نقد رمان معرفی و نقد رمان تلقین|miss-shadow کاربر انجمن نگاه دانلود

miss_shadow

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/07
ارسالی ها
86
امتیاز واکنش
1,846
امتیاز
326
سن
30
رمان : تلقین
نام نویسنده : miss_shadow کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر:عاشقانه
نام ناظر تایید کننده : کآف جانا-

خلاصه :موجودیت در یک نقطه تمام میشود , ممکن است این نقطه پایان زندگی,پایان خوشحالی, و حتی پایان انسانیت باشد,انتخاب ماست:نقطه چین یا نقطه پایان
زندگی دگرگون شده یک دختر به واسطه ی یک پیوند


با سلام
سپاس از همه ی تشکرها , تایپیک نقد رمان هست و خوشحال میشم نقد و نظراتتون رو درباره ش بدونم.

لینک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671
    به نام خدا

    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد


    36598
     

    آیرین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    87
    امتیاز واکنش
    286
    امتیاز
    246
    سلام ...
    ممنون از رمان زیبات
    درنا خیلی تنهاست خیلی هیچ کسی رو نداره تااز خطرات نجاتش بده
    پدری که هنوز معلوم نیست چرا هیچ وقت نخواسته ببینتش
    و مادری که به نظر پشیمون میاد اشک می ریزه اما بازم مادری کردن بلد نیست شایدم برای کمند بلد باشه ولی برای درنا هنوزم کم می گذاره
    مثل موقعی که به اسم افرا خونه استادش رفت و شب مادرش هیچ زنگی نزد ببینه کجاست مردست زندست
    باید فرید و مادرش حداقل یه اخطار می دادند که کاوه خونه تنهاست و خودشون نیستند اون هم کاوه دخترباز
    چطور مادریه که یه درصدم احتمال نداد ممکنه دخترش از خونه افرا برگرده :aiwan_lighght_blum::aiwan_lighght_blum:
    حالا فرید ناپدریه توقعی ازش نیست اما مادرش که کاوه دخترباز رو می شناسه نمی شناسه چقدر بی خیاله
    فقط کاش اتفاقی برای درنا نیفته و درنا بتونه فرار کنه در غیر اینصورت هیچ وقت مادر و پدرش قابل بخشیدن نیستن:aiwan_light_girl_cray:
    امیدوارم درنا فرار کنه واقعا گـ ـناه داره :aiwan_lipght_blum::aiwan_lipght_blum::aiwan_lipght_blum::aiwan_light_cray::aiwan_light_cray::aiwan_light_cray:
    موفق باشی :aiwan_light_heart:
     

    آیرین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    87
    امتیاز واکنش
    286
    امتیاز
    246
    سلام ....
    خونه مادرش شاید براش جای امنی نباشه اما اعتماد کردن به غریبه ها هم سخته هر چند که استادش به نظر میاد اونقدر با شخصیت هست که از شرایطش سوءاستفاده نکنه افرا هم که کلا با رفت و آمد با همچین آدمایی و راه دادنشون به خونش بزرگترین حماقت ها رو داره می کنه ولی اگه من بودم با وجود تمام بی مهری مادرم بهش می گفتم چه اتفاقی افتاده تا فکری به حالش بکنه مگه تا کی می تونه توی خونه استادش باشه چند روز چند ماه بالاخره که باید یه روزی بره :aiwan_light_heart:
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    ~~به نام خالق قلم~~
    نقد رمان 'تلقین'
    روز به خیر؛
    نقد کاملی بر اساس رمان ارائه شده اتون داشتم و به ثبت می رسونم.


    عنوان:
    واژهء "تلقین" از القاء میاد، و به معنای باورپذیری غلط(خود فریبی). یعنی چیزی که نیست، یا این که بودنش حتمی نیست رو به به خودمون باور بدیم. در وهلهء اول، خواننده بدون خوندن ژانر یا خلاصه، به این پی می بره که این رمان پلیسیه! تلقین یه واژهء کوتاه و پر معناست و هزار و یک ژانر رو می تونه پشتش مخفی کنه که واضح ترینشون همین پلیسی بود.
    در بعضی رمان ها، اگر دیده باشین، اسم رمان بسته به امضای آخر نویسنده ست، یعنی تو صحنهء آخر رمان، یه اتفاقی بیفته و خواننده تازه بفهمه که چرا این اسم برای این رمانانتخاب شده! احتمالا رمان شما هم از اون دسته ست، چرا که تا الان سخنی از تلقین و باور غلط نشده و نمی شه تشخیص داد که این عنوان با سیر و موضوع داستان هماهنگ بوده یا خیر. اما عنوان جذابیه و می تونه قشنگ باشه!

    ژانر:
    شما نوشتید "عاشقانه"، تمام!
    نوشتن نگـاه دانلـود، تنها در یک ژانر، خواهان مهارت بالاییه. یعنی تنها موضوع رمان شما عاشقانه ست؟ هیچ موضوع دیگه ای نداره؟ غمگین، خنده دار، اجتماعی، ... ژانر اجتماعی می تونه به عنوان یه ژانر برای رمان شما باشه؛ شما تو رمانتون به یکی از معضلات جامعه پرداختین، خب اجتماعی هم یعنی همین. پس بودن این ژانر الزامه. من کار ندارم داستان چیه، ولی فضایی که داستان درش جریان داره، خونهء پدرخوانده و خواهر و برادر های ناتنیه و این موضوع همین حالا حسابی بین مردم رواج داره. فرزندان طلاق، بچه هایی که دلیل جدایی والدینشون رو نمی دونن و بینشون دو دوتا چهار تا می کنن و ...
    به نظرم حضور ژانر اجتماعی و عاشقانه در کنار هم می تونه بهتر باشه..
    همچنین، لحن رمانتون کاملا تلخ بود، یه احساس بد و منفی به خواننده وارد می کرد که از قشنگی های رمان بود، ولی باید در ژانر ها از این هم یاد می کردین! "درام"، به نظرم ژانر مناسبیه.
    و باز هم از اون جایی که یک سری مسائل کلیدی در رمان مخفی هستند، باید به ژانر "معمایی" هم اشاره می کردین. این بستگی به خودتون داره، نویسنده شمایین و شما بهتر رمانتونو می شناسین، در حد یک پیشنهاد بود.
    در کل، اضافه کردن ژانر اجتماعی و درام به ژانر رمانتون الزامه و معمایی اختیار.
    از این به بعد برای رمان های آینده اتون، با چشم باز تری ژانر ها رو انتخاب کنین و فقط به موضوع کلی رمان نگاه نکنین!


    خلاصه:
    خلاصهء شما، تا حدود زیادی شبیه به مقدمه بود. ضمنا، این متن کپی شده ست! قدرت نویسنده باز می گرده به این که عزت نفسش رو حفظ کنه و خودش تمام متن های رمان رو بنویسه. این متن مابین اون تکست هایی که بین ملت دست به دست می شه معروفه و فکر می کنم حرف یکی از بزرگان باشه چون ریشهء عمیقی ر ذهن ایجاد می کنه.. می تونستین ازش به عنوان مقدمه استفاده کنین تا خلاصه، نوشتهء زیباییه.. ولی خلاصه؛ شما در یک جمله فقط گفتین زندگی دختری به واسطهء یک پیوند دگرگون می شه، و دیگه هیچ اشاره ای به هیچ چیز نکردین!
    رمان یک متن بلند بالاست و نیاز به خلاصه داره. در خلاصه، باید به یک سری مسائل که مغز خواننده رو به عمل بگیرن اشاره بشه و در مقابلش، نباید اون قدر طولانی باشه که پرده از کل راز ها برداره و رمان خلاصه شده رو تحویل خواننده بده! بهتر بود چیزی بنویسین، که هم از نظر جذب مخاطب موفق باشه، هم قوانین در اون رعایت شده باشه!

    جلد:
    رمان شما هنوز جلدی نداره، اما چند پیشنهاد دارم برای انتخاب زیباتر و مناسب تر جلدتون؛
    یکی این که با توجه به موضوع غمگین و تلخ رمان، از تم رنگ های تیره استفاده کنین، اما فقط الوان تیره باشند و نیازی نیست که حتما سیاه و سفید باشه. تم هایی تو مایه های زرشکی تیره، یا قهوه ای، یا سبز تیره یا آبی؛ بالاخره تیره باشه حالا بسته به سلیقهء خودتونه، ولی تا حد امکان سعی کنین سیاه و سفید نزنین، چرا که موضوع اصلی رمان شما عاشقانه ست و سیاه و سفید تقریبا جو رو ترسناک یا تراژدی نشون می ده و برای رمان شما مناسب نیست.
    برای تصاویر، به نظرم عکسی از یه دو راهی خوبه که یه اشاره ای هم به تلقین و باور های غلط داشته باشه. حالا بازم به سلیقهء خودتون، اما به خاطر داشته باشین که جلد یکی از چهار بخش اصلی رمانه، و باید صبورانه براش وقت گذاشت. حتما تصاویر جلد و فونتی که برای نوشتن نامرمان استفاده می شه رو با دقت انتخاب کنین و مواظب باشین با موضوع و نام رمانتون همخونی داشته باشه!

    شروع رمان:
    "صدای زنگ موبایل بلند شد,اعتنایی نکردم و مجددا به صفحه تلوزیون زل زدم.
    -نمیخوای جواب بدی؟
    -نه
    -چرا؟
    -چون میدونم چی میخواد بگه.
    -جواب بده گـ ـناه داره,
    پوزخندی زدم
    اخه اون میدونه گـ ـناه چیه
    -تو قدرشو نمیفهمی,هرچقدم که واست کم بزاره بازم مادرته"
    ملاحظه کردین، بیشتر قسمت ابتدایی رمان رو دیالوگ ها و گفت و گو ها تشکیل می دادن؛ خوب بود، چه بسا اگه ویرایش بشه، قشنگ تر هم بشه. برای مثال، از خط دوم یهو یکی گفت "نمی خوای جواب بدی؟"، خب، کی اینو گفت؟
    رمان با نبض محکمی شروع شد، و از اون جا به بعد آروم آروم فروکش کرد و یه سیر هموار رو در پیش گرفت. شروع رمان شما متفاوت نبود، ولی بد هم نبود؛ به طور کلی می شه گفت برابر بود با ادامهء رمان.

    ایده:
    "فرزند طلاق و تنهایی هاش" کلی ترین موضوعی بود که به چشم می خورد. داستان هم راجع به دختری بود که نمی دونست پدرش چرا ازش سراغی نمی گیره و از مادرش دلگیر بود.
    به طور کلی، موضوع جذابی بود به خاطر این که عشق و عاشقی غمگینی هم چاشنیش کردین، ایدهء خوب و تا حدود زیادی جدیدی بود و در ایده پردازی موفق بودین؛ ایدهء پرطرفداریه!

    سیر:
    سیر رمان شما بسیار سریع بود! جا به جایی اماکن خیلی سریع صورت می گرفت و خواننده بعضی جاها گیج می شد. رمان، به داستانی می گن که تمام جزئیاتش -حتی بی اهمیت ترینشون- بیان شده باشه، در همون پستی و بلندی و هیجان داشته باشه، بسته به موضوعش جاهای مختلف احساسات مختلف رو به خواننده انتقال بده؛ وقتیرمان به این سرعت پیش بره، شما فکر کن کی می رسی به تک به تک این موارد رسیدگی کنی؟
    سیر یک "رمان" باید کش دار باشه و علنا بالا و پائینی داشته باشه. پیداست، سعی کردین یه جاهایی رو هیجان انگیز کنین، اما موفق نبودین، بود. مثلا جریان دیوونگی کاوه یا موقعی که زده بود ماشین امیری رو پنچر کرد؛ هیجان انگیز بود "برخی جاها"، جا داره روی سیر رمان هم کار کنین. آهسته تر، آهسته تر! پیشنهاد می دم از این به بعد برای رفع این مشکل، مابین دیالوگ ها بیشتر بنویسین، یا این که وقتی وارد فضای جدیدی می شین بیشتر راجع بهش صحبت کنین، از افکار شخص اصلی بیشتر صحبت کنین، هیجان لحن رو بالا ببرین؛ مطمئنا موفق می شین!

    شخصیت:
    عناوین منتخب افراد، کاملا مناسب سنشون بود، آفرین!
    رفتار افرا، به یک دختر ۲۱ ساله نمی خورد. بعد هاش خوب شد چون واقعا فشار های زیادی رو تحمل می کرد، ولی اوایلش به نظرم بی خودی ساز مخالفت می نواخت. مثلا مادره که قرار نیست به پای دختره بسوزه و ازدواج نکنه که..!
    شخصیت اصلی، یک دختر تنهاست که از شدت تنهایی و گوشه گیری، دیدگاهش نسبت به همه و همه منفی شده. از جنس مذکر بدش میاد. زبون تلخی داره و تحملش کار هر کسی نیست.
    در اطرافش، دختر زود باوری به نام افرا، پسر روانی ای به نام کاوه، استادی با سطح علمی بالا و مادرش که می خواست برای دخترش دلسوزی کنه ولی دختره بهش راه نمی داد، نزدیک ترین افرادی بودن که با دختر رابـ ـطه داشتن. عملکرد خوبی در شخصیت پردازی داشتین؛ ولی چند نکته دیدم؛
    یا رفتار امیری و شرطش، اصلا به ژست و موقعیتش نمی خورد. البته من حدس می زنم که امیری چیز هایی راجع به درنا می دونه که چنین شرطی گذاشته؛ وگرنه که این شرط اصلا عاقلانه نیست..!

    توصیفات:
    توصیف شامل اماکن، چهره ها، احساسات، حوادث، حالات، حرکات و ... می شه.
    در این بخش، ضعیف عمل کردین! هیچ یک از اماکن، کوچک ترین توصیفی نداشتن. چهره ها و احساسات دیگر افراد، اصلا خوب توضیح داده نشده بودن! حوادث هم همین طور. لباس ها نیز..
    هویداست که قلم اولتونه و با یکی دو بار نوشتن نمی شه روی خطا ها سرپوش گذاشت؛ چند پیشنهاد می دم، اگه از این به بعد رعایت کنین خیلی رمان جذابی از آب در میاد!
    *اماکن:اول این که اون مکانی رو که درنا درش حاضره رو، نه ریز به ریز، ولی کامل توصیف کنین.
    " وارد دفترش شدم؛ یک اتاق حدودا ۲۴ متری، با پنجره ای که رو به مشرق گشوده می شد. یک کمد چوبی، سراسر از کتب علمی و حقوقی! آدم خرخون! یک میز و صندلی اداری و سیستم کامل رایانه رویش، و چندین برگهءسوال که احتمالا از آن دیگر دانشجویان بود..."
    *چهره ها: برای لباس ها و چهره ها و حوادث و حرکات هم همین طور. مثلا وقتی می خواد لباسی تنش کنه، بگن چه رنگیه یا چه مدلیه.. مثل توصیف اماکن، اما نه اونقدر ریز ریز...
    *احساسات: و اما برای احساسات؛ نویسنده ای قویه که با شخصیت رمانش ارتباط برقرار کنه و خودش رو به جای اون قرار بده و احساساتش رو دست و دلبازانه به خواننده توضیح بده. در این رمان مخاطب حسی جز تنفر و بدبینی و بدبختی از سمت شخص اصلی دریافت نمی کنه و این آزار دهنده ست! پیشنهاد می کنم خودتون رو جای شخص اصلی بذارین، نتونستید، از چند نفر بپرسین، "اگه این اتفاق واسه ات بیفته چی کار می کنی؟ چه احساسی داری؟" از همین تمرینات ریز ریز و کوچیک، می تونین به مقدار زیادی پیشرفت کنین!

    دیالوگ ها و مونولوگ ها:
    بهتره رو دیالوگ های رمانتون بیشتر کار کنین. حرفایی که شهاب امیری می زنه، یا حتی اعمالش، چندان با موقعیت و سنش نمی خوره؛ کمی تغییرات نیاز داره که بهترش می کنه. صحبت های افرا هم همچنین، اوایل خیلی پوزخند می زد و خیلی از همه چی ناراحت می شد و افکار جور واجور می کرد.. باقی افراد خوب بودن، فقط این دو نفر..!
    بیشتررمان شما رو دیالوگ تشکیل داده و خبری از مونولوگ آن چنانی نیست. مونولوگی که دست نویس نویسنده باشه، به یادگار می مونه! از صفحهء ۵ به بعد، خیلی قشنگ تر و بهتر شدهرمان..

    نثر و زاویهء دید:
    نثر رمان ناپایدار بود؛ جاهایی رسمی، و جاهایی عامیانه. البته بیشترش عامیانه بود، ولی خب رسمی هم بود بینش. شما باید انتخاب کنین؛ یا عامیانهء کامل، یا ادبی کامل! دو تا با هم نمی شه مگردر دیالوگ ها که اون بحثش جداست.
    زاویهء دید مناسبی رو انتخاب فرمودید. دیدگاه افرا درسته کمی منفی، اما طوری بود که تمام اتفاقات دور و بر خودش میفتاد و این انتخاب صحیحی بوده..!

    ایرادات نگارشی:
    **سطر هشتم و نهم پست اول،
    "پوزخندی زدم
    :
    -آخه اون می دونه گـ ـناه چیه؟
    باید علامت نقل قول رو می ذاشتین! و باید آخر جمله علامت پرسشی رو هم می ذاشتین!
    **سطر یازدهم پست اول، بهتره به جای "
    دستمو، رنگو ..." از "دستم رو، رنگ رو ..." استفاده کنین که کلاس متن رو بالا ببره. ولی در کل، این شیوهء نگارش غلطه، درخواست اصلاح از نویسندهء گرامی!
    **سطر اول الی آخر رمان، به خوبی از علائم نگارشی استفاده نکردین. متون کاملا بی روحن. این یه نقطهء منفیه و باعث دفع مخاطب می شه. از این به بعد مراقب باشین، و از علائم نگارشی فارسی و مناسب استفاده کنین.
    **سطر هفدهم پست اول، نوشتن واژه های "
    ن، ک، ب ..." غلطن! شکل صحیح رو کامل بنویسین! "نه، که، به ..."
    **پیشنهاد می کنم دیالوگوهای پست اول و دوم و سوم رو ویرایش کنین و با علائم نگارشی بنویسین، یا پست 12، یا پست 43، 44 ، 46 ، 51، 38. با افزودن علائم نگارشی اصلاحشون کنین و متن رو طوری بنویسین که پیدا باشه الان کی این حرف رو زد!
    **بهتره ما بین جهش های مکانی و زمانی رمانتون، این سه ستاره
    *** رو بذارین که اشتباها خواننده از ادامهء متن قبل نخونه!
    **وقتی هنوز بندی به اتمام نرسیده، هنوز جملاتش به هم ربط دارن، نباید برین خط بعدی! اصول پاراگراف بندی رو رعایت کنین از به بعد.
    **کلماتی مانند "
    اشکام، کتابا، کفشا و..." بهتره اصلاح بشن و به جای الف، "ها" رو به طور کامل بنویسین.
    **کلماتی مثل "
    میدوم، میخواند و..." باید "می دوم، می خواند و..." نگاشته بشن! از این به بعد رعایت کنین.
    **طرز نوشتن "
    خاستن"تون، در سراسر رمان غلط بود! "خاستن، خابیدن و.." رو به صورت "خواستن، خوابیدن و.." می نویسند. از این به بعد رعایت کنین!
    **مصوبات جدید فرهنگستان رو اگر مطالعه بفرمائین، می بینن کلمات سرهمی مثل "
    هیچوقت، درحالیکه و.." جدا شدن و شدن "هیچ وقت، در حالی که و..".
    **سطر ششم پست سوم، "
    یم تاکسی گرفتم و..." غلطه، "یه تاکسی گرفتم و...".
    **قرصی که ذکر کردین "
    بروفن"، در اصل "پروفنه"؛ اگر می خواین بگین کاوه معتاد شده، بهتره می گفتین مرفین، چون اون خیلی قوی تر از پروفنه..
    چنین اشتباهاتی اکثرا تایپی بودن، تا صفحهء پنجم غلط ها کم تر شدن، اما بازم هست. زین پس با دقت بیشتری بنویسین.


    باور پذیری:
    یکی از ایرادات باور پذیری رمان شما این بود که امیری چطور، چطور تونست چنان شرطی بذاره برای دختره؟ یا اصلا چرا به دانشجویی که یک ماه سر کلاس حاضر نشده و غیبتش رو هم موجه نمی کنه، شانس دوباره می ده؟ چرا اون موضوع رو انتخاب کرد برای تنبیه دختره؟ این رفتار ها، از یک مرد تحصیل کرده خیلی عجیب نیست؟

    در کل رمان، رمانی با موضوع پرطرفداری بود؛ ولی چه بسا که اگر تغییر کنه و ویرایش بشه، زیبا تر هم بشه!
    براتون آرزوی موفقیت در تمام مراحل زندگی رو دارم، دوست دارم شاهد آثار زیباتون در آینده باشم :aiwan_light_blumf:

    'عضو آزمایشی شورای نقد انجمن نگاه دانلود'
    103442
     
    آخرین ویرایش:

    zahra.sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/06/09
    ارسالی ها
    372
    امتیاز واکنش
    5,876
    امتیاز
    531
    محل سکونت
    ابادان
    به نام خدای بی کران اسمان ابی
    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تلقین بر اساس پست های ارسالی
    با سلام خدمت نویسنده عزیز

    اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    تلقین کلمه ای است که حالت اجبار را به نمایش میکشد. یعنی شخصی سعی می کند بر خلاف واقعیت چیزیی را برای خودش تفهیم و نشان دهد. همچنین این اسم ژانر عاشقانه را به نمایش میکشد ولی این تک واژه که شما برای نام رمانتان انتخاب کردید حالت گنگ و معمایی داردخیلی محتوا های جدا گانه را میتواند در خود پنهان کند. برای مثال میت اند این را به خواننده بفهماند که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    درباره دختر یا شخصی که عاشق کسی نیست ولی به خودش تلقین میکند که این عاشق شخصی است و او را دوست دارد.
    تا الان در محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما چیزی به چشم نخورد که به تلقین و القا و اجبار ربطی داشته باشد بهتر است بین محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در ادامه پیوستگی ایجاد کنید.
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما جلدی ندارد و باید یک جلد زیبا برای رمانتان قرار دهید( به کمک طراح)
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما اگر ترکیب از رنگ های سرد و گرم یا تیره و روشن باشد که هم ژانر عاشقانه و هم حالت غم و اندوه را به نمایش بکشد، با محتوا رابـ ـطه برقرار میکند. همچنین تصاویری که برای جلد انتخاب میکنید میتواند در پیرو موصوع طلاق و فرزند و... باشد.
    ژانر:
    شما برای رمانتان ژانر عاشقانه را انتخاب کردید و این ژانر میشد در رمانتون مشاهد کرد ولی داشتن و نوشتن تک ژانر چندان مناسب نیست در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما موصوع بچه های طلاق و مشکلاتشون بیان شده بود پس جا داره که به ژانر هاتون اجتماعی رو هم اضافه کنی
    ژانر درام و معمایی هم ژانر هایی هستند که در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما به چشم میخورد و میتونید این ها رو هم اضافه کنید.
    خلاصه:
    خلاصه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در اصل متنی بود که به قلم خودتون نبود و این چندان مناسب نیست شما حداقل اگرمیخوین که این متن در خلاصتون بمونه شایسته تر که نام نویسنده متن رو ذکر کنید ولی بهتر اینه که خودتو با استعداد و قلم خودتون متنی مناسب خلاصه بنویسید البته این متن انتخابی شما بیشتر مناسب مقدمه بود و اگر میخواین شعر یا جمله ادبی و یا عارفانه ای رو در خلاصتون قرار بدید بهتر بعد از اینکه خلاصه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو بیان کردید اون رو بنویسید یا لابه لای اون. خلاصه باید یک محتوا کلی از متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به خواننده ارائه بده و نقاط مبهم و گنگی هم باقی بزاره و برای این امر تنها یک جمله کفات نمیکنه.
    مقدمه:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما مقدمه ندارد بهتر یک شعر دکلمه متن زیبا رو برای مقدمتون انتخاب کنید تا قلمتون رو به رخ بکشید.
    شروع: شروع نگـاه دانلـود بسیار مهم است ولی متاسفانه شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    چندان خوب نبود . شما در همان اول سیری از مشکلات رو روانه داستان کردید و هیچ توضیحی برای اون ها ندادید. همچنین در گفتگو های بین شخصیت ها تقریبا موصوع کای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو لو دادید و نقطه مبهم خاصی نگذاشتید. شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما میتوانست بهتر باشد.
    غلط های املایی و علائم نگارشی
    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما غلط های تایپی و نگارشی به چشم می خورد. بهتر از که این ها رو اصلاح کنید تا رمانتون از سطح کیفی خوبی برخوردار شود.
    نوشتن واژه های "ن، ک، ب . اشتباه هستن و باید ان ها رو کامل بنویسید
    ن...نه
    ینی....یعنی
    ی...یه....یک
    درشو ....قدرش رو
    خاستن....خواستن
    خابیدن....خوابیدن
    تو قدرشو نمیفهمی .....تو قدرش رو نمی دونی.
    کلماتی مثل هیچوقت، درحالیکه رو باید از هم جدا بنویسید.
    هیچ وقت ... در حالی که
    علائم نگارشی
    پست اول . ، به درستی استفاده نشده است.
    از علامت نگارشی ؟ در اخر جملات پرسشی استفاده کنید
    توصیفات:
    توصیف چهره:
    توصیف چهره در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما کم بود در بعضی جاها سعی می کردید به طور تدریجی توصیف کنید ولی در اون موفق نبودید در کل نتونستید چهره شخصیت هاتون رو به خوبی توصیف کنید و این بر شخصیت پردازیتون هم اثر گذاشته است.
    توصیف مکان:
    مکان های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما هیچ توصیفی نشده اند و خواننده نمیتونه اون ها رو تصور کنه. شما میتونید مکان هایی مثل اتاق ها دفتر کار دانشگاه و... رو توصیف کنید تا خواننده بتونه بهتر با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما ارتباط بر قرار کنه
    توصیف احساسات و حالات:
    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما خواننده تنها حس های منفی مثل شکست ،تحقیر ترس و نفرت رو احساس می کرد و این موضوع ناخوشایند است و باعث زده شدن خواننده میشه. گاهی نیاز که شخصیت در اوج بدبختی هاشم یه سکانس شاد و انرژی مثبت داشته باشه.
    دیالوگ و مونولوگ:
    دیالوگ های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در بعضی جاها اصلا مشخص نبود که متعلق به چه کسی است و این باعث گیج شدن خواننده و مبهم شدن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می شود.
    دیالوگ خاصی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما نبود که بتونه در ذهن خواننده ماندگار بشه همچنین مونولوگ های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما هم کم بودن و بهتر که بیشتر توصیفات و در غالب مونولوگ جای دهید.
    شخصیت پردازی:
    متاسفانه شخصیت پردازی شما خوب بود ولی در جاهایی ضعف داشت وچندان بر روی افرادتون مانور ندادید. شخصیت هایی مثل کمند یا افرا و مادرش و.... خیلی کسای دیگه که خیلی چیز هاشون مثل چهره تاریخچه خانواده اخلاق و چیز های دیگشون به طور شفاف بیان نشد و اشکالاتی در اون ها وجود داشت.
    مثلا درباره ناپدریش و کمند و کاوه شخصیت پردازی خوبی نداشتید.
    رفتار افرا مناسب یک دختره ۲۱ ساله نبود و بعد ها در روند
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به مراتب بهتر شد.
    رفتار امیر و شرطی که گذاشت اصلا به موقعیت اجتماعیش و اخلاقش نمی خورد

    نثر:
    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در بعضی جاها عامیانه و در بعضی جاها کتابی بود. بهتر تمام متن را یکسان سازی کنید. البته توجه کنید که دیالوگ ها باید محاوره ای باشند.
    زاویه دید:
    زاویه دید انتخابی شما اول شخص است که این مناسب
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شماست و توانستید با این زاویه دید رمانتان را به خوبی بیان کنید.

    سیر:
    سرعت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما بالا بود،، موضوعات سریع بیان می شدند، جابه جایی مکان زیادی در اون به چشم میخوره که باعث گیج شدن خواننده میشه بعضی جاها هم پرش هایی داشتید خیلی چیز ها رو توضیح ندادید مثل پست ۶ و۷ که انسجامی بینشون به چشم نمیخوره.
    شما میتونید بین قسمت هایی که پرش مکان و زمان دارید سه ستاره بگذارید تا اشتباه نشه.
    فراز و فرود های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو رعایت نکردید و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ریتم یکنواختی رو در پیش گرفته مثلا میتونستید روی موصوع دیوانگی کاوه مانور بیشتری بدید و هیجان بیشتری ایجاد کنید.
    باور پذیری:
    مشکلی که باور پدیری
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما داشت این بود که یک استاد دانشگاه برای دانشجوش این شرط رو بزاره و خلاف قوانین دانشگاه رفتار کنه.
    ایده:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما درباره دختری بود که پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و دختر داشتان نمی دونست چرا پدرش اون رو دوست نداره و ترک کرده. این موضوع در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها زیاد به چشم نمیخوره پس میتونیم بگیم یک موضوع جدیده که مشکل اجتماع کنونی ما هست. ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما خوب است و میتواند به یک موضوع جذاب تبدیل بشه.
    با ارزوی موفقیت برای شما.
    قلمتون پایدار
    متنتون جاودان.
    منتقد ازمایشی شورای نقد نگاه دانلود

    103442
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا