- عضویت
- 2015/09/05
- ارسالی ها
- 9,323
- امتیاز واکنش
- 41,933
- امتیاز
- 1,139
به نام خدا
سلام دوستان
ای رو با نویسنده ی دوست داشتنی انجمن، خانم زهرا بهاروند انجام دادم و امیدوارم خوشتون بیاد.
آثارشون: هاوام _ جان به نیمه جان بده _ یک دقیقه یلدایم باش _ داستان کوتاه بیسیمچی عشق
سلام دوستان
ای رو با نویسنده ی دوست داشتنی انجمن، خانم زهرا بهاروند انجام دادم و امیدوارم خوشتون بیاد.
آثارشون: هاوام _ جان به نیمه جان بده _ یک دقیقه یلدایم باش _ داستان کوتاه بیسیمچی عشق
خودتونو به طور کامل معرفی کنید.
زهرابهاروند هستم، متولد خرمآباد و ساکنِ شهر دزفول!
استارت شما برای نویسندگی چطور زده شد؟
قبل از نگارش ، متن کوتاه مینوشتم. کم کم داستان نوشتن رو شروع کردم و به کشیده شد.
چرا هاوام رو نصفه رها کردین؟
به علت بیماری. متاسفانه دستهام دچار مشکل شدن و نوشتن رو به اجبار کنار گذاشتم؛ اما امروز بعد از ماهها دوباره شروعش کردم و ان شاءالله بتونم ادامهاش بدم.
یک دقیقه یلدایم باش جلد دوم داره یا قرار بود داشته باشه؟
قرار بود جلد دوم داشته باشه و تمام نقایص جلد اول در اون جبران بشن، چون زمان نوشتن این من سنم کمتر بود و تجربهی چندانی هم نداشتم؛ اما با ایده های بعدی که به ذهنم اومد نگارش جلد دوم یلدا کلاً منتفی شد.
روال نوشتن داستان کوتاه و چه فرقی با هم دارن؟
نوشتن داستان کوتاه و ، هر دو حوصله و دقت زیادی رو میطلبن؛ همه ی قواعد و اصول باید در هر دو رعایت بشن اما خب به طبع طولانی بودنش، همه ی این عناصر رو چندبرابر میخواد.
به نظرتون آثارتون چه ضعف مشترکی دارن که هنوز رفع نشده؟
خیلی ضعف ها داشتن و دارن، اما من همیشه تلاش خودم رو کردم تا کارهای فعلیم، از کارهای قبلیم بهتر باشن؛ واقعیتش هیچ رمانی و هیچ نویسنده ای بی نقص نیست، به نظرم مهم تر اینه که درصد ضعف و خطاها به حداقل نزدیک بشن و هر کاری قوی تر از قبلی بشه.
در نوشتن رماناتون ترجیح می دین سلیقه ی عام رو ملاک قرار بدین یا سلیقه ی شخصی خودتون؟
تلفیقی از سلیقهی شخصی خودم و سلیقهی عام؛ گاهی سلیقهی خودم درصد بیشتری از داستان رو در بر میگیره و گاهی بلعکس.
تگ تا چه حد می تونه رو انگیزه ی شما برای نوشتن تاثیر بزاره؟
خیلی زیاد. وقتی من ببینم رمانم از نظر چندنفر منتقدِ کاربلد، خوب و قابل قبوله؛ صد در صد انگیزهم برای نوشتن و البته بهتر شدن چند برابر میشه. از طرفی اگر تگ نگیرم، بهه دنبال رفع نقایصم پیشرفت میکنم و کارم بهتر میشه؛ پس در هر دو صورت مثل محرکی برای بهتر شدن عمل میکنه.
بدترین بازخوردی که دریافت کردین از کدوم رمانتون بود و دلیلش چی بود؟
من فکر میکردم بدترین بازخوردم رو از یک دقیقه یلدایم باش و به خاطر سادگیش بگیرم، اما در کمال تعجب من مورد توجه نسبی قرار گرفت و بدترین بازخوردم بخاطر داستان بیسیمچیِ عشق و پایان تراژدیش بود.
تکراری بودن ایده ی به نظرتون به عنوان یک خواننده و منتقد تا چه حد ضعف محسوب می شه؟
من فکر میکنم بیشتر ایدهها قبلاً توسطِ کسی نوشته شدن، مهم تر از ایدهی خام و اولیه؛ "چه طور" نوشتن و به بار آوردنِ اون ایدهست. گاهی رمانی میخونیم که ایدهای تکراری داره، اما نگارش متفاوت و اتفاقات جدیدی که درونش رخ میده اون رو متمایز از سایرین میکنه.
به نظرتون چطور می شه حرمت قلم رو حفظ کرد؟
چهارچوب های نوشتن رو رعایت کنیم و به نگاه و وقتِ مخاطب احترام بذاریم؛ همین باعث میشه تا کیفیت کارمون بالا بره و خواه و ناخواه حرمت قلم حفظ بشه.
تا چه حد از فرهنگ و کلمات لری در آثارتون بهره بردین؟
در هاوام خیلی زیاد؛ حتی اسم هم لریه.
به نظرتون یک نویسنده چطور می تونه برای جامعه مفید باشه؟
با نوشتن حقایق، دردها و مشکلاتی که در اجتماع هستن مثل طلاق، اعتیاد، خشونت علیه زنان و... تا حدودی، هر چند اندک؛ اما میشه مفید واقع شد.
اگه یه روز قادر به نوشتن نباشید، چه چیزی رو می تونید جایگزینش کنید؟
جواب دادن به این سوال، برای منی که نویسندگی از زندگیم جدا نیست خیلی سخته؛ اگر روزی مجبور بشم به طور دائم نوشتن رو کنار بذارم مطمئنم اونقدر خلاء بزرگی در زندگیم ایجاد میشه که چیزی نتونه جایگزینش بشه.
قسمتی از شعر یا متن ادبی که الان تو ذهنتون هست، بفرمایید.
چند روز پیش اتفاقی جملهای به زبان لری خوندم که برام جالب بود:
"چِنو نَمَن، چِنی هَم نِمیمونَه"
که متوجه شدم این جمله همون شعر حافظ شیرازیه:
"چنان نماند
چنین نیز هم نخواهد ماند"
اگه بخواین داستان زندگی خودتونو بنویسید، اسمشو چی می ذارید؟
هاوام!
یه توصیه به نویسندگان تازه کار؟
من خودم جزو همین دسته از نویسندگانم! اما به عنوان عضوی کوچیک از این خانواده، توصیه میکنم کتاب زیاد بخونن، بنویسن و از نوشتن نترسن. اگر نویسنده ای ننویسه، تجربهای کسب نمیکنه و اگر تجربه به دست نیاد، پیشرفتی حاصل نمیشه؛ پس تا میتونید بنویسید و اشکالاتتون رو رفع کنید.
چطور شد که با نگاه دانلود آشنا شدین؟
داشتم رمانی میخوندم _که اسمش رو متاسفانه خاطرم نیست_ صفحهی آخر، آدرس سایت رو دیدم و عضو سایت شدم و باقی قضایا!
اگه انتقاد یا پیشنهادی به تیم مدیریت دارین، بفرمایید.
کارِتون درسته، خدا قوت و خسته نباشید.
سخن آخر...
ممنون از دوستانی لطف میکنند و صحبتهای من رو میخونن؛ همچنین متشکر از شما بابت وقتی که صرف با من کردید.
برای همه شما دوستان بهترینها رو از خداوند مهربون میخوام؛ در پناهِ حق تعالی باشید.
ممنون بابت وقتی که گذاشتین.
انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود