شعر اشعار امیلی دیکنسون

فاطمه صفارزاده

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/22
ارسالی ها
9,452
امتیاز واکنش
41,301
امتیاز
901
محل سکونت
Mashhad
بسمه تعالی

در این تاپیک اشعار امیلی دیکنسون قرار می‌گیره.
لطفا اگه شعری پیدا کردین و خواستین ارسال کنین، حتما از تکراری نبودنش اطمینان پیدا کنید!
 
  • پیشنهادات
  • فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    چشم به راه توام

    زنبور! چشم‌به‌راه توام
    دیروز بود به دوستی
    می‌دادم این خبر
    که «دگر رسیده وقت آمدنت»

    غوک‌ها هفته‌ی پیش آمده‌اند
    جا افتاده و مشغول کار شده‌اند
    پرنده‌ها کم‌وبیش بازگشته‌اند
    شبدرها جان گرفته، گرم شده‌اند

    نامه‌ام «هفدهم» دست توست، به حدس
    پاسخی، یا از آن بهتر،
    خودت به داد دلم برس
    دوستدارت، مگس
     
    آخرین ویرایش:

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    انتظار

    ساعتی انتظار کشیدن ــ طولانی است ــ
    اگر ورای آن، تنها عشق در میان باشد ــ
    ابدیت را انتظار کشیدن ــ کوتاه است ــ
    اگر عشق پاداشت دهد نهایت را ــ
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    نزدیک به تنهایی

    خودم را در میان گل‌هایم پنهان می‌کنم،
    همین‌که بر سـ*ـینه‌ی تو لخـ*ـتی دست می‌کشم،
    تو نیز، بی‌واهمه، مرا بر تن می‌کنی ــ
    و فرشته‌ها باقی ماجرا را می‌دانند.

    خودم را در میان گل‌هایم پنهان می‌کنم
    همین که از گلدان تو محو می‌شوم،
    تو، بی‌واهمه، با من همدردی می‌کنی
    نزدیک به تنهایی.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    کسی بودن

    من هیچ‌کسم! تو کیستی؟
    تو هم آیا ــ هیچ‌کس ــ هستی؟
    پس ما جفت همیم!
    به کسی نگو!
    جار می‌زنند ــ می‌دانی!

    کسی ــ بودن ــ چقدر ملال‌آور است!
    چقدر بی پروا ــ همچون قورباغه‌ای ــ
    نام کسی را ــ در تمام ژوئن ــ بر زبان می‌آورند
    برای گندابی ستایش‌گر!
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    امیدی بزرگ فرو ریخت

    امیدی بزرگ فرو ریخت
    تو صدایی نشنیدی
    ویرانه‌ها در درون بود
    آه از خرابه‌ی حیله‌گری که هیچ قصه‌ای نگفت
    و ‌شاهدی را راه نداد

    ذهن را برای بارهای گران ساخته‌اند
    برای وضعیت بیم و وحشت پرورده‌اند
    چندی لنگان‌لنگان در دریا فرو شدن
    و وانمود کردن که در خشکی

    ستایش نکردن زخم
    تا چنین وسعت یافت
    که زندگی‌ام همه در آن قدم گذاشت
    و گودال‌ها و حفره‌ها که در کنار بود

    بستن پلک ساده‌ای
    که به خورشید گشوده بود
    تا وقتی آن نجار ظریف
    میخی ابدی بر آن بکوبد
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    نامه

    یک نامه لـ*ـذت دنیاست-
    خدایان را انکار می کند.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    طلوع

    اکنون برایت می‌گویم خورشید چگونه طلوع کرد
    در هر دم تاری ابریشمین
    برج‌ها در یاقوت ارغوانی شناور شدند
    و خبر چون دسته‌ی سنجاب‌ها پراکنده شد

    تپه‌ها گره از کلاه گشودند
    پرندگان آواز سر دادند
    آن‌گاه آهسته به خود گفتم
    «این دیگر خورشید است»

    اما این‌که چگونه غروب کرد نمی‌دانم
    گویی نردبانی ارغوانی بود
    که دخترکان و پسرکان زرد
    از آن مدام بالا می‌رفتند

    و هنگامی‌که بدان‌سو رسیدند
    مدیر مدرسه‌ای خاکستری‌پوش
    میله‌های غروب را به‌آرامی برداشت
    و همه را در پی خود کشاند
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    ایمن در حجره‌های مرمریشان

    دور از دسترس صبح
    و دور از دسترس ظهر
    ایمن در حجره‌های مرمرینشان خفته‌اند
    ساکنان شکیبای رستاخیز
    توفال از حریر
    سقف از سنگ

    نسیم در قصر آفتابش آهسته می‌خندد
    زنبور عسل در گوشی ناشنوا همهمه می‌کند
    پرندگان زیبا آهنگ غفلت می‌خوانند
    وه که چه حکمتی در این‌جا ویران شده است

    در هلال فراز آنان
    سال‌ها شکوهمندانه می‌گذرند
    جهان‌ها قوس‌هاشان را خالی می‌کنند
    و فلک‌ها پارو می‌کشند
    نیمتاج‌ها فرو می‌افتند و قاضیان تسلیم می‌شوند
    بی‌صدا چون نقطه‌ها بر قابی از برف
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا