- عضویت
- 2015/09/05
- ارسالی ها
- 9,323
- امتیاز واکنش
- 41,933
- امتیاز
- 1,139
به نام خدا
سلام دوستان
ای رو با نویسنده ی تخیلی نویس انجمن، خانم ldkh انجام دادم و امیدوارم خوشتون بیاد
آثارشون: زاده تاریکی _ فصل تاریکی _ طوفان تاریکی _ مرگ آفرین
سلام دوستان
ای رو با نویسنده ی تخیلی نویس انجمن، خانم ldkh انجام دادم و امیدوارم خوشتون بیاد
آثارشون: زاده تاریکی _ فصل تاریکی _ طوفان تاریکی _ مرگ آفرین
خودتونو به طور کامل معرفی کنید.
سلام. مینا هستم از سرسبزترین استان ایران یعنی مازندران. 16 سالمه و دانش آموز رشته مورد علاقه ام، تجربی ام.
چه چیزی یا چه کسی باعث شد وارد عرصه ی نویسندگی بشید؟
شخص خاصی نبوده. قبل از اینکه در انجمن نگاه برای اولین بار شروع به نوشتن کنم، این نوشته ها به صورت درهم و برهم توی ذهنم وجود داشتن. لـ*ـذت نوشتن و به وجود آوردن دنیای خودم بود که شروع به تایپ در این انجمن کردم تا بتونم افکارمو با دیگران به اشتراک بزارمو اونارو با چیزایی که توی ذهنمه آشنا کنم.
چرا در نام هر سه جلد رمانتون از کلمه تاریکی استفاده کردین؟
به این خاطر که تاریکی اصلی ترین شخصیت داستان من بود! همه معتقد بودن که تاریکی مظهر پلیدی و بدیه، و من خواستم با نوشتن سه که این کلمه تو هرسه شون بوده ثابت کنم که میشه از نیمه تاریک وجود خودت برای بدست آوردن نور و خوبی بجنگی و اونو کنترل کنی.
چرا الکس و آرتمیس رو توجلد یک به هم نرسوندین؟
پایان رو تلخ نوشتم تا خواننده مشتاق ادامه داستان بشه، و دلیل دیگه اش این بود که رسیدن این دو بهم بنظرم یکم زود بود. می خواستم کمی سخت تر و مشکل تر به این عشق دست پیدا کنند.
به نظرتون نقص مشترک هر سه جلد رمانتون چیه؟
اینکه سوالا و معماهای زیادی رو مطرح کردم اما متاسفانه به همشون توی جلد آخر و دوم پاسخ داده نشد.
از نظر خودتون کدوم جلد کیفیت و بازخورد بیشتری داشت؟
جلد دوم و سوم از پرطرفدار های انجمن شدند، ولی بنظر خودم جلد سوم علاوه بر محبوبیت، کیفت بهتری رو داشت. چون بیشتر از دو جلد قبل در تایپ و بیان احساسات شخصیت ها دقت به خرج دادم و به جای اینکه مثل های قبلیم یه رقیب یا دشمن جدید به وجود بیارم، شخصیت اصلی داستانم، یعنی آرتیمیس رو برای بد بودن انتخاب کردم و جدال با خودشو به تصویر کشیدم.
اگه بخواین رماناتونو تغییر بدین، چه تغییری مد نظرتونه؟
سعی می کنم روی قسمت های عاشقانه اش بیشتر و بهتر کار کنم و یه تخیلی خوب تحویل بدم.
چرا مرگ آفرین بازخورد کمتری نسبت به سه جلدیتون داشت؟
من برای این بیشتر از های قبلیم وقت گذاشتم و تلاش کردم، اما اون نتیجه ای رو که میخواستم نگرفتم. فکر می کنم خواننده های تخیلی انتظار دارند شخصیت اصلیشون یه پرنسس یا پرنس گمشده باشه که قراره یه قدرت خاصی رو به همراه داشته باشه! ولی خب من درست نقطه مقابل اینو انتخاب کردم و دختری رو ساختم که برخلاف افراد اطرافش که غرق در قدرت اند، تنها یک انسان سادست و همین انسان قهرمان داستانمه.
تعریفتون از پایان خوش چیه؟
پایانی که بعد از هیجانات ، آرامش زیبایی رو به خواننده منتقل کنه و لبخندی از روی رضایت روی لباش بنشونه.
نظرتون در مورد استفاده از نام های ایرانی در های تخیلی چیه؟
خودم دوست دارم وقتی رمانی می خونم که شخصیت هاش ایرانین، داستان هم بر اساس داستان های ایرانی باشه. بطور مثال تیدا زاده نور یا تاریکی از شخصیت های افسانه ای و واقعی ایرانی استفاده کرده بود به زیبایی نبرد خیر و شر رو در غالب یک داستان تخیلی در آورده بود.
چرا فقط با ژانر تخیلی می نویسید؟
سادست. چون قلم و ذهن بهتری برای این موضوع دارم و اگه بخوام موضوع دیگه ای رو مثل عاشقانه انتخاب کنم نمی تونم رمانی تحویل بدم که ارزش خوندن رو داشته باشه. به خصوص الان که عاشقانه نویس های حرفه ای هستن که واقعاً زیبا این حس رو بیان می کنند و من بیشتر دلم می خواد خواننده این نوع ها باشم تا نویسنده اش.
نظرتون در مورد رمانی بدون ژانر عاشقانه و عاشق نشدن شخصیت اصلی چیه؟
ممکنه یک سری از طرفدار هاشو از دست بده. خودم وقتی سه گانه زاده تاریکی رو می نوشتم قصد نداشتم عاشقانه اش کنم اما وقتی درخواست زیاد خواننده هارو دیدم این موضوع جذاب رو هم بهش اضافه کردم.
تا چه حد به توصیفات در می پردازید و اهمیت می دین؟
بیشتر از همه به توصیفات حس و حال افراد اهمیت میدم و در درجه دوم صحنه ای که شخصیت ها درش قرار دارند.
تعریفتون از یک شخصیت معمولی چیه؟ آیا در های تخیلی هم می شه چنین شخصیتی ساخت؟
بستگی داره شخص در چه فضایی قرار داره. مثلا اگه در فضایی سراسر قدرت باشه، و خود شخصیت هم قدرتی خاص داشته باشه بنظرم یه آدم معمولیه! خاص اونیه که مثل و مانند بقیه نباشه نه اینکه حتماً قدرت یا رفتاری خاص داشته باشه. مثلا زیاد جسور باشه یا خیلی شجاع وقتی همه آدمای اطرافش همین طوری اند.
بیشترین انتقادی که خوانندگانتون داشتن چی بود؟
اینکه چرا عاشقانه تر نمی شه. و جواب ندادنم به بعضی سوالا که در جلد های قبلی مطرح شده بود که انتقادشون واقعا به جا بود.
هدفتون از نوشتن چیه؟
فکر کنم تو سوالای قبل تر گفتم. دلم می خواد چیزی که توی مغزم می چرخه و نوشته می شه رو با آدمای دیگه به اشتراک بزارم.
چه چیزی باعث می شه نوشتن رو کنار بزارید؟
اگه کاملاً ناامید بشم شاید این کارو بکنم.
چطور با انجمن نگاه دانلود آشنا و عضو شدین؟
اولش فقط یه کنجکاوی ساده بود. دلم می خواست جایی که نویسنده های مورد علاقه ام تایپ می کنند رو ببینم، برای همین عضو شدم و تا حالا هم موندگار شدم و از اینجا لـ*ـذت می برم.
اگه انتقاد یا پیشنهادی به تیم مدیریت دارید، بفرمایید.
اینکه برای نویسندگانی که آثار زیادی دارند و شناخته شده هستند اما رنک نویسندگی رو ندارن جایگاهی به وجود بیاد تا حداقل از کاربران عادی جداشند و فرقی با خواننده های هاشون داشته باشند.
توصیه به نویسندگان تازه کار؟
من خودمم یه تازه کارم و هنوز راه زیادی رو در پیش دارم، چیزی که من خودم بهش اعتقاد دارم اطمینان به قلممه. اینکه می تونم هر لحظه بهتر از قبل باشم. این اطمینان برای نویسنده های تازه کار انجمن لازمه تا ناامید نشن و دست از نوشتن برندارن.
حرف آخر...
ممنون از ایجاد این فضا برای اشتراک نوشته های ذهنمون و همینطور تشکر از اینکه باهام کردید:)
ممنون بابت وقتی که گذاشتین.
انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود