به نام آفریدگار قلم
نام رمان:خستگی دلچسب
نام نویسنده:درسا.آ(dorsawaj)کاربر انجمن
ناظر رمان:*نونا بانو*
ژانر:تراژدی،اجتماعی
لینک تاپیک رمان:
خلاصه:
مارال زنی از جنس تنهایی می کوشد تا خودش را ثابت کند! گذشته ی او هرچند تلخ و شیرین دست خوشِ حوادثی شده است و اکنون که چند سال از آن ماجرا می گذرد، رویایی رویی با سهند_ همسر سابقش_ او را مصمم تر می کند تا حق خود را از او بگیرد.عشقی که دیگر دفن شده و جای خود را به نفرت داده است...
آیا در نبرد زندگی او موفق خواهد بود؟ آیا سهند روزی برای وصال مجدد به او قدم پیش خواهد گذاشت؟
سخن نویسنده:
رفقا سلام.امیدوارم هر کجای این مرز و بوم هستید،حال دلتون ناب باشه.مرسی از اونایی که تا اینجا پا به پام اومدن و با پیگیری کردن رمانم،باعث دلگرمی من بودن.مرسی از اون رفقایی که نخونده لایک کردن و لایکشون باعث قوت قلب من شد.تمام قد ازتون تشکر می کنم و از صمیم قلب می گم خیلی عشقید...:aiwan_light_give_rose:
یه نکته؛چند نفر بهم گفتن آخرشو خوب تموم کن باید عرض کنم خدمتتون،داستان کاملا واقعیه و ساخته تخیلات من نیست که من بخوام یه جوری تمومش کنم!ولی بهتون این قول رو می دم و امیدوارم که وقتی تا اخر خوندید،این جمله نیاد به زبونتون «ای کاش وقتمو صرفِ این نمی کردم»
منتظر انتقادات خوشگلو سازندتون هستم:)
با احترام درسا.آ
نام رمان:خستگی دلچسب
نام نویسنده:درسا.آ(dorsawaj)کاربر انجمن
ناظر رمان:*نونا بانو*
ژانر:تراژدی،اجتماعی
لینک تاپیک رمان:
خلاصه:
مارال زنی از جنس تنهایی می کوشد تا خودش را ثابت کند! گذشته ی او هرچند تلخ و شیرین دست خوشِ حوادثی شده است و اکنون که چند سال از آن ماجرا می گذرد، رویایی رویی با سهند_ همسر سابقش_ او را مصمم تر می کند تا حق خود را از او بگیرد.عشقی که دیگر دفن شده و جای خود را به نفرت داده است...
آیا در نبرد زندگی او موفق خواهد بود؟ آیا سهند روزی برای وصال مجدد به او قدم پیش خواهد گذاشت؟
سخن نویسنده:
رفقا سلام.امیدوارم هر کجای این مرز و بوم هستید،حال دلتون ناب باشه.مرسی از اونایی که تا اینجا پا به پام اومدن و با پیگیری کردن رمانم،باعث دلگرمی من بودن.مرسی از اون رفقایی که نخونده لایک کردن و لایکشون باعث قوت قلب من شد.تمام قد ازتون تشکر می کنم و از صمیم قلب می گم خیلی عشقید...:aiwan_light_give_rose:
یه نکته؛چند نفر بهم گفتن آخرشو خوب تموم کن باید عرض کنم خدمتتون،داستان کاملا واقعیه و ساخته تخیلات من نیست که من بخوام یه جوری تمومش کنم!ولی بهتون این قول رو می دم و امیدوارم که وقتی تا اخر خوندید،این جمله نیاد به زبونتون «ای کاش وقتمو صرفِ این نمی کردم»
منتظر انتقادات خوشگلو سازندتون هستم:)
با احترام درسا.آ
آخرین ویرایش: