- عضویت
- 2015/09/05
- ارسالی ها
- 9,323
- امتیاز واکنش
- 41,933
- امتیاز
- 1,139
به نام خدا
سلام دوستان
ای رو با نویسنده ی دوست داشتنی انجمن خانم بهارگل انجام دادم امیدوارم مورد پسندتون باشه.
آثارشون: رمان سقف کاغذی- رمان لانه ویرانی
رمان سقف کاغذی در دست چاپ هست.
سلام دوستان
ای رو با نویسنده ی دوست داشتنی انجمن خانم بهارگل انجام دادم امیدوارم مورد پسندتون باشه.
آثارشون: رمان سقف کاغذی- رمان لانه ویرانی
رمان سقف کاغذی در دست چاپ هست.
خودتونو به طور کامل معرفی کنید.
بهاره گندمی متولد ابان 70 نام کاربری بهارگل
استارت شما برای دست به قلم شدن چه کسی یا چه چیزی بود؟
دوران راهنمایی داستان های کوتاه یا دلنوشته می نوشتم اما پنج سال فاصله بین نوشتن و علاقه ام به وجود اومد و دوباره با تلنگر یکی ازعزیزانم نوشتن رو شروع کردم.
به نظرتون اولین قدم برای نوشتن یه رمان چیه؟
اولین قدم دست به قلم شدن در یک چرک نویس و کشف استعداد و علاقه است...شناخت و شیوه قلم و موضوعی که انتخاب می کنید. مطالعه زیاد و بالا بردن سطح اگاهی خودتون از موضوع و شیوه نوشتن...تحقیق در مورد موضوع انتخابی و ژانر شناخت شخصیت ها حالات وروحیات افراد و توصیف مکان ها ( عناصرداستان) وخیلی موارد دیگه... هرکدوم از این ها میتونه اولین قدم برای شروع نگـاه دانلـود باشه...اما برای مبتدی مهمترینش کشف استعداد نه صرفا علاقه.
بزرگترین چالشی که به عنوان یک نویسنده باهاش روبه رو شدین چیه؟
زیاد تجربه ندارم و میدونم هنوز خیلی باید بگذره تا به عنوان یک نویسنده چالشی واسم پیش بیاد اما وحشتناک ترین چالش نقدایی که از لانه ی ویرانی می شد و مجبور بودم خیلی جزی هم چیزو برای کسایی توضیح بدم که رمانو خوب نخونده بودند.
چرا تا الان فقط در ژانر عاشقانه، اجتماعی و معمایی نوشتین؟
وقتی موضعی رو انتخاب می کنم و پروبالش می دم اصلا به این فکر نمی کنم شامل چه ژانری میشه بیشتر دوست دارم عاشقانه هام بیشترباشه و با ذهن خواننده بازی کنم که شامل معمایی و عاشقانه میشه. مسایل اجتماعی هم تا جایی که بتونم مطرح می کنم.
برای نوشتن هاتون تا چه حد برای تحقیق وقت می ذارید؟
بستگی به موضوع داره...برای سقف کاغذی بیشتر رو مسایل و حالت های رفتاری دیار تحقیق کردم و لانه ی ویرانی مسایل حقوقی و مذهبی که باعث شد خیلی جاها رو تغییر بدم؛ اما رمانی مثل زنان مرده دهه پنجاه مجبورم هر صفحه با کمک مشاوره خانواده بنویسم.
هایی که نوشتین تا چه حد به حد انتظار و ایده آلتون نزدیکه؟
حد انتظار من رضایت خواننده هاست...مسلما زمانی دغدغه فکریم بابت نوشته ام کم و ایده ال میشه که تونسته باشم رضایت 90 درصد از خواننده هارو داشته باشم.
چطور شد که به فکر چاپ کردن سقف کاغذی افتادین؟
هیچ برنامه ای برای چاپ اولین نوشته ام نداشتم...خیلی اتفاقی به اصرار یکی از دوستان که خودشون نویسنده هستند و کارهای فرهنگی می کنند برای چاپ فرستادم و تایید شد.
به عنوان یک نویسنده نظرتون در مورد کپی شدن ها چیه و چرا تا این حد رو این مساله حساسید؟
این مسئله ای نیست که بشه به چند خط کوتاه فاجعه این کارو توضیح داد. اولین مسئله ای که میشه خیلی درموردش بحث کرد تعهد، شرافت وارزش به انسانیت...مسلما کسی که به خودش اجازه می ده یک اثر فرهنگی رو بی اجازه نشربده چیزی از تعهد نمی دونه...حالا این نشر شامل همه چیز میشه فیلم، کتاب، مقاله و...
خیلی خوبه ما قبل از اینکه کتاب یا نوشته ای بخونیم متوجه باشیم چه درسی ازش می گیریم...ارزش وقتی که ما پای یک نوشته میزاریم خیلی خیلی بیشتر از سرگرمی...ما باید یاد بگیریم تو هر زمینه ای به خودمون اجازه ندیم بها هر چیزی رو با بی قانونی و بی تعهدی بدیم. یه رمان چه مجازی چه چاپی زحمتی بابتش کشیده شده... چرا باید به اسم یکی دیگه یا بی اجازه اش نشرداده بشه...بحث تعداد خوندن افراد نیست و من قبل از اینکه قراردادی امضا کنم خوشحال می شدم تعداد بیشتری از انجمن ها یا کانال ها درخواست رمانم رو می دادند اما الان پای تعهد من به دنیای واقعی...
دومین نظری که جای بحث زیادی داره بحث سرمایه و اعتماد یک عده ست...کسی که مجانی روی یک اثر مجازی سرمایه گذاری می کنه تا اون رو ماندگارتر کنه مسلما جای حمایت و تقدیر داره...و ما باید پشتیبان شدید کسایی باشیم که نمیزارند جامعه ما مرده از کتاب خون های کاغذی و اصلی باشه. این ادم ها قابل ستایش تر از کسایی هستند که بی اجازه اثری روبه نام خودشون مجازی نشر میدند.
به نظرتون فرق ژانر و سبک چیه؟
هردو کاملا متفاوت هستند. سبک چگونگی نوشته ست. تعریف ساده و روون سبک درادبیات داستانی به ساختار جمله، بیان و...درکل شیوه نوشته ست... هر نوشته ای می تونه دارای سبک خاصی باشه یا هر نویسنده ای سبک مختص به خودش رو داشته باشه و با ژانر های مختلف به یک سبک بنویسه.
اما ژانرطیف وسیع تری نسبت به سبک داره...ژانر نوع متن و مشخص می کنه که در طول داستان با چه موضوعی روبرو هستیم. ( کلمه ژانر بیشتربرای فیلم استفاده میشه) اما برای اثرادبی هم اشتباه نیست.
اثری دارید که نشر داده نشده باشه؟
بله... زنان مرده دهه پنجاه...یه رمان تلخ اجتماعی و روانشناسی که به شیوه زندگی زنان می پردازه.
هاتون با حواشی ای براتون همراه بود؟
سقف کاغذی بعد فرمت شدنش خیلی اذیت شدم...ولی لانه ی ویرانی ازاول پرازحاشیه بود..فکر میکنم به خاطره گنگی داستان بود و نکته هایی که قبل از شروع داستان نوشته بودم خواننده رو حساس تر کرد. او نوشته ها مثل یک میوه ممنوعه بود که بیشترخواننده ها رو مشتاق می کرد تا دست بزارن رو همون نقطه ضعف ها...حاشیه هایی جدا از موضوع داستان هم داشتم که گاهی واقعا پشیمون میشم ازاینکه ادامه میدم...ولی خنده دارترینش گفته یکی از خواننده ها بود... شخصیت تیمور و هیراد از عقده های مجردی بهار میاد...هرموقع اینو یادم میاد کلی میخندم.
به نظرتون نقطه ی اوج یک نویسنده کجاست و چقدر باهاش فاصله دارید؟
من خودم رو هنوز نویسنده نمی دونم حداقل یک نویسنده حرفه ای... به نظرم با هر نوشته تجربه جدیدی کسب می کنی و وارد یک دنیای جدید و متفاوت تری میشی...نقطه اوج من تو دل داستان هاست زمانی که هرکدوم از شخصیت هارو خلق میکنم و به جاشون زندگی می کنم وقتی ام هرداستان تموم میشه از اوج فاصله می گیرم.
تا به حال به بازنشستگی در نویسندگی فکر کردین؟
نه هیچ وقت.
بین نویسندگی و نقاشی کدوم رو ترجیح می دین؟
به خاطره نویسندگی نقاشی رو کنار گذاشتم و ادامه ندادم.
رابطتون با شعر چطوره؟
دورانی از زندگیم خیلی زیاد اهل شعر بودم اما به مرور تصمیم گرفتم به خاطره بعضی مسایل کتابای شعر نخونم.
نظرتون در مورد روانشناسی چیه؟
روانشناسی یک دنیا بی نظیریه که تو رو غرق ادم های اطرافت میکنه و دیدت رو وسیع تر...کتابای روانشناسی دوست دارم و یکی از ارزوهام تحصیل دراین زمینه ست.
به جز نویسندگی در چه زمینه ای فعالیت دارید؟
تخصص اصلی من بیمه ست..و دراین زمینه تحصیل کردم.
چطور شد که در انجمن نگاه دانلود عضو شدین؟
نگاه رو همراه با نودوهشتیا دنبال می کردم وقتی تصمیم گرفتم بنویسم نودوهشتیا منحل شد. بعد ازاونم هرسوالی داشتم از مدیران انجمن ها می پرسیدم و انجمنشونو نقد می کردم... وهرکدوم رو جدا جدا به همراه دوستم بررسی می کردم. تنها انجمنی که باروی باز مدیراش پاسخگو بودند نگاه بود و چند دلیلی دیگه نگاه رو انتخاب کردم.
اگر انتقاد یا پیشنهاد به تیم مدیریت انجمن دارید، بفرمایید
برای تک تکشون ارزوی موفقیت می کنم امیدوار روزبه روز با تلاششون شاهد موفقیت های این گروه باشیم.
یه توصیه به نویسندگان تازه کار؟
وسواس باشید صرفا فقط از رو علاقه ننویسید.
بزرگترین آرزوتون؟
سه ارزو بزرگ دارم که قابل گفتن نیست
حرف آخر...
حرف اخر تشکر از خودت بابت مهلتی که درحق من داشتی و زمانی که صرف این گذاشتی...امیدوارم همگی سالی سرشاراز شادی و سلامتی رو شروع کنیم واین بهار اغاز موفقیت های بزرگمون باشه.
ممنون بابت وقتی که گذاشتین.
