صفات انگلیسی با ترجمه فارسی و عربی

  • شروع کننده موضوع Miss.aysoo
  • بازدیدها 7,411
  • پاسخ ها 118
  • تاریخ شروع

Miss.aysoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/17
ارسالی ها
3,219
امتیاز واکنش
8,180
امتیاز
703
محل سکونت
سرزمیــن عجـایبO_o
ریشه واژه chocolate :

این واژه از قرن هفدهم میلادی وارد زبان انگلیسی شد.
این واژه از واژه xocolatl در زبان Nahuatl ( یعنی زبان سرخپوستان Aztec مکزیک) گرفته شده است که خودش از دو قسمت xocolia به معنای « تلخ تر کردن» و atl به معنای آب تشکیل شده است. شوکولات در ابتدا به صورت نوشیدنی مصرف می شد که در حدود سال 1520 میلادی وارد اسپانیا و از آنجا به تمام اروپا رفت.
 
  • پیشنهادات
  • Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    #grammar

    ساختارحال کامل

    جملات مثبت و منفی:
    past participle
    (قسمت سوم فعل)
    have ('ve)
    have not (haven't)
    I, you, we, they
    has ('s)
    has not (hasn't)
    he, she, it
    جملات پرسشی:
    past participle?
    (قسمت سوم فعل)
    I, you, we, they
    have
    he, she, it
    has


    چند مثال:

    We've been to Paris.
    He hasn't lived in Paris.
    Have you met him yet?

    کاربرد

    1- برای بيان عملی که در گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد:


    زمان حال کامل


    I have studied English since 1990.
    (از سال 1990 به مطالعه انگليسی پرداخته‌ام)
    She's lived in Tehran for 10 years.
    (او به مدت 10 سال در تهران زندگی کرده است)
    How long have you lived in Tehran?
    (چه مدتی در تهران زندگی کرده‌ايد؟)
    I've lived in Tehran all my life.
    (همه عمرم را در تهران زندگی کرده‌ام)



    یک نکته

    توجه‌ داشته ‌باشيد که در زمان حال کامل، غالباً از اصطلاحات زمانی خاصی مانند since و for استفاده می‌شود.
    for نشان دهنده دوره‌ای از زمان است که تا کنون ادامه داشته است، ولی since با مقطعی از زمان به کار می‌رود و به معنی «از آن زمان تا کنون» می‌باشد:

    seven o'clock


    since

    a year


    I have been here for

    1980
    two months
    September
    three hours
    last week
    ten minutes


    2- برای بیان تجربه‌ای که در زمانی در زندگی شخصی اتفاق افتاده است. در واقع اين عمل در گذشته روی داده و به پايان رسيده است، اما آثار آن هنوز محسوس است. اين که اين عمل يا تجربه چه موقعی روی داده، مهم نيست:

    I have never been to England.
    (من هرگز به انگلستان نرفته‌ام)
    She has had several operations up to now.
    (تا کنون چندين عمل جراحی داشته است)
    He's written a lot of short stories.
    (او داستانهای کوتاه زيادی نوشته است)


    3- برای بيان عملی که در گذشته نزديک اتفاق افتاده ولی اثر آن در زمان حال مشاهده می‌شود. در اين حالت از yet، already، still و just بسيار استفاده می‌کنيم:


    توجه

    از already بيشتر در جملات مثبت و از yet بيشتر در جملات منفی و پرسشی استفاده می‌شود.

    I've just had a sandwich. (من تازه يک ساندويچ خورده‌ام)
    I've already seen the movie. (اين فيلم را قبلاً ديده‌ام)
    The bus hasn't arrived yet. (اتوبوس هنوز نرسيده است)
    I still haven't finished my homework. (هنوز تکاليفم را تمام نکرده‌ام)



    چند نکته

    1- اگر ارتباطی با زمان حال موجود نيست (مثلاًچيزهايی که مدتها قبل اتفاق افتاده‌اند) از حال کامل استفاده نکنيد.

    Hafiz was a Persian poet. He wrote many poems.

    but: My father is a writer. He has written many books.

    در مثال اول از گذشته ساده استفاده کرديم تا نشان دهيم که او (حافظ) ديگر شعر نمي‌نويسد، ولی در مثال دوم برای اينکه نشان دهيم که او هنوز کتاب می‌نويسد از حال کامل استفاده کرديم.

    2- ما از حال کامل بری ارائه اطلاعات جديد استفاده مي‌کنيم. ولی اگر بخواهيم به صحبتمان درباره آن ادامه دهيم، معمولاً از گذشته ساده استفاده می‌کنيم:

    A: "Ben has broken his leg."
    B: "Really? How did that happen?"
    A: "He fell off a ladder."
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    تفاوت بین "too" و "very"
    Very+Adjective
    Too+Adjective

    در جمله اول از Very استفاده شده ،Very انتظار یک نتیجه مثبت یا منفی داریم
    در جمله دوم از Too استفاده شده، Too انتظار یک نتیجه منفی داریم
    به دو جمله زیر دقت کنید:
    1. The exam is very difficult, but Jim can complete it.
    2. The exam is too difficult. Jim can't complete it.

    پس یادتون باشه Too دلالت بر یک نتیجه منفی داره !
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    ☝️یک نکته درباره Almost

    حتما شما با واژه Almost به معنی "تقریبا" آشنا هستید، اما در بعضی مواقع ترجمه کردن آن با واژه "تقریبا" اشتباه است، به مثال زیر توجه کنید.

    ◾️Sara got hit by a car and almost died

    اگه در این عبارت almost رو "تقریبا"، ترجمه کنید، اشتباه خنده داری پیش میاد. "سارا با ماشین تصادف کرد و تقریبا مرد".

    در موارد اینچنینی، Almost معنی "نزدیک بود ..." رو میده.

    معنی درست این عبارت به این شکل خواهد بود.

    "سارا با ماشین تصادف کرد و نزدیک بود بمیره"

    البته به جای Almost از عبارات about to و close to نیز می تونید استفاده کنید.
    ◾️I slipped and was close to falling on my face
    پاهام لیز خورد و نزدیک بود با صورت بخورم زمین
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    لغتهای کاربردی در مورد شهرها و موارد مربوطه در انگلیسی

    city
    شهر
    .
    town
    شهرک ،شهر کوچک ،قصبه حومه شهر،شهر
    معمارى : خرده شهر
    قانون ـ فقه : شهر کوچک
    .
    capital
    پایتخت
    .
    Country/ Country side
    خارج از محدوده شهری
    .
    metropolis
    کلان شهر
    .
    big city
    شهر بزرگ و شلوغ
    .
    large city
    شهر بزرگ و پهناور
    .
    small town
    شهرک کوچک
    .
    village
    روستا
    .
    hamlet
    دهکده
    .
    settlement
    مستعمره
    .
    center
    مرکز
    .
    downtown
    مرکز شهر
    .
    outskirts
    حومه/ حول و حوش
    .
    suburb
    حومه شهر/ بیرون شهر
    .
    region
    ناحیه
    .
    district
    منطفه
    .
    neighborhood
    همسایگی، مجاورت
    .
    Crowded city
    شهر شلوغ
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    - موقعیت

    also، as well و too دارای معانی مشابهی هستند (به معنی همچنین) ولی در موقعیتهای یکسان در جمله قرار نمی‌گیرند. قید also معمولاً همراه فعل و در وسط عبارت می‌آید ولی as well و too معمولاً در انتهای جمله می‌آیند.

    - در انگلیسی آمریکایی as well کمتر کاربرد دارد.

    She not only sings; she also plays the piano.

    She not only sings; she plays the piano as well.

    She not only sings; she also plays the piano too.

    2- جملات امری و پاسخهای کوتاه

    کلمات as well و too در جملات امری و پاسخهای کوتاه استفاده می‌شوند در حالیکه بکاربردن also در چنین مواقعی معمولاً غیرطبیعی است.

    Give me some bread as well, please. (More natural than Also give me…)

    She's nice. ~ Her sister is as well. (More natural than Her sister is also.)

    I've got a headache. ~ I have too. (More natural than I also have)

    در گفتار خیلی غیررسمی، اغلب از Me too به عنوان پاسخ کوتاه استفاده می‌کنیم.

    I'm going home. ~ Me too.

    معادلهای رسمی تر آن So am I یا I am too هستند. (اما I also نه)

    3- در سبک رسمی و نوشتاری/literary، too می‌تواند مستقیماً بعد از فاعل بیاید.

    I, too, have experienced despair.

    منم ناامیدی رو تجربه کرده ام.

    *********************************

    کاربرد also، as well، too و either در عبارتهای منفی

    منفی + منفی : either

    پس از بیان یک نظر یا واقعیت منفی، میتوانیم یک موضوع منفی دیگر را نیز با استفاده از not … either بیان کنیم.

    Peter isn't here today. John isn't here either. (NOT John isn't here neither.)

    کلمات also، as well و too در حالت معمولی در چنین ساختاری استفاده نمی‌شوند.

    You can't have an apple, and you can't have an orange either.

    (NOT … and you can't have an orange also/as well/too.)


    مثبت + منفی : also / as well / too

    بعد از یک بیان مثبت، میتوانیم یک موضوع منفی را در ادامه جمله بیاوریم با استفاده از:

    not … also , not … as well , not … too

    You can have an apple, but you can't have an orange too.

    He drinks too much, but at least he doesn't smoke as well.

    منبع:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    از هر دوی اینها می‌توان برای صحبت کردن کلی درباره‌ی اعضای یک طبقه یا گروه استفاده کرد.

    Any/Every child can learn to swim.



    اما معنای این دو کاملاً شبیه هم نیست. کلمه any به یک چیز در یک زمان اشاره دارد، یعنی "هرکدام که شما انتخاب می‌کنید" مثلاً "این یکی یا اون یکی، یا یکی دیگه" (فقط یک چیز). ولی every به چند چیز باهم اشاره دارد و معنی آن به معنی کلمه all نزدیک است. (این یکی و اون یکی و اونای دیگه).

    به مثالهای زیر توجه کنید:

    Which newspaper would you like? ~ It doesn't matter. Any one.

    (این یکی، یا اون یکی یا یکی دیگه. فرقی نمیکنه.)

    براش فرقی نمیکنه کدوم روزنامه باشه: این روزنامه یا اون روزنامه

    On the stand there were newspapers and magazines of every kind.

    توی دکه همه نوع روزنامه و مجله‌ای وجود داشت.

    ایستگاه زبان انگلیسی
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    ز along همراه کلماتی که به نوعی باریک بودن و امتداد را تداعی میکنند استفاده می‌کنیم. کلماتی مثل جاده/road، رودخانه/river، راهرو/ corridor، خط/line.

    I saw her running along the road.

    His office is along the corridor.

    موقع صحبت در مورد زمان و یا انجام کاری، through ترجیح داده می شود.

    through the centuries (NOT along the centuries)

    all through the journey (NOT all along the journey)

    right through the meal

    البته توضیحات بالا جدای از کاربرد along در عباراتی نظیر عبارتهای زیر می‌باشد که نقش adverb particle دارد:

    Come along. = Come with me.

    walking along = walking on one's way
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    - کلمات above و over هر دو مفهوم موقعیتی "بالاتر از" چیزی را دارند.

    They built a new room above/over the garage.



    2- وقتی چیزی مستقیماً در بالای چیز دیگری قرار ندارد از above استفاده می‌کنیم.

    We've got a little house above the lake. (Not … over the lake)

    3- وقتی درباره‌ی جابجایی از یک طرف چیزی به طرف دیگر صحبت می‌کنیم (البته بالای/روی اون چیز مثلاً از بالای جوی آب و ...) باید فقط از over استفاده کنیم.

    They jumped over the stream. اونا از روی نهر آب پریدند.

    4- وقتی یک چیز، چیز دیگری را می‌پوشاند و یا در تماس با آن است (البته وقتی مفهوم روی/بالای مدنظر باشد) از over استفاده می‌کنیم.

    He put a blanket over the sleeping child.

    There is cloud over the South of England.

    He put on a coat over his pyjamas.

    5- موقع صحبت کردن درباره اندازه‌گیری یا measurements از above استفاده می‌کنیم. (و همینطور در مواقعی که یک مقیاس عمودی مدنظر ماست)

    2000 feet above sea level

    Temperatures will not rise above zero tonight.

    She's well above average in intelligence.

    The summit of Everest is about 8000 meters above sea level.

    6- وقتی درباره‌ی سن، سرعت، زمان و پول و عدد حرف می‌زنیم معمولاً از over استفاده می‌کنیم که به مفهوم "بیش از" می‌باشد.

    He’s over 50.

    You have to be over 18 to see this film.

    It costs over £100.

    We waited over 2 hours.

    There were over 100,000 people at the festival.

    The police said she was driving at over 110 mph.

    ۷- توی کتابها یا مجلات above به مفهوم چیزی که قبلا ذکر شده یا نوشته شده (written before)، می‌باشد.

    The above rules and regulations apply to all students.

    قوانین و آیین‌نامه‌های ذکرشده (در بالا) شامل همه دانش آموزان می‌شود.

    For prices and delivery charges, see above.

    برای مشاهده‌ی قیمت‌ها و هزینه‌ی تحویل، بالا را ببینید. (آنچه که قبلا نوشته شده)

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    ز alone وقتی استفاده میکنیم که بگیم تنهایی و کسی هم دور و برمون نیست. lonely و شکل غیررسمی آن یعنی lonesome به معنی تنهایی و از این تنهایی ناراحت بودن است.

    به این جملات توجه کنید:

    I like to be alone for short periods.

    But after a few days I start getting lonely/lonesome.

    با بکاربردن all همراه alone میتوان روی "تنهایی" تاکید بیشتری کرد و اونو برجسته تر کرد.

    After her husband died, she was all alone.

    * کلمه alone قبل از اسم استفاده نمی شود. و در این مواقع میتوان از lone یا solitary استفاده کرد.

    The only green thing was a lone/solitary pine tree.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا