نقد رمان معرفی و نقد رمان سُهِش | ^moon shadow^ کاربر انجمن نگاه دانلود

^moon shadow^

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/10
ارسالی ها
4,336
امتیاز واکنش
62,335
امتیاز
1,091
محل سکونت
تبــــ♡ـــریز
به نام خالق قلم
نام رمان: سُهِش (جلد دوم بازیگر عشق)
نام نویسنده: ^moon shadow^
ناظر رمان: فاطمه تاجیکی
ژانر: عاشقانه

تاپیک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

خلاصه:

زمان نبش قبر اسرار گذشته رسیده. اتفاقاتی که بی توجه از کنارش رد می شدند حالا تبدیل شده به زمان حالی که ویران شده. اشتباهات گذشته با قدرت سد عواطف حال می شوند و آینده را تار می کنند ولی این وسط ناجی هست به نام عشق که...
ort3_hsy6_سهش،جلد_دوم_رمان_بازیگر_عشق.jpg

  1. پذیرای هرگونه نظر و انتقاد سازنده ای هستم :)
  2. از گذاشتن پست اسپم جلوگیری کنید.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد - Dictator


    36598
     
    آخرین ویرایش:

    soosan48

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/23
    ارسالی ها
    64
    امتیاز واکنش
    306
    امتیاز
    136
    سن
    55
    همین.چقدر کوتاه شاید هم من خیلی عجولم ولی اینطوری پیوستگی داستان از بین میره وکششی نداره حداقل یکم پستای طولانی تر باشه وجای هیجان انگیز تموم کنین که به انتظارمون بی ارزه
    در ضمن من اکثر کارای شما رو دنبال میکنمموفق باشید:aiwan_light_girl_in_love::aiwan_light_girl_in_love:
     

    Dorsa_2001

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/17
    ارسالی ها
    198
    امتیاز واکنش
    2,413
    امتیاز
    346
    سن
    22
    عزیزم من احساس میکنم جلد دوم داره اروم اروم جلو میره یعنی مثل جلد اول هیجانی نیست.خداکنه زود تر پارمیدا بیدار بشه.(امیدوارم ناراحت نشده باشی)
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز

    Empire

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/17
    ارسالی ها
    1,557
    امتیاز واکنش
    16,608
    امتیاز
    806
    محل سکونت
    یه جای خوب
    سلام آنیتا جون:biggfgrin:
    خوبی؟
    روند رمانت خیلی خوبه ولی هر از چند گاهی متن رمان از زبان ادبی به زبان محاوره تبدیل میشه و هماهنگی رو بهم می ریزه.و لطفا پست هرو تندتر بزار:aiwan_light_blumf:
     

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    21
    به نام خدا
    «نقد رمان سُهِش»
    نقد رمان بر اساس پست های گذاشته شده توسط نویسنده می باشد؛
    ضمن خسته نباشید خدمت شما دوست و نویسنده ی عزیز:

    نام رمان
    اسم رمانتون «سهش» بود. از اونجایی که معنی این کلمه رو نمی‌دونستم، داستانی ازش توی ذهنم شکل نگرفت. این می‌تونه برای اسم یک نقطه ضعف محسوب بشه که خواننده چون نمی تونه درکی از معنای اسم بدست بیاره، به خوندن رمان ترغیب نشه. از طرف دیگه، این احتمال وجود داره که چون معنی اسم رو نمی‌دونه، به این فکر بیفته که معنی اسم چیه و رمان رو بخونه. به همین دلیل درباره جذب خواننده نظر قطعی نمیشه داد.
    سهش به معنای احساس درونیه؛ وقتی که معنی رو فهمیدم، به این فکر افتادم که داستان می‌تونه درباره دو نفر باشه که هم دیگه رو دوست دارند اما چیزی بهم نمیگن و از احساسات درونی هم خبر ندارند. اسم رمان با موضوع رمان هم‌خوانی داشت و احساسات درونی رهام در رمان به تصویر کشیده شده بودند. ژانرها به اسم ربط داشتند و اگه شخصی معنی اسم رو می‌دونست، متوجه ژانر عاشقانه درون اسم می‌شد.


    جلد
    جلد رمان شما دختری رو نشون میده که پسری چشم‌هاش رو گرفته. چنین تصویری می‌تونه نشون دهنده عشقشون به همدیگه و ژانر رمانتون یعنی عاشقانه باشه. تم کرم و قهوه‌ایه نسبتا کمرنگ جلد، حس گرمی رو به خواننده منتقل می‌کرد و اون رو به این فکر می‌انداخت که ژانر تراژدی نقش چندانی توی رمان نداره که البته تا اینجای رمان تا حدودی به چشم می‌خورد. جلد رمان با وجود زیبا بودنش، نمی‌تونه موضوعی به اون صورت توی ذهن خواننده بوجود بیاره و توی فکرش، داستانی جالب خلق کنه. از لحاظ ربطش با داستان، میشه جلد رو به این صورت بررسی کرد که اون دختر مو حنایی پارمیدا و پسری که موهاش رو گرفته، رهام باشه که می‌تونه نشون دهنده عشق بینشون باشه، اما از اونجایی که چنین موضوعی چندان جذب کننده نیست، می‌تونستید کمی در انتخاب جلد دقت بیشتری به خرج بدین.


    خلاصه
    خلاصه رمانتون نه خیلی طولانی بود که خواننده از خوندنش خسته بشه و نه کوتاه بود که اصلا چیزی از رمان رو به خواننده نگه. خلاصه رمان خوب بود؛ چهار خط آخرش رو زیبا نوشته بودین و در ذهن خواننده گره ایجاد می‌کرد و اون رو جذب رمان می‌کرد. اما سه خط اول رو بهتره موضوعات رو کمی غیرمستقیم تر بیان کنید و با بازی با کلمات اون رو زیباتر کنید تا خواننده هم به رمان جذب بشه.


    مقدمه
    مقدمه رمان، مقدمه‌ای احساسی بود و خواننده رو به خوبی با فضای داستان آشنا می‌کرد. برای خواننده این سوال رو ایجاد می‌کرد که چه اتفاقی قرارهای بیفته یا اون فرد دیگه‌ای که توی مقدمه ازش حرف زده شده بود، کی بود؟ ژانر عاشقانه رو در مقدمه به نمایش کشیده بودین و در کل خوب بود.


    شروع
    رمانتون شروعی داشت از تصادف ناگهانی پارمیدا و نگرانی‌های رهام و بعد هم حضور مهسا و... توصیف احساسات رو از همون پست اول شروع کرده بودین و خواننده از تشویش و نگرانی رهام مطلع می‌شد. فقط بهتر بود یک توصیفی از مکان و فضایی که شخصیت‌ها توش قرار داشتن، صورت می‌گرفت تا خواننده بتونه بیشتر با رمان ارتباط برقرار کنه و وقایع قابل لمس‌تر بشن. ژانر عاشقانه رو توی پست اول به نمایش کشیده بودین. شروعتون کاملا یهویی و ناگهانی بود و در همون دو سه خط اول خواننده رو کاملا شکه و کنجکاو می‌کردین که بالاخره قرارهای چی بشه؟ و اون رو جذب رمان می‌کرد. البته شروعتون کمی تکراری بود و رمان‌هایی با صحنه تصادف نوشته شدند. ولی در کل خوب بود.


    سیرداستان
    سیر داستان از لحاظ تندی و کندی مناسب بود؛ وقایع اونقدر تند نبودند که خواننده رو از خوندن رمان خسته کنند و نه اونقدر کند بودند که حوصله خواننده سر بره؛ به اندازه کافی روشون زمان گذاشته بودین. از لحاظ فراز و نشیب، وقایع رمان خیلی سریع پشت سر هم چیده شدند و یک مقدار بینشون فاصله باشه، بهتر میشه؛ البته بیشترشون خوب بودند؛ اما قضیه تصادف رهام رو بهتر بود برای یک مدت بعد می‌ذاشتید تا یک مقدار رمان روند عادی طی کنه. از لحاظ جذب خواننده سیرتون جذابیت داشت اما جا داشت کمی روش بیشتر کنین.


    توصیف
    توصیفات به چهار بخش تقسیم میشه:
    *توصیف احساسات:
    توصیف احساسات تا این قسمت از داستان در سراسر رمان دیده می‌شد که این یک نکته مثبت محسوب میشه، چون همزادپنداری خواننده رو فعال می‌کنه؛ البته جا داره کمی بیشتر روی این توصیف کار بشه و اون رو یکمقدار طبیعی تر بنویسید. برای مثال روی حسی که رهام نسبت به مهسا داره کمی بیشتر کار کنید تا خواننده بتونه در طول رمان رهام رو بیشتر درک کنه.
    *توصیف حالات:
    توی این توصیف یک مقدار کم کاری داشتین، برای مثال حالات شخصیت‌ها رو موقع گفتن دیالوگی بیشتر بنویسید. برای مثال وقتی فلان شخصیت فلان دیالوگ رو میگه، تو چه حالتی قرار داره؟ نشسته؟ ایستاده؟ موقع گفتن دستش زیر چونشه یا تو هم قلابشون کرده؟ لحنش چطوره؟ حتی نوع نگاه و حالت چهره موقع انجام دادن کاری توصیف حالات محسوب میشن که هرچی روشون بیشتر دقیق بشین، رمان قابل لمس‌تر و زیباتر میشه.
    —ظاهر
    این توصیفتون تا حدودی به چشم می‌خورد. اما جای کار بیشتری داشت، باتوجه به وقایع رمان، شاید بعضی وقت‌ها نمی‌تونستید این توصیف رو به کار ببرید، اما بعضی جاها کیفیت رمان رو بالا می‌بره. برای مثال وقتی مهسا توی بیمارستان منتظر رهام مونده بود، شما فقط توصیفی از چهره‌اش داشتین در حالی که می‌تونستید به چروک یا نامرتب بودن لباسش اشاره کنید و...
    *توصیف مکان:
    این توصیف تا حدود بسیار کمی در رمان دیده می‌شد؛ جا داشت کمی افزایشش بدین و روی مکان‌های رمان بیشتر تمرکز کنین. البته واضحه که نمازخونه یا بیمارستان نیاز چندانی به توصیف ندارن، اما توصیف صحنه‌هایی که رهام و پارمیدا توش بازی داشتن و... رو اگه داشتین بهتر می‌شد.


    دیالوگ و مونولوگ
    *دیالوگ:
    توی دیالوگ‌های رمان تونسته بودین اطلاعات رو جای بدین و از طرق اونها به خواننده اطلاعاتی رو منتقل کنید. دیالوگ‌هاتون روتین و روزمره مثل(سلام، خداحافظ، احوالپرسی و...) نبودند و تونسته بودین اون ها رو از سادگی در بیارین. دیالوگ ماندگار به اون صورت در رمان دیده نمی‌شد و جا داشت کمی اونها رو بیشتر کنید که اثرگذاری رمانتون هم بالاتر بره. تمام سعیتون رو برای تفکیک دیالوگ زن و مرد یا بین شخصیت‌های رمان کرده بودین و ثمره این تلاش هم در رمانتون به چشم می‌خورد.
    *مونولوگ:
    جایی از رمان دیده نمی‌شد که مونولوگ‌ها خسته کننده شده باشند؛ چون گاهی اوقات بدلیل جمله بندی نامناسب یا تکرار یک سری کلمات و... مونولوگ خسته کننده میشه و گاهی اوقات هم بدلیل کم کاری نویسنده گنگ میشه یا از حالت روون بودن در میاد و خواننده یک سری از بخش‌ها رو ممکنه درست متوجه نشه. مونولوگ‌های رمانتون چنین مشکلاتی نداشت و خوب بودند.


    شخصیت پردازی
    شخصیت‌های رمان شما «رهام، هدیه، مهسا، پیمان، راشا، پارمیدا و...» بودند.
    *رهام: مردی که قبلا ازدواج کرده ولی ظاهراً از روی هـ*ـوس بوده و بچه دار هم شده، اما عاشق شخص دیگه‌ایه و به اشتباهاتش در گذشته و ازدواج اشتباهش پی بـرده. شغلش بازیگریه و شخصیت اصلی مرد رمان محسوب میشه.
    *مهسا: همسر رهام، کسی که راضی به طلاق نمیشه و تا حدودی شخصیت منفی داستان رو تشکیل میده. آدم دورویی به نظر میاد؛ همون‌طور که بعد از ازدواج رهام فهمید که این شخص اصلا یک آدم دیگه بوده. هنوز یک سری اطلاعات درباره وضعیت مالی، طبقه اجتماعی و... مهسا مونده که می‌تونید اونها رو هم بیان کنید.
    *هدیه: دختر رهام و مهسا. بهتر بود یک مقدار حضورش رو در رمان پررنگ‌تر می‌کردین، چون تا اینجای رمان هیچ نقشی رو ایفا نکرده.
    *پارمیدا: بازیگر نقش مکمل رهام، کسی که رهام رو دوست داره و رمان از صحنه تصادفش آغاز شده. تموم اطلاعاتی که از این شخصیت مثل ها زندگی کردنش، پزشک بودنش، پولدار بودن خانواده‌اش و یا اولین عشقش و... توی جلد اول داده شده و توی این جلد اطلاعات چندانی راجبش ندادین و حضوری هم نداشته که البته با توجه به توی کما بودنش قابل درکه.
    *سن شخصیت‌ها رو تا این بخش از داستان توی رمان اشاره‌ای نکرده بودین؛ برای خواننده این سوال پیش میاد که رهام، مهسا، هدیه، پارمیدا و... چند سالشونه؟ البته این امکان وجود داره که توی جلد اول ذکر کرده باشین، ولی توی این جلد هم گفته بشه، ایرادی نداره؛ مخصوصا اینکه ممکنه یک تعداد از خواننده ها جلد اول رو نخونده باشن.
    *این که ویژگی‌ها و شخصیت‌ِ شخصیت‌های رمان رو توی رمان از هم جدا کنید، به طوری که هر شخص ویژگیه جدایی داشته باشه، توی کیفیت کار نویسنده تاثیر بالایی داره؛ شما توی این بخش تونسته بودین موفق بشین و خوب عمل کرده بودین.
    *شغل شخصیت‌ها مثل پزشکی یا بازیگری شغل‌هایین که توی رمان‌های دیگه هم ازشون زیاد استفاده شده و شما می‌تونستید شغل‌های دیگه‌‌ای رو انتخاب کنید.


    زاویه دید
    زاویه دید رمان اول شخص بود و از زبون رهام گفته می‌شد؛ زاویه دید مناسبی رو انتخاب کرده بودین و نکته مثبتی که میشه گفت، اینه که زاویه دید تغییر نکرده. توصیف احساسات رو از طریق همین زاویه دید گفته بودین و از تمام امکاناتش استفاده کرده بودین. در کل خوب بود.


    ژانر انتخابی
    ژانر انتخابی رمان شما «عاشقانه» بود:
    این ژانر در سراسر رمانتون به چشم می‌خوره؛ مانند احساسات رهام به پارمیدا یا عشقی که پیمان و راست به پارمیدا داشتند.
    اگه وقایع رمان به همین صورت ادامه پیدا کنند، می‌تونید از ژانر تراژدی هم استفاده کنید.


    نثر رمان
    نثر رمانتون ادبی بود. از این نثر بهره لازم رو بـرده بودین و تا حدودی هم توصیف و آرایه‌های ادبی توش دیده می‌شد. در واقع نثر به اون شکلی نبود که ساده باشه و از طرفی هم تشبیه و توصیف رو می‌تونستید توش بیشتر به کار ببرین.


    ایده
    ایده رمانتون درباره مردی بود که قبلا عاشق دختری به اسم مهسا میشه و تصمیم می‌گیره باهاش ازدواج کنه. اما اخلاق مهسای واقعی، با اون چیزی که بوده خیلی فرق داشته. مهسا حامله‌ میشه و نتیجش یک دختر میشه به اسم هدیه. اما مرد رمان که اسمش رهامه، می‌فهمه که اون احساساتش درواقع هـ*ـوس بوده و کم‌کم عاشق پارمیدا، پارتنرش توی فیلم میشه. پارمیدا تصادف می‌کنه و بعد از اون هم رهام تصادف می‌کنه و بعد از سه هفته‌ به هوش میاد، پارمیدا هم توی کما بوده و...
    ایده رمانتون جالب و جدید بود و خواننده رو کنجکاو می‌کرد که ادامه رمان رو بدونه؛ چون در حال حاضر مهسا راضی به طلاق نمیشه و رهام هم پارمیدا رو دوست داره و... رمان تازه اول کاره و اگه وقایع رو به همین شکل پیش ببرین، تکراری نمیشه.


    علامت و اشتباهات نگارشی
    *از لحاظ علامت‌های نگارشی خوب عمل کرده بودین و علامت‌های مورد نیاز رو توی متن خودشون به جا استفاده کرده بودین، متن رمان هم مرتب نوشته شده بود و چشم خواننده رو خسته نمی‌کرد، هرجا نیاز بود خط بعدی رفته بودین یا دیالوگ و مونولوگ باهم قاطی نشده بودند.
    *از لحاظ غلط املایی و تایپی جا داشت دقت بیشتری داشته باشین. برای مثال دقت کنید:
    حراص، درستش: هراس
    چوغولی، درستش: چغلی
    هواسم، درستش: حواسم
    و...
    یک مقدار حواستون رو بیشتر جمع کنید.


    دوست عزیز،
    قلم خوبت هنوز جای پیشرفت داره؛
    زیاد بنویس و زیاد هم بخون.
    موفق باشی.

    «عضو شورای نقد»
    photo_2017-06-26_13-50-43.jpg
     
    آخرین ویرایش:

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    سلام دوست و منتقد عزیزم :)
    ممنون از زمانی که گذاشتی، لازم دونستم یه سری نکات رو بگم:
    در مورد...

    • اسم: سهش کلمه ای اصیل ایرانیه که در همون ابتدای رمان و وقتی رمان برای دانلود بره هم همراه خلاصه ذکر شده.
    • جلد: همون طور که دیدید ژانر رمان فقط عاشقانه است و نسبت به موضوع و ژانر جلد انتخاب شده و این رمان تراژدی نیست.
    • شروع: من به شخصه با اینکه بیش از چهارصد پونصد رمان خوندم تا حالا شروع مشابه ندیده بودم. در مورد توصیف مکان درسته بهترش می کنم‌.
    • توصیف احساسات رهام به مهسا از قصد تا به الان گنگ بوده. مثالی که در مورد چروک لباس مهسا گفته شده اتفاقا دقیقا تو رمان بهش اشاره شده.
    • گنگی های شخصیت مهسا و هدیه کاملا عمدی ان و در ادامه ی رمان خودشون ماجرا دارن. در مورد سن و توصیفات تو این جلد هم می گم حتما درسته.
    • رمان قرار نیست تراژدی بشه مخصوصا که رمان هایی با ژانر تراژدی معمولا پایان تلخ دارن و یا اتفاق تلخی برای شخصیت باید بی افته.

    خسته نباشی عزیزم. مرسی از نقدت :)
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا