مصاحبه باpariya***75نویسنده عزیز انجمن

فاطمه تاجیکی

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/06
ارسالی ها
2,423
امتیاز واکنش
47,929
امتیاز
956
محل سکونت
بندرعباس
سلام به نگاه دانلودی های عزیزم در خدمتتون هستم با یک مصاحبه جدید با نویسنده انجمن خانومpariya***75امیدوارم خوشتون بیاد.

آثارهای ایشون:سرنوشت خورشید،گلبرگ های عشق،دلربای من،آهوی دشت،و درحال تایپ باتلاق عشق.

خودتون رو کامل معرفی کنید: پریا هستم متولد 1375زاده بهمن ماه یعنی میشه گفت دختر زمستان هستم ساکن دزفول هستم زیادی مهربونم....تک فرزندم به قول معروف عزیز دردونه ی مامان بابا زیادی کنجکاو و اهل ریسک کردن هستم اینم میشه گفت ازخصوصیات بارزم هستش.

چه چیزی باعث شد دست به قلم بزنید؟
چیشد دست به قلم زدید؟
مادرم ازبچه گی مرتب منو به خواندن کتاب تشویق می کرد.کلاس اول راهنمایی بودم که با رمان اشناشدم ولی مامانمم اجازه نمی داد رمان بخونم می گفت هنوز برای سن تو زوده مادرم عاشق رمان بود این شوق ذوق مامانم منو کنجکاو کرده بود دلم می خواست بدونم چی توی اون کتاب نوشته که مامانم ازخوابش میزنه تا این که با خواندن رمان خانوم فهیمه سلیمانی دست به قلم بردم.اولش باورم نمی شدکه بتونم بنویسم ولی تونستم اوایل قلمم ضعیف بود ولی من امیدم ازدست ندادم اولین رمانم سرنوشت خورشید بود که توی سایت نودهشتیا نوشتم خب طرفدار کم داشت ولی من جانزدم بیشتر تلاش کردم و هنوزم دست از تلاش برنمیدارم...اگه بخوام کلی بگم من حدواد 5ساله که دارم می نویسم یعنی اوایل برای خودم نوشتم ولی از سال 91نوشتن به طورجدی شروع کردم.

بدترین و بهترین اتفاقی که در طول نویسندگی برای شما افتاد چی بود؟
همیشه درطی مراحل زندگی اتفاقات تلخی صورت می گیره اولیش گذاشتن رمان دلربای من روی سایت های دیگه بود یعنی بدون اجازه این کار کردن قبل از این که نگاه دانلود برای دانلود روی سایت قرار بده رمان رفت برای دانلود...ویکی دیگه ازبدترین اتفاقات میشه گفت نپسنیدن رمان دلربای من بود خب حقم داشتن خواننده ها یکم رمان ضعیف نوشته شد.ولی خب این موضوع یکم منو از قلم دور کرد ولی خب من پریام امیدم هرگز از دست نمیدم.و بهترین اتفاق اولیش پیدا کردن یه سری دوست که همیشه همراهم بودن و داخل این راه سخت یک بارم تنهام نگذاشتن یکی دیگه از اتفاقات خوب دیگه هم محبوب شدن رمان باتلاق عشق که این موضوع منو به شدت خوشحال می کنه.

تاحالا به این فکر کردید که یکی از آثارتون رو به چاپ برسونید؟کدوم؟
من هربار که تصمیمم می گیرم یکی از آثارم بفرستم برای چاپ یک ایدهی دیگه به ذهنم میرسه می دونی من پر از ایده ام و این ایده ها منو وادار می کنه به نوشتن ولی اگه بخوام چاپ کنم باتلاق عشق برای چاپ می فرستم...این روزا به فکر چاپ رمان هستم به خاطرهمین سخت درگیرم تا بهترین آثارم ارائه بدم تا برای چاپ بفرستم.

ایده ی باتلاق عشق چطور به ذهنتون رسید؟
خیلی ناگهانی به ذهنم رسید می دونید ایدهی باتلاق عشق یک ایدهی بچه گانه نبود واقعیت جامعه ی امروزی بود.من با مسئله ی اعتیاد کاملا آشنا هستم..چه جوون های که از سرجهل وارد این مسیر میشن...به خاطر همین جالب بود برام که خواننده هارا با این بیماری آشناکنم که کسی وارد این مسیر نشه ..و اما ایدهی دختر پرورشگاهی این ایده از طریق خاله ی پدرم که سال ها داخل بهزیستی کار می کرد به ذهنم رسید چون بارها ازدخترای پروشگاه حرف می زدکه چطور دخترای خوبی هستن و بعضی ازخانواده ها با دل های مهربونش ازاین بچه هاحمایت میکنن....اولش باخودم گفتم ایدهی باتلاق عشق شاید خوب باشه ولی مورد توجه قرار نمیگیره چون این روزا بیشتر رمان های خدمتکاری و اربابی بیشتر مورد توجه قرار میگیره ولی اشتباه کردم باتلاق عشق بیشتر از بقیه ی رمان هام مورد توجه قرار گرفت ....شخصیت هومن یک پسر خودساخته و معتاد و زورگو بیشتر از شخصیت های دیگه جای خودش توی دل طرفدارم باز کرد.

اگر به گذشته برگردید از نوشتن کدوم رمانتون صرف نظر میکنید؟
من یه قانون توی زندگیم دارم هرگز به گذشته برنمی گردم ولی اگه برگردم از آثاری که خلق کردم نه این که صرف نظرنمی کنیم بلکه با دل جون شروع می کنم به ویرایش و بهتر ازگذشته می نویسم و سعی می کنم رمان دلربای من رو که با عجله پیش بردم بهتر ازقبل بنویسم هر کدوم از آثارم برام یادآور خاطرات خوبی هستن من همه ی آثارم دوست دارم...

کدوم از اعضای خانواده بیشتر حمایتتون میکنه؟
من به خاطر تک دختر بودن درخانواده پدری همیشه مورد حمایت قرار گرفتم.از همه بیشتر مادرم و عمه بزرگم و پدربزرگم حمایتم کردن و درگذشته مادربزرگم که الان درقید حیات نیست..هروقت احساس ناتوانی کردم در مسئله ی مادرم بیشتر از قبل بهم امید داده.من زندگیم مدیون مادر فداکارم هستم چون هیچ وقت توی ذوقم نزده و همیشه از علایقم حمایت کرده.

تا به حال شده از نوشتن دلسرد بشید؟چرا؟
بله.یک بار دل سرد شدم حتی تا مدت ها قلم به دست نگرفتم مرگ مادربزرگم برای مدتی منو گوشه گیر کرد ولی به کمک خانواده ام دوباره سرپا ایستادم و با دل جون شروع کردم به نوشتن و بعد از مدت ها گلبرگ های عشق رو نوشتم یعنی من ذوق شوقم مدیون گلبرگ های عشق هستم چون بعد از مدت ها با نوشتن این رمان به زندگی همیشگی ام برگشتم.

چه پیشنهادی به نویسندگانی که تازه دست به قلم زدند دارید؟
پیشنهادی ندارم ولی خواهرانه دوستانه یک نصیحت دارم براشون نویسندگی پاکه همانند آب.یک شبه هیچ کس معروف نشده همیشه برای رسیدن به موفقیت باید پله های ترقی رو یکی یکی طی کنید ..ازتون می خوام رمان هاتون به گونه ی بنویسد که دخترای کم سن سال به راه بد کشیده نشن...ازکلماتی که باعث میشه یک دختر فکرای بدی به ذهنش خطور کنه خودداری کنید یک نویسنده موفق اونه که بتونه لبخندخواننده اش ایجاد کنه نگـاه دانلـود زمانی زیباست که به بهترین نحو نوشته شه ...راه های معروف شدن به خراب کردن دوست نویسنده ات و نوشتن رمان های ممنوعه نیست راز معروف شدن و موفقیت فقط یک کلمه ست اونم بودن یک نویسنده خوب و خوش اخلاق که یه قلم پاک داشته باشه ....این نصیحت من بود به تموم دوستای خوبم.

چطور با انجمن نگاه دانلود اشنا شدید؟و موندگار شدید؟
از طریق هستی.ق...نویسنده ی بروهت..اولش زیاد با انجمن آشنایی نداشتم ولی وقتی با بچه های انجمن آشنا شدم انگار انجمن شد خونه ی دومم خیلی ها منو به انجمن های دیگه دعوت کردن ولی هیچ کجا برام نگاه دانلود نمیشه یه حس خوب نسبت به نگاه دانلود دارم به خاطرهمین موندگارشدم.و هیچ وقتم انجمن نگاه دانلود رو ترک نخواهم کرد.لطف های که مدیرای سایت درحقم کردن هرگز فراموش نمیکنم.

بزرگترین آرزوتون:
آرزو زیاد هاهستن و فرصت رسیدن به این آرزوها کم هست...اولین آرزوم اینه که تموم مردم کشورم خوشبخت باشن شاید این بهترین ارزو باشه ....و ارزو بعدیم اینه که امسال بتونم رمانم چاپ کنم ....و بزرگترین ارزوم سالم بودن تک تک اعضای خانواده ام هست ...

حرف آخر:
فاطمه جان این قدر گرم صحبت شدم که وقتی گفتی حرف آخردلم یه طورایی گرفت
اول ازهمه ازتو تشکر می کنم فاطمه جان بابت این که منو لایق دونستی و مصاحبه کردی.

و حرف بعدیم برای تموم طرفدارام آرزوی سلامتی و خوشبختی می کنم.و امیدوارم مثل همیشه کنارم باشن و بهم دلگرمی بدن من فقط به عشق طرفداری های عزیزم هست که بیشترازقبل می نویسم و این که دوستون دارم و به خدای بزرگ می سپارم شما عزیزان رو.

اینم از مصاحبه خانوم پریا نویسنده عزیز انجمن امیدوارم مورد پسند قرار گرفته باشه برای ارتباط با ایشون میتونید به لینک زیر مراجعه کنید:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

با آرزوی موفقیت برای این نویسنده در زمینه ی نویسندگی و زندگی خصوصی.

یا حق...
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • برخی موضوعات مشابه

    بالا