نقد رمان معرفی و نقد رمان نِژادِگان | "Giiilass" کاربر انجمن نگاه دانلود

"Giiilass"

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/07/29
ارسالی ها
231
امتیاز واکنش
7,848
امتیاز
562
محل سکونت
esfahan
نام رمان: نِژادِگان
نویسنده: فاطمه.ا. جلا | "Giiilass" کاربر انجمن نگاه دانلود
ناظرمحترم: الهه
ژانر: عاشقانه / تراژدی / جنایی- مافیایی
زاویه دید- سوم شخص
لینک رمان_
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

نژادگان.png

خلاصه

حکایت عاشقانه هایی که همچون پیچِ پیچک درهم تنیده شده، سرنوشت فرزندانی که اگر هم خون؛ ولی برای دشمنی با هم زاده شده اند. سرگذشت خاندانی بزرگ و سرشناس که ریشه در خون و سیاهی دارد و با آمدن دختری به نام "چیترا" ورق ها برمی گردد و معادله ها معکوس می شود!
دختری که شعبده نمی داند؛ ولی دنیای تمام آدم های این مردابِ سیاهی را جور دیگری رنگ و لعاب می دهد...
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Morteza Ali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/18
    ارسالی ها
    506
    امتیاز واکنش
    8,650
    امتیاز
    622
    سن
    21
    به نام خدا


    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    برای درخواست نقد توسط "شورای نقد انجمن نگاه دانلود" می توانید به تاپیک زیر مراجه نمایید:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد


    147342_lsbj_nqd.jpg
     

    ..................

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/31
    ارسالی ها
    103
    امتیاز واکنش
    1,408
    امتیاز
    392
    سن
    26
    سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی عزیز و گرانقدر
    بنده رمان شما رو دوست داشتم. اما نکاتی به نظرم رسید تا بگم امید هست که با گفتن این نکته ها قلم زیبای شما، زیبا تر بشه.
    نقد محتوایی
    نام رمان: برای اولین بار که اسم رمان رو دیدم فکر کردم با افرادی در رمان روبرو میشم که سخاوتمند، نوع دوست، و انسان باشن. ولی با افرادی روبرو شدم که حتی شبیه پولدار های اصیل هم رفتار نمیکنن. و به نظرم بیشتر شبیه ادم های پولدار به دوران رسیده هستن. پس با توجه به شخصیت ها، طرز تفکر، نوع زندگی آنها، (حتی شخصیت اصلی) بیشتر به اسم رمان میخوره اشراف زادگان باشه تا نجیب زادگان!
    مقدمه ی رمان:
    مقدمه ی رمان کاملا با فضای غمگین و تراژدی رمان همخونی داره. شعر زیبا و غمگینی بود. وقتی خوندمش فهمیدم که قراره با یه عاشقانه ی غمگین روبرو بشم.
    خلاصه ی رمان:
    خلاصه ی رمان کمی طولانیه. اما در عین طولانی بودن دوتا پوینت مثبت داره.
    1. خیلی ماهرانه سوالاتی رو تو دهن خواننده ایجاد کردی، چرا مامانه اینطوریه؟ مگه یه مادر میتونه با بچه اش اینقد بد برخورد کنه؟ و یا اینکه مگه وارث یه خانواده پولدار نیست؟ پس چه سرنوشت تلخی انتظار چیترا رو میکشه
    2. خیلی ظریفانه، شخصیت اصلی رو معرفی کردی. یعنی اینکه یه جوری معرفیش کردی که ادم دوست داره بخونه ببینه این دختر کیه؟
    چرا اینقد تنهاست؟ را با وجود بی مهری مادرش، بهش بیشتر وابسته میشه و ..
    شخصیت پردازی:
    من نظرم و برداشتی که از شخصیت های مهم رمانت داشتم رو میگم. خودت قضاوت کن که چقد تونستی شخصیت هارو به خواننده هات معرفی کنی.
    چیترا: دختری که پر از تنهاییه. تشنه ی محبت و توجه مادرشه. شاید به همین خاطر هست که دائم دردسر درست میکنه تا توجه مادر رو به خودش جلب کنه. به نظرم تلاش کردی تا چیترا رو یه نجیب زاده ی اصیل معرفی کنی. اما حقیقتا تو این کار موفق نشدی چون فکر میکنم یک نحیب زاده ی اصیل با آدم بی ارزشی مثل نیما دائم جنگ و جدل راه نمیندازه و حتی در شان خودش نمیبینه که با اون هم کلام بشه. به نظرم کمی از کل کل های بی مورد ( که من تقریبا از روی بیشترش رد میشدم) کم کن و به جاش هر وقت نیما سعی کرد چیترا رو تحقیر کنه با یک حرکت و یا نگاه خاص نیما رو سر جاش بنشون.
    گیتی: گیتی رو اصلا نتونستم درک کنم. یک جا نگران مادرانه و یواشکی برای چیترا داشت و یک جای دیگه طوری باهاش رفتار میکرد که انگار چیترا هووشه! روی این گیتی خانوم و حرکاتش بیشتر مانور بده. مثلا قسمتی که گیتی به مادرش میگه اگه من بچه اتم بغلم کن. اونجا دائم روی چیترا و احساساتش مانور دادی ( که الحق اون قسمت یکی از تحسین برانگیز ترین سکانس های توصیف احساسات و حالت ها بود) اما باید سردی و بی تفاوتی گیتی رو نشون بدی.
    آژمان: خب طی چیزی که معرفی کردی، به خوبی تونستی مرموز بودن و ناشناس بودن این شخصیتتو حفظ کنی. بی رحمیشو خیلی خوب به مخاطبت فهموندی. همینطور حیله گر و مارموز بودنشو. همونقدر که رو مخ چیترا راه میره رو مخ مخاطباتم راه میره. به خوبی تونستی مغرور بودن و از خودراضی بودن و اینکه تازه به دوران رسیده است رو به مخاطب بفهمونی. حضورش توی داستان کوتاه، کوبنده و رو اعصابه. ( امیدوارم به راه راست عاشقی هدایت بشه :aiwan_lightsds_blum: )
    حسام، باران، ماهان: هرچی نباشه این افراد اعضای خانواده ی چیترا هستن و خب فکر میکنم باید نقش و رل بیشتر رو برای تکمیل شخصیت اصلی (یعنی چیترا) بازی کنن. مخصوصا پدر خانواده. روی حسام بیشتر مانور بده. من چیز زیادی از حسام نفهمیدم و حتی بعضی وقتا نقششو به عنوان یک پدر فراموش میکردم.
    نیما: یه دیوونه ی زنجیری خود درگیر از خود راضی که حاضر به قبول احساسش نیست :| اون سکانسی که به خاطر خود درگیری خودش به چیترا سیلی میزنه و اون سوال احمقانه رو میپرسه خیلی خوب بود :) صدبار تحسینت کردم.
    توصیفات: یکی از کارایی که بسیار با دقت و ظریفانه روش کار کرده بودی توصیفاتت بود. من رمان های انگشت شماری رو دیدم که بتونن توصیفات حالت، مکان، ظاهر رو درست به اندازه به کار بـرده بودی. ینی نه اونقد کم که خواننده پوکر شه چی ب چی بود. نه اونقد زیاد ک باز خواننده رو دل زده کنه. از این بابت بهت تبریک میگم گل کاشته بودی :)
    سیر رمان:
    سیر رمان خوب و پیوسته پیش میره. اصلا پرش های آنی و غیر ضروری نداشتی. شروع رمان خییلییی عالی بود. دوتا چیزی که منو جذب کرد یکی شروع بی نظیرت بود و دیگری خلاصه ات. که واقعا به دلم نشست.
    نقد نگارشی:
    تو این قسمت به جز دو تا اشکال کوچیکی که داشتی. چیز دیگه ای به چشمم نخورد.
    1. به جای کلمه ی "چشم خیره" میتونی از کلمه ی "چشم غره" استفاده کنی. زیبا تر نیست؟
    2. "طفره" نه "تفره"
    خب نقد منم به اتمام رسید :)

    با قدرت تر از همیشه ادامه بده عزیزم. همراهتم. موفق باشی. :aiwan_light_heart:
     

    "Giiilass"

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/29
    ارسالی ها
    231
    امتیاز واکنش
    7,848
    امتیاز
    562
    محل سکونت
    esfahan
    سلام به شما عزیزدل:aiwan_lggight_blum:
    ممنون بابت نقد زیبا، سخاوتمندانه و صادقانه ی شما مهربان دلم!
    واقعا نقدی موثر و سراسر دلگرمی بود برای من مچکرم!
    و اما درباره ی اسم رمان باید عرض کنم این اسم به هیچ عنوان شامل حال خانواده ی فعلی چیترا و خانواده روشان نمی شه! و دلیل و معنای این انتخاب و ترجیح میدم توضیح ندم و اگر افتخار بدین و همراه بنده باشین طی رمان متوجه خواهید شد.
    البته باید اضافه کنم در ادامه رمان معنی "نجیب زادگان" به این پاکی و زلالی که شما عزیزدلم توصیف کردی نیست؛ چرا که ما در طول تاریخ و حتی کتابهای رمان و داستانهای فاخر، خانواده هایی وجود داشتند که خودشون رو در جرگه ی نجیب زادگان می دونستن اما با خلق و خویی مملو از شرارت، نامروتی و خصلت های خونخوار و انتقام جو؛ که این وجه ی سیاه به خوبی در شخصیت آژمان متبلور هستش!
    در واقع اسم رمان بنده استعاره ای نهفته در دل خودش داره و همچنین تضادهایی ناهماهنگ که وقتی شما نازنین در جریان و عمق یا به اصطلاح لپ کلام رمان قرار بگیری انشاءا...بتونم منظور و مفهوم ذهنی و اصلی خودم رو به حیطه ی اجار بگذارم.
     

    "Giiilass"

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/29
    ارسالی ها
    231
    امتیاز واکنش
    7,848
    امتیاز
    562
    محل سکونت
    esfahan
    درباره ی شخصیت چیترا به حضور شما عارضم که
    چیترا ذاتا دختری با خصلت های بزرگمنش و اشرافی هست که شما گاهی این شخصیت پنهان اون رو به صورت کمرنگ و مختصر در قسمت هایی از رمان متوجه می شید.
    اما به دلیل اینکه چیترا در خانواده ی اصلی خودش و شرایط سخت و قانونمند سندرسن پرورش پیدا نکرده فاصله طولانی با خود واقعی اش پیدا کرده به طوری که اگه متوجه شده باشین گاهی دچار دوگانگی محسوسی میشه و در انتخاب کارهایی که باید انجام بده یا گذشت کنه مردد و مستاصل میشه!
    و به دلیل اینکه باید از سن خیلی پایین هم زمان نقش تکیه گاه رو برای خودش در زمانهای سخت و پر خطر ایفا می کرد از اون یک دختر پرخاشگر، تند، گستاخ، بی پروا و گاهی بی ادب ساخته که حتی در آینده این رفتارهای زننده و مغایر با قوانین عمارت سندرسن مشکلات و دردسرهای بزرگی رو ایجاد می کنه.
     

    "Giiilass"

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/29
    ارسالی ها
    231
    امتیاز واکنش
    7,848
    امتیاز
    562
    محل سکونت
    esfahan
    و درباره ی گیتی بنده عمدا این دوگانگی رو ایجاد کردم؛ تا چالشی باشه همراه خواننده تا انتهای رمان، که حتما جواب این سوال و ابهام شما داده خواهد شد.

    درباره ی حسام، باران و ماهان اگر شما عزیزدلم توجه کرده باشین برای هر کدوم از این سه شخصیت و معرفی کافی و کامل اونها حدود دو سه پارت از رمان اختصاص داده شده و باید بگم چون محور اصلی رمان بنده این خانواده نیست به نظرم خسته کننده و طولانی می شد اگر می خواستم وقت و توضیح بیشتری برای رنگ دادن و معرفی بیشتر خرج کنم؛ چرا که حدود دو سه پارت دیگه این خانواده به کل حذف خواهد شد و شاید در نیمه های رمان حضور کمرنگی پیدا کنه..
    در نهایت یک دنیا ممنون از همراهی و حضور گرمت عزیزدل من! واقعا خوشحالم کردی و منت گذاشتی نازنینم @LoveHell :aiwan_light_heart:
     

    Ayt@z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/21
    ارسالی ها
    1,425
    امتیاز واکنش
    5,622
    امتیاز
    606
    محل سکونت
    دنیای خواب ها
    بسمه تعالی
    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده گرامی؛
    نقد زیر بر اساس پست های ارائه شده توسط نویسنده می باشد.
    نام رمان اولین عنصر برای جذب خواننده است لذا باید جذاب، مرتبط با متن رمان و غیر کلیشه ای باشد به گونه ای که خواننده با دیدن نام رمان به خواندن ان ترغیب شود. نام رمان شما، نجیب زادگان، غیر کلیشه ای بود و چندان مشابه اش مشاهده نشده بود. همچنین این نام با متن نیز ارتباط کافی داشت. اما این نام با ژانر ها ارتباط چندانی نداشت. ولیکن باتوجه به غیر کلیشه ای بودن و ارتباط آن با متن رمان نیاز مبرمی به ویرایش نام نیست.
    ژانر ها پایه های نگـاه دانلـود هستند. اگر عشق نیما به چیترا را که بشیار نامحسوس بود را در نظر نگیریم تا کنون اشاره ای به ژانر عاشقانه نشده و اثری از این ژانر دیده نمی شود هر چند انتظار می رود در آینده شاهد عشق چیترا باشیم اما بهتر است در ابتدای رمان نیز اشاراتی به ژانر عاشقانه داشته باشید. ژانر تراژدی، ژانر قالب رمان بود و باتوجه به شرایط زندگی چیترا و مشکلاتش کاملا صحیح انتخاب شده و کاملا قابل لمس بود. ژانر جنایی_مافیایی هم مانند ژانر عاشقانه در رمان مشاهده نمی شد و بهتر است به این ژانر هم از ابتدای رمان تاکنون اشاره ای کنید.
    خلاصه ی رمان باید کوتاه، ابهام امیز و عاری از زیاده گویی و کم گویی باشد. خلاصه ی شما دارای کمی زیاده گویی بود و می توانید با حذف یا تغییر برخی جملات، سوالات بیشتری را برای خواننده به وجود آورید. به عنوان مثال با تغییر جمله ی《 باید از خانواده اش دل بکند و مردی غریبه را به عنوان پدر پذیرا باشد》 به 《باید از خانواده اش دل بکند و مردی غریبه را پذیرا باشد》با جمله ی دوم برای خواننده این ابهام به وجود می آید که چرا باید با مردی غریبه همراه شود؟ بهتون پیشنهاد می کنم خلاصه را ویرایش کنید.
    رنگ های تیره ی استفاده شده در جلد کاملا ژانر تراژدی و جنایی_مافیایی را به خواننده القا می کرد. با توجه ب باران و دختر تنهای روی جلد ژانر تراژدی قابل لمس بود. اسلحه، مرد سیگار به دست و قطرات خون روی نام نیز نشانگر ژانر جنایی_مافیایی بود. نوشته ی زیر جلد نیز به ژانر عاشقانه اشاره داشت. جلد کاملا مناسب بود و با محتوا نیز ارتباط لازم را داشت.
    مقدمه معمولا شعر یا دلنوشته ای کوتاه و مرتبط با محتوا است. مقدمه ی شما شعری کوتاه بود که سردرگمی ها، خستگی ها و نا امیدی های چیترا را به خوبی نشان می داد.
    شروع رمان یکی از مهمترین عناصر برای جذب خواننده است. شروع رمان باید به قدری جذاب، ابهام آمیز و غیر کلیشه ای باشد که خواننده را وادار کند برای رسیدن به پاسخ سوالاتش با رمان همراه شود. رمان شما با صحبت های آستیاگ راجب چیترا شروع شد. شروع شما غیرکلیشه ای بود و سوالاتی برای خواننده ایجاد می کرد که او راجب که حرف می زند؟ او کجاست؟ و سوالاتی از این قبیل. شروع رمان شما مناسب بود.
    ایده ی رمان و پردازش آن مانند مواد اولیه رمان است اگر ایده ی رمان کلیشه ای باشد یا ایده ی خوبی به طور مناسب پردازش نشود می تواند کل رمان را تحت شعاع قرار دهد. رمان شما درباره ی دختری بود که چهارده سال از پدرش دور مانده و وارث اموال پدرش است. رمان هایی با موضوعاتی مثل دور افتادگی از خانواده یا وارثی که به خاطر ثروتش در خطر است بسیار مشاهده می شود اما چیزی که باعث متمایز شدن نجیب زادگان می شود نحوه ی متفاوت پردازش شماست که باعث می شود کلیشه ای به شمار نیاید و وجود ژانر جنایی_مافیایی که امید است در طول رمان پررنگ تر شود، آن را متفاوت می کند.
    رمان مانند تابلوی نقاشی سفیدی است که توصیفات به آن رنگ می دهد. نویسنده باید طوری توصیف کند که خواننده بتواند آن را کامل در ذهن تجسم کند. شما چهره ی چیترا را به خوبی توصیف کرده بودید اما دیگر شخصیت ها به طور معدود توصیف شده بودند و معمولا بیشتر چشم های آن ها توصیف شده بود. توصیف پوشش شخصیت ها هم به همینصورت بود و خیلی از شخصیت ها توصیف نشده بودند.
    توصیف مکان ها بسیار پشت سر هم بود به طوری که توصیف امارت استیاگ ۲_۳ پاراگراف را اشغال کرده و خواننده را خسته می کرد. به شما پیشنهاد میکنم تکه تکه توصیف کنید به طور مثال قسمتی به راهروها اشاره کنید و قسمتی دیگر از رمان فضای سالن را توصیف کنید. توصیف احساسات نسبت به بخشهای دیگر قوی تر بود و ضعف چندانی در آن مشاهده نمی شد. حالت های شخصیت ها نیز به خوبی توصیف شده بود.
    شخصیت پردازی و ارتباط خواننده و شخصیت از رکن های مهم رمان است. شخصیت پردلزی باید طوری باشد که خواننده کاملا با شخصیت همزاد پنداری کرده و اورا درک کند. شخصیت با توجه به اشرافیت و غرورش کاملا باورپذیر و قابل درک بود. اما شخصیت گیتی رفتار های ضد و نقیضی داشت گاهی طوری رفتار می کرد که انگار عاشقانه چیترا را دکست دارد و گاهی نیز طوری رفتار می کرد که انگار از او متنفر است. چیترا دخترش بود و او هر چقدر هم از او متنفر بود، احساسات مادرانه اش حکم می کرد پس از چند سال او را بپذیرد و دوست داشتنش را ابراز کند. روی شخصیت پردازی دیگر شخصیت ها نیز به خوبی کار شده بود و شخصیت ها با توجه به دنیای حقیقی قابل باور بودند.
    مونولوگ ها و دیالوگ ها در رمان باید نسبت تقریبا یکسانی داشته باشند. اما در نجیب زادگان نسبت مونولوگ به دیالوگ بیشتر بود وباعث می شد رمان کمی حالت داستانی و خاطره مانند به خود بگیرد. لذا بهتر است تعداد دیالوگ ها را بیشتر کنید. به عنوان مثال می توانید بعضی توصیفات را با دیالوگ بیان کنید. برای نمونه 《_ سقف های شیشه ای جلوه ی زیبایی به خانه می دهد مخصوصا حال که قطرات باران روی آن نقش بسته اند.》 یا 《_ در تمام این سالها حسرت دیدن چشمهای خاکستری ات را داشتم.》دیالوگ های استفاده شده در رمان نیز اکثرا دیالوگ های روتین بود. شما می توانید با استفاده از دلنوشته و تغییر جملات با قلم خودتان دیالوگ های خاصی را رقم بزنید.
    سیر رمانتون نه خیلی ارام بود و نه خیلی تند، خواننده کاملا فرصت درک رویداد ها را داشت و خسته نیز نمی شد. سیر رمان کاملا مناسب با رویداد ها بود.
    زاویه دید رمان سوم شخص بود که کل شخصیت های رمان را در بر داشت و خیلی خوب به آن پرداخته شده بود.
    نثر مونولوگ رمان، ادبی و نثر دیالوگ ها محاوره بود. اما در برخی بخش ها در دیالوگ ها نیز نثر ادبی استفاده شده بود هر چند خیلی کم. بهتر است ویرایش شوند.
    غلط املایی های زیادی در رمان به چشم نمی خورد غیر از چند مورد مانند:
    خلصه/خلسه
    حسار/حصار
    قطرِ/قطره
    و...
    اما غلط های تایپی بسیار به چشم می خورد مانند:
    میدیم/میدیدم
    خانوداده اش/خانواده اش
    دو دست/در دست
    کرخ/کرخت
    و...
    در برخی قسمت ها مشکلاتی در جمله سازی نیز وجود داشت. بهتون پیشنهاد می کنم پس از نوشتن یک دور با صدای بلند متن را بخوانید تا متوجه این ایرادات بشید.
    مانند:
    تکه تکه اش کند و خونش را سر کشید.
    تکه تکه اش کند و خونش را سر بکشد.
    ایرادات زیادی در قسمت علائم نگارشی به جز چند مورد به چشم نمی خورد.
    منتقد انجمن نگاه دانلود.
    ویرایشات شما باید رنگی باشند.
    توجه داشته باشید این تنها نقد از شورای نقد است.
    قلمتون مانا.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا