شعر اشعار شل سیلور استاین

  • شروع کننده موضوع kianick
  • بازدیدها 404
  • پاسخ ها 13
  • تاریخ شروع

kianick

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/14
ارسالی ها
750
امتیاز واکنش
25,173
امتیاز
843
محل سکونت
دل آتش!
رویای یخ زده ...
می خواهم رویایی که دیشب دیدم
بردارم و تو فریزر بگذارم!
اونوقت یه روزی در آینده ی دور

وقتی پیرمردی مو خاکستری شدم
درش می آرم و گرمش می کنم
و پاهای پیر و سردمو
با گرمی خوبش مداوا می کنم

شل سیلور استاین
 
  • پیشنهادات
  • kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    نمی‌خواهم بجنگم ...
    نمی خواهم بجنگم
    تو را می خواهم تنگ در آغـ*ـوش گیرم
    نمی خواهم بجنگم
    می خواهم بازی دیگری کنم که در آن
    به جای جنگیدن
    همدیگر را در آغـ*ـوش می فشارند
    و می توان غلتان بر قالیچه یی خندید
    و می توان هم را بوسید و بغـ*ـل زد
    آن جایی كه انگار
    همه پیروزند
    شل سیلور استاین
     

    kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت ...
    خورشید را میدزدم
    فقط برای تو!
    میگذارم توی جیبم
    تا فردا بزنم به موهایت
    فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!
    فردا تو می فهمی
    فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت . می دانم!
    آخ ... فردا!
    راستی چرا فردا نمی شود؟
    این شب چقدر طول کشیده...
    چرا آفتاب نمی شود؟
    یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته؟
    شل سیلوراستاین
     

    kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    این‌ها همه از یادم رفت ...
    زمانی هر کلمه‌ای که کرم ابریشم می‌گفت می فهمیدم
    زمانی در خفا به وراجی های سارها می خندیدم
    و در رختخواب با مگسی گپ میزدم
    زمانی به تمام سوال‌های جیرجیرک‌ها گوش می دادم
    و به تمام آن‌ها جواب می دادم
    و با گریه هر دانه برف درحال مرگ که فرو می افتاد
    همدردی می کردم
    زمانی به زبان گل‌ها سخن می گفتم ...
    چه شد که این‌ها همه از یادم رفت؟
    چه شد؟
    شل سیلور استاین
     

    kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    عاشق که شدم ...
    عاشق كه شدم
    دنيا يه بادكنك بزرگ قرمز شد و هوا رفت
    انقدر بالا و بالاتر رفت
    كه به خورشيد چسبيد و تركيد
    حالا مواظبم دفعه بعد كه عاشق شدم
    يه نخ به سر دنيا ببندم
    كه خيلي بالا نره
    آخه ، مي ترسم اين بار هم ، يا گمش كنم يا بتركه!
    شل سیلور استاین
     

    kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    آرزوهایی که حرام شدند

    جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند
    به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم
    لستر هم با زرنگی آرزو کرد
    دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد
    بعد با هر کدام از این سه آرزو
    سه آرزوی دیگر آرزو کرد
    آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی
    بعد با هر کدام از این دوازده آرزو
    سه آرزوی دیگر خواست
    که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا...
    به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد
    برای خواستن یه آرزوی دیگر
    تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به...
    ۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو
    بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن
    جست و خیز کردن و آواز خواندن
    و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر
    بیشتر و بیشتر
    در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند
    عشق می ورزیدند و محبت میکردند
    لستر وسط آرزوهایش نشست
    آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا
    و نشست به شمردنشان تا .......
    پیر شد
    و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود
    و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند
    آرزوهایش را شمردند
    حتی یکی از آنها هم گم نشده بود
    همشان نو بودند و برق میزدند
    بفرمائید چند تا بردارید
    به یاد لستر هم باشید
    که در دنیای سیب ها و بـ..وسـ..ـه ها و کفش ها
    همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد !!!

    شل سيلور استاين
     

    kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    به صدای دلت گوش بده ...
    در دل تو صدايی است
    که صبح تا شام زمزمه می کند :
    فکر می کنم ان برای من درست است
    می دانم اين کار اشتباست
    اره،نه معلم نه واعظ نه پدر نه مادر
    نه دوست نه هيچ ادم دانايی نمی تواند بگويد
    چه کاری برايت درست و چه کاری نادرست است
    فقط به صدايی گوش بده
    که دلت می گويد درست است
    شل سيلور استاين
     

    kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    باب كت و شلوار صد دلاري خريد
    اما پولش براي لباس زير نماند
    گفت: اگر بيرون آدم خوب باشه
    كسي نمي تونه بگه اون زير چيه؟

    جك لباس زير صد دلاري خريد
    و كت و شلوار پاره پوره اش را روي آن پوشيد
    گفت: مهم نيست مردم چه مي بينند
    من مي دونم اين زير چه پوشيده ام.

    تام يك فلوت خريد، يك جعبه مداد روغني
    كمي نان كمي پنير و يك گلابي زرد و خوشمزه
    درباره كت و شلوار و لباس زير هم
    راستش را بخواهيد زياد اهميتي نمي دهد
     

    kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند
    به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم
    لستر هم با زرنگی آرزو کرد
    دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد
    بعد با هر کدام از این سه آرزو
    سه آرزوی دیگر آرزو کرد
    آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی
    بعد با هر کدام از این دوازده آرزو
    سه آرزوی دیگر خواست
    که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا...
    به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد
    برای خواستن یه آرزوی دیگر
    تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به...
    ۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو
    بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن
    جست و خیز کردن و آواز خواندن
    و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر
    بیشتر و بیشتر
    در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند
    عشق می ورزیدند و محبت میکردند
    لستر وسط آرزوهایش نشست
    آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا
    و نشست به شمردنشان تا .......
    پیر شد
    و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود
    و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند
    آرزوهایش را شمردند
    حتی یکی از آنها هم گم نشده بود
    همشان نو بودند و برق میزدند
    بفرمائید چند تا بردارید
    به یاد لستر هم باشید
    که در دنیای سیب ها و بـ..وسـ..ـه ها و کفش ها
    همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد !!!
     

    kianick

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/14
    ارسالی ها
    750
    امتیاز واکنش
    25,173
    امتیاز
    843
    محل سکونت
    دل آتش!
    از گورخره پرسیدم
    « توسفیدی و راه راه سیاه داری،
    یا اینکه سیاهی و راه راه سفید داری؟ »

    گوره خره به جای جواب دادن پرسید:

    « تو خوبی فقط عادت های بد داری،
    یا بدی و چند تا عادت خوب داری؟

    ساکتی بعضی وقت ها شیطونی،
    یا شیطونی بعضی وقت ها ساکت می شی؟

    ذاتاً خوشحالی بعضی روزها ناراحتی،
    یا ذاتاً افسرده ای بعضی روزها خوشحالی؟

    لباس هات تميزن فقط پیرهنت کثیفه،
    یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟

    و گورخر پرسید و پرسید و پرسید،
    و پرسید و پرسید، و بعد رفت.

    دیگه هیچ وقت از گورخرها دربارهء راه راهاشون
    چیزی نمی پرسم.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا