شعر اشعار آنتونیو ‌گاموندا

فاطمه صفارزاده

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/22
ارسالی ها
9,452
امتیاز واکنش
41,301
امتیاز
901
محل سکونت
Mashhad
خداحافظی

با دستانت
که آهنگی هدایتشان می‌کند،
آهنگی که سربسته به خاطر می‌آوری،
می‌گویی خداحافظ بر آستانه‌ی در.

آه! ای حلاوت ابله،
می‌گویی خداحافظ بر آستانه‌ی در
و دست‌هایت
لحظه‌ای را ترسیم می‌کنند
بی‌پایان.
 
  • پیشنهادات
  • فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    به مادرت در آ

    به مادرت درآ
    و بگشا پلک‌هایت را
    آرام درآ در دلش

    میوه‌ای باش
    دوباره در سکوت.
    عطش،
    چنان درختی که تپش‌های پرندگان را
    در خود می‌گیرد و
    بدانان تکیه می‌کند.
    پس فرود می‌آیند
    سایه و
    عطر.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    بر لب‌هایت

    بر لب‌هایت
    کلمات ناشناخته شکل می‌گیرند
    و نامشهود
    به لطافت
    دور تو می‌گردد.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    چهره‌ات در آینه

    چهره‌ات در آینه
    چنان بالی ظهور می‌کند
    که لحظه را ترک می‌گوید.

    دوست دارم چهره‌ات را در آینه
    و دوست دارم تو را
    وقتی که ترک‌ام می‌گویی.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    صدای گریه‌ات را می‌شنوم

    صدای گریه‌ات را می‌شنوم.

    بالا می‌روم
    تا اتاق‌هایی که سایه
    بر دیوارهای بی‌حرکت سنگینی می‌کند،
    ولی تو آن‌جا نیستی:
    تنها ملافه‌ها هستند
    که می‌پیچند
    به دور رویاهای تو.

    دیگر
    همه‌چیز نامشهود است در من؟

    هنوز نه.
    فراتر از سکوت
    دیگربار
    صدای گریه‌ات را می‌شنوم.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    گلی نامرئی

    با زبانت که بر آن
    یک بی‌خبری درخشان می‌گذرد
    حرف می‌زنی
    از گلی نامرئی.
    حرف می‌زنی
    از خودت.
    هرگز
    در دستانم
    گلی نامرئی نگرفته بودم.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    کور بودم در نور

    کور بودم در نور
    اما تو، جنون را
    به دوران در آوردی.

    همه چیز شهود است
    همه چیز رها از معناست.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    گیسوان تو

    گیسوانت در دستان من
    و بارقه‌شان برگذشته از ازدحام‌های نامشهود
    از لحظاتی که مدام ترک‌ام می‌کنند.

    گیسوان‌ات
    میان دو ابدیت کاذب.

    آه ای دلتنگی مالامالِ نور:
    ای گیسوان تو
    در دستان من.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    گریه‌ات

    تنها هستی در خویش
    به زیر نور خود
    گریان.

    بر صورت‌ات
    گلبرگی‌ست، زخمی.

    گریه‌ات در رگ‌های من جاری می‌شود.
    علت من‌ای تو و
    درمان من.
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    تو همان برفی

    برف را می‌بینی
    آمیخته به برگ‌های بو.
    در چشم‌هایت
    سفیدی و سایه را نگه می‌داری،
    سکوت پرندگان را نظاره می‌کنی.

    می‌دانم که پرندگان گریخته‌اند
    می‌دانم که باز نخواهند گشت
    می‌دانم که تو
    ورای محدودیت‌های من
    وجود داری.

    که تو
    همان برفی.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا