نقد رمان معرفی و نقد رمان بازگشت| Zahra.bghکاربر انجمن نگاه دانلود

* عطیه *

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/16
ارسالی ها
476
امتیاز واکنش
4,568
امتیاز
573
محل سکونت
بهشت ایـــــران ... مازندران :)
به نام خالق زیبایی ها

نقد
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
" بازگشت " توسط شورای نقد انجمن نگاه دانلود

منتقد : * عطیه *

نقد بیرونی :

اسم
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:
اسم رمانتون " بازگشت " هست ، که کلمه ای ساده هست و مفهوم خاصی نداره . وقتی که در ابتدا با اسم رمانتون مواجه شدم ، حدس زدم که باید راجع به برگشت شخصیت اصلی ، به یک مکان هست و یا برگشت شخصیت اصلی به زندگی دوباره ، که خب بعد از خوندن رمانتون متوجه شدم که حدس اولم کاملا درست بوده . اسمی که شما انتخاب کردید ، به محتوای رمانتون میخوره اما مناسب با ژانر های انتخابی تون نیست ، پیشنهاد میکنم از یک نام جالب تر و مفهومی تر استفاده کنید ، تا مناسب با ژانر های
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
هم باشه .

جلد : جلد
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما به خوبی ژانر تخیلی و فانتزی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
رو نشون میده و رنگ های آمیخته از طلایی و مشکی به خوبی غمی که در داستان هست رو نشون میده اما نه عکس و نه رنگ های به کار بـرده شده در جلد ، به ژانر عاشقانه ی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
نمیخوره ، عکس اصلی جلد خونه ای بزرگ و شبیه تموم خونه های تخیلی است ، که به ژانر تخیلی و محتوای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
میخوره ، عکس گوشه تون عکس دختری بود که از چهره اش مصمم بودن و سختی هایی که پشت سر گذاشته کاملا مشخصه و استفاده ی کاملا به جایی بود اما بهتر بود که در جلدتون حداقل از رنگ هایی استفاده میکردید که ژانر عاشقانه رو هم نشون بده .

خلاصه : خلاصه ی شما نه خیلی بلند و نه خیلی کوتاه بود ، بسیار مختصر و مفید نوشتید و این خیلی خوبه ، در عین کوتاه بودن خلاصه اطلاعات مفیدی رو در اختیار خواننده گذاشتید اما خلاصه ی شما اونطور که باید در ذهن خواننده گره ایجاد نمیکنه و گنگ نیست . خلاصه ی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما به ژانر تخیلی و فانتزی رمانتون میخورد ، اما به ژانر عاشقانه نمیخورد . بهتره که با کمی تغییر و همین اطلاعات کمی گنگ ترش کنید و همین طور جوری بنویسیدش که به ژانر عاشقانه
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
هم بخوره .

مقدمه : مقدمه ای که شما انتخاب کردید بسیار کوتاه بود و همینطور اونطور که باید به محتوای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
نمیخورد . ببینید مقدمه باید از نظر احساسی خواننده رو در برابر رویا رویی با حوادثی که در طی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
قراره اتفاق بیافته ، آماده کنه . مقدمه ی شما با ژانر های
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
همخوانی نداشت . مقدمه میتونه یک متن ادبی کوتاه ، شعر ، توصیف حال بد شخصیت ها و یا حتی یه تیکه ی کوتاه از یه قسمتی از
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
باشه . پیشنهاد میکنم مقدمه ی جدیدی رو برای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
در نظر بگیرید .

ژانر : ژانر های انتخابی شما تخیلی ، فانتزی و عاشقانه است . ژانرهایی که انتخاب کردید کاملا به محتوای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
میخوره و از ژانر های خوبی استفاده کردید ،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما تماما تخیلی و فانتزی و قسمت های عاشقانه هم مثل عشق بین مایکل و روبی و سلنا و جیمز دیده میشه ، آفرین به شما .

نقد درونی :

شروع
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:
شروع
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما با کابوس وحشت ناک روبی بود ، شروع کنجکاو کننده و خوبی داشتید ، اما شروعی جدید و خلاقانه نبود . شما شروع رمانتون رو با مونولوگ آغاز کردید، اما باید بگم که از مونولوگ کمی زیاد استفاده کردید و توصیفات که تقریبا نداشتید ، بهتر بود که مونولوگ هارو کمتر استفاده میکردید و توصیفاتی هر چند اندک رو هم داخلش می گنجوندین .

نثر : ما دو نوع نثر داریم ، نثر ادبی و نثر محاوره ای . نثری که شما برای رمانتون انتخاب کردید در مونولوگ ها ادبی و در دیالوگ ها محاوره ای هست ، تا به اینجا خیلی خوب پیش رفتید و کلمات محاوره ای قاطی با ادبی نشده ولی در برخی از جمله ها کلمه هایی جا موندن و این اشتباه در تایپ به وجود میاد که با یک دور مرور به راحتی میتونید ، برطرفش کنید. نثر ادبی از ادبیات زیبامون برگرفته شده و تاثیر گذار تر و همینطور زیبا تر هست ، اما نثر محاوره ای یا خودمونی از اسمش معلومه به خاطر سادگی و کاربردش در ارتباطات روزانه مون میتونه با خواننده ها بهتر ارتباط برقرار کنه . نثری که شما برای رمانتون انتخاب کردید به رمانتون میخوره ، آفرین به شما !


سیر :
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما سیر خوبی داره ، نه خیلی تند و نه خیلی کند اما از بعضی اتفاق ها ساده گذشتید ، مثل گیر افتادن روبی در زیر زمین و اینکه چجوری از اونجا با مایکل و رابین تونستن بیرون بیان ؟ تا به اینجا حدودی از ایده ی اصلی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
گفته شده ، اما بهتر بود وقتی که مایکل میخواست حقیقت رو به روبی بگه اون حقیقت رو برای خواننده ها هم بازگو میکردید ، این کمی خواننده رو سرد میکنه ، پیشنهاد میکنم در ادامه اصلاحش کنید .

زاویه دید : ما در کل دو نوع زاویه دید داریم ، زاویه دید اول شخص ( من ) و زاویه دید سوم شخص . شما از زاویه دید سوم شخص استفاده کردید و خیلی خوبه که تا به اینجا راوی رو عوض نکردید ، از مزایای زاویه دید سوم شخص اینه که نویسنده به راحتی میتونه به باقی شخصیت ها سر بزنه و با عوض کردن راوی موجب سردرگم شدن خواننده نمیشه . زاویه دید اول شخص هم مزیتی که داره اینه که ، روی یک شخصیت به طور کامل فوکوس میکنه اما از معایبش هم این هست که نویسنده اگر شخصیت های زیادی در رمانش داشته باشه ، مدام باید راوی رو عوض کنه و این خوب نیست . تا به اینجا خیلی خوب پیش رفتید . امیدوارم در ادامه هم همینطور باشید .

توصیفات : شما در توصیفات اونطور که باید ، عمل نکردید و جا برای بیشتر کردن و همینطور بهتر کردن توصیفات زیاد داشتید اما استفاده نکردید ! توصیفات مکانتون خوب بوده اما توصیف چهره ی آنچنانی نداشتید ، توصیف حالت شخصیت هارو به خوبی انجام دادید و خواننده به راحتی میتونست خودش رو به جای شخصیت ها قرار بده اما در توصیف احساس شخصیت ها اونطور که باید خوب نبودید ، پیشنهاد میکنم اصلاحش کنید و از این به بعد به طور تدریجی شروع به انجام توصیفات کامل بشید .

توصیف مکان : توصیف مکانتون خیلی خوب بود ، مکان هایی که شخصیت ها در اون قرار میگرفتن جالب و نو بود و خیلی خوب توصیف شده بود و خواننده به راحتی میتونست تشخیص بده که موقعیت مکانی شخصیت ها تغییر کرده ، اما از بعضی از مکان ها هم به سادگی گذشتید ، مثل خونه ی روبی و پدرش ، رستورانی که برای اولین بار مایکل رو دید و همینطور رستورانی که روبی در اون مشغول به کار بود ، این چند مورد رو هم اصلاح کنید ، عالی میشه .

توصیف ظاهر : توصیف ظاهر خیلی جزئی و کم ، از شخصیت های فرعی تا حدودی توصیف داشتید اما شخصیت های اصلی توصیفی نشدند و هنوز بعد خوندن 74 پست از
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
نمیشه چهره ی روبی و مایکل رو تجسم کرد ،پیشنهاد می کنم ، در ادامه به صوت تدریجی و کامل توصیف ظاهر شخصیت ها رو انجام بدید .

توصیف احساس : شما در توصیف احساس هم موفق بودید ، خیلی خوب خواننده میتونست احساس شخصیت هارو درک کنه خصوصا در مواقعی که ترسیده و یا سرخورده هستند .

توصیف حالت : در توصیف حالت هم موفق بودید و خواننده به خوبی میتونست موقعیت و حالتی که شخصیت ها دارن رو تجسم و درک کنه ، خصوصا موقعی که به قلعه ی ساتیر ها رفته بودند و یا وقتی که اون پیرزن میخواست زیبایی روبی رو ازش بگیره ، موفق باشید .

اشکلات نگارشی و غلط های تایپی : شما از علائم نگارشی اونطور که باید خوب استفاده نکردید ، از کاما در برخی از جاها ، به صورت نامناسب استفاده کردید و از علامت تعجب و سوال استفاده نکردید ، برای مثال : ( با تعجب به او نگاه کرد؛ در عرض ده ثانیه گرسنگی اش کاملا رفع شده بود؛ به طوری که ...) ببیند اینجا باید به جای اولین نقطه ویرگول از کاما استفاده میکردید. البته این یک مورد برای مثال بود و موردهای مثل این زیاد هست . مورد بعدی که وجود داره اینه که شما در برخی از جاها در انتهای برخی کلمه ها به جای استفاده از کسره از هِ آخر استفاده کردید ، برای مثال : ( تهه ، درستش : تهِ ) و مورد بعدی که وجود داره اینه که یک ضرب المثل رو اشتباه نوشتید ، دقت کنید : ( نه راه پست داره نه راه پیش ، درستش : نه راه پس داره و نه راه پیش ) پیشنهاد میکنم در ادامه اصلاحش کنید . شما غلط های تایپی جندانی نداشتید به جز دو یا سه مورد ، مثل : ( پاق ، درستش : پای ) ، ( طول ، درستش : طور ) ، ( بجز ، درستش : به جز) و در دو پست حروف به صورت بریده بریده و جدا از هم تایپ شده بودند ، پیشنهاد میکنم بایک دور مرور اصلاحش کنید .

شخصیت پردازی : شما در شخصیت پردازی خیلی خوب پیش رفتید ، رفتار شخصیت ها مناسب سن و فرهنگی که در اون رشد کردن هست و دچار دوگانگی تا به اینجا نشدند ، شخصیت هایی که وارد
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما شدند نسبتا زیادهستند اما با این حال هیچ کدوم نیمه رها نشدند و این خیلی خوبه . موفق باشید و امیدوارم در ادامه هم همینطور پیش برید .

روبی : روبی دختر حساس و زودرنجی که به دلیل وجود یه سری نیروهای عجیب در بدنش اون رو یکمی با ادم های اطرافش متفاوت میسازه ، دختر مهربونی و به پدرش وابسته اس ، رفتار ها و دیالوگ هاش مناسب شخصیتش هست اما اطلاعاتی راجع به گذشته ، سن و تحصیلاتش داده نشده و همینطور ظاهر ، امیدوارم در ادامه این ابهامات رو هم برطرف کنید .

مایکل : مایکل پسر سرد و مغروری و در عین حال مسئولیت پذیر و مهربون که محبت هاش زیرپوستی ان و با کارهاش نشونشون میده ، رفتار ها و دیالوگ های مایکل مناسب شخصیتش بود ، اطلاعاتی راجع به خانواده ، گذشته ، سن ، تحصیلات ، موقعیت اجتماعی و ظاهرش داده نشده و این اصلا خوب نیست ، پیشنهاد میکنم اصلاحش کنید .

سلنا : سلنا دختری مهربون و در عین حال شیطون و در یه جاهایی حامی بود . رفتار ها و دیالوگ ها مناسب شخصیتش بود اما ماسفانه اطلاعاتی راجع به خانواده ، تحصیلات ، گذشته ، موقعیت اجتماعی ، چهره و سنش داده نشده ، پیشنهاد میکنم در ادامه اصلاحش کنید .

چارلی : چارلی پدر مهربون و نگرانی که گاهی سخت گیر میشه و رفتار های تندی رو در برابر روبی نشون میده . شما به خوبی تونستید شخصیت چارلی رو پردازش کنید و لی باز هم اطلاعاتی از خانواده ، تحصیلات ، سن و چهره اش ندادید . دیالوگ ها و رفتار ها مناسب سنش بوده .

غلط های املایی : شما برخلاف غلط های تایپی تون غلط های املایی زیادی دارید و من همه اش رو میگم تا اصلاح کنید ، ( مزحک، درستش: مضحک ) ، ( ورانداز ، درستش : برانداز ) ، ( راجب ، درستش : راجع به ) ، ( شیئی ، درستش : شیء ای )،( فارق ، درستش : فارغ ) ، ( نیوفتند ، درستش : نیافتند ) ، ( تاقچه ، درستش : طاقچه ) ، ( حاله ، درستش : هاله ) ، ( مبحوث ، درستش : مبحوس ) ، همه ی اینهارو اصلاح کنید در تمامی پست ها .

دیالوگ و مونولوگ : دیالوگ ها و مونولوگ ها در
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
به اندازه ی کافی بود و دیالوگ ها مشکلات شخصیت هارو حل میکرد و همینطور ابهامات خواننده رو رفع میکرد ، دیالوگ های شخصیت ها مناسب سن و شخصیتشون بوده و نکته غیراخلاقی ای هم در دیالوگ های بین شخصیت ها دیده نشده . در دیالوگ ها خیلی از خط تیره و یا ( _ ) استفاده نشده و بیشتر از اسم شخصیت ها استفاده کردید که بهتره از _ این استفاده کنید و در دیالوگ های سه نفره و یا بیشتر از نام شخصیت ها استفاده کنید . نکته ی بعدی اینه که بهتر بود که انقدر قبل از هر دیالگ حالت شخصیت ها به صورت پشت هم توصیف نشه ، چون باعث میشه که خواننده خسته بشه . از اونجایی که شما خیلی از توصیفات در رمانتون بهره نگرفتید ، توصیفات آنچنانی در مونولوگ ها دیده نشده که حتما در ادامه اصلاحش کنید . در
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما بیشتر از مونولوگ استفاده شده و میشه گفت 70 درصد مونولوگ و 30 درصد باقی مونده دیالوگ هست ، ببینید من نمیگم که از دیالوگ باید بیشتر استفاده بشه و یا مونولوگ اما بهتره که حداقل به صورت نسبی دیالوگ ها و مونولوگ ها به هم بخورند ، پیشنهاد میکنم اصلاحش کنید ، چون بیش از اندازه بودن مونولوگ ها خواننده رو از خوندن ادامه ی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
زده میکنه .

ایده : ایده ی اصلی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما تا به اینجا ، تا حدودی بازگو شده اما هنوز هم ابهاماتی برای خواننده تا به اینجای ایده باقی مونده ، پیشنهاد میکنم این ابهامات رو بر طرف کنید ، خصوصا اون حقیقتی که مایکل به روبی گفت ولی به خواننده ها گفته نشده . داستان شما درباره ی دختری دبیرستانی هست که مادرش فوت شده و با پدر سخت گیرش زندگی نسبتا نرمالی داره و هر از چندگاهی کابوس هایی رو میبینه و نیروهای عجیبی رو در بدنش حس میکنه ، همه ی اینها میگذره و پسری به اسم مایکل که از سرزمین آدونیس اومده وارد زندگی روبی میشه و میخواد تا روبی رو برای نجات مردمش و سرزمینش برگردونه به آدونیس ، اما اونها در این راه به مشکلات زیادی برمیخورن و به جای آدونیس به سرزمین ناشناخته ی دیگه ای به طور اشتباهی میرن و اتفاقات زیادی در اونجا میافته که باعث وابستگی بین این دو میشه و اونها برای رفتن به آدونیس از پیرمردی کمک میخوان که اون پیر مرد میگه ، باید یه ماموریتی رو انجام بدن تا راه رفتن به آدونیس رو به اونها نشون بده و اونها به دنبال راهی هستن که ماموریت رو به درستی انجام بدن . تا به اینجای ایده ی اصلی گفته شده و خوبه ، ایده ی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما جالب هست اما متاسفانه خیلی جدید و خلاقانه نیست ، اما روان بودن قلمتون موجب میشه تا خواننده بیشتر جذب
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
بشه ، موفق و پاینده باشید .

باور پذیری : از اونجایی که
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما تخیلی و فانتزی هست ، هیچ خرده ای بر باورپذیری ایده ی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما نمیشه گرفت اما درجاهایی کمی شک برانگیز و غیرمنطقی جلوه میکرد ، مثلا در جاهایی که با ساتیر ها رو به رو شدند و ساتیر داماد پاپیون زده بود و یا زبان اونها رو بلد بودند . پیشنه میکنم به باور پذیری اتفاقات رمانتون هم دقت کنید .

متفرقه : نکات غیراخلاقی دیده نشده غیر از پست 9 که روبی مثلا میخواد مایکل رو ببوسه و بهتره که اصلاح بشه . نکته ی بعدی اینه که در برخی از جاها که متن رو مخفی کردید ، فونت
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
بسیار ریز و به دلیل طولانی بودن پست ها خواننده اذیت میشه . پیشنهاد میکنم اصلاحش کنید .

مانا باشید .

عضو آزمایشی شورای نقد

photo_2017-06-26_13-50-43.jpg
 
  • پیشنهادات
  • Emerald

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/27
    ارسالی ها
    216
    امتیاز واکنش
    2,972
    امتیاز
    416
    به نام خدا

    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بازگشت توسط شورای نقد انجمن نگاه دانلود


    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما بازگشت بود. یک نام یک کلمه ای و کاملا واضح که خب اگر با دید عمیق تفسیرش کنیم به دو معنی میشه تعبیرش کرد.اول به معنای برگشتن فرد خاصی که به نظر می رسه نجات بخش سرزمین آدونیس باشه و دوم به معنی بازگشت دوباره ی داستان به این سرزمین تحت عنوان جلد دوم.
    ببینید این اسم بسیار معمولیه و نمیشه بهش ایرادی اساسی وارد کرد اما حقیقت اینه که می تونست بسیار جذاب تر و زیرکانه تر انتخاب بشه.
    مخاطب با خوندن این اسم هیچ ابهامی توی ذهنش شکل نمی گیره و به همین خاطر جذب رمانتون نمیشه مگر اینکه با داستان جلد اول و قلم شما آشنا باشه و اونقدر جذب داستان شده باشه که به اسم توجهی نشون نده.
    به نظر می رسه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تلفیقی از واقعیت و تخیل باشه که خب می تونستید یک اسم دو بخشی انتخاب کنید که این تلفیق و تضاد رو نشون بده و از طرف دیگه ابهام و گریه هم در ذهن مخاطب ایجاد کنه.

    جلد:

    ژانر های انتخابی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما عاشقانه-تخیلی-فانتزی بود و این در حالیه که جلد انتخابی بیشتر ژانر ترسناک و حتی معمایی رو در ذهن ایجاد می کنه.
    فضای تیره و تار،قلعه ی قدیمی فرو رفته در مه که به نظر می رسه وسط قبرستان هم قرار داره!،درخت هایی با شاخ و برگ هایی خشک و در هم فرو رفته هیچ کدوم نشون دهنده ی اتفاقی تخیلی یا ماوراءالطبیعه نیست و به همین خاطر حتی نمیشه گفت که جلد شما نشون دهنده ژانر تخیلی یا فانتزیه.
    دختر محو در تصویر با موهای تیره و پوست روشن میتونه نماد روبی باشه ولی نمی تونه نشون دهنده ژانر عاشقانه باشه.
    و به همین خاطر به نظر می رسه که این جلد مناسب
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما نیست.

    خلاصه:

    خلاصه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما هم مثل جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بیشتر ژانر ترسناک رو توی ذهن ایجاد می کنه.حقیقت اینه که محتوا و متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما بسیار بهتر از خلاصه است و به همین خاطر پیشنهاد می کنم متنی در خور برای خلاصه رمانتون بنویسید.
    شاید با ریز بینی بشه ژانر تخیلی رو توی خلاصتون پیدا کرد با استناد به دو کلمه موجوداتی ما فوق تصور و سرزمین آدونیس که حتما در جلد اول به تصویر کشیده شده ولی باز هم معتقدم برای هیچ کدوم از ژانر های تخیلی ،فانتزی و عاشقانه مناسب نیست.
    از طرفی همون طور که گفتم شما در رمانتون هم دنیای حقیقی و هم تخیلی رو به تصویر کشیدید و این نقطه ی قوتی برای رمانتون محسوب میشه.ای کاش این تلفیق رو در خلاصه نشون می دادید و اشاره ای به زندگی اجتماعی و حقیقی روبی هم می کردید و بعد از بازگشت به دنیای افسانه ای صحبت می کردید.
    علاوه بر این خلاصه ی شما از لحاظ نگارشی هم ایراداتی داشت که در بخش مربوطه ذکر می کنم.


    مقدمه:

    محتوای مقدمه نشون دهنده ی سرگشتگی و ناامیدی فرد یا عده ای خاصه که خب میتونه به روبی یا مردم آدونیس نسبت داده بشه اما چندان مناسب به نظر نمی رسه چون نه ژانر تخیلی و نه فانتزی-عاشقانه رو نشون می ده و نه حتی به اتفاق خاصی در متن اشاره داره.
    مقدمه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما حتی همون دو کلمه رو هم برای استناد به ژانر تخیلی نداره و تمام ایراداتی که به خلاصه وارد شد به مقدمه هم وارده.
    استفاده نادرست از زبان ادبی،بی ارتباطی به ژانر ها و محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از اشکالات اساسی محسوب میشه.


    شروع:

    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما می تونست بسیار بهتر از این نوشته بشه در واقع با توجه به قلمی که دارید پیشنهاد می کنم یه شروع قوی تر با ایده ای متفاوت تر بنویسید که در همون ابتدا مخاطب رو جذب کنه.
    اینکه شخصیت اصلی در جنگلی تیره و تار در حال فرار از عده ای ناشناسه فکر می کنم توی خیلی از فیلم ها و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ای تخیلی به تصویر کشیده شده.
    بهتر بود از قسمتی شروع می کردید که روبی وحشت زده جیغ می کشه و به لوستر افتاده رو تختش خیره میشه و بعد افکارش و حضور چارلی.
    به این دلیل که در این قسمت شما تلفیق واقعیت و تخیل رو در همون ابتدا نشون دادید و مخاطب با همین صحنه متوجه یکی از جذابیت های داستان میشه علاوه بر این در همون ابتدا گره لازم رو در ذهن مخاطب ایجاد می کردید و این سوال براش پیش می آمد که "روبی چه قدرتی داره" یا "چه خوابی می بینه" مثلا می تونستید این طوری شروع کنید:
    • به لوستر افتاده روی تخت خیره شدم و در حالی که از شدت اضطراب به نفس نفس افتاده بودم دستی به پیشانیم کشیدم.عرق سرد نشسته روی آن لرزی به تنم انداخت.
    • لوستر بیچاره ام!
    • اولین بار نبود که این بلا را بر سرش می آوردم.انگار که نیرویی از عمق دستانم به سمتش شعله می کشید و بعد اتفاقات به دنبالش تکرار می شد.صدای مهیبی از عمق وجودم فریاد می کشید و لوستر بی گناهم بی هیچ دلیلی آسیب می دید!
    • با باز شدن ناگهانی در و حضور چارلی به نیرویی که انگار فقط شب ها در وجودم زنده می شد فکر کردم.
    • من یک دختر عادی نیستم.
    البته مثالی که زدم صرفا مثال محسوب میشه و قطعا شما با ایده و قلم خودتون بهتر می تونید متناسب با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شروعی در خور بنویسید.

    سیر داستان:

    سیر داستان ترکیبی از فراز و فرود های اونه که خب
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما فراز و فرود های به جایی داشت اما به نظر می رسه اتفاقات قبل از سفر روبی ومایکل به سرزمین ناشناخته به اندازه ی کافی هیجان لازم رو نداره و به همین خاطر روند داستان تا این قسمت کمی کند به نظر می رسه.
    ببینید از لحاظ حجمی و تعداد صفحات به هیچ وجه موافق سریع تر کردن روند داستان و کم کردن حجم اتفاقات قبل از سفرشون به دنیای ناشناخته نیستم اما بهتر بود اتفاقات هیجان انگیز تری رو بنویسید به خصوص بین روبی و کوین.
    تغییر وجه و حالت های کوین رو می تونستید بهتر و بیشتر عنوان کنید و حتی اگر کشمکش مابین کوین یا سلنا رو واضح تر عنوان می کردید تا جایی که به دعوا ختم بشه و به دنبال اون دخالت جیمز و مایکل فکر میکنم هیجان لازم ایجاد می شد.
    اما بعد از سفر به دنیای ناشناخته به نظر می رسه داستان داره درست پیش میره ،حوادث و فراز و فرود هایی به جا داره و کاملا جذاب نوشته شده.

    توصیفات:

    توصیف حالات ،احساسات و حوادث:

    توصیفات اگر به درستی انجام بگیرند باعث ارتباط هر چه بیشتر مخاطب و اثر شما می شوند.
    به علت استفاده از زبان ادبی و زاویه ی دید سوم شخص دست باز تری در زمینه توصیف احساسات داشتید منتها در این مورد خیلی خوب عمل نکردید به ویژه در مورد افرادی که شخصیت اصلی محسوب نمی شدند.وقتی از زاویه سوم شخص استفاده میشه انتظار میره حالات واحساسات همه ی افراد به درستی صورت بگیره و این در حالیه که شما علی رغم استفاده از زاویه سوم شخص مانند اول شخص عمل کردید. یعنی انگار تمام احساسات رو از دید روبی توصیف کردید.شما عواطف کوین،سلنا،جیمز رو فقط از دید روبی نوشتید و اشاره ای به افکار درونشون نکرده بودید.بیشترین تاکیدی که در این مورد دارم روی شخصیت کوین و چارلیه.اما در مورد روبی و مایکل تا حدودی به درستی عمل کردید.تضاد درونی و رفتار های بیرونی رو نشون داده بودید و با مخاطب ارتباط برقرار کرده بودید.
    ببینید علی رغم این توصیه ها معتقدم توصیفات به کار رفته علی رغم کم بودن تعادل داشتند اما اگر توصیفات بیشتری به کار می بردید بسیار بهتر بود.

    توصیف چهره:

    شما در این مورد چندان قوی عمل نکردید.انتظار داشتم حداقل یک سری از خصوصیات ظاهری کوین،جیمز ،سلنا ،چارلی و مایکل رو عنوان کنید تا جایی که مخاطب بتونه تا حدودی و نه کاملا اون ها رو مجسم کنه.
    توصیف ظاهر بهتره که به مرور صورت بگیره مثلا در همون پست اول می تونستید اینطوری بنویسید:
    در حالی که هنوز از ترس می لرزید موهای طلایی رنگ و موج دارش را در پشت گوش هایش محصور کرد و به چارلی ایستاده میان چهارچوب خیره شد.
    یا در مورد کوین:
    در حالی که به دنبال راه فراری برای خلاص شدن از دست کوین می گشت نگاهی سر سری و بدون تاملی به چشمان آبی رنگ او انداخت و بی حوصله کتاب هایش را میان دستانش فشرد.از اینکه مجبور بود برای نگاه کردن به او سرش را بالا بگیرد عصبانی بود و به همین خاطر با اخم هایی در هم رفته گفت...
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در حال تایپه و خب نمیشه گفت قطعا از لحاظ توصیف چهره بد عمل کردید اما در همین تعداد صفحات هم بهتر بود تا حدودی و نه به صورت کامل اشخاص رو توصیف کنید مثلا به رنگ چشم های جیمز، حالت و رنگ موهای سلنا،رنگ پوست کوین و...اشاره می کردید به صورتی که تفاوت های ظاهری اشخاص رو از هم مجزا کنه.

    توصیف مکان:

    از این لحاظ به نظر می رسه خوب عمل کردید تا حدی که نکته ی گیج کننده ای در مورد فضا و محلی که اشخاص در اون توصیف میشن ندیدم.توصیفات مکان نه زیاد و نه کم بلکه در حدی متعادل عنوان شده بود.

    شخصیت پردازی:

    شخصیت پردازی افراد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به خوبی صورت گرفته بود به جز کوین و کمی هم در مورد چارلی.نکته ی مهم نبودن اطلاعات کافی راجب سن ،موقعیت اجتماعی، فرهنگی،شغلی... بود.مثلا در مورد چارلی ،مایکل،سلنا و حتی روبی اطلاعات کافی وجود نداشت.

    روبی:
    در مورد شخصیت اصلی که روبی بود باید بگم که روبی دختری احساساتی با روحیه ای خاص بود که بیشتر به دلیل نیروهایی درونی نهفته در وجودش گاهی رفتار هایی خارج از چهارچوب نشون می داد و این موضوع نه تنها گیج کننده نبود بلکه یکی از نقاط قوت این شخصیت محسوب می شد به این دلیل که نمی شد پیش بینی کرد چه رفتاری قرار از خودش نشون بده و چه زمانی از نیروها استفاده می کنه.

    مایکل:
    مایکل پسری مغرور و فوق العاده حساس روی سرزمینش معرفی شده بود تا جایی که برای نجات آدونیس به دنبال روبی اومده بود و به نحوی سعی در نزدیک شدن به روبی داشت و بعد هم که درگیر عشق میشه و به دلیل غرورش و ماموریتی که روی دوشش قرار گرفته اون رو انکار می کنه.به نظر می رسه در توصیف این شخصیت موفق عمل کردید.

    سلنا و جیمز:
    علی رغم توصیفات خوبی که در مورد شخصیت های اصلی داشتید همونطور که گفتم در مورد بقیه ی شخصیت ها چندان درست عمل نکردید.
    سلنا گاهی فوق العاده حساس به روبی معرفی می شد و گاهی دختری خوش گذرون که هیچ توجهی به خستگی و حال روحی دوستش نداره.
    در مورد جیمز توصیفاتتون خیلی کم بود تا جایی که وقتی جیمز به روبی کمک کرد تا از دست چارلی فرار کنه و به دیدن مایکل بره و مایکل گفت"می تونم حدس بزنم کار کی بوده" واقعا یک لحظه گیج شدم و بعدا حدس زدم که با توجه به اینکه جیمز دوست مایکل بوده و کمکی که به روبی کرد احتمالا منظور مایکل جیمز بوده.

    کوین و چارلی:
    به خصوص در مورد کوین رفتار هایی ضد ونقیض رخ می داد در صورتی که دلیل مشخصی نداشت.در واقع بیشتر به نظرم به دلیل کم بودن توصیفات و حوادثی بود که این شخصیت در اون جای گرفته بود.توصیه می کنم در مورد این شخصیت کمی بیشتر توضیح بدید و با یک حادثه و اتفاق درست که کوین در اون نقش داره وقبل از سفر روبی و مایکله به بهبود سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،شخصیت پردازی و توصیفات کمک کنید.
    در مورد چارلی هم این موضوع صدق می کنه.یعنی علی رغم اینکه اون رو پدری حساس و نگران نشون داده بودید رفتارش خلاف این رو نشون می داد.نگرانیش رو صرفا به خاطر دیر آمدن روبی به خونه عنوان کرده بودید در حالی که هیچ حرفی راجب اینکه روبی از صبح کجا رفته یا با کوین چطور پیش میره یا رفتار مشکوک دیده یا نه نزده بود واین خیلی غیر واقع به نظر می رسید.

    دیالوگ ها و منولوگ ها:

    دیالوگ ها و منولوگ های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تعادل کافی رو داشت به صورتی که علی رغم کم و زیاد شدن گاه به گاهشون باعث ابهام و سر درگی مخاطب نمی شد.
    هر چند تعداد منولوگ ها بیشتر از دیالوگ ها بود و این موضوع دقیقا تا نیمه های داستان روی رمانتون اثر گذاشته بود و تا حدودی خسته کننده شده بود که البته بعد از سفر مایکل و روبی بهتر شد.
    از لحاظ نگارشی هم به درستی از علامت "_" در شروع دیالوگ ها تون استفاده کرده بودید و دیالوگ ها با شخصیت هاتون ارتباط خوبی برقرار کرده بود.
    تنها نکته ای که فکر می کنم باید بهش توجه کنید استفاده از دیالوگ های ماندگاره.در واقع در هر دو یا سه صفحه اگر گاهی شخصیت ها دیالوگ هایی مبهم اما متناسب با موقعیت و ویژگی های شخصیشون داشته باشند که از لحاظ ادبی هم زیرکانه نوشته شده باشه به بهبود سطح داستانتون کمک زیادی می کنه.

    زاویه دید:

    زاویه دید می تونه اول شخص باشه که از لحاظ ارتباط با مخاطب زاویه ی دید مناسب محسوب میشه به ویژه برای مخاطبین کم سن و سال تر و یا لینک دانای کل یا سوم شخص باشه.که در واقع زاویه دید سوم شخص کمک به بیشتر کردن توصیفات و فضا می کنه و باعث میشه دست نویسنده برای توصیفاتی فراتر از دید شخصیت اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باز باشه.
    زاویه دید انتخابی شما سوم شخص بود که هم از لحاظ ادبی و هم به کار بردن توصیفات مناسب انتخاب بسیار خوبی به نظر می رسه.
    یکی از نقاط قوت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما ثابت بودن زاویه دید تا انتهاست.
    همونطور که گفتم زاویه دید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما سوم شخص بود که زاویه دید مناسبی برای استفاده ی حداکثر از توصیفاته.که خب فکر می کنم با وجود استفاده از این زاویه دید شما توصیفات کافی و لازم رو به کار نبردید.از طرفی استفاده از این زاویه باعث میشه بتونید حالات و احساسات افراد مختلف رو در رمانتون عنوان کنید که فقط در مورد مایکل و روبی موفق عمل کردید.البته باز هم در مورد بعد از سفر به سرزمین ناشناخته افراد مختلف به درستی و متعادل توصیف شده بودند اما قبل از اون بسیاری از شخصیت های مهم از دید شما پنهان مونده بودند.

    ژانر های انتخابی:

    ژانر های انتخابی شما تخیلی-فانتزی-عاشقانه بود که به نظر می رسه در متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به درستی استفاده شدند.
    ژانر فانتزی در واقع به وجود موجودات ماورایی طبیعت ،استفاده از جادو و دنیاهایی خیالی اشاره داره که خب همه ی این ها در متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما مشاهده شده از طرفی ژانر تخیلی هم مربوط به اتفاقاتی زاده ی تخیل شماست مثلا استفاده از امکاناتی که تا به حال وجود نداشته یا وجود حوادثی که صرفا می تونه توی ذهن رخ بده.
    در مورد ژانر عاشقانه هرچند ژانر عاشقانه جای کار بیشتری داره ولی از اون جایی که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در حال تایپه انتظار میره این موضوع به علت سیر رمانتون باشه و به نظر می رسه دارید پله پله پیش می رسد و این خوبه.

    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می تونه ادبی یا محاوره باشه.در نثر ادبی باید اصول ادبی نگارشی به درستی و طبق چهارچوب استفاده بشه علاوه بر این نثر ادبی باعث میشه دست شما در توصیفات باز باشه و این به زیبایی رمانتون کمک می کنه.
    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما ادبی بود که در گفت و گو ها به شکل محاوره ای در می آمد که تلفیقی درست و به جا محسوب میشه.یکی از نقاط قوت رمانتون پایدار بودن نثر ادبی تا انتهاست هرچند گاهی برخی از جملات و به ویژه فعل ها به صورت محاوره نوشته شده بود که فکر می کنم با یک دور برسی به درستی تصحیح بشه.

    ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    بازگشت نجات بخشی برای سرزمینی تسخیر شده توسط سیاهی ها شاید ایده ای مختصر و مفید از رمانتون باشه که خب ایده ای نو محسوب نمیشه و تا حدودی تکراریه.اما قلم شما و حوادثی که در سیر داستان رخ می ده میتونه اون رو متفاوت بنویسه.شما قلم خوبی داشتید و به نظر می رسه تسلط کافی برای خلق حوادث هم یکی از نقاط قوتتون محسوب بشه و این موضوع رمانتون رو جذاب کرده بود.طرفداران این دسته از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها رنج سنی خاصی دارند و به همین خاطر معتقدم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما برای اون ها جذاب نوشته شده.

    باورپذیری:

    از اون جایی که ژانر انتخابی تخیلی بوده نمیشه از این حیث ایرادی وارد کرد.
    تنها سوالی که برام ایجاد شد این بود که شما در ابتدا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    عنوان کرده بودید که چارلی می تونه ذهن رو بخون ولی اینکه روبی با این وجود می تونست دروغ های زیادی بهش بگه کمی عجیب به نظر می رسید یعنی روبی در تمام این مدت به چشمای چارلی نگاه نمی کرده؟و چارلی هم هیچ اعتراضی به این موضوع نداشت !
    نگارش و املا:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما غلط های املایی داشت مثل "مصلح "که به شکل"مسلح" یا "نمیزارین" که به شکل"نمیذارین" و "غورباقه" به شکل "قورباغه"نوشته میشه.
    در پست شماره 35 باید واژه "پس و پیش" رو به کار می بردید نه "پست و پیش"
    از لحاظ نگارشی هم اشکالات زیادی داشتید که فکر می کنم در هر پست یا هر دو پست پشت سر همی پیدا می شد.برخی فعل ها به شکل نابه جایی به کار بـرده شده و برخی هم به اشتباه حذف شده بودند.
    مثلا
    پست 34 خط اول به این شکل باید اصلاح بشه
    *دستی به شکمش کشید و به آرامی گفت
    پست 33
    *روبی طاقت نیاورد و بر زمین افتاد
    پست22
    *نگاه مایکل در آن لحظه آنقدر عمیق بود که او ناخودآگاه...
    *گاهی از علامت ؟! استفاده کرده بودید که درست نیست
    *گاهی در انتها جملات به جای نقطه از سه نقطه استفاده شده بود که پیشنهاد می کنم با یک دور بررسی اون ها رو رفع کنید.
    علاوه بر همه ی این ها خلاصه ی شما از لحاظ نگارشی هم ایراداتی اساسی داره .زبان انتخابی شما ادبی بوده و استفاده از این زبان اصول خاص خودش رو می طلبه مثل استفاده از فعل مناسب و مختص به هر جمله و حروف اضافه مخصوص به اون.
    جمله ی اول خلاصه ی شما اصلا فعل نداره و از طرفی استفاده بیش از حد سه نقطه به جای نقطه در پایان هر جمله به هیچ وجه درست نیست.
    مقدمتون رو هم از لحاظ نگارشی من اشکالاتش رو برطرف کردم که به این شکل در اومد:
    آفتاب نیزه هایی از نور(از لحاظ محتوایی بهتره به جای "نیزه "از" نیزه ها" استفاده بشه چون آفتاب مجموعه ای از پرتوهای نوره و نه فقط یک پرتو)می پراکند و من باز هم (به جای" هنوز "بهتره از این واژه استفاده بشه تا به فعل جمله بخوره!) در راه تاریکی گم شده ام.
    نمی دانم.
    هنوز هم نمی دانم در این تاریکی به دنبال کدامین نور این چنین سرگشته ام.(واژه نورم در پایان جمله محاوره محسوب میشه)

    نکاتی که ذکر شد صرفا برای بهتر شدن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما ست.قلم شما و حوادثی که خلق کرده بودید برای رمانی با این ژانر بسیار جذاب بود و فکر می کنم با برطرف کردن اشکالات، رمانتون یکی از خوب های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های این چنینی سایت باشه.
    موفق باشید.


    عضو آزمایشی شورای نقد

    0ih8_photo_2017-06-26_13-50-43.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا