نقد رمان معرفی و نقد رمان خاندان افسانه ای | ELviRA کاربر انجمن نگاه دانلود

Բ໐ՐງēԵ๓Ēຖ໐Ե

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/09
ارسالی ها
2,059
امتیاز واکنش
16,497
امتیاز
696
سلام! خوبین دوستان؟
صفحه ی نقدرمان خاندان افسانه ای رو زدم-بالاخره شاخ غول رو شیکوندم-انتقادات , پیشنهادات و نظراتتون رو راجب رمانم بگین
من ادم با جنبه ایم و زود ناراحت نمیشم-این سوسول بازیاچیه دیگه؟-پس بی رودروایسی بهم بگین!
تا حدالمقدورتاثیر میدمشون!!!
این اولین رمان من در انجمنه و مطمئنا مشکلاتی داره که من دوست دارم شما خواننده های گرامی بگین تا انشالله تو رمانای بعدی تکرار نشن و من بیشتر با ذائقه های شما دوستای گل و بلبل خودم اشنا بشم
پس خواهشا نظراتتون رو بهم بگین!!
********

نام رمان=خاندان افسانه ای (خاندان خودمه من تایید میکنم افسانه ای هستیم)
نام نویسنده= ELviRA (منو میگه ها نمردیمو نویسنده هم شدیم)
ژانر رمان=عاشقانه،کمدی،غمگین،پلیسی،تخیلی و هیجانی،فانتزی


خلاصه=(خاندان بزرگ رادفر پیشینه ای دورو دراز دارد.خاندانی که در آن مقررات سفت و سخت در حال اجرا هستند.کاوه رادفر در این خاندان به قول قدیمی ها وصله ای ناجور است و کیان رادفر از او ناجورتر.اما بنا به دلایلی هیچ کس مخالفتی با خواسته های غیر معقولانه ی او ندارد.بنابراین نوه های کوروش خان بزرگ تصمیم میگیرند سر از کار کاوه و سه تفنگدارش (پرهام و کیان و سروش)در بیاورند گروه تجسس یازده نفره ای از نوه های کوروش خان تشکیل میشود تا سر از کار این چهار بشر نادر خصوصا کاوه در بیاورند طی این تجسس حقایقی مشخص میشود که هرگز نباید معلوم میشد. بهتر است این را بدانید این خاندان علاقه ی خیلی زیادی به کاوه دارند ولی با کنجکاوی و جستجو تیم تجسس عشق و نفرت های زیادی رخ میدهد که خواندنشان خالی از لطف نیست. مطمئنا داستان های جاسوسی و تفتیش دعواها و کل کلها اشک و خنده های این خاندان داستان جالبی مشود.)

^*^اینم جلد رمانم که زحمتشو فاطمه ی گلم کشیده^*^دستش درد نکنه^*^
14336

!به خاندان افسانه ای خوش اومدی!
اینم لینک رمانم:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

در ضمن از گذاشتن پست های اسپم خودداری کنین:aiwan_lightsds_blum:
منم خودداری می کنم!!!
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Nasimrah

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/28
    ارسالی ها
    192
    امتیاز واکنش
    2,585
    امتیاز
    458
    محل سکونت
    تهـران
    سلام عزیزم
    همونطور که قول دادم چندتا پست اول رو خوندم و بقیه رو هم لایک کردم تا یادم باشه حتما در اصرع وقت بخونمشون و اینکه هم منتظر نقد اصلی و یا همون دوره دوم نقد هستم که سنگ تموم بذارم...
    راستشو بخوای از اون جاش که اون دوتا دیوونه رو به روی هم نشسته بودن مسابقه گذاشته بودن خوشم اومد،خیلی خوب فضا رو توصیف کرده بودی و اینکه از شیوه نوشتنت خیلی خوشم اومد در عین حال اینکه جو مسـ*ـتانه و وحشتناک مانند بود اما جملات رو جوری با رعایت قوانین گرامری کنار هم چینده بودی که نه مشکل ادبی داشت نه لغتی و واقعا هم حس رو انتقال می کرد راستش تا اخر پست هفتم بیشتر نخوندو امیدوارم با بیشتر خوندن ام بتونم بهتر نظر بدم...
    اها راستی این متن های کوتاه اول و اخر پستات جالبن،ادمو جذب میکنن راسی یکم فونت رو کوچیک تر کن...من با گوشی خوندم خیلی بزرگ بودن فونت های پست اول فک کنم تو با لپ تاب نوشتی برا همین اونجا اندازه بوده...سریع پونزده تا پست رو بزن منتظرم ببینم بقیش چی میشه
    موفق باشی و ممنونم
     

    Բ໐ՐງēԵ๓Ēຖ໐Ե

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    2,059
    امتیاز واکنش
    16,497
    امتیاز
    696
    سلام اجی عزیزم
    خیلی ممنونم ازت که رمانم رو میخونی وبازم ممنونم از نقد قشنگت بازم پیشنهاد و نظراتو راجب رمانم بگو
    خوشحالم میکنی و تو اولین نقد کننده ی منی
    و راجب اندازه ی فونتم باید بگم که من با کامپیوترم و اینجا فونته اندازس از این ریز تر چشمای نیمه کورم-شمارش سه هست-دیگه هیچی رو نمیبینه والا
    تمام سعیم رو میکنم تند به پونزده برسونمش و موفق باشی گلم
     

    Sara_Honey

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    112
    امتیاز واکنش
    1,457
    امتیاز
    336
    سن
    28
    سلام به دوست خوبم...
    خب اومدم که اولین نقد کننده رمانت باشم... پس بسم الله.
    به نام یزدان پاک
    رمان خاندان افسانه ای رمان اولته و به عنوان کسی که خودشم رمان اولشو داره مینویسه میگم که حالا حالا ها جا داره روی خیلی چیزا کار کنی... پیشرفت فقط با پشتکار و همت به دست میاد پس از قلمت دست نکش و هر روز آبدیده تر و پخته ترش کن... از بیان ایده هات هرچند عجیب و بیگانه نترس و مرزی برای خیالاتت تداعی نکن... الگو بگیر ولی تقلید نکن تک باش و بدرخش حتی اگر مخالفت دیدی...
    و درباره ی نقد:
    قدم به قدم نقدش میکنم...
    اول اسم رمانت:
    اسمش کاملا با محتواش مچ شده و این یه نکته مثبته... خاندانی که ویژگی هاشون افسانه آیه و این جذابه.
    محتوا:
    هنوز زوده بگم چون توی بعضی رمانت تا آخر رمان با یه تصور میری بعد با پرده برداری از خیلی چیزا انگشت به دهن میمونی پس من تا نقطه اوج رمانت صبر میکنم و این قسمت رو اونجا نقد میکنم...
    شخصیت ها:
    خب من که از کاوه و کیان و نیلوفر خوشم اومده پس بذار بگم از دید من اینا چطورین...
    کاوه: یه شخصیت مرموز و پر ابهام که داستان باهاش جلو میره... یه جور محور مانوره و زندگیش معمای اصلی داستان...
    کیان: کسیه که نقش آدم عاقل داستان رو بازی میکنه و همیشه همراه کاوه ست و هواش رو داره ولی مجبورش نمیکنه کاری رو بر خلاف میلش انجام بده
    نیلوفر: خب این یکی به عنوان سر دسته منافقین قد علم میکنه... خخخخ... منظورم اینه که یه رگه دیووانگی و کنجکاوی رو با هم داره و فکر کنم قراره حسابی جلوی کاوه در بیاد حالا چجوریشو نمیدونم...

    نکات دیگه:
    خب قبلا هم به خودت گفتم کنترل این همه شخصیت توی یه رمان کار هر کسی نیست و تهش همون یکسان و شبیه به هم درمیان ولی کار تو این زمینه تا آنجایی که من خوندم مشکلی نداشته و تفاوت بین شخصیت ها رو میشه کاملا حس کرد... امیدوارم همینطور ادامه بدی...
    با امید موفقیت روز افزون دوستدار تو
    Sara Honey
     

    Բ໐ՐງēԵ๓Ēຖ໐Ե

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    2,059
    امتیاز واکنش
    16,497
    امتیاز
    696
    و خیلی ممنون از نقد زیبات و خیلی خوشحالم کردی با حرفات و از خدا میخوام یه قدرتی بده به من که تا تهش به دلخواه شما دوستان این داستان طولانی رو ادامه بدم
    دوست دار تو نیلوفر
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    27
    سلام عزیزم
    فکر کنم من دومین نقد کنندم ( هرچند از نقد چیز زیادی نمیدونم 25r30wi)

    اسم رمانت *خاندان افسانه ای*
    اولین بار با دیدن *خاندان افسانه ای * یه رمان با ژانر تخیلی به ذهنم اومد
    ( البته خودت هم گفتی توش بخش های تخیلی هم هست ولی من کلا ذهنتیم یه تخیلی پررنگ بود ) ،
    یه خاندان مرموز و عجیب و 100 در 100 افسانه ای
    ولی با خوندن چند پست اول رمانت متوجه شدم این بهترین اسمی بود که می تونستی رو رمانت بذاری

    گفتی این رمان اولین کارته و بگم تبریک باا اینکه اولین کارته ، حرفای اول و آخر هر پستت نشون از اعتماد به نفس بالاته و این یه نشونه عالیه برای یه نویسنده تازه کار که به تازگی وارد این محیط شده ( امیدوارم تا آخرش هم همینطور بمونه ، چون مطمئنا نقد و انتقادات خوب و بدی در انتظار یه نویسنده هست )

    مقدمه رمانت :campe545457on2:واقعیتش تا اینجای داستان نفهمیدم ربطش دقیقا چیه !(کلا با این قسمت خودم مشکل دارم)
    توصیف فضات خوبه ، مخصوصا پارتی کاوه اینارو خوب توضیح دادی
    قسمتی که اتاق نیلو رو توصیف کردی به نظرم یکمی زیاد شده Hanghead
    قلمت و عامیانه و روون نوشتنت یه نکته ی قوی و خوبیه برای جذب خواننده :aiwan_light_biggrin: و همچنین شیطنتای بچگی و تیم نجسسی که برای رو به راه کردن و کمک به چهار تفنگداره25r30wi
    راستش فعلا اول رمانته نمیتونم زیاد از قلمت حرف بزنم همینا بسته 25r30wi والاه من ایرادا زیاد تو چشمم نمیاد وقتی از رمانی خوشم بیاد
    ایشالله بی ایرادم باشه ( تو مسابقه نقد کده شرکت کن )امیدوارم با نقد دوستان هم رمانت بی عیب و نقص تو صفحه دانلود بره:aiwan_light_bdslum::aiwan_light_bdslum:
     

    Բ໐ՐງēԵ๓Ēຖ໐Ե

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    2,059
    امتیاز واکنش
    16,497
    امتیاز
    696
    خیلی خیلی ممنونم که خوندی^*^
    واقعا مرسی فاطمه جونم
    خلاصه ام کم کم متوجش میشی
    تاالان با اخلاق کاوه و کیان و پرهام و سروش اشنا شدی؟
    اینا با رفتاراشون باعث تشکیل اون گروه میشن بعد ...
    بعدشو دیگه باید بخونی!!
    خلاصش کنم اول طنزه بعد پلیسی تخیلم قاطیش میشه!!!
    کپ کردی نه؟
    خخخخخخخ
    امیدوارم بتونی نا اخرشو بخونی
    با نظرات و حرفایی که میگی بهم روحیمو دو چندان کن!!!خواهشا!!!
    افسرده میشم دیگه نمیتونم بنویسم^*^
     

    Mary Pari

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/17
    ارسالی ها
    345
    امتیاز واکنش
    2,709
    امتیاز
    441
    اینکه جرئت قلم به دست گرفتن داری خیلی خوبه...هرکسی از این موهبت الهی برخوردار نیست.
    رمانت خوب پیش رفته و قسمت های طنزشم خوبه امابه نظرم اون قسمتی که توی پرانتز هست و قرمزه و از زبون خودت هست رو حذف کن خیلی گیج کنندس و اصلا معلوم نیست که مکالمه بین دونفر یعنی خودن و شخصیت رمانت هست و حتی توی تاپیک نقد گفته بودن از این روش استفاده نکنین
    اما در هر صورت هیچکی از وقتی متولد میشه نویسنده عالی نیست و همه با تمرین میتونن سطحسون رو ارتقا بدن و هیچ کس نمیتونه بگه من نویسنده کاملی هستم
    امیدوارم قلمت همیشه سبز باشه و همیشه مسیر زندگیت به سمت جلو باشه
    لویرا جان از اونجایی که نظر دادن در مورد جلدهای رمان ها سلیقه ای هست کار سختیه
    چون ممکنه یک عکس برای یک نفر جالب باشه و برای یک نفر چندان جذاب نباشه
    اما خوب به نظرم جلد رمانت جلدی هست که میتونست با محتواش ارتباط بهتری داشته باشه اما بی ارتباط نیست و ایده ی جالبی هست که از عکس عروسک استفاده شده..
    الی جان من منظورم اینه هیچ نویسنده ای همونطور که نمیتونه بگه من نویسنده بی عیبی هستم نمیتونه هم بگه جلد من بی عیبه
    همیشه یه چیزی ممکنه بهتر از چیزی که انتخاب کردیم باشه اما جلد رمانت به دل من یکی نشست
    امیدوارم قلمت همیشه سبز باشه و همیشه مسیر زندگیت به سمت جلو باشه
    با ارزوی موفقیت
     

    malikaaragi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/06
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    اراک
    وای عالی هستش مخصوصا بحث باخودت و شخصیت که یه جورایی نکنه طنزش هست فقط جاهای تخیلی مثل اون جایی که اگه اشتباه نکرده باشم سهیل اون موجودات (شوالیه یا یه چیز دیگه)رو دید اگه میشه بیشتر کن کارت خیلی عالیه خسته نباشی امیدوارم موفق بشی لطفا زودتر پارت جدید بزار
     

    Mehran Schreiber

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/28
    ارسالی ها
    418
    امتیاز واکنش
    31,713
    امتیاز
    817
    سن
    28

    سلام.


    رمان بسیار زیبا هستش.راستش خود من قسمت تخیلیشو بیشتر دوست دارم.


    و از وقتی که به قسمت تخیلیش رسیده بیش از پیش پیگیر رمان شدم.


    آتیلا منو یاد رافائل توی لاکپشت های نینجا(ماسک قرمزه) میندازه،عصبانی و غرغرو،و الما هم یه جورایی شبیه لئوناردو هستش،از همشون زرنگ تره و بیشتر تمرین میکنه!!(حال می کنید چقد خوب لاکی ها رو یادمه؟نه!حال می کنید؟؟!!!).


    شخصیت نیلوفر که تا حالا فقط شیطونی کرده و زیاد چیزی رو جدی نگرفته،بعد از اینکه فهمید پرنسس گمشده س و باید وظیفه مهمی رو ادا کنه،مطمئنا با چالش بزرگی روبرو خواهد شد که خیلی اونو تحت تاثیر قرار میده.این که چطوری این با این موضوع کنار میاد و اینکه آیا می تونه نقششو به درستی ایفا کنه یا خیر موضوع جالبی خواهد بود.و همین طور اون یکی پرنسس،نارسیس،اون هم وضعیت مشابهی داره.


    سهیل هم همینطور،ولی فکر می کنم این چالش نیلوفر رو بیش از همه عوض خواهد کرد.


    استر در حال حاضر یه شخصیت مرموز هست که معلوم نیست آیا در مقابل اون چهار نفر(آتیلا اینا) نقش بازی کرده،مقابل ویگن نقش بازی می کنه،یا اصلا قضیه چیز دیگه ای هست!چنین چیزی خواننده رو کنجکاو به خواندن ادامه رمان خواهد کرد،البته این رو در نظر داشته باشید که اگر معما های بوجود آمده را حل نکنید و باز هم معما های بیشتری به وجود بیارید،مخاطب از رمان زده میشه.


    یکی دیگه از این معما های به جا،قضیه کاوه،کیان،سروش و پرهام هستش.مشغول چه کاری هستند؟،دشمنشان دقیقا چه کسی یا چه کسانی هستند؟ علت دشمنیشان سر چه موضوعی ست؟!


    و اینکه آیا سهیل و اعضایش(!!!!!)موفق به کشف راز اون ها میشن یا خیر!




    و اینو بگم که وارد شدن دوستای سینا به خونش به اون طریق منو به شک انداخت.قطعا اگر به جای سینا،سهیل می بود،این فکر به ذهنم می رسید که از افراد استر هستن که تغییر شکل دادن!!البته نباید این موضوع را هم فراموش کرد که ممکنه دوستای سینا چنین چیزی جزو کمترین شوخیاشون باشه!!




    قلم روان و زیبایی دارید.


    موفق باشید!





     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا