فاطمه تاجیکی
مدیر بازنشسته
به نام خالق هستی
سلام به نگاه دانلودی های عزیز امیدوارم حالتون خوب باشه.
در خدمتتون هستم با مصاحبه ای جدید با خانوم نگار1373 امیدوارم از این مصاحبه خوشتون بیاد...
نیم نگاهی به آثارهای ایشون:
ملکه جهنمی پادشاه دوزخی، این گروه خشن، موجوداتی به نام از ما بهتران، هرگز به احساسم شلیک نکن.
در حال تایپ: صعود ممنوع سقوط آزاد (جلد دوم این گروه خشن).
بیوگرافی کوتاه ایشون:
فاطمه هستم مشهور به نگار، 23 ساله در شرف گرفتن لیسانس معماری.
خب نگار جان چیشد به سمت نویسندگی کشیده شدید؟
یه بار دوستم تشویقم کرد که بنویسم. خیلی الکی و حتی برای شوخی قلم به دست گرفتم ولی دیدم کم کم داره از نوشتن خوشم میاد و مدام نوشتم.
تاکی به نوشتن ادامه میدید؟
نمیدونم، ولی علاقه دارم تا جایی که وقتم ازاد باشه و بتونم همچنان ادامه بدم به نوشتن.
کدوم رمانتون رو بیشتر از همه دوستدارید؟چرا؟
ملکه ی جهنمی! یه جورایی شخصیت مخفی و پنهان خودم رو به تصویر کشیدم هر چند رمانش خالی از نقص نیست ولی با این حال اون رمان رو طور دیگه ای دوستش دارم.
نگار جان کدوم یک از شخصیت های رمانتون بیانگر شخصیت شماست؟
با توجه به سوال قبل تا حدودی میشه گفت دیانا در ملکه ی جهنمی.
نگارعزیز اگه میتونستید جای یکی از شخصیت های رماناتون باشید کدوم شخصیت و از کدوم رمان رو انتخاب میکردید؟چرا؟
دوست داشتم جای دختر شخصیت رمان موجوداتی به نام از ما بهتران باشم، یعنی دختر اردلان. هیجان و لمس ترس از نزدیک جالبه هر چند این شخصیت پدر و مادرش از هم جدا شدن و مشکلات زندگی خودش رو داره.
اگه برگردین به گذشته از نوشتن کدوم رمانتون صرف نظر میکنید؟چرا؟
از نوشتن رمان هرگز به احساسم شلیک نکن. خیلی تخیلی شد و الان که بهش نگاه میکنم میبینم صرفا میخواستم پلیسی بنویسم، نکات یه رمان ژانر پلیسی رو براش در نظر نگرفتم و به هیمن خاطر خیلی اغراق امیز به نظر میرسه.
تاحالا شده انتقاد شدیدی با رمـانتون بشه و شما تند برخورد کنید؟کدوم رمـان؟
بله پیش اومده انتقاد تندی بشنوم ولی تا جای ممکن سعی کردم با ارامش جواب بدم. درباره ی ملکه ی جهنمی با من بحث شد و شخص شدیدا اعتراض کرد که خیلی تخیلی شده. خب حق داشت من اوایل نوشتنم بود و بعضی چیزا رو ناخواسته اغراق کرده بودم و توضیح دادم که سعی ام بر اینه که دیگه تا این اندازه تخیلی داستان ننویسم.
بیشتر چه کسی در زمینه نوشتن حامی شما بوده؟
مادرم. واقعا حمایتم کرد و خیلی تشویقم کرد که هر دلسرد شدم، مطالعه بیشتری داشته باشم تا ضعف خودمو متوجه بشم و به همین خاطر همیشه ازش ممنونم.
تاحالابه چاپ کردن رمانتون فکر کردید؟کدوم؟
مطمئنم اونقدر قلمم قوی نشده که جسارت چاپ کردنشون رو به خودم بدم، ولی اگه شدنی باشه دوست دارم موجوداتی به نام از ما بهتران رو به صورت چند جلدی به چاپ برسونم البته بعد از ویرایش زیاد.
تاحالا شده از نوشتن دلسرد بشید؟چرا؟
بله خیلی پیش اومده اونم وقتاییه که کسی نمیگه نوشته هام ایراد داره؟ نداره؟ کلا وقتی می خونن انتظار دارم مشکلاتم رو گوشزد کنن و اینطوری بتونم بهتر پیشرفت کنم. ولی بعضی اوقات چیزی نمیبینم و دلسرد میشم.
بهترین رمانی که خوندید:
رمان یاقوت کبود که البته ایرانی نیست، نوشته ی ژیلبر سینوئه اگه اشتباه نکرده باشم.
بهترین نویسنده از نظرشما:
ویکتور هوگو.
برای اولین بار برای انجام چه کاری در انجمن نگاه دانلود عضو شدید؟
رمان خوندن! دو سالی بود که دیگه دست به نوشتن نمیبردم، ولی وقتی دیدم چقدر رقابت هست اینجا و همه با شور و هیجان دنبال کننده شون هستن، یه جورایی دوباره تصمیم گرفتم بنویسم، و خدا رو شکر دوباره تونستم شروع کنم، در کنار دوستان عزیز نگاه دانلودی.
نظرتون در مورد انجمن نگاه دانلود چیه؟
صمیمی ترین و مهربون ترین افراد دنیا رو اینجا دیدم! واقعا از همه، از مدیرا گرفته تا کاربران عادی، همه و همه مهربون و مودب و دوست داشتنی هستن.
باکلمات زیر جمله بسازید:
(رمان،انجمن نگاه دانلود،من)
من با انجمن نگاه دانلود تونستم بهترین رمان ها رو بخونم (البته از ها اضافه ببخشید خخخ)
(مشکلی نیست بانو(; )
یه جمله کوتاه در مورد انجمن نگاه دانلود:
در این انجمن می تونید صمیمی ترین دوستان رو در کنار بهترین رمانها تجربه کنید!
یه جمله کوتاه با خدا:
ازش ممنونم که در بدترین لحظات زندگیم هم منو رها نکرد و همیشه هوامو داشت و به بهترین شکل ازم مراقبت کرد.
یه جمله کوتاه به بهترین فرد زندگیت:
امیدوارم با تموم مشکلاتی که توی زندگیش داره، لایق بهترینا باشه و همیشه در اوج باقی بمونه.
یه جمله کوتاه به صمیمی ترین دوستت:
براش از صمیم قلبم ارزوی موفقیت دارم.
یک صحبت کوتاه با طرفداراتون:
از لحظه به لحظه ی همراهیشون با من و نقداشون، نظراتشون و کمکایی که به بهبود سطح نوشته هام داشتن واقعا ممنونم و مدیونشون هستم.
یک صحبت کوتاه با مدیران انجمن نگاه دانلود:
سپاس گذارم از زحماتی که برای ارتقا سطح کیفی انجمن میکشن و انصافا هم کارشون سخته و خداییش هم کارشون بیسته. خدا قوت.
یک صحبت کوتاه با نویسندگانی که اولین رمانشون رو مینویسن:
من خودم هم هنوز در سطحی نرسیدم که بخوام درباره ی نوشته های یه نویسنده ی دیگه نظر بدم، اما به نظرم تنها کلیدی که میتونه در این راه مشکل گشای کار یه نویسنده باشه، فقط و فقط تمرین و نوشتن زیاده. و در کنارش هم مطالعه ی دست نوشته های نویسندگان مشهور.
یک جمله کوتاه در مورد خودتون:
یه دختر عشق هیجان، عشق سرعت، عشق طراحی و در کنار اینها هم عاشق خدمت به هم نوع.
بدترین و بهترین خاطره زندگیتون:
بدترینش شکست خوردن در اولین باری که کنکور دادم و بهترینش هم وقتی که اولین نفرات اومدن و نظرشون رو چه مثبت و چه منفی درباره ی نوشته هام گفتن. واقعا بهترین لحظات عمرم بود.
بهترین فیلمی که دیدید چه فیلمی بود؟
سه گانه ی پدرخوانده. مخصوصا پدرخوانده 1 که در نوع خودش شاهکاره
بزرگترین آرزوتون:
اینکه بتونم به ایران، وطنم و مردمش با تمام وجودم خدمت کنم.
حرف آخر:
حرف آخر اینکه ممنونم از همه ی دوستانی که من رو تشویق کردن، دلداری دادن یا کمکم کردن که بتونم این جرات رو داشته باشم که بنویسم، مخصوصا مادرم. و همچنین ممنونم از انجمن نگاه دانلود که انگیزه ی دوباره نوشتن رو به من برگردوند.
سپاس عزیزدلم از اینکه وقتت رو برای انجام این مصاحبه گذاشتی بهترین ها رو برات آرزومندم:
خواهش میکنم و ممنون از شما بابت زحمتاتتون و تشکر.
برای همه نویسندگان عزیز آرزوی موفقیت میکنم عزیزان و اینکه از خانوم نگار عزیز بازم تشکر میکنم با آرزوی بهترین ها برای شما...
تا مصاحبه بعدی خدانگهدار
یاحق...
@نگار 1373
مصاحبه کننده:فاطمه تاجیکی
منبع:
