آشنايي با يک واژه قانوني مهم
حضانت در لغت به معناي زير بال و پر گرفتن، در دامن خود پروراندن، پرستاري و... است. در عبارت حقوقي هم تکليفي است که قانون براي نگهداري و تربيت اطفال به پدر و مادر مي دهد...
مي توان گفت مفهوم حضانت، نگهداري از فرزند در ايام کودکي و رسيدگي به امور تربيتي و پرورش او و کوشا بودن در تامين خوراک، پوشاک و رسيدگي به نظافت و صيانت (حفظ) او از سرما و گرماست. درنهايت، عبارت است از گستراندن چتر حمايت مادي و معنوي بر سر طفل و تامين تغذيه، پوشاک و محافظت و مراقبت از او از آسيب هاي جسمي و رواني و تلاش در امر تعليم و تربيت او.
در قرآن کريم در آيه 232 سوره مبارکه بقره هم به اين موضوع و تکاليف والدين اشاره شده است. حضانت را از 3 نظر مي توان بررسي کرد، وقتي پدر و مادر با هم زندگي مي کنند يا طلاق نگرفته اند، پس از طلاق و پس از فوت يکي از والدين يا هر دوي آنها.
حضانت طفل در زماني که پدر و مادر با هم زندگي مي کنند
ماده (1168 ق م) حضانت طفل را هم حق و هم تکليف والدين مي داند. براساس آن، نگهداري اطفال هم حق و هم تکليف والدين است. يعني هيچ کدام از آنها نمي توانند از اين تکليفي که شرع، قانون و عرف به عهده شان گذاشته، شانه خالي کنند.
در ماده 1169 ق م هم آمده براي حضانت و نگهداري طفلي که پدر و مادر او جدا از همديگر زندگي مي کنند، مادر تا سن 7 سالگي اولويت دارد و پس از آن حضانت با پدر است. اشاره به نکته اي در اينجا لازم به نظر مي رسد؛ اينکه تا 7 سالگي مادر براي حضانت بچه «اولويت» دارد و معني اش اين نيست که اگر مادر مشکلي داشت، پدر نتواند حضانت فرزندش را زودتر بر عهده بگيرد.
ماده 1172 ق م هم در اين زمينه قانون مهمي است. طبق اين ماده، نه پدر و نه مادر حق ندارند در مدتي که حضانت فرزند به عهده آنهاست، از نگهداري او امتناع کنند و اگر يکي از آنها اين کار را انجام دهد، حاکم به تقاضاي ديگري يا قيم يا يکي از نزديکان يا مدعي العموم (دادستان) نگهداري از طفل را به کسي که حضانت به عهده او است، الزام مي کند. اگر اين الزام ممکن و موثر نباشد، حضانت به خرج پدر و اگر پدر فوت شده باشد، به خرج مادر تعيين مي شود. نکته بسيار مهم اين است که رابـ ـطه پدر و فرزند يا مادر و فرزند، تابع روابط زن و شوهر نيست و والدين به بهانه جدايي نمي توانند از زير بار وظايف خود در اين زمينه شانه خالي کنند؛ وظايف سنگيني که با تولد کودک به عهده والدين است.
حضانت بعد از طلاق چه مي شود؟
در ماده 1169 و 1174 قانون مدتي به اين نکته اشاره شده است که بعد از طلاق حضانت فرزند با چه کسي خواهد بود.
حضانت طفل بعد از طلاق تابع ماده 1169 ق م است؛ يعني در حضانت دختران و پسران تا سن 7 سالگي مادر اولويت دارد و بعد از آن با پدر است. در ماده 1174 ق م هم آمده در صورتي که به علت طلاق يا هر دليل ديگر، پدر و مادر در يک خانه سکونت نداشته باشند، هر يک از آنها که حضانت فرزند بر عهده او هم نيست، حق ملاقات او را دارد. تعيين زمان و مکان ملاقات و ساير جزييات هم در صورت اختلاف بين پدر و مادر در اين زمينه به عهده دادگاه است.
مثلا اگر حق حضانت با مادر باشد، پدر حق دارد فرزندش را ببيند و حتي خود فرزند هم نمي تواند بگويد نمي خواهم پدرم را ببينم زيرا قانون گذار اين حق را براي والدين تعيين کرده است و بچه نمي تواند آن را سلب کند. طبق ماده 1168ق م، حضانت هم حق و هم تکليف والدين است، اما اين حق قابل تفويض است. مثلا پدر وظيفه دارد از فرزندش نگهداري کند اما مادر هم به اين کار تمايل دارد. ممکن است پدر راضي شود حق حضانت را به مادر بدهد اما بايد نفقه او را بدهد و هزينه زندگي اش را تامين کند.
حضانت بعد از فوت والدين چه مي شود؟
حالا فرض کنيد پدر يا مادر يا هر دو فوت کنند. در اين صورت تکليف حضانت فرزند چه مي شود؟
ماده 1171 ق م راجع به حضانت طفل بعد از فوت والدين يا يکي از آنها، به صراحت صحبت کرده است: در صورتي که پدر يا مادر فوت کنند، حضانت طفل بر عهده آن ديگري که زنده است خواهد بود. هر چند پدر طفل فوت کرده و براي فرزندش قيم تعيين کرده باشد. يعني اگر شوهر خانمي از دنيا برود، پدر و مادر شوهر نمي توانند حضانت فرزندش را از او بگيرند. آنها فقط مي توانند حق ملاقات با نوه شان داشته باشند مگر در موارد سلب حضانت.
البته طبق ماده 1170 ق م، اگر مادر در مدتي که حضانت طفل بر عهده او است به جنون مبتلا شود يا با ديگري ازدواج کند، مي توان از دادگاه سلب حضانت را درخواست کرد. چون برقراري ارتباط عاطفي او با همسر جديد، ممکن است باعث شود نتواند آنچنان که لازم است براي تربيت و پرورش فرزندش وقت صرف کند که اين امر بايد در محکمه اثبات شود.
مواردي که باعث سلب حق حضانت مي شود
براساس ماده 1173ق م؛ هر گاه در اثر عدم مراقبت يا انحطاط اخلاقي پدر يا مادر که حضانت طفل بر عهده اوست، سلامت جسماني، تربيتي يا اخلاقي طفل در معرض خطر باشد، دادگاه مي تواند به تقاضاي نزديکان طفل يا قيم يا رييس قوه قضاييه هر تصميمي براي حضانت طفل لازم بداند، بگيرد.
طبق اين ماده قانوني، اين موارد از مصاديق عدم مواظبت يا انحطاط اخلاقي هر يک از والدين است. (اينکه گفته مصاديق، يعني فقط اين موارد نيست و اينها به عنوان مثال ذکر شده اند و شايد بتوان رفتارهاي ديگري را هم جزو آنها دانست.)
1. اعتياد زيان آور به الـ*کـل، مواد مخـ ـدر و قمار
2. شهرت داشتن به فساد اخلاق و فحشا
3. ابتلا به بيماري هاي رواني با تشخيص پزشکي قانوني
4. سوءاستفاده از طفل و اجبار او به مشاغل غيراخلاقي مانند فساد و فحشا، تکدي گري و قاچاق
5. تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف
با توجه به اين نکته ها، اگر پدر يا مادر مردي بخواهند بعد از فوت پسرشان حضانت نوه شان را از مادرش بگيرند، بايد يکي از اين مصاديق را اثبات کنند که به تشخيص دادگاه حکم صادر مي شود.
همه اين نکته ها که گفته شد، مربوط به قبل از سن بلوغ بچه ها بود. چون دختري که به سن 9 سال تمام قمري و پسري که به سن 15 سالگي (قمري) رسيده باشد، خودش مي تواند تصميم بگيرد با چه کسي زندگي کند.
بابک صدر