. روی رفتار شخصیت های داستان تمرکز بیشتری داشته باشید.


    ژانر: ژانر های انتخابی:عاشقانه- پلیسی- اجتماعی. در زمینه ژانر اجتماعی موفق عمل کردید. مثل قضیه طلاق و رفتار های هلن. این موضوع رو به خوبی گسترش دادید. در زمینه ژانر عاشقانه هم تا حدی خوب بودید، البته این ژانر رو به خوبی ژانر اجتماعی پرورش نداید که بهتون توصیه می کنم بیشتر ازش بهره بگیرید. ژانر بعدی پلیسی بود که اثر کمی ازش دیده شده و بهتره خیلی بیشتر از این ازش استفاده بشه.


    ایده: ایده رمان، ایده نویی نبود و در چندین رمان دیگه هم به چشم می خورد، اما چیزی که جذاب ترش کرده بود، شاخ و برگ هایی بود که خودتون بهش اضافه کردید. همینطور پیش برید، رمان رو جذاب تر و دارای کشش بیشتری می کنید. داستان درمورد دختری بود که فرزند طلاق هست و تحت تاثیر دوستان و هم سالانش قرار می گیره. با شاخ و برگ های بیشتر به جذابیت رمان اضافه کنید.


    نثر: نثری که انتخاب کردید، ادبی و در دیالوگ ها محاوره ای بود. در چند جای رمان مخلوطی از این دو به چشم می خورد که با ویرایش می تونید درست کنید.
    رو مخ ترین= روی اعصاب( روی مغز) ترین


    سیر: سیر رمان در بعضی جاها، هیجان خوبی رو به مخاطب منتقل می کرد و بعضی جاها هم آروم بود. در اوایل رمان پرش زمانی داشتید که بهتون توصیه می کنم خیلی ازش استفاده نکنید، چون خواننده گیج می شه. در کل سیر خوبی بود.


    زاویه دید: در رمان از زاویه دید اول شخص استفاده کردید و در این مورد هم خیلی خوب پیش رفتید. احساسات و رمان رو به خوبی از زبان هلن نوشتید. بهتون توصیه می کنم در طول رمان زاویه دید رو تغییر ندید و همچنین از زبان شخصیت دیگه هم نگید، چون باعث سردرگمی مخاطب می شه.


    دیالوگ و مونولوگ:
    دیالوگ:
    *نکته اول: بهتره قبل هر دیالوگ، به جای علامت(_)، از اسم اشخاص استفاده کنید تا برای خواننده درک بیشتری داشته باشه.
    *نکته دوم: در قسمت هایی از رمان، دیالوگ ها با رفتار و سن شخصیت ها همخوانی نداشتند. مثل بعضی از دیالوگ های امید!
    *نکته سوم: دیالوگ های رمان رو با مونولوگ ها بهتره در حد تعادل نگه دارید.
    *نکته چهارم: جملات و افعال رو در دیالوگ هاتون کامل و درست بذارید تا باعث گیجی خواننده نشه. مثل: عقدشو داره= عقدشو داری.

    مونولوگ: مونولوگ های رمان رو به خوبی نوشته بودید. توضیحات رمان رو به خوبی در خودش جا داده بود. بهتون پیشنهاد می کنم مونولوگ ها و دیالوگ های رمان رو در حد متعادلی نگه دارید!


    علایم نگارشی و غلط املایی:
    غلط املایی: در بعضی از بخش های رمان غلط تایپی و املایی به چشم می خورد که بهتره ویرایش بشه. مثل:
    نطخ= نطق
    مزایغه= مزایده
    زهوار= زوار
    نوچ= کج


    علایم نگارشی: در بسیاری از جملات رمان، علایم نگارشی رعایت نشده بود. مثل:
    گوشه لبم کج می شود: همه چیز زندگی بابی قدیمی است! = گوشه لبم کج می شود؛ همه چیز زندگی بابی قدیمی است!
    اومدم دیگه.. = اومدم دیگه... .



    توصیفات:( احساسات، مکان، حالت، چهره)


    احساسات: توصیف احساسات در رمان تا حدی قابل قبول نبود. احساسات رو خیلی کم توصیف کردید. می تونستید از علاق ها ، نفرت ها و رابـ ـطه ها بیشتر حرف بزنید.

    مکان: توصیف مکان رو می تونستید بیشتر کنید. مثل خونه پریچهر یا محل زندگی هلن رو بهتر بود باز تر توصیف می کردید.

    حالت: توصیف حالت رو بهتر انجام دادید. مثل توصیف حالت عصبانی هلن. در این زمینه هم بهتره کمی گسترده تر بیان کنید.

    چهره: توصیف چهره رو داشتید. بهتون پیشنهاد می کنم چهره های اشخاص داستان رو فراتر و کامل تر توضیح بدید تا برای خواننده جا بیفته!

    متفرقه:

    باور پذیری: رمان شما، رمانی با ژانر اجتماعی هست. پس موضوعاتی که در رمان مطرح می کنید هم بهتره به باورها نزدیک باشه.

    نکات اخلاقی: در رمان شما، بعضی نکات رعایت نشده بودو مثل مساله حجاب. بهتون پیشنهاد می کنم در این باره هم دقت بیشتری داشته باشید.


    خسته نباشید
    عضو شورای نقد نگاه دانلود

    112553
     

    Fatemeh-D

    نویسنده انجمن
    نویسنده انجمن
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    60,983
    امتیاز
    1,039
    سن
    22
    بسم الله

    نقد دو صفحه اول
    من در جایگاه یه خواننده و با سلیقه خودم نقد می کنم و ممکنه بقیه نظرات متفاوتی داشته باشن. شاید نظرات اونا درست تر باشه چون من منتقد نیستم و از روی اصولی که یه منتقد می دونه نقد نمی کنم.

    اسم رمانت= راستش من اول اسم رمانت رو نقطه-صفر خوندم و خیال کردم که باید کدی چیزی باشه. اما بعد که خواهرم اسم رمان رو بلند خوند فهمیدم که نقطه ی صفر هستش. در حقیقت باید یه همزه ای وجود داشت که بشه اسم رو درست خوند. اگر یه همزه و یا "ی" قرار می دادین خواننده دچار اشتباه نمی شد. نقطه صفر به من می گـه که شخصیت اصلی باید از ابتدا و از همون اول شروع کنه و این نقطه صفر می تونه در ابتدا، اواسط یا انتهای رمان باشه. به عبارت دیگه، شروع داستان می تونه خبر از یه شکست بده و بعد، رمان داستان شروع دوباره شخصیت اصلی رو به تصویر بکشه. و یا بخش قابل توجهیش راجع به شکست و نیمه بعدی راجع به شروع دوباره باشه و یا یه رمان تلخ باشه که در آخر به شکست می رسه و در اواخر رمان شخصیت اصلی تصمیم می گیره از نقطه صفر شروع کنه و به عبارتی دارای پایان بازه. به هر حال این اسم برای من جذابیت لازم رو داشت. خوبی اسمی که انخاب کردی این بود که به یادم می موند و مشابهش رو به یاد ندارم.

    جلد= جلد رمانت خبر از یه سفر می ده. این که چه سفری؟ برای من یه سؤال و یه گره ایجاد می کنه. به علاوه این که دختری دستش رو طرف هواپیما دراز کرده و انگار می خواد چیزی که دلبستگی خاصی نسبت بهش داره رو بگیری. اما هواپیما داره می پره و دست دختر بهش نمی رسه. و این شاید یه حس جدایی و دوری رو در من ایجاد کنه. همچنین ژانر عاشقانه رو با عکس محوی که روشه می شه تشخیص داد. منظره شهر هم شاید بتونه ذهن من رو کمی به اجتماعی بکشونه. اما حس پلیسی منتقل نمی شد.

    خلاصه= خلاصه رمانت برای خواننده راحت طلبی که دوست داره همه چی رو همون اول کف دستش بذاری گنگ بود. اطلاعات زیادی بهم نمی داد و من رو به خوندن کنجکاو نمی کرد. می دونی یکی از مهارت های نویسندگی نوشتن خلاصه ایه که نه سیخ بسوزه و نه کباب. نه خیلی اطلاعات لو بدی، و نه با گنگ کردن بیش از حد خلاصه خواننده هایی مثل من رو از دست بدی. خلاصه نویسی معضلیه که کله گنده ترین نویسنده های همین انجمن باهاش دست و پنجه نرم می کنن. خودمم اصلاً ادعا ندارم که خلاصه نویسی خوبی دارم. بهر حال کمی از اطلاعات رمان رو توی خلاصه بنویسی بهتره. چون مطالبی که توی خلاصه نوشتی، همون مطالبیه که تو خلاصه رمان های دیگه با کمی جابجا کردن کلمات می بینیم. و همین می تونه باعث دفع مخاطب بشه.

    مقدمه= بخش اول مقدمه ات خیلی زیبا بود. به آدم حس مقاومت و در عین حال غم رو میده. بخش دوم مقدمه که به نظر بخشی از رمانه هم یه حس غمی رو منتقل می کنه که آدم می گـه باید با رمان تراژدی مواجه بشه. و این با ژانر پلیسی که پست اول نوشتی سنخیت نداره. من انتظار داشتم که در بخش دوم مقدمت یه قسمت هیجان انگیز رمانت رو بنویسی که کوبش ضربان قلبم رو به حداکثر برسونه. و شاید چیزی تو مایه های بخش اول مقدمت مقاومت رو به رخ بکشه. ولی این مقدمه بیشتر حس یأس رو منتقل می کرد. بسیار زیبا بود. ادبی بود و زیبا. اما جای مناسبی رو برای بیانش انتخاب نکرده بودی.
    یه نکته ای هم که دیدم، استفاده از کلمه "آوخ" توی متنت بود. این کلمه زیباست. اما در متون قدیمی بیشتر کاربرد داره. اگر تمام واژه های مورد استفادت همین حالت قدیمی بودن رو داشت، مشکلی نبود. اما با این که جمله بندیت ادبی بود و خیلی هنرمندانه از کلمات استفاده کرده بودی، اما کلمه های انتخابیت ساده بودن و "آوخ" با اونا تضاد می سازه. شاید یه مترادف ساده تر بهتر بود.

    (یه نکته. توی انجمن درست نیست که بین سطور رمان فاصله بذاری. برخلاف قوانین انجمنه. با یه دور ویرایش اون فاصله ها رو بردار. خواننده ها هم اذیت می شن.)

    شروع= پست اول رو که خوندم، چیزی من رو کنجکاو نکرد. راستش خیلی روتین شروع شده بود. بهترین نحوه شروع اینه که از یه اتفاق تکان دهنده، و با یه شک بزرگ خواننده رو با خودت همراه کنی. این یه دافعه است. من الان دارم فقط راجع به پست اول حرف می زنم و این که یه خواننده موقع خوندنش چه حسی پیدا می کنه. پس بهتره جبهه گیری نکنی و نگی بقیش خوبه. اوکی؟ پست اول ملاکه برای تشخیص رمان خوب از بد. می تونه خیلیا رو به رمان جذب کنه و خیلیا رو از رمان برونه.

    سیر= من خودم معمولاً رمانای کوتاه رو بیشتر می پسندم و شاید فقط بهترین رمان های بلند رو خونده باشم. برای همین به نظرم کمی بیش از حد داری کش می دی. البته این نظر شخصی منه و ممکنه از لحاظ اصولی همه چی درست باشه. منم منتقدر نیستم که درباره درستیش نظر بدم.

    توصیفات= از نکات مثبت رمانت توصیفات به تدریجت بود. هر چیزی رو ذره ذره توصیف می کردی و همین یکی از نقاط قوت هر نویسنده ای محسوب می شه. باید بهت تبریک گفت. در توصیفات چهره، حالت و احساسات خوب عمل کرده بودی اما توصیفات مکانت به نسبت کمتر بود. البته شاید به ذره ذره توصیف برگرده. اما به هر حال کمتر از اون چیزی بود که باید باشه.

    دیالوگ و منولوگ= دیالوگ ها و منولوگ هات در حد تعادل بودن و مشکل خاصی نداشتن. دیالوگ ها روتین نبودند و سعی شده بود حداکثر اطلاعات توش گنجونده شه. خوب از پس این مورد بر اومده بودی.

    شخصیت پردازی= شخصیت های پررنگی که تا پست بیستم معرفی شده:
    هلن: شخصیت اصلی که به خاطرکمبود محبت شخصیتی بی تفاوت داره و دلش شادی می خواد و تا پست بیستم گاهی به مهمونی می ره تا دلش حداقل پر از خوشی کاذب بشه. هفده سالشه و خودشو علامه دهر می دونه. شخصیتش شوخ و بذله گو و یا آروم و مذهبی نیست. یا شخصیت مغروری که توی بقیه رمانا مشاهده می شه. شخصیت خاصی داره و این یه پوئن مثبت برای توئه.
    پریچهر: مادر اپن مایند و یه جورایی افاده ای هلن که مدت کوتاهی بعد از به دنیا اومدن اون، طلاق گرفته و دارای مهر مادرانه ای نیست. شخصیت جدیدی نیست اما این که این شخصیت کلیشه ای یه شخصیت نزدیک به شخصیت اصلیه (و مانند خیلی از رمانای دیگه رقیب عشقی دختر این اخلاقو نداره) یه سنت شکنی محسوب می شه. چون تو اکثریت رمانا مادر رو خیلی مهربان و صمیمی با فرزند به قلم کشیدن.
    امید: شخصیت نچسب اما زرنگی که تجربه دوستی با خیلی از دخترا رو داره. و یکی از علامت سؤال های من تا صفحه دو بود. این که چرا تصمیم گرفته با هلن دوست بشه. آیا نقشه خاصی داره، یا این که فقط جهت دختر بازی باهاش دوست شده. با توصیفات هلن نسبت بهش یه حس شکاکی و بدبینی پیدا کردم و نمی تونم نظری بدم. فقط این همه مرموز بودن یه نقطه قوته برای تو.
    محمود: شخص حسود و بد اخلاقی که با مادرش ازدواج کرده. این همه اون چیزیه که راجع بهش می دونم و بهش به اندازه کافی پرداخته نشده. البته هرچند انتظار می ره که شخصیت فرعی رمان باشه و نیاز زیادی به مانور دادن روی اون نباشه.
    پدر (یا همون بابی هلن): فرد مهربانی که دخترش رو دوست داره و آیندش رو می خواد. اما متأسفانه نمی تونه به خوبی با دخترش ارتباط برقرار کنه و همش کارش با هلن به دعوا می کشه. بسیار عالی. (البته هرچند من فکر می کنم که کرم از خوده درخته و اگه هلن انقدر بابشو حرص نده این قدر رو اعصاب هم نمی رن!)
    فرح: عمه مجرد 36 ساله هلن که تشابه زیادی بین شخصیت اون در نوجوانی و هلن دیده می شه. و حالا پشیمونه و سعی می کنم با مهربونی هلن رو هدایت کنه. گاهی با کاراش موافقه و گاهی با نرمی بهش می گـه که باید کوتاه بیاد و حق رو به باباش بده.
    بیتا: دوست صمیمی هلن که زیاد خوب رفتار نمی کنه. و هلن تنها به خاطر تشابه وضعیت خانوادگیشون باهاش دوست شده. راستش زیاد ازش خوشم نمیاد.

    زاویه دید و نثر= زاویه دید اول شخص بود. از زبان هلن بیا می شد و نثر ادبی-محاوره ای داشت. ادبی در منولوگ ها و محاوره ای در دیالوگ ها. راستش خیلیا نمی تونن با این نثر ارتباط برقرار کنن. به خصوص نوجوانان که پایه رمان های مجازی هستن. شاید افرادی با سن بالا بیشتر به این نثر علاقه مند باشن. البته هرچند این نثر طرفدارای خاص خودشو داره و البته از ارزش بیشتری هم برخورداره. در این مورد انتخاب بیشتر سلیقه ایه و نمیشه بهت خرده ای گرفت. این که زاویه دید اول شخص بود خیلی خوب بود. چون می شه خیلی چیزا رو پوشیده و مخفی نگه داشت تا خواننده مجبور بشه با رمان همراهی کنه تا جواب سؤالاتش رو پیدا نه. فقط امیدوارم در آینده این زاویه دید زیاد چینج نشه که دور از اصول نویسندگیه.

    ژانر= تا این جا اجتماعی رو به خوبی به قلم کشیدی. مشکلات بچه های طلاق و احساساتشون به خوبی بهشون پرداخته شده. اما هنوز تا پست بیستم خبری از ژانر پلیسی و عاشقانه نیست و نمی شه نظری داد.

    ایده= ایده رو معمولاً باید از نیمه به بعد رمان تشخیص داد. اما من بخش کوتاهی از رمانت رو مطالعه کردم و نمی تونم نظری بدم. ولی خیلی کم راجع به وضعیت بچه های طلاق نوشته شده و باید بهت دست مریزاد گفت.

    علامات و اشتباهات نگارشی= یه اشتباه جزئی داشتی:
    پست7= خلع صلاح (غلط) و خلع سلاح (درست)
    بقیه درستن

    نکات اخلاقی: راستش از این که توی رمان به مسائل مذهبی زیاد اهمیت داده نشده بود، دلگیر شدم. بهتره شخصیت اصلی در طول رمان رشد کنه و این عادت ها رو کنار بذاره. واقعاً دوس پسر داشتن هلن، رنگ کردن بخشی از موهاش، برداشتن ابروش و شرکت در مهمونیای مختلف برای من آزار دهنده است. درسته که تو جامعه الانمون از این چیزا بین دختر و پسرای جوونمون هست. ولی بهتره بیشتر قبح این چیزا بیان بشه تا این که بیشتر رواج داده بشه.

    قلمت پایدار.
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا