شعر *اشعار رابیندرانات تاگور*

کوکیッ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/04
ارسالی ها
20,571
امتیاز واکنش
157,354
امتیاز
1,454
محل سکونت
میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
ابتدای روز پاییز بی ابر است
رود لبالب پر
شویانِ ریشه های عـریـ*ـانِ درختانِ جنبانِ کنار گدار.
راهِ درازِ گسترده شبیه زبان عطشان دهکده فرود آمده درون جویبار،
قلبم آکنده است، همچنان که می بینم اطرافم را و
سکوت آسمان را و
جریان آب را و
آن احساس شادی را که همه جا پخش است،
پاک تر از لبخنده ای بر چهره ی کودکی.
 
  • پیشنهادات
  • کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,354
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    چه کسی بیدار است، همه تن تنها در این زمین خفته،
    خواب آلوده در هوا میان رد شدن های بی حرکت؟
    بیدار
    در سکوت لانه های پرندگان، در نقطه های محرمانه ی گل؟
    چه کسی بیدار است
    در سوسوی ستاره های شب،
    در عمق دردی از هستی من؟
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,354
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    در نور این روز بی حساب و کتاب بهار
    شعر من آهنگ کسانی است که عبور کرده اند از کنار همه چیز و درنگ نمی کنند
    کسانی که می خندند و همان ها که می تازند و هرگز به عقب نگاه نمی کنند
    کسانی که خرم اند در نیمی از شیدایی لـ*ـذت و با این حال
    خاموش می شوند در لحظه بی هیچ پشیمانی!
    ساکت ننشین!
    به من بگو از قطره های اشکِ در گذشته ات و از لبخنده هات
    و نایست به برداشتن گلبرگ های رها از گل هر شب
    بیا و نگرد پی چیزهایی که می گریزند از تو !
    برای دانستن مفهومی که چنان روشن نیست
    رها کن روزنه های هستی را
    که همان ها هستند موسیقی خارج شدن از عمق وجود.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا