سلام علیکم.
حالتون خوبه؟
امیدوارم خوبِ خوب باشین
ممنونم ازتشکرات دوستان!
همیشه قبل ازاینکه درس بخونم وبرم جایی باید اتاقم تمیز باشه
حتی اگه دیرم شده باشه بازم میمونم تاتمیزش کنم
این عادت منه که نمیتونم اصلا هم عوضش کنم
امروز طبق روال همیشگی اتاقمو تمیز ورفتم سر جلسه امتحان
وقتی که اومدم با لـ*ـذت در اتاقمو بازکردم
شاید تنها گوشه ی جهان ودنیای رویای من همین یه اتاق باشه که قلمروی خیالات منه
چراغ اتاقمو صبحا خاموش میکنم وبا لـ*ـذت به خورشیدی که از پنجره بازهم نورش به صورتم میخوره زل میزنم
واین یه شروعه برای اغازِ یه روز رنگی
واین دلخوشیهای کوچیک من چقدر قشنگِ!!
قشنگترین چیزها در ساده ترینشان هستند...
این متنو باهم بخونیم
یه مدته که این متن ذهنمو مغول کرده وواقعا دوستش دارم
یه دلنوشته ی کوتاه وواقعی!
******
میگفت محکم نگهش دار، محکمِ محکم...
اونقدر که آدما جونشونو، شاعرا شعرشونو، نویسندهها داستاناشونو،
رُزای قرمز بوشونو، درختا تنه شونو و پرنده ها بالاشونو...
میگفت اگه یه روز صبح پاشدی و آینه دیگه نشونت نداد،
اگه دیدی جلو رفتن تقویم برات بیاهمیت شد و توام شدی اون آدمی که فقط صبحا صبحانه میخوره ظهرا ناهار و شبا شام و قبل از خوابم از خالی بودن قابِ پنجرش از ستاره ها دلگیر نیست، یعنی گمش کردی...
میگفت اون تویی، خودِ توئه
و اگه نباشه تو دیگه تو نیستی و دیگه فرقی نداری با بقیه که فقط صبحا صبحانه میخورن و ظهرا ناهار و ...
میگفت رویاتو نگهدار، محکم نگهدار...
وسط همون محالا، وسط همون نشدنا، وسط همون روزمرگیا وسط همون رعشه ای که افتاده به زانوی باورت، درست همونجا که داره لیز میخوره از سرت...
حرفاش توی سرمه و همش دارم فکر میکنم همینجا. تو همین صفر مطلقِ امید، تو همین صرف مُدامِ نشدنا، چقدر دارم مقاومت می کنم برای شبیه نشدن به اونایی که
فقط صبحا صبحانه میخورن، ظهرا...
#امروز_به سبک_من☀
#سپیده_بیگدلی
پ.ن:نظرتون درمورد این قسمت چیه؟
پ.ن۲:دوشنبه تون به خوشی!
این کتاب بی نظیره!فقط میتونم بگم بخونید
حالتون خوبه؟
امیدوارم خوبِ خوب باشین
ممنونم ازتشکرات دوستان!
همیشه قبل ازاینکه درس بخونم وبرم جایی باید اتاقم تمیز باشه
حتی اگه دیرم شده باشه بازم میمونم تاتمیزش کنم
این عادت منه که نمیتونم اصلا هم عوضش کنم
امروز طبق روال همیشگی اتاقمو تمیز ورفتم سر جلسه امتحان
وقتی که اومدم با لـ*ـذت در اتاقمو بازکردم
شاید تنها گوشه ی جهان ودنیای رویای من همین یه اتاق باشه که قلمروی خیالات منه
چراغ اتاقمو صبحا خاموش میکنم وبا لـ*ـذت به خورشیدی که از پنجره بازهم نورش به صورتم میخوره زل میزنم
واین یه شروعه برای اغازِ یه روز رنگی
واین دلخوشیهای کوچیک من چقدر قشنگِ!!
قشنگترین چیزها در ساده ترینشان هستند...
این متنو باهم بخونیم
یه مدته که این متن ذهنمو مغول کرده وواقعا دوستش دارم
یه دلنوشته ی کوتاه وواقعی!
******
میگفت محکم نگهش دار، محکمِ محکم...
اونقدر که آدما جونشونو، شاعرا شعرشونو، نویسندهها داستاناشونو،
رُزای قرمز بوشونو، درختا تنه شونو و پرنده ها بالاشونو...
میگفت اگه یه روز صبح پاشدی و آینه دیگه نشونت نداد،
اگه دیدی جلو رفتن تقویم برات بیاهمیت شد و توام شدی اون آدمی که فقط صبحا صبحانه میخوره ظهرا ناهار و شبا شام و قبل از خوابم از خالی بودن قابِ پنجرش از ستاره ها دلگیر نیست، یعنی گمش کردی...
میگفت اون تویی، خودِ توئه
و اگه نباشه تو دیگه تو نیستی و دیگه فرقی نداری با بقیه که فقط صبحا صبحانه میخورن و ظهرا ناهار و ...
میگفت رویاتو نگهدار، محکم نگهدار...
وسط همون محالا، وسط همون نشدنا، وسط همون روزمرگیا وسط همون رعشه ای که افتاده به زانوی باورت، درست همونجا که داره لیز میخوره از سرت...
حرفاش توی سرمه و همش دارم فکر میکنم همینجا. تو همین صفر مطلقِ امید، تو همین صرف مُدامِ نشدنا، چقدر دارم مقاومت می کنم برای شبیه نشدن به اونایی که
فقط صبحا صبحانه میخورن، ظهرا...
#امروز_به سبک_من☀
#سپیده_بیگدلی
پ.ن:نظرتون درمورد این قسمت چیه؟
پ.ن۲:دوشنبه تون به خوشی!
این کتاب بی نظیره!فقط میتونم بگم بخونید