- عضویت
- 2015/09/05
- ارسالی ها
- 9,323
- امتیاز واکنش
- 41,933
- امتیاز
- 1,139
به نام خدا
سلام دوستان
مصاحبه ای رو با نویسنده ی محبوب وفانتزی نویس انجمن Ami74 عزیز انجام دادم امیدوارم مورد پسندتون واقع بشه
آثارشون: رازشاهزاده شهر جادو جلد یک و دو، زندگی گاهی غم است گاهی خوشی، داستان کوتاه افسانه دختر و گرگ سفید
سلام دوستان
مصاحبه ای رو با نویسنده ی محبوب وفانتزی نویس انجمن Ami74 عزیز انجام دادم امیدوارم مورد پسندتون واقع بشه
آثارشون: رازشاهزاده شهر جادو جلد یک و دو، زندگی گاهی غم است گاهی خوشی، داستان کوتاه افسانه دختر و گرگ سفید
خودتونو به طور کامل معرفی کنید
آمنه حلاجیان هستم. متولد 18 فرودین 1374 دانشجوی ترم آخر کارشناسی رشته ی حسابداری.
چه چیزی باعث شد فکر کنید استعداد نویسندگی دارید؟
در دوران راهنمایی هر وقت داستان کوتاه یا انشائی مینوشتم هربار کل کلاس و حتی معلم از نوشته هام تعریف میکردنو از شنیدنشون لـ*ـذت میبردن.
بهترین مشوقاتون چه کسانی بودند؟
معلم ادبیات دوره ی راهنمایی و تا حدودی مادرم.
هدفتون از نوشتن چیه؟
هدف آنچنان بزرگی ندارم البته از اون ابتدا برای شروع میخواستم رمانی خلق کنم با موجودات جدیدو سرزمینی جادو بی اون که از رمان ها یا فیلم های امریکایی یا خارجی الگو بگیرم.یه رمان با تم فانتزی تخیلی مخصوص ایرانی ها و قصد فعلیم اینه که اگه بتونمو خدا بخواد نوشته هاو داستان هایی که تحویل دوستان و خواننده ها میدم علاوه بر اینکه نشون دهنده و بالابرنده ی دین و ایرانی بودنمونو تاثیر گذار بودنشون یه عبرتی هم برای خواننده ها داشته باشن و از همه مهم تر شخصیت هاو داستان آمیخته با واقعیت باشن حتی اگه فانتزین.
اسم اولین رمانتون چیه؟
جلد اول راز شاهزاده شهر جادو
موضوع رماناتون تا چه اندازه به شخصیت خودتون شباهت داره؟
شخصیت نگین تو راز شاهزاده شهر جادو زیاد شبیه من نیست، چون میخواستم دختر داستان شخصیتی کاملا متضاد با شخصیت پسر داستان داشته باشه و از اون مهم تر یه ادم تقریبا ضعیفو ترسو باشه که به مرور و طی اتفاقات قوی میشه از این رو از اخلاقو رفتار یکی از دوستانم الگو برداری کردم و این شخصیتو خلق کردم.اما میشه گفت بر خلاف شخصیت نگین شخصیت سپیده تو رمان زندگی گاهی غم است و گاهی خوشی بیشتر باهام هم خونی داره.
نویسندگی چه تاثیری روی زندگیتون گذاشته؟
هم تاثیر خوب داشته هم بد(میشه گفت مثبتو منفی باهم)تاثیر خوبش این بوده که تواناییم در نوشتنو حتی صحبتو داستان پردازی خیلی خیلی خوب شده و برای منی که دانشجو هستم اینا نکات قوت محسوب میشن.اما در رابـ ـطه با تاثیر منفیش باید بگم که چون پدرو برادرم راضی نیستنو مدام میگن انقدر رو نویسندگی پافشاری نکنمو منی که در حال تایپ رمانمو به سخره میگیرن و همچین به خاطر مشغله زیادم تحت فشار هستمو از اون طرف نظرات منفی بعضی از دوستان یا حتی بعضی از نظرات تندو کوبنده ای که تو خصوصی راجب بیشتر پست گذاشتن بهم میگن کمی اذیت میشمو باعث مشوش شدن ذهنم تو ساعت های زندگیم میشه.
استقبال از رماناتون در دنیای واقعی چطور بوده؟
دوستان و آشنایانو فامیل میدونن که رمان مینویسم ولی نه استقبالی کردنو نه حتی وقتی آدرسو دادم به رمان نگاهی انداختن.
چرا رمان کلید قلعه شیطان رو نصفه رها کردین؟
رمان کلید قلعه شیطان رو نصفه رها نکردم بلکه به خاطر کم کاری و رفتن نویسنده دوم از انجمن(برای مدتی)تایپش متوقف شده اما به دوستان قول میدم که بعد رمان راز شاهزاده اگه نویسنده دوم بازم کم کاری کردن حتی شده به تنهایی این رمانو ادامه میدم چون براش زحمت زیادی کشیدم.
چرا پستای رمان زندگی غم است گاهی شادی رو حذف کردین و دوباره از نو نوشتین؟
به دلیل کلیشه ای بودن موضوعو شخصیت هاو ناپخته بودن قلمم پست هارو حذف کردمو بعد مدتی با داستانی جدید دوباره تایپیکشو ایجاد کردم.
ایده ی راز شاهزاده شهر جادو چطور به ذهنتون رسید؟
ابتدا ایده ی یه رمان تخیلی و متفاوت ایرانی توی ذهنم شکل گرفت و بعد مدتی تصمیم گرفتم به قلمبیارمشو قلم خودمو تو فانتزی نویسی محک بزنم.
چرا این رمانو در دوجلد نوشتین؟
قصد نداشتم دوجلدیش کنم اما چون قرار بود موضوع داستان تغییر کنه و هنوز اصل داستان مونده بود به پیشنهاد چند تن از دوستان گل داخل انجمن به یک باره تصمیمم عوض شدو حالا و با گذشت زمان میفهمم که کار خوبی انجام دادم.
از سختی های جلد دوم رمان راز شاهزاده شهر جادو بگید؟
با وجود وضوع بیش از حد سخت و کامنت های دوستان بابت تند تند پست گذاشتن و برخورد بد یه سری از افرادو بدگویی هاشون بیشتر توانو انرژیمو میگیره.
ژانر عاشقانه سخت تره یا فانتزی؟
به نظرم فانتزی سخت تره
دوست دارید کدوم رمانتون چاپ بشه؟
دوست دارم همشونو به چاپ برسونم اما بیشتر رمان راز شاهزاده جادو که براش وقت بیشتری گذاشتمو خواهم گذاشت.
چه چیزی باعث می شه از نویسندگی دلسرد بشید؟
تمسخر دیگران..برخورد بدو حرفای زننده دوستان در مورد رمانم و همین طور قضاوت و بی صبریشون.
نظرتون در مورد بازنشستگی در نویسندگی چیه؟
گاهی ذهن آدم هم به استراحت نیاز داره.
به نظرتون نقطه اوج یک نویسنده کجاست؟
موقعه ای که همه برای کارش ارزش قائل بشن حتی خانوادش.
از کدوم رمانتون بیشتر استقبال شد؟چرا؟
تا اینجا که از رمان رازشاهزاده شهر جادو.شاید به خاطر موضوع جدیدو سبک تقریبا جدیدش.
چه چیزی باعث می شه قلم یک نویسنده پخته تر بشه؟
نقد سازنده ی خواننده ها
چه انتظاری از خوانندگان رمانتون دارید؟
زود قضاوت نکنن و صبور باشن
کوبنده ترین نقدی بهتون شده چی بوده؟
همین چند وقت پیش بود که یکی از یوزر های جدید کلی از رمانم بد گفتو در آخر تهدیدم کرد به ترک نویسندگی.
به جز افسانه دختر وگرگ سفید داستان کوتاه دیگه ای هم نوشتین؟
بله چندتایی داخل دفترم نوشتم اما افسانه دختر و گرگ سفید اولین داستان کوتاهیه که توی نت گذاشتم.
به جز نویسندگی در چه زمینه ای فعال هستین؟
حسابداری،آرایشگری
الگوتون در نویسندگی چه کسی است؟
الگوی خاصی نداشتم
از کدوم رمانای چاپی و مجازی خوشتون می یاد؟
اسم خاصی مد نظرم نیست اما از بیشتر رمان هایی که تا حالا خوندم خوشم اومده چون همشون توصیه شده بودن
یه توصیه به نویسندگان تازه کار؟
رو قلمتون کار کنید و سعی کنید از موضوعات جدیدو غیر کلیشه ای استفاده کنید.
چطور با انجمن نگاه دانلود آشنا شدین وموندگار شدین؟
خیلی اتفاقی.مدتی بود به سایت اصلی سر میزدم اما متوجه انجمن نبودم تا که یه روز اتفاقی وارد انجمن نگاه شدمو تو همون لحظه اول شیفته ی خود انجمنو کاربراش شدم و از اون پس موندگار شدم.
یه انتقاد یا پیشنهاد به تیم مدیریت انجمن؟
همه چیز عالیه و کار دوستان هم بیسته ولی ممنونشون میشم اگه به بخشو قسمت نقد رمان ها توجه ی بیشتری کنن.
چه برنامه ای برای آیندتون دارید؟
اگه خدا بخواد تصمیم دارم به یه نویسنده توانا تبدیل بشمو مدرک دکترامو بگیرمو صاحب یه شغل خوب بشم.
بزرگ ترین آرزوتون؟
آرزوهای دنیوی زیاد دارم که همشون کوچیک به حساب میان اما بزرگترین آرزوم سلامتی و خوشبختیه خانوادمه.
حرف آخر...
مرسی که منو قابل دونستیدو باهام مصاحبه کردیدو ممنون از دوستانی که وقت ارزشمندشونو گذاشتنو این مصاحبه رو خوندن.
امیدوارم همگی موفق و سلامت باشید.
ممنون بابت وقتی که گذاشتین
سایت دانلود رمان نگاه دانلود
انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود