نقد رمان معرفی و نقد رمان افسانه پنج قهرمان|امیتیس کاربر انجمن نگاه دانلود

چند درصد رمانمو دوست دارین؟؟

  • 10%

    رای: 1 4.2%
  • 50%

    رای: 3 12.5%
  • 100%

    رای: 20 83.3%

  • مجموع رای دهندگان
    24

★-★SuA*__*

کاربر اخراجی
عضویت
2016/09/22
ارسالی ها
44
امتیاز واکنش
3,268
امتیاز
426
محل سکونت
هرمزگان
نام رمان:افسانه پنج قهرمان
نام نویسنده:امیتیس|کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر:تخیلی،طنز،عاشقانه
خلاصه:در مورد پنج تا دوست به نام های:ارتمیس-سام-الیناز-اریانا-دانیال است.
این پنج تا دوست که از قضا پنج تا شاهزاده سرزمینی به نام امپرسیون(طلوع افتاب)هستند وشر و شیطونند و پیوند خواهر و برادریشون ناگسستنیه.
هر کدوم از یه نژاد تخیلی هستن و داستان رو با خودشون رقم میزنند.ولی بعد یک سری اتفاقا ملکه و پادشاهای سرزمین امپرسیون به قتل میرسن و کسایی که اونا رو کشتن اعلام جنگ میکنن.
حالا باید ببینیم چه اتفاقی میوفته؟؟؟


سلام دوستان نگاه دانلودی.بعد از یه مدت طولانی بلاخره تایپیک نقدم رو هم زدم.هیچی دیگه خوشحالمون میکنین که نقد مینویسین و دلم میخواد این صفحه هم پر از نقد بشه.
تا بعد خداحافظ.
 
  • پیشنهادات
  • فاطمه تاجیکی

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/06
    ارسالی ها
    2,423
    امتیاز واکنش
    47,929
    امتیاز
    956
    محل سکونت
    بندرعباس
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........
    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    ELIFA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/12
    ارسالی ها
    536
    امتیاز واکنش
    19,053
    امتیاز
    704
    سن
    21
    محل سکونت
    Moo...n
    باسلام دوست عزیزم...
    میخوام رمانت رو نقد کنم و امیدوارم ناراحت نشی.
    نـــــــــام رمــــــان
    نام رمانت یجورایی داره درون محتوای رمانتو نشون میده.پنج قهرمان یعنی اینکه صد در صد توی رمانت پنج تا نقش مهم داری و این خیلی خوبه.افسانه ای که پشت پنج قهرمانت آوردی تشخیص رو برای من راحت میکنه که بدونم رمانت تخیلیه.از صد بهت میدم۷۸%

    خلــــــــــــــاصـــــه
    توی خلاصت یه توضیح در مورد پنج تا شاهزاده دادی و گفتی که خیلی با هم صمیمین.ولی این یه اتفاق خاص نیس که موجب شکل گرفتن داستانت میشه.سعی کن یه تغییر اساسی توی خلاصت بدی۵۴%

    ژانـــــــــــر
    من نمیتونم ژانرت رو مورد نقد قرار بدم چون این مورد به خودت مربوطه.اما رمان تخیلی تنها ژانر نمیشه و تو در کنار اون کمدی رو هم انتخاب کردی .آفریـــــــــن%۹۹

    سیـــــــــر داســـــتان
    میشه گفت که تو دیالوگ ها رو کمی طولانی تر کردی و این کمی وقت میبره تا بری سر اصل مطلب.پس سیر داستان خوبه.بهت توصیه میکنم که یخورده زود بری سر اصل مطلب و اصل مطلــــــب رو کشش بدی۶۷%

    دیــــــــالـــــــوگ
    اگه بخوام باهات رو راست باشم دیالوگ هات از نظر ادبی ارزشی نداره و بیشتر جنبه سرگرمی داره.پس تو یه حماسه نیافریدی...بلکه سعی داشتی با خواننده ها خودمونی باشی۳۹%

    ایـــــــــده رمـــــان
    ایده ی خوبی رو برای نوشتن پیاده کردی.چون ژانر تخیلی بهترین ایده ها رو برای نوشتن داره. ۸۸%

    نـــــکاتـــــــی دیــــــگر
    توی رمانت مشکل چندانی نبود دوست گلم ولی اگه توی مکالمه هات کمی سلیقه ی بیشتری به خرج بدی عالی میشه.
    با تمرین بیشتر میتونی توی بیان احساسات اشخاص موفق تر بشی.

    به امید قلمی زیبا،گیرا و بهتر
    با عرض معذرت
    منتقدی در رمان های تخیلی
    دوستدار شما elifa
     

    ★-★SuA*__*

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/09/22
    ارسالی ها
    44
    امتیاز واکنش
    3,268
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    هرمزگان

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    به نام خدا
    «نقد رمان افسانه پنج قهرمان»

    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز و توانگر انجمن نگاه دانلود، نقد رمان رو شروع می کنیم
    نام رمان
    اسم رمان بخش مهمی برای جذب کردن خواننده محسوب میشه؛ این اسم رو باید جوری انتخاب کنید که باتوجه به کلیشه ای بودنش، مقداری از داستان رو برای خواننده لو بده، برای مثال: فرشته ای از بهشت، فرزنده گم شده سرنوشت و...
    اسمی که شما برای رمانتون انتخاب کردید«افسانه پنج قهرمان» هستش که میشه گفت اسم خوبی بوده، اما بهترین انتخاب نبوده.
    چیزی که از اسم رمانتون دریافت میشه:
    ۱)چند خواهر یا برادر و یا دوست و آشنا که باهم رفت و آمد دارند، شخصیت های اصلی رمان هستند و قهرمان های این رمان رو تشکیل میدن.
    2)این پنج قهرمان که شخصیت های اصلی هستند، در برابر نیرویی اهریمنی، مثل شیطان و یا... می ایستند و با اون مقابله می کنند.
    -راستش این اسمی که برای رمانتون انتخاب کردید، بیش تر به درد فیلم ها می خوره و حتی من فکر می کنم که یک جورایی این رو از روی کارتون «big hero 6» و یا همون «شش ابر قهرمان» کپی کردید. بهتر بود یک اسم کلیشه ای تر می گذاشتید، اما همین هم خوبه-

    خلاصه رمان
    خلاصه بخش خیلی مهمی برای جذب خواننده محسوب میشه، اما متاسفانه بیش تر کاربران روش نوشتن یک خلاصه خوب رو نمی دونند.
    توی خلاصه باید بخش کوچکی از یک واقعه رو به شکل زیرکانه و نامحسوسی بنویسید، به طوری که خواننده رو به تعجب وا داره و اون رو برای خواندن رمان مشتاق!
    این چیزی که شما نوشتید، در واقع یک جورایی خلاصه نصفه رمانه. برای همین خواننده تا وسط داستان، می دونه که قراره چه اتفاقی بیفته و به همین دلیل شاید بخش هایی از رمان رو نخونه و همین جور پشت سر هم ورق بزنه.

    شروع
    شروع رمان شما حالتی تکراری داشت و از گفت و گوی میان شخصیت ها نشأت گرفته بود. نویسنده عزیز، دقت داشته باشید که یکی از عوامل جذب خواننده، شروع جذاب و غیرتکراریه. در اکثر رمان ها شخصیت اصلی یا از خواب بیدار میشه، یا داره با عده ای حرف می زنه و یا توی مهمونیه و... .
    به نظر من بهتر بود رمان رو با توصیف مکان و غیره شروع می کردید و چون شخصیت ها هم توی سرزمینی پر از عجایب زندگی می کنند، می تونستید اون رو با توصیفات عجیب و غریبتون، به بهترین شکل بنویسید.

    جلد رمان
    جلد رمان شما برای من باز نشد، بهتره که پیگیر درست کردن این موضوع باشید. در ضمن باید جلد رمان رو توی صفحه نقد هم بگذارید.

    زاویه دید
    زاویه دید رمان شما «اول شخص» بود. یکی از نکاتی که این روز ها نویسنده ها به اون توجهی ندارن، استفاده درست از زاویه دید «اول شخص»ه.
    توی این زاویه دید، شما فقط باید از یک شخص استفاده کنید و حق ادامه داستان از زبان شخص دیگه ای رو ندارید؛ این نکته ای بود که شما رعایت نکرده بودید و مدام در حال تعویض زبان گوینده بودید.
    من به شما پیشنهاد می کنم که به جای اون، از زاویه دید «سوم شخص» و یا «دانای کل» استفاده کنید.
    شما در پست شماره ۳ و ۴ مدام در حال تعویض شخصیت ها بودید، اون هم پس از گذر از چند خط! بهتر نبود که به جای اون از زاویه دید سوم شخص استفاده می کردید؟
    در پست شماره ۵ شما از لفظ «راوی» استفاده کردید، باید به عرضتون برسونم که همچنین زاویه دیدی وجود نداره و شما باید به جای اون از «دانای کل» استفاده کنید.

    توصیف
    توصیف های رمانتون به اندازه و کامل بود، اما درست نبود.
    مثال: شما می خواید قیافه کسی در رمانتون رو توصیف کنید. برای شروع میاید به پوست سفید و چشمای درشتش اشاره می کنید و بعد چند خط بعد درباره موهای مشکی و لبای سرخ رنگش صحبت می کنید و در آخر اون رو به سفیدبرفی یا همچین چیزی تشبیه می کنید.
    با عرض پوزش، می خوام بهتون بگم که شاید از میان تمامی توصیفات مکان ها و افراد تنها 15% شون رو خوندم. شما با این روش نه تنها انگیزه خواننده برای خوندن ویژگی های ظاهری و شخصیتی رمان رو بیش تر می کنید، بلکه باعث میشید که میزان درک خواننده از محلی که تصور می کنه بیش تر بشه.
    بهتره که بدونید توصیف نگـاه دانلـود فقط به شرح دادن ویژگی های ظاهری و شخصیتی یک فرد و توضیح دادن نمای داخلی یک خونه یا اتاق ختم نمیشه. شما باید علاوه بر موارد ذکر شده، توصیف خود رو در شرح حس و حالت شخصی در حال انجام کاری بالا ببرید.
    که این کار در رمانتون کم تر انجام شده بود.(بهتون پیشنهاد می کنم که حتما این کار رو بکنید.)

    ژانر رمان
    دوست عزیز، ژانری به عنوان «کمدی» وجود نداره و فقط برای فیلم ها استفاده میشه. به جای اون از «طنز» استفاده کنید.

    ایراد های نوشتاری و غلط های املایی
    یکی از ایراد های بزرگ رمان که سطح قلم رمان رو پایین می بره، کشیدن حروفه. این به این معنیه که شما در مفهوم کردن لحن گوینده مشکل داشتید و سعی داشتید اون رو باکشیدن کلمات بپوشونید.
    مثال
    «ناشناس بووووق-منم سرورم خدمتکارتون.
    -خووووو کهههه چییبییی الانننننن؟»

    تصحیح
    «فرد ناشناس پشت در با صدای رسا و کلفتش گفت: من هستم سرورم، پیش کارتون!
    خمیازه ای کشیدم و در همون حالت گفتم: خوب که چی؟»
    در عبارت بالا شما لحن گوینده رو معلوم نکردید و آدم نمی دونست که داره با چه حالتی صحبت می کنه، بی خیال و یا عصبانی؟
    یا مثال زیر که با تکرار کلمات اون رو کاملا نامفهوم کردید:
    «لیندا:شاهزاده......شاهزاده ارتمیس....بانو.....سرورم....پرن...
    -ای زهر ماااااااار،بزار بخوابم دیگه ناشناس بوق.
    لیندا:بانوی من.....این حرفا از شما بعیده بلند شید تا دوساعت دیگه مهمونی شروع میشه و شما هنوز اماده نشدین.
    -مهمونی بره به درک.....خوااااااابمممممممم ممممممیااااادد.
    با احساس اینکه معلقم چشمامو باز کردم.
    هان؟؟جان؟؟؟چیشدددددد؟؟؟رو هوااااا معلقممممم؟؟؟؟!!!
    یه نگاه به لیندا کردم که با خونسردی داشت منو میبرد به سمت حموم.چشام تا اخرین حدش گشاد شد....
    وای نههههه!!!!
    -لیندا لیندا جونم بار اخرمه قول میدم،دایه جونم قول قول نهههههه...
    ینی شدم یتیکه قندیل یخ!!!!اعصاب مصاب یُخ!!!!
    با عصبانیت برگشتم سمت لیندا که با خونسردی اب گرم رو خالی کرد.
    دیگه به اخرش رسیده بودم،با اخرین توانم از وان اومدم بیرون و داد زدم:بروووووووو بییییییییررررررروووونننن
    از اتاق مننننننننننن و اوووووننننن دوتااااااا لجنننننن تررررر اززززززز خووووووددددتتتتمممم بررررررددددداااارررر بببببررررر.
    داد نبود که عربده بود.
    لیندا:بان....
    -بببببببیییییررررررووووننننن.»

    تصحیح
    «لیندا: شاهزاده، شاهزاده آرتمیس! بانوی من، سرورم، پرنـ....
    -ساکت دیگه! بذار بخوابم.
    -بانوی من، این حرفا از شما بعیده بلند شید تا دوساعت دیگه مهمونی شروع میشه و شما هنوز آماده نشدین.
    -مهم نیست.
    با احساس اینکه معلقم چشمامو باز کردم.
    هان؟جان؟چیشد؟رو هوا معلقم؟
    یه نگاه به لیندا کردم که با خونسردی داشت منو میبرد به سمت حموم.چشام تا اخرین حدش گشاد شد. وای نه!
    -لیندا، لیندا جونم بار اخرمه. قول میدم،دایه جونم قول قول نه...
    ینی شدم یتیکه قندیل یخ! اعصاب مصاب یُخ!
    با عصبانیت برگشتم سمت لیندا که با خونسردی آب گرم رو خالی کرد.(یک سوال مگه آب سرد نبود؟ پس کی شد گرم؟)
    دیگه به اخرش رسیده بودم، با اخرین توانم از وان اومدم بیرون و داد زدم: برو بیرون از اتاق من و اون دوتا لجن تر از خودتم(یک سوال منظورت اینجا کیان؟) بردار ببر.
    داد نبود که عربده بود!
    لیندا:بان....
    -بیرون!»

    بهتره که یک دور رمانتون رو بخونید و تمامی این ایراد ها رو درست کنید، چون از این لحاظ به یک ویرایش اساسی نیاز داره.

    غلط های املاییتون نسبت به رمان های دیگه بهتر بود، اما کم نبود.
    خوووووو:خوب
    واس:واسه، برای
    نی:نیست
    یوقت:یک وقت
    بونز:پونز
    بجز:به جز
    ویششششش:؟؟؟
    شیکرم:شکرم

    دوست عزیز، این ها فقط تعداد بسیار کمی از اونها بود، لطفا فقط به ایرادهای من اکتفا نکنید و خودتون بگردید بقیه اش رو پیدا کنید.

    ایراد تایپی دیگه ای که دیدم کشیدن علامت هایی مثل «! و ؟» بود.
    مثال
    «داشتن زیرزیرکی میخندیدن.
    استاد گامبو:ساااااااکتتتتتت شیدددددددد!!!!»

    تصحیح
    «داشتند زیرزیرکی می خندیدند که استاد با اون صدای رسا و بلندش داد زد: ساکت شید!»

    دوست عزیز توجه داشته باشید که «...» در تایپ رمان، برای نشان دادن متن ناتمام، مانند قطع شدن حرف کسی توسط شخص دیگه ای و یا نشان دهنده ادامه داشتن یک متن بکار می رود.

    مثال:
    1)-بهار، تو باید به خواهر بزرگ ترت احترام بگذاری و شان...
    -من نمی خوام این کار رو بکنم، نمی خوام!
    2)در کتابخانه من انواع اقسام کتاب وجود دارد؛ کتاب های پلیسی، معمایی، طنز، درام، عاشقانه و...

    ایراد دیگه رمانتون در استفاده از کلمات نامناسب بود.
    دوست گرامی، به این نکته توجه داشته باشید که در این انجمن انواع و اقسام کاربران با رده های سنی متفاوت عضو شده اند. مطمئنا برای شما هم پیش اومده که بعد از خوندن رمانی تا مدت ها ذهنتون مشغولش بوده باشه و حتی گاهی روی اخلاق و رفتارتون تاثیر گذاشته باشه. پس حواستون و جمع کنید که در رمانتون از کلمات مبتذل و سبک مثل «عنتر برقی، لوچ، به درک، خر، گودزیلا و...» استفاده نکنید، رمان های شما تاثیر زیادی روی قشر جوان جامعه داره، پس حواستون باشه که با دستای خودتون فرهنگ جامعه رو لکه دار نکنید و روی قشر آینده ساز این مملکت تاثیر غلط نگذارید.

    در بعضی از جاها هم نویسنده با خواننده مستقیم صحبت کرده بود. اون ها رو حذف کنید.

    باورپذیری
    باورپذیری رمان یعنی چیدمان اون از روی عقل و منطق.
    متاسفانه بعضی جاها شما این کار رو به درستی انجام نداده بودید.

    برای مثال:
    1)زمانی که آمیتیس از نگاه های (عذر می خوام برای استفاده از این لفظ) ه*ی*ز یک پسر به خودش عصبانی شده بود.
    عصبانی شدن در این موقعیت ها طبیعیه، اما برای دختری محجبه در ایران که تا به حال مهمونی مختلط نرفته و... ، نه برای آمیتیس که در سرزمینی زندگی می کنه که مدام در حال مهمونی رفتن و پوشیدن لباس های مجلسی(اگر چه باز نیستند)ه. حالا به نظر شما این دختر باید از نگاه های یک مرد به خودش ناراحت بشه؟
    و در ضمن به نظر شما عقل حکم می کنه که یک پسر جوون به یک دختر، توی یک مکان اجتماعی، اون هم جلوی دوتا پسر دیگه که از دوستاشن «عزیزم» بگه؟ آیا واقعا جرئت این کار رو داره؟
    گیریم که نمی دونسته این پسرها آشناهای دخترین که داره باهاش حرف می زنه. اما آیا به نظرتون جرئت می کنه، در مکانی که دو تا پسر با ظاهر و تیپ باشخصیت و با کلاس هستند، به یک دختر ناشناس «عزیزم» بگه؟
    و راستی عکس العمل آمیتیس هم در جواب اون حرفش خیلی غیرطبیعی بود. به نظر من اون باید وقتی که نگاه های خیره پسر رو به خودش می دید، اخمی می کرد وبه داخل اتاق پرو برمی گشت و سام و دانیال هم باید غیرتی می شدند؛ چون در هر حال آمیتیس مثل خواهرشون می موند.
    ۲)بخش دیگه ای که می خوام درباره اش صحبت کنم، آزار و اذیت کردن های استاده دانشگاهه.
    شما باید به این نکته توجه داشته باشید که تمامی استادهای تمامی دانشگاه های کشور، برای رسیدن به این درجه سال ها تلاش کردند و زحمت کشیدند. پس قاعدتا «جدیت، با کلاس بودن، خوب درس دادن» باید از ویژگی هاشون باشه. اما توی اکثر رمان ها، استاد مردی چاق و زشت پوش سیبیلویی هست که میاد سر کلاس و از بچه ها امتحان می گیره و به نمرات افتضاحشون فحشی میده و میره بیرون.
    چرا هیچ وقت توی رمان ها استاد رو مردی فهمیده و بافرهنگ نشون نمیدن که از سطح سواد بالایی برخورداره و با دانشجو هاش دوست و اونها رو درک می کنه؟ بهتره که فرهنگ احترام استاد به دانشجو و دانشجو به استاد رو توی کشورمون باب کنیم و از لفظ «استاد گامبو» استفاده نکنیم!!!
    کاربر عزیز، برای طنز کردن نگـاه دانلـود «فحش دادن و مسخره کردن و اذیت کردن» تنها روش نیست. شما می تونید رمانتون رو با اتفاقات طنز و جالبی که در لحظه می افته مانند افتادن در آب و یا پاره شدن لباس، رفتن کرم و مارمولک توی لباس و...
    3)«همین الانشم این پیرمردا و پیرزنا با چشاشون داشتن قورتمون میدادن.»
    دوست عزیز دقت کنید که تمامی مهمونی هایی که در رمان شماست، سلطنتی هستند و از این رو آدم هایی که در این مهمونی ها دعوت میشن، قطعا انسان های باکلاس و باشخصیتی هستند که هرگز به کسی نگاه ه*ی*ز نمی اندازند، بهتر بود که پیرمرد ها و پیرزن های رمانتون رو آدم های سالخورده و باتجربه و مهربونی نشون می دادید. این جوری رمانتون قشنگ تر میشد.

    #کلام_آخر
    دوست عزیز، امیدوارم از نقدهای من ناراحت نشده باشید. قصد من فقط پیشرفت کردن رمانتون بوده و قصد اهانت و... رو نداشتم.
    و همچنین امیدوارم که ارزش این دوساعت زمانی که برای نقد رمانتون گذاشتم رو بدونید و اون رو ویرایش کنید.

    با تشکر
    شاد و پیروز باشید:-)
     

    ایلنا22

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/26
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    22
    امتیاز
    26
    سن
    27
    سلام رمانت تموم شده نقد گذاشتی من میخوام بخونم ولی نمیاد بالا خواهشا رمانت رو سریع بزار
    در ضمن سعی کن وقتی مینویسی حوادث رو وقتی زاویه دید ت رو عوض دوباره تکرار نکنی اینجوری رمان کسل کننده میشه سبک نوشتند خوبه نسبت به 400 رمانی که خوندم بهتره و دیگه این که شخصیت پردازید خوبه تشکر برای رمانت عزیزم
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا