- عضویت
- 2015/09/05
- ارسالی ها
- 9,323
- امتیاز واکنش
- 41,933
- امتیاز
- 1,139
به نام خدا
سلام دوستان
مصاحبه ای بانویسنده عزیز انجمن آقای علیرضا محبوب نیا انجام دادم امیدوارم خوشتون بیاد
آثارشون:ای عشق،به رنج،شایسته خوشبختی،پلشت
رمان ای عشق چاپ شده ورمان به رنج هم قراره به زودی چاپ بشه
خودتونو به طور کامل معرفی کنیدسلام دوستان
مصاحبه ای بانویسنده عزیز انجمن آقای علیرضا محبوب نیا انجام دادم امیدوارم خوشتون بیاد
آثارشون:ای عشق،به رنج،شایسته خوشبختی،پلشت
رمان ای عشق چاپ شده ورمان به رنج هم قراره به زودی چاپ بشه
علیرضا محبوبنیا متولد 5/5/1342 ساکن شهر رشت متأهل، با کوله باری از تجربه، به لحاظِ سعادت و فرصتِ زندگی در دورانِ انقلاب و جنگ و دورههای پس از آن و دورۀ حاضر...
چطور فهمیدین استعداد نویسندگی دارید؟
من قبل از انقلاب، مطالعه رو شروع کردم. اون موقع چهارده سالم بود. آنقدر با رمان آمیختم و محوِ شخصیتهای داستانهای مختلفی که میخوندم، شدم که حس کردم چیزی در درونم، داره متولد میشه. چشمام برای دیدن، قدرتِ بیشتری پیدا کرده بود و گاهی حتی میتونستم به روحِ آدمها نفوذ کنم و برخلافِ رفتاری که ازشون میدیدم، پی به نیتهاشون ببرم.
چند سال به همین منوال گذشت و آرام آرام حس کردم، زبانم داره باز میشه و میتونم حرف بزنم. اما شهامتِ بیانشو نداشتم. اون وقتها نویسندگی حریمِ مقدسی بود که بهنظرِ ما جوونا هرکسی نباید پاشو توش میذاشت. برای نوشتن، باید سیر و سلوک میدونست و دستی بر علم داشت و از آنچه میگذشت، آگاه بود و...
پس سکوت کردم تا...
استارت شما برای نویسندگی چه چیزی، کجا ویا چه کسی بوده؟
در هجده سالگی، علاوه بر شناختنِ نویسنگان بزرگِ جهان و الیالخصوص بزرگانِ ادبیاتِ روس، مانند تولستوی، کورکی، چخوف، داستایوسکی و دومای فرانسوی و دیکنز انگلیسی و ویکتورهوگو... و بسیاری دیگر، فرصتِ آشنایی با نویسندگانِ برجستۀ وطنی هم مثلِ احمدمحمود، صادقهدایت، بزرگعلوی، محموددولت آبادی و غیره فراهم شد و هر کدام از این برجستهگان، خشتی بر خشتِ افکارم نهاد.اما آنکس که صاعقۀ قلب و ذهنم شد و من چون شاگردی تشنه، در محضرش کسبِ شهامت کردم و قدرتِ نوشتن یافتم، استادِ بینظیر، رومن رولان بود. وقتی چهار جلدِ کتابِ جانشیفته را بپایان بردم حس کردم که کسی در درونم خلق شده که قادره سخن بگه و من که محرمِ خلوتش بودم، خود رو موظف دونستم، آنچه رو میگه بنویسم
به جز نویسندگی چه شغل یا حرفه ای رو دنبال می کنید؟
در زمینۀ تولید مبلمانِ اداری فعالیت دارم.
خانوادتون چه تاثیری در روند نویسندگیتون دارن؟
تأثیری بس مهم و عظیم. همسرم با صبوری ساعتهای طولانی رو که من با درونم، خلوت میکنم، تحمل میکنه و اولین کسییه که علیرغمِ سختیهای زیاد، به ادامۀ کار تشویقم میکنه. دختر و پسرم هم، همیشه با اشتیاق و علاقه با نوشتههام روبرو میشن و منو موردِ حمایت قرار میدن. در واقع و در یک کلام، آگر حمایتِ خانواده نبود، با دشواریهایی که روندِ زندگی بر ما تحمیل کرد، سالها پیش نوشتن رها میشد.
کی قصد دارید نویسندگی رو کنار بزارید؟
هر وقت احساس کردم خالی شدم و حرفِ تازهای برای گفتن ندارم.
نویسندگی اختلالی در زندگی روزمرتون ایجاد کرده؟
اختلال به هیچ عنوان. فقط برنامه ریزی دقیقی میخواد تا بتونم به همۀ کارام برسم. چون نوشتن، فوقالعاده وقتگیره.
به جز داستاه نویسی درکدام شاخه ای ادبیات فعالیت دارید؟
چند داستان کوتاه نوشتم و گاهی مینویسم. بعضی وقتها شعر میگم. و خیلی وقتها دلنوشته مینویسم.
چطور با انجمن نگاه دانلود آشنا شدین؟
توسط یکی از دوستان عزیز مجازی
دلیل کم شدن فعالیت شما در انجمن نگاه چیه؟
بخشی مربوط به وقتِ کم منه. بخشی هم بعد از اون قطع شدنها و عدمِ دسترسی به سایته که اتفاقاً درست در پایانِ رمان (بهرنج) رخ داد و من دوستانی رو که داستانمو دنبال میکردن، خیلی ناعادلانه از دست دادم و رمان در مظلومیت و تنهایی به پایان رسید و این موضوع خیلی اذیتم کرد. بعد هم مدام ارتباط قطع و وصل میشد و شرایطِ پایداری پدید نمیاومد تا دوستان بههم برسن و طبیعیه که دلسردی بوجود اومد.
چرا رمان شایسته خوشبختی وای عشق را در انجمن نگاه دانلود نصفه کاره رها کردین؟
انگیزهم از بین رفت. خواننده نداشتم و ترجیح دادم، خاموش بشم. هر پست، یکی، دو بازدیدکننده بیشتر نداشت و با این شرایط ادامۀ کار سخت بود. میدیدم رمانهای صرفاً عاشقانه و معمولاً تکراری و قابل پیش بینی، طرفدار بیشتری داره، و بمن توجه نمیشه. فکر کردم، من که نمیتونم خودمو تغییر بدم، دوستان هم که بمن کملطفن، پس بهتره گوشهگیری کنم.
تعداد خواننده های رمانتون تا چه حد در ادامه دادن رمانتون تاثیر داره؟
اهمیت بسیار زیادی داره. برای کسی مثلِ من که ساعتِ هشت صبح برای کار، خونهرو ترک میکنه و هفت، هشتِ شب برمیگرده، و دو، سه ساعت پای کامپیوتره، تا حرفش رو دیگران بشنون و بفهمن، وقتی مخاطبی نداشته باشه، چطور میتونه با تنِ خسته به این کار ادامه بده؟
این طور که معلومه قصد دارین رمان به رنج روهم چاپ کنید لطفا بیشتر توضیح بدین
بله، مجوزش از ادارۀ محترم ارشاد اخذ شده و چون ناشرین محترم خودشونو از سرمایهگذاری برای چاپ کنار کشیدن و مؤلف باید این هزینه رو تقبل کنه و برای نویسندگان، برگشتِ سرمایه، سخته و نمیتونن در توزیع کتاب، خوب عمل کنن، باید با پولی که نیازی بهش ندارن، دست به اینکار بزنن. با اینهمه، امیدوارم سرمایۀ کار فراهم بشه تا این اتفاق بیفته و چاپ بشه.
رماناتون معمولا برای چه رده سنی مناسب هستن؟
بجز کودکان و نوجوانان، که زمینه ای تخصصیه، سایر گروههای سنی رو دربر میگیره.
چه انتظاراتی از خوانندگان رمانتون دارین؟
دلم میخواد نوشتههام رو درک کنن و بتونن باهاش ارتباط برقرارکنن و پیامها رو از توش استخراج کنن و اگه پسندیدن، بکار ببندن.
انتظارات شما از تیم مدیریت انجمن؟
چی بگم. در این زمینه و خصوصاً دنیای مجازی خانمها، بواسطۀ علاقه و وقتِ آزادی که دارن، حرفِ اول رو میزنن و من احساس میکنم، آقایون، کمی موردِ کملطفی و بیتوجهای قرار گرفتن. مثلاً اگر من یه خانم بودم، شاید در همون مدت فعالیتم، بعنوانِ نویسندۀ انجمن شناخته میشدم. اما توجهای بمن نشد. البته لازمه توضیح بدم دیدگاه من نسبت به انسان، انسانیه. یعنی به کسی جنسیتی نگاه نمیکنم و عملکردها رو به فراخور انسانیت، موردِ ارزیابی قرار میدم. همونطوری که وقتی از شیر حرف میزنم، نمیگم شیرِ ماده، یا شیرِنر. وقتی از پرنده حرف میزنم، جنسش رو ارزیابی نمیکنم. بلکه باید عملکردهارو ببینم. در تمامِ زندگیم سعی کردم اینگونه باشم و دلم میخواد با همه عادلانه برخورد بشه و همین توقع رو هم از مدیرانِ سایت دارم. یعنی اینکه براساسِ توانمندی افراد و شایستگی ها، با اونها برخورد کنن و سعی کنن حقی از کسی ضایع نشه.
اسم رمان ها و نویسندگان چاپی ومجازی مورد علاقتون رو بگید
جان شیفته-رومن رولان آناکارنینا- تولستوی
جنایت و مکافات- داستایوسکی
رمانهای مجازی گل حسرت-لیلی تکلیمی
رمان های چاپی رو می پسندین یا مجازی؟چرا؟
چاپی حسِ بهتری به من میده. اما مهم محتواست که متأسفانه در رمانهای نسلِ تازه، بشدت ازش کاسته شده و خوانندگان، با توجه به شکلِ ساده و تکراری داستانها، خیلی زود و قبل از اینکه پخته و کامل بشن، اقدام به نوشتن میکنن. بدونِ نوآوری، بدونِ بیانِ پیچ و خمِ زندگی، بدونِ بیان درد و رنجی که مردم توی دلهاشون دارن. اتفاقاتِ داستانها، فقط در محورِ یک رابطۀ مبتذل که اسمش رو هم عشق میزارن خلاصه میشه و داستان توی فضاهای غیرواقعی پیش میره و جالبه که این داستان تعداد زیادی طرفدارهم داره. ولی به نظر من، نویسنده ها باید از خودشون بپرسن که در طولِ تاریخ چندتا از این نوع رمانها موندگار شده؟ و چرا دنبالِ کارهای عمیق و همه جانبه و تأثیرگذار نمیرن. حالا هرچقدر هم سخت باشهو ممارست بطلبه.
نوشتن رمان چاپی سخت تره یا مجازی؟
هیچ فرقی نمیکنه. مهم زاویۀ دید و نگاهِ نویسنده ست. اگر بخواد کارِ تحقیقی و برگرفته از فرهنگِ مردم ارائه بده، سخته و تحقیق و علم میطلبه. ولی اگر بخواد تکراری و بیمحتوا باشه، ساده و آسونه.
ترجیح می دین رمانای مجازیتون چاپ بشن یا به صورت فیلم نامه دربیان؟
فیلم شدنش که هرگز اتفاق نمیفته. چاپ بشن، بهتره.
انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود
سایت دانلود رمان نگاه دانلود
دانلود رمان های عاشقانه
آخرین ویرایش: