شعر دفتر اشعار شاعران خارجی زبان !

Es_shima

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/06/13
ارسالی ها
2,751
امتیاز واکنش
29,248
امتیاز
846
سن
27
محل سکونت
ناکجا
یشترین چیزی که در عشق تو آزارم می دهد
این است که چرا نمی توانم بیشتر دوستت بدارم
وبیشترین چیزی که درباره حواس پنجگانه عذابم می دهد
این است که چرا آنها فقط پنج تا هستند نه بیشتر؟!


زنی بی نظیر چون تو
به حواس بسیار و استثنایی نیاز دارد
به عشق های استثنائی
و اشکهای استثنایی...

بیشترین چیزی که درباره« زبان» آزارم می دهد
این است که برای گفتن از تو، ناقص است
و «نویسندگی »هم نمی تواند تورا بنویسد!


تو زنی دشوار و آسمانفرسا هستی
و واژه های من چون اسبهای خسته
بر ارتفاعات تو له له می زنند
و عبارات من برای تصویر شعاع تو کافی نیست

مشکل از تو نیست!
مشکل از حروف الفباست
که تنها بیست و هشت حرف دارد
و ازاین رو برای بیان گستره ی زنانگی تو
ناتوان است!

بیشترین چیزی که درباره گذشته ام باتو آزارم می دهد
این است که باتوبه روش بیدپای فیلسوف برخورد کردم
نه به شیوه ی رامبو، زوربا، ون گوگ و دیک الجن و دیگر جنونمندان
با تو مثل استاد دانشگاهی برخورد کردم
که می ترسد دانشجوی زیبایش را دوست بدارد
مبادا جایگاهش مخدوش شود!
برای همین عذرخواهی می کنم از تو
برای همه ی شعرهای صوفیانه ای که به گوشت خواندم
روزهایی که تر وتازه پیشم می آمدی
و مثل جوانه گندم و ماهی بودی
از تو به نیابت از ابن فارض، مولانای رومی

و ابن عربی پوزش می خواهم...

اعتراف می کنم تو زنی استثنایی بودی
و نادانی من نیز
استثنایی بود!!

#نزار_قبانی
#ترجمه دکتریدالله گودرزی
 
  • پیشنهادات
  • Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    *کتاب دستان تو*

    کتاب دستان تو امپراتور کتابهاست
    با شعرهایی آراسته به طلا
    ومتن هایی با تار وپود زر
    با رودخانه های نوشید*نی
    و رود ترانه و طرب!
    دستانت بستری از پر
    که هنگام غلبه ی خستگی
    برآن پلک می بندم.
    دستانت ، ذات شعرند در فرم و معنا
    بی دستانت
    نه شعر بود ،نه نثر
    نه چیزی که به آن ادبیات می گویند !
    *نزار قبانی
    ترجمه : شهاب گودرزی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    سکوت *

    آیا عاشقانه هایم را
    هنگامی که سکوت کرده ام
    می شنوی ؟!
    سکوت ،بانوی من
    بهترین سلاح من است
    هنگامی که نزد منی بهتر است سکوت کنی
    سکوت رساتر از هرصدایی است
    و بهتر از هر زمزمه ای !
    *نزار قبانی
    ترجمه : شهاب گودرزی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    آتش بس *

    در شعر
    چیزی با نام آتش بس وجود ندارد
    مرخصی تابستانی وجود ندارد
    مرخصی استعلاجی وجود ندارد
    مرخصی اداری وجود ندارد
    باید در معرکه حاضر باشی
    تا آخرین قطره از خونت
    یا آن که جا بزنی و از بازی بیرون بروی !
    *نزار قبانی
    ترجمه : شهاب گودرزی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    اگر به خانه ی من آمدی

    برایم مداد بیاور، مداد سیاه

    می خواهم روی چهره ام خط بکشم

    تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم

    یک ضربدر هم روی قلبم تا به هـ*ـوس هم نیفتم!

    یک مداد پاک کن بده برای محو لب ها

    نمی خواهم کسی به هوای سرخیشان،

    سیاهم کند!

    یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را

    از ریشه در آورم

    شخم بزنم وجودم را ...

    بدون این ها راحت تر به بهشت می روم گویا!

    یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم،

    سرم هوایی بخورد

    و بی واسطه روسری کمی بیاندیشم!

    نخ و سوزن هم بده، برای زبانم

    می خواهم ... بدوزمش به سق

    ...اینگونه فریادم بی صداتر است!

    قیچی یادت نرود،



    می خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم

    پودر رختشویی هم لازم دارم برای شستشوی مغزی!

    مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند تا آرمان هایم را باد با خود ببرد

    به آنجایی که کسی نی نینداخت.

    می دانی که؟ باید واقع بین بود!

    صداخفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر!

    می خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،برچسب بـدکـاره می زنندم

    بغضم را در گلو خفه کنم!

    یک کپی از هویتم را هم می خواهم

    برای وقتی که خواهران و برادران دینی

    به قصد ارشاد،فحش و تحقیر تقدیمم می کنند،

    به یاد بیاورم که کیستم!

    ●●●

    ترا به خدا ...

    اگر جایی دیدی حقی می فروختندبرایم بخر ...

    تا در غذا بریزم

    ترجیح می دهم خودم قبل از دیگرانحقم را بخورم !

    ●●●

    سر آخر اگر پولی برایت ماند

    برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،

    بیاویزم به گردنم ...

    و رویش با حروف درشت بنویسم:

    من یک انسانم

    من هنوز یک انسانم

    من هر روز یک انسانم

    غاده السمان
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    که کنار دیوار فال‌گوش می‌ایستد.

    همیشه کسانی در اتاق کناری هستند

    کسانی در حیرت این‌که شما آن‌جا بدون آن‌ها

    چه‌ می‌کنید.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    کسی که فکر می‌کند شما به کس دیگری فکر می‌کنید

    یا کسی که فکر می‌کند برای شما هیچ‌کس اهمیت ندارد

    به‌جز خودتان در آن اتاق دیگر.

    همیشه کسانی در اتاق کناری هستند

    کسانی که دیگر برای‌شان مهم نیستید

    به‌همان اندازه که قبلن برای‌شان مهم بودید.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    کسی که عصبی می‌شود وقتی شما چیزی را پرت می‌کنید

    یا کسی که از سرفه‌کردن شما ناراحت می‌شود.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    که وانمود می‌کند

    درحال خواندن کتاب است.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    که برای ساعت‌ها با تلفن حرف می‌زند.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    و شما کاملن به‌خاطر نمی‌آورید، کیست

    و شگفت‌زده می‌شوید وقتی او سروصدایی می‌کند

    و یا از پله‌ها پایین می‌رود برای رفتن به دست‌شویی.

    اما همیشه هم کسی در اتاق کناری نیست

    چون گاهی اتاق دیگری در کار نیست

    و اگر اتاق دیگری نباشد

    گاهی اصلن کس دیگری در کار نیست.







    از : چارلز بوکفسکی

    ترجمه از : حسام ولیدی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    که کنار دیوار فال‌گوش می‌ایستد.

    همیشه کسانی در اتاق کناری هستند

    کسانی در حیرت این‌که شما آن‌جا بدون آن‌ها

    چه‌ می‌کنید.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    کسی که فکر می‌کند شما به کس دیگری فکر می‌کنید

    یا کسی که فکر می‌کند برای شما هیچ‌کس اهمیت ندارد

    به‌جز خودتان در آن اتاق دیگر.

    همیشه کسانی در اتاق کناری هستند

    کسانی که دیگر برای‌شان مهم نیستید

    به‌همان اندازه که قبلن برای‌شان مهم بودید.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    کسی که عصبی می‌شود وقتی شما چیزی را پرت می‌کنید

    یا کسی که از سرفه‌کردن شما ناراحت می‌شود.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    که وانمود می‌کند

    درحال خواندن کتاب است.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    که برای ساعت‌ها با تلفن حرف می‌زند.

    همیشه کسی در اتاق کناری هست

    و شما کاملن به‌خاطر نمی‌آورید، کیست

    و شگفت‌زده می‌شوید وقتی او سروصدایی می‌کند

    و یا از پله‌ها پایین می‌رود برای رفتن به دست‌شویی.

    اما همیشه هم کسی در اتاق کناری نیست

    چون گاهی اتاق دیگری در کار نیست

    و اگر اتاق دیگری نباشد

    گاهی اصلن کس دیگری در کار نیست.







    از : چارلز بوکفسکی

    ترجمه از : حسام ولیدی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    از يه جايی به بعد ...
    به همه چيز و همه کس بي اعتنا می شی ،

    ديگه نه از کسی مي رنجی ،

    نه به عشق کسی دل می بندی !

    "گابریل گارسیا مارکز"
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    عاشق زنی مشو که می خواند
    که زیاد گوش می دهد
    زنی که می نویسد

    عاشق زنی مشو که فرهیخته است
    افسونگر، وهم آگین، دیوانه

    عاشق زنی مشو که می اندیشد
    که می داند که داناست، که توانِ پرواز دارد
    به زنی که خود را باور دارد

    عاشق زنی مشو که هنگام عشق ورزیدن می خندد یا می گرید
    که قادر است روحش را به جسم بدل کند
    و از آن بیشتر عاشق شعر است
    (اینان خطرناک ترین ها هستند)

    و یا زنی که می تواند نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستد
    و یا که توان زیستن بدون موسیقی را ندارد

    عاشق زنی مشو که پُر، مفرح، هشیار، نافرمان و جواب ده است
    که پیش نیاید که هرگز عاشق این چنین زنی شوی
    چرا که وقتی عاشق زنی از این دست می شوی
    که با تو بماند یا نه
    که عاشق تو باشد یا نه
    ازاینگونه زن بازگشتِ به عقب ممکن نیست
    هرگز ..

    مارتا ریورا گاریدو
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    من

    رازی را پنهان نکرده ام!

    قلبم کتابی است ...

    که خواندنش برای تو آسان است.

    من

    همواره تاریخ قلبم را می نگارم؛

    از روزی که در آن

    به تو عاشق شدم !



    نزار قبانی
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    163
    بازدیدها
    5,684
    بالا