نقد رمان معرفی و نقد رمان هبوط غریبانه ی یک پرستو| M*A*H*A*Kکاربر انجمن نگاه دانلود

M*A*H*A*K

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/11/19
ارسالی ها
441
امتیاز واکنش
5,847
امتیاز
531
سن
27
محل سکونت
استان غربی
ژانر: عاشقانه
خلاصه:دختری اسیر دست بیرحم سرنوشت تمام عشقش را به باد شهرت می دهد.دختری که نامزدیش بهم می خورد.خواننده ای معروف ، پیشرفت را به عشق عمیقش ترجیح می دهد. وفاصله که میان آنها نغمه ی جدایی سر میدهد،و حالا که خبر از آمدن هااست.
لینک رمان.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • فاطمه تاجیکی

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/06
    ارسالی ها
    2,423
    امتیاز واکنش
    47,929
    امتیاز
    956
    محل سکونت
    بندرعباس
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........
    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    Hamraz.raz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/09
    ارسالی ها
    1,186
    امتیاز واکنش
    10,905
    امتیاز
    748
    سن
    21
    نام رمان:

    هبوط در لغت به معنی فرود اومدن هستش پس معنی کامل اسم رمان"فرود غریبانه یک پرستو" است. اسم رمان طولانیه و بهتره از اسم کوتاه تری استفاده بشه چون اسم های طولانی خیلی در خاطر خواننده باقی نمیمونه. اسم رمان با موضوع و حال و هوای تا حدودی غمگین رمان تناسب داره و در حد متوسط قرار داره.

    به نظر من اسم رمان تداعی گر خستگی شخصیت اصلی رمان که بعد از یک پرواز طولانی و اتفاقی که براش میوفته تنها و غریب فرود میاد و یا بعد از اتفاقی که براش افتاده و پس از سپری شدن مدتی خسته میشه و تنها و غریب فرود میاد تا زندگی جدیدی رو شروع کنه.

    به طور کلی اسم رمان با فضای رمان مناسبه ولی بهتره اسم مرموز تر و کوتاه تری برای رمان انتخاب بشه.


    جلد رمان:

    عکس اصلی جلد نشون دهنده یک دختره که موهاش جلوی دیدشو گرفته و پرنده ای با بال های باز جلوشه. عکس اصلیرمان تا حدودی مناسبه ولی اگه رنگش به سفیر عوض بشه بهتر با رمان تناسب داره چون اینجوری ترکیب رنگ های سیاه و سفید تداعی گر رنگ پر های پرستو است و بهتره اون سوراخ کلیدی که روی پرستو است برداشته بشه چون ربطی به موضوع رماننداره و رمان معمایی نداره.

    عکس گوشه رمان مناسب نیست و بهتره به جای یک پرنده تماما سفید عکس پرنده پرستو گذاشته بشه. فونت و رنگ نوشتار رمان مناسبه.

    به طور کلی بهتره رنگ عکس اصلی و عکس گوشه ی جلد عوض بشه.


    خلاصه رمان:

    خلاصه ای خوب و مناسبه که نکات کلیدی رمان رو در دو سه جمله بیان کنه و البته جذاب و گیرا باشه و خواننده رو به سمت خودش جذب کنه.

    با توجه به این توضیح خلاصه رمان تا حدودی مناسبه و نکات کلیدی رو بیان میکنه ولی به اندازی کافی جذاب نیست و خواننده رو به سمت خودش جذب نمیکنه.


    مقدمه رمان:

    مقدمه رمان مناسبه و با ژانر و حال و هوای غمگین و عاشقانه رمان مطابقت داره و ذهن خواننده رو برای رویارویی با فضای رمان آماده میکنه ولی بهتره خلاصه کوتاهتری برای رمان انتخاب میشد چون هر کسی حوصله خوندن متن های بلند رو نداره.


    شروع رمان:

    در شروع رمان تنها به یک شخصیت و اون هم خیلی کم پرداخته شده و بهتره یکم بیشتر در مورد پرستو که شخصیت اصلی رمانه توضیح داده بشه ولی با این وجود پست آغازین رمان مناسبه و سوالاتی رو تو ذهن خواننده ایجاد میکنه و اونو راغب به خوندن بقیه رمان میکنه.


    ژانر رمان:

    تنها یه ژانر برای رمان نوشته شده و اون ژانر عاشقانه است ولی با توجه به رمان و محتوای اون بهتره ژانر درام هم نوشته بشه.

    ژانر عاشقانه در مورد عشق و علاقه دو انسان به همدیگه است و ژانر درام هم در مورد اتفاقات تلخیه که در رمان میوفته و البته مضمون غمگین داره.

    ژانر عاشقانه در اسم و خلاصه و مقدمه و جلد رمان کاملا محسوسه.


    دیالوگ ها و مونولوگ ها:

    دیالوگ ها در بعضی پست ها غالب رمان و در پست های دیگه در مونولوگ ها زیاده روی شده. بهتره در پست ها اعتدال رعایت بشه و از مونولوگ ها و دیالوگ ها به اندازه و تقریبا برابر استفاده بشه.

    از روی دیالوگ ها نمیشه فهمید کدوم شخصیت در حال صحبت کردنه و البته گاهی اوقات دیالوگ ها بچگانه تر و بزرگانه تر از سن شخصیت ها نوشته شده.



    علائم نگارشی و غلط املایی:

    از علائم نگارشی درست استفاده شده ولی باید سه نقطه هایی که در بین متن رمان قرار داره برداشته بشه چون استفاده از سه نقطه فقط در دیالوگ ها و مونولوگ ها(به اندازه کم و متعادل) مجازه. برای مثال:

    "روی نیمکت ...نه دلم نمی آمد...این نمیکت های دونفره تمام تنهایی هایم را خنجر کرده به قلبم می زدند."


    شخصیت پردازی:

    تا اینجای رمان تنها شخصیت اصلی رمان پرستو است و رمان شخصیت های فرعیه زیادی داره مثل مازیار، پگاه، شادی، فرگل و...

    شخصیت های اصلی و فرعی خوب با همدیگه ارتباط برقرار کردند ولی در بعضی قسمت های رمان حضور بعضی از شخصیت های فرعی پررنگ و بقیه به کلی یا تا حدودی ناپدید میشدند.


    سیر رمان:

    سیر رمان کنده و بهتره سریع تر بشه و بیشتر به موضوع اصلی که با توجه به خلاصه رمان برگشت فرزاد پرداخته بشه. سیر رمان بین گذشته و حال در گردشه و این گردش در اواخر رمان(تا جایی که نوشته شده) کمرنگ تر میشه.

    بعضی اتفاقات رمان مثل صمیمی شدن ناگهانی شهاب و پرستو کمی نامعقوله و از باور پذیری رمان کم میکنه.


    نثر رمان:

    نثر رمان ادبیه و دیالوگ ها به صورت محاوره نوشته شدن.


    توصیفات:

    توصیفات رمان کمه و باید از این نظر به رمان پرداخته بشه برای مثال بهتره چهره ی شخصیت ها و مکان ها بیشتر بشه.


    ایده:

    رمان در مورد یه دختر به اسم پرستوست که نامزد قبلیش که یه خواننده مشهوره به خاطر یه پیشنهاد کاری خارجی ترکش میکنه و الان نامزدش از خارج برگشته.

    ایده رمان تکراریه ولی کاملا نخنما نشده و البته کیفیت رمان بیشتر به قلم نویسنده بستگی داره. رمان تخیلیه ولی احتمال رخ دادن همچین اتفاقاتی خیلی کم نیست.


    زاویه دید:

    زاویه دید رمان اول شخصه ولی به خاطر اینکه رمان شخصیت های زیادی داره و نثر رمان ادبیه بهتره از زاویه دید سوم شخص استفاده بشه.


    قلمتان سبز

    عضو آزمایشی شورای نقد انجمن
     

    فاطمه تاجیکی

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/06
    ارسالی ها
    2,423
    امتیاز واکنش
    47,929
    امتیاز
    956
    محل سکونت
    بندرعباس
    نقد انجام شد توسط خوشحال عضو آزمایشی نقد انجمن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    آغاز هر کلامی نام خدای یکتا ، همواره می برم من نام مقدسش را

    1. سلامی به قشنگی فردوس و بی انتهایی هستی ، سلام به شما.


      نام
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!

      اسم
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      شما من رو به یاد
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      هبوط انداخت و مشخصا در وهله ی اول این ذهنیت در من به عنوان یک خواننده ایجاد شد که با رمانی تکراری و کلیشه ای طرف هستم.نام
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      شما مخاطب رو جذب میکنه اگرکه مخاطب قبلا رمانی بااین نام نخونده باشه اما من رو به عنوان یک خواننده جذب نکرد .بهتر بود قبل از انتخاب اسم
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      با بررسی اولیه این نام در سایت ها از اسم تکراری جلوگیری میکردید. نام انتخابی شما مبلغ
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      شماست و مطابق با هسته ی اصلی انتخاب شده . من با دیدن اسم
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      حدس نتونستم حدس بزنم که پرستو نام شخصیت اصلیه و با ادامه دادن
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      و پی بردن به نام شخصیت اصلی متوجه این موضوع شدم.درکل اگرکه از تکراری بودن نام هبوط صرف نظر کنیم ، نام انتخابی شما نام خوبیه.


      جلدرمان
      جلد انتخابی شما یک پرستو و موهای دختری رو نشون میده اما این جلد فقط با نام پرستو ارتباط داره .جلد
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      باید ژانر و ایده
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      نشون بده اما جلد انتخابی شما ژانر عاشقانه
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      رو نشون نمیده همچنین من تطابقی میان ایده
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      و جلد
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      ندیدم. بهتر بود جلدی بارنگ های روشن با محتوای عاشقانه هم چنین با طرحی از ملودی و نت موسیقی که به سبکی عاشقانه نشون داده میشد استفاده میکردید.


      خلاصه
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!

      خلاصه کاملی بود و این چندان خوب نیست .تاالان شما نویسنده ی عزیز حدود شش صفحه از رمانتون رو تایپ کردید اما همهی این هادر خلاصه مطرح شده بود و ما تااینجا چیز جدیدی مشاهده نکردیم .یک خلاصه خوب در حالی که باید واضح باشه اما باید جمع و جور و کلی هم باشه .باتوجه به اینکه ژانر
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      عاشقانه است و احتمالا دارای پایان خوش پس تا اینجا چیز جدید برای مخاطب وجود نداره و ممکنه خواننده انگیزه لازم برای ادامه رو نداشته باشه . من به شخصه با خوندن خلاصه انقدر جذب
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      نشدم تا ادامه بدم پس من خلاصه مفهومی ترو کوتاهی رو پیشنهاد میدم.


      مقدمه
      مقدمه،ژانر عاشقانه
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      رو نشون میده اما با نام
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      وجلد
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      تطابق نداره.مقدمه شما پیام کلی داستان را به مخاطب میده و نشون میده اتفاقات
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      از چه جنسیه به این معنی که به خوبی جنس اتفاقا عاشقانه
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      مطرح شده.من پیشنهاد میدم راجب عادات پرستوها اطالاعاتی جمع کنید و به صورتی عاشقانه با مقدمه ادغام کنید چون در این صورت مقدمه شما با نام و جلد
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      هم خونی لازم رو پیدامیکنه.


      شروع
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!

      اول این که خدمت شما نویسنده عزیز باید بگم که بهترین شروع، اون شروعیه که در کنار دادن اطلاعات اولیه در مورد شخصیت اصلی توصیف مکان و احساسات و حتی چهره رو مطرح کنه وحتی اگرکه ممکنه شخصیت دیگه رو هم معرفی کنه.شروع شما ژانر
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      رو به خوبی نشون میداد اما توصیف مکان و ظاهر و شخصیت اصلا دراون وجود نداشت .در شرع
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      توصیف احساسات غالب بود .دراون معرفی یکی دوشخصیت یا دیالوگ وجود نداشت .سطح کیفی قلم شما رو به خوبی نشون میداد و شاید بهترین چیزی که خواننده رو به ادامه دادن ترغیب میکرد فقط سطح کیفی قلم شما بود .میتونستید شروع بهتری داشته باشد مثل این که با خاطره ای از گذشته پست اول رو شروع میکردید.


      سیر داستان
      سیر این
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      روند کندی رو در پیش گرفته و تااینجا فقط خلاصه رمانتون رو با کمی توصیف احساسات پیش بردید.اتفاق جدید و غافلگیرکننده ای برای مخاطب وجود نداشت .کشمکش بین شخصیت ها به درستی نشون داده شده به طوری که شخصیت اصلی در مقطعی هم عاشق شده و هم شکست خورده هم خوشحاله و هم ناراحت و...به طور کلی شخصیت یک دست نیست و این نکته ی خوبیه.بهتر بود خیلی زودتر اتفاقات جدیدی غیر از خلاصه رو به مخاطب نشون میدادید.


      دیالوگ ها و مونولوگ ها
      همونطور که واقفید دیالوگ ها هستند که باعث پرطرفدار شدن
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      میشند به طوری که یک دیالوگ خوب میتونه معجزه ای برای نگـاه دانلـود باشه .به شخصه دیالوگ خاص و جدیدی در
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      شما مشاهده نکردم و همه ی دیالوگ ها معمولی بودند به طوری که بارها این ها رو دیده و شنیده بودم .یک دیالوگ خوب باید به حدی قدرتمند باشه که در ذهن خواننده باقی بمونه پس پیشنهاد میکنم حداقل یک دیالوگ به یاد موندنی و قدرتمند در طول
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      از خودتون به جای بذارید.دیالوگ های شما با سن و جنس شخصیت ها تطابق دارند .در نگارش مونولوگ ها خیلی بهتر از دیالوگ ها عمل کردید و به شما تبریک میگم.شما مونولوگ هاتون رو به صورت ادبی و دیالوگ هارو به صورت محاوره نوشتید که من در بعضی قسمت ها ناهماهنگی دیدم.
      مثال:سرش پایینه.
      این جمله در تضاد با مونولوگ ادبیه.
      پیشنهاد میدم از مقدار مونولوگ ها کم کنید و احساسات تمام شخصیت هارو در دیالوگ ها به خوبی نشون بدید به طوری که مخاطب احساسات همه ی شخصیت هارو واقعا لمس کنه و احساس کنه واقعیه به طوری که این احساس روی مخاطبتون تاثیر بذاره.


      علامت و اشتباهات نگارشی
      خوشبختانه غلط املایی چندان زیادی رو در
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      شما مشاهده نکردم و بیشتر به نظر میومد اشتباه تایپی بودند .
      مثال:(سگ مفت ، گنجشک مفت)به نظر منظورتون سنگ مفت بوده و اشتباه تایپی داشتید.
      مثال:(کاش خدا کمی پایین تر بیایید)بیاید منظورتون بوده احتمالا
      و...
      در یکی از دیالوگ ها علامت خط تیره دیالوگ روقرار ندادید.
      مثال:(منم)که باید میشد( _منم)
      در مورد اشتباهات نگارشی باید بگم که شما اکثرا بعد از گذاشتن علامت ویرگول ، حرف (و) رو اوردید که این اشتباهه چون ویرگول به معنای مکثه پس اگر میخواید جمله رو با (و)ادامه بدید نباید ویرگول رو قرار بدید.
      مثال:(سرمی دهد،و...)
      بهتره از حرف یا کلمات جایگزین به جای تکرار حروف استفاده کنید تا زیبایی جملات بیشتر بشه.
      مثال:(تادوتااز اون درشتاشوبچینیم تا...)سه بار از (تا) استفاده کردید .


      توصیف
      در این مورد می تونستید خیلی بهتر بهتر عمل کنید.توصیف های کوتاه لمس فضا رو برای مخاطب سخت میکنه و این خوب نیست.توصیف باید به حدی باشه که خواننده به خوبی احساسات ، حالت ها ،مکان ها و ظاهر شخصیت ها رو تصور کنه.شما باید بدون زیاده روی و درحد تعادل همه ی توصیفات رو در نظر بگیرید و برای مخاطبتون بنویسید.
      توصیف مکان:من تقریبا هیچ کدوم از مکان هارو در
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      شما نتونستم تصور کنم.شما حتی توضیح مختصری هم ندادید.گفتن حیاط خونه بزرگ بود و داخلش از اون هم بزرگ تر کفایت نمیکنه یا این که فقط بگین بر روی مبل های استیل نشستم.خب این مبل های استیل چ شکلی اند؟چه طوری چیده شدند؟داخل خونه چه شکلیه؟حیاط خونه چه مدلیه؟سبزه و درخت و گل داره یانه؟اگر داره چه جور کاشته شدند؟خونه چند طبقه س؟وسایل داخل خونه چه جوریه؟شما باید کم کم همه ی این هارو توضیح میدادید.
      توصیف ظاهر:من تا به اینجا هنوز به طور دقیق ظاهر شخصیت هارو متوجه نشدم.درسته که باید در طول
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      و کم کم ظاهر شخصیت ها به مخاطب نشون داده بشه اما تاحالا که شش صفحه گذشته هنوز چیزی در این مورد بیان نشده.شما وقتی میگین چشم شهاب سبزه ،خب این شهاب مشخصات دیگه ای هم داره مثلا قدش بلنده یاکوتاه؟چاقه یا لاغر؟سبزه س یاسفید؟کچله یا موداره؟موهاش چه رنگیه؟تمام این سوالات نه به صورت بیوگرافی در چند سطر پشت سرهم بلکه به صورت کم کم باید برای همه ی شخصیت ها پاسخ داده بشه و تاالان کمی دیر شده.
      توصیف احساس:شما فقط در مورد توصیف احساسات شخصیت اصلی خوب عمل کردید اما این مخاطب شما رو راضی نمیکنه و کافی نیست.من به عنوان یک مخاطب اصلا احساس ناراحتی و شادی و پشیمونی و...شهاب رو درک نکردم .توصیف احساس فقط مربوط به شکست عشقی نمیشه ،شما باید به خوبی بتونید احساس خشم و ناراحتی و شادی و عصبانیت و...همه ی شخصیت هارو شرح بدید چون در غیر این صورت مخاطب احساس نزدیکی از نظر احساسی با شخصیت ها نداره.
      توصیف حالات:باید حالت نشستن ،غذاخوردن،خوابیدن،رانندگی،حرف زدن،راه رفتن و... رو کامل نشون بدید تا مخاطب بتونه همه چیز رو شرح بده و باز هم تاکید دارم برای همه ی شخصیت ها یکسان عمل کنید.شما تقریبا این مورد رو نادیده گرفتید.
      پیشنهاد میدم به حالات و احساسات اطرافیان بیشتر دقت کنید و باتوجه به توانایی شما نویسنده عزیز من امیدوارم بهتر عمل کنید.



      شخصیت پردازی
      بهتره راجب چگونگی آشنایی شخصیت ها باهم بیشتر توضیح بدید.شما باشخصیت پردازی خوب می تونید تعداد مخاطبانتون رو زیاد کنید.شخصیت ها باید در طول
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      واز طریق اتفاقات کم کم به خواننده نشون داده بشن که در این مورد خوب عمل کردید.شخصیت ها رفتار کلیشه ای دارند مثلا من شخصیت و رفتار مازیار رو دررمان های زیادی قبلا مشاهده کردم.رفتار شخصیت ها باتوجه به سن و موقعیت خانوادگی خوبه.شخصیت های اصلی وفرعی باهم تعامل کامل دارند واین هم نکته مثبتیه.رفتار شخصیت ها هم باژانر
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      تناقض نداره.فقط تنها نکته ی موجود اینه که از شخصیت هایی بارفتار تکراری و کلیشه ای پرهیز کنید.مشخصا شخصیت های جدید بارفتارهای جدیدتر بهتر جواب میدن.



      زاویه دید
      زاویه دید انتخابی شما مورد علاقه اکثر نویسنده هاست که موجب راحتی ونزدیکی خواننده و نویسنده میشه.تااینجا خوب از پسش براومدید و همه از زبان پرستو نوشته شده و امیدوارم تاآخر هم به این شیوه ادامه بدید.سعی کنید اگر قراره در ادامه از زبان شخصیت دیگری هم نوشته بشه از این کار پرهیز کنید و فقط به زبان پرستو ادامه بدید چون زاویه دید سوم شخص فقط از زبان یک نفر همیشه بهتر جواب میده.تنها نکته ی موجود اینه که شما باانتخاب این زاویه دید باید حالات و احساسات همه ی شخصیت هارو به زبان پرستو به خوبی نشون بدید تا مخاطب رفتارهای همه شخصیت هارو درک کنه و متوجه بشه پس فقط به توضیحات راجب پرستو و کارهاش بسنده نکنید.این زاویه دید دست شما رو برای توصیفات و احساسات بازتر میکنه و رابـ ـطه ی صمیمانه تری در بیان هیجانات و احساسات با مخاطب دارید.



      نثر داستان
      نثر داستان با مونولوگ های ادبی و دیالوگ های محاوره پیش رفته که دو نکته در این رابـ ـطه برای گفتن وجود داره.
      اول اینکه شما باید دقت لازم رو داشته باشید که از اول تا انتها مونولوگ ها ادبی و دیالوگ ها محاوره ادامه پیداکنند.
      مثال:(هیچ رقمه تو کتم نمی رفت)خب باید بگم این جمله متناسب بایک مونولوگ ادبی نیست .
      همچنین بهتره از در استفاده از کلمات دقت کنید و کلماتی که معمولا در محاوره استفاده میشه در مونولوگ هاتون استفاده نکنید.
      مثال:(ولش)،(کی)و..
      دوم اینکه نثرادبی باشعر تفاوت داره و ما قرار نیست برای جملات ادبی وزن و قافیه بسازیم.
      مثال:(کوبیده چشم غره رفت)
      صحیح:(کوبید و چشم غره رفت)



      ایده
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!

      این ایده متاسفانه کلیشه بود.من قبلا فیلم ها و
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      هایی بااین موضوع خونده بودم.اگر کمی خلاقانه تر عمل میکردید بهتر بود.پرس و جو از اطرافیان و داستان های مختلف از دوستان و آشنایان به خلق ایده ای جدیدتر کمک میکنه.باید بگم که حتی ایده های تکراری اما باقلم خوب و عناصر عالی درصد موفقیت زیادی داره.پیشنهاد میدم باخلق اتفاقات جدید از تکراری بودن در ادامه پرهیز کنید.



      ژانر انتخابی
      ژانر انتخابی شما عاشقانه بود که خوشبختانه من به وضوح در طول
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      مشاهده کردم.امیدوارم تاپایان به خوبی از پس ادامه دادن این ژانر بربیاین اما تاکید دارم عشق بین شخصیت های فرعی
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!
      رو هم به طور کامل بهش پردازید و توضیح بدبد.


      باور پذیری
      این مورد ارتباط مستقیمی با شخصیت ها و توصیفاتشون داره.پیشنهاد میدم باتوضیح بیشتر راجب احساسات و رفتار های شخصیت ها در مراحل مختلف کارکتر هارو قابل باور تر کنید.شخصیت ها قابل باورهستند و درمورد این موضوع به شما آفرین میگم.



      متفرقه
      نویسنده گرامی ، شعر وترانه درحد یک بیت یانهایت دوبیت خوبه و بیشتر از این حوصله خواننده رو سرمیبره و خواننده چاره ای جز رد کردن اون قسمت نداره پس از گذاشتن ترانه و شعر های بلند پرهیز کنید.


      سخنی با نویسنده
      قلم خوبی دارید وامیدوارم نکته های گفته شده توسط من و دیگر دوستان به پیشرفت قلم شما کمک کنه.بدون ناامیدی ادامه بدید که تنها بی عیب ونقص روزگارخداست.


      یاعلی
     
    آخرین ویرایش:

    M*A*H*A*K

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/19
    ارسالی ها
    441
    امتیاز واکنش
    5,847
    امتیاز
    531
    سن
    27
    محل سکونت
    استان غربی
    سلام دوست عزیز...ممنون از دقت و توجه شما.
    اجازه بدید از بعضی جهات درباره ی حرفهای شما از رمانم دفاع کنم.
    اینکه شما می فرمایید نام رمان باید کوتاه باشه کاملا غلطه...اگر یک سرچی در اینترنت بکنید متوجه خواهید شد که نام های طولانی تری هم هست...بگدارید مثال بزنم: رمان بگذار آمین دعایت باشم...این مرد اربـاب است...بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مردو ... . پس مشکلی در انتخاب نام نمی بینم.زیرا درسترین نام برای بیان داستان و احساسات جریان یافته در داستان هستش. همچنین جلد رمان که اشاره کردید به عکس گوشه که عکس پرستو باید باشه. بله من متوجه هستم اتفاقا من به طراح عزیز گفتم عکس گوشه رو عکس پرستو بگذارند. ولی میسر نشد. همچین عکس قفل که من به هیچ عنوان متوجه اون قفل نشده بودم و ممنونم از دقت شما. رنگ جلدم که به نظرمن اتفاقا خیلی هم خوبه و عاشقانه به نظر می رسه اما حرف شما هم کاملا درسته. خلاصه هم که فرمودید من سعی می کنم جذاب ترش کنم.مقدمه هم که گفتید بلنده .ولی اگه جملات کوتاه رو کنار هم بزاریم سه خط کاملم نمی شه و چون مقدمه رو خودم نوشتم سعی میکنم دوسه جمله ازش کم کنم.
    ژانر هم که گفتید عاشقانه درام...درام رو مناسب نمی دونم چون داستان به کل عاشقانه است و قسمت غمگینش خیلی کوتاه و کم است و چون پایان خوشی داره بنابراین عاشقانه کافیه. دیالوگ ها هم که عرض کردید بعضی بچه گانه و بعضی ها زیادی بزرگانه اند. دوست عزیز ممنون میشم اون دیالوگهای بچه گانه رو به من نشون بدید. چون من به هیچ عنوان از کلمات و جملات کودکانه استفاده نکردم و تا حد امکان سعی کردم پخته باشند. و در مورد بزرگانه بودنشون توجه بفرمایید که کوچک ترین شخصیت رمان دختر بیست و سه ساله ای هستش...به نظرتون دیالوگ با سن شخصیت ها مغایرت داره؟
    علائم نگارشی هم که گفتید سه نقطه ها خوب نیستند حتما ویرایششون میکنم. شخصیت پردازی و این که بعضی شخصیت ها پرنگ و بعضی ها کمرنگن...مثلا این کاملا غیر واقعی نیست که من همه ی شخصیت هارو همه جا باهم نشون بدم؟ من سعی کردم تک تک شخصیت هارو به نوبه در کنار شخصیت اصلی بگذارم.ناپدید شدنشون رو هم اینطور در نظر بگیرید که هر روز مثلا مازیار یا شادی نمی تونن بیان پیش پرستو چون به نظرم زیادی غیر واقعیه.
    در مورد سیر و اینکه می فرمایید کنده . حرف شما درسته ولی من اجازه دادم شخصیت های فرعی داستان خودشون رو نشون بدن و بعد پای فرزام به ماجرا باز بشه و اینکه می گویید صمیمی شدن ناگهانی شهاب و پرستو نا معقوله و از باور پذیری کم میکنه ...به این دلیله که صمیمیت قبلا وجود داشته و فقط و فقط نیاز به یه تلنگر داشت تا دوباره کنار هم قرار بگیرن...مثل وقتیه که من با دوست صمیمیم سه سال رفت و آمد نداشتم و با دیدن دوباره ی اون باز هم اون صمیمیت قبلی ریشه می گیره. توصیفات رو هم قبول دارم کمه و من سعی میکنم ویرایشس کنم و توصیفات رو هم درباره ی مکان ها و شخصیت ها اضافه کنم.
    ایده هم که گفتید تکراریه...به نظر من ایده مهم نیست مهم قلم نویسندس که اون موضوع تکراری رو جور متفاوتی در بیاره...من ادعا نمی کنم قلمم خوبه ولی سعی کردم رمان اولم رو با ایده ی ساده تری شروع کنم تا کار دستم بیاد و بتونم پیچیدگی رو در ایده هام به کار ببرم. زاویه ی دید هم به نظرم درست ترین شکل ممکن هستس چون پرستو بهترین گزینه برای روایت اتفاقاته کسی که زندگی اون محوریت اصلی داستانه.
    و در آخر ممنونم بابت وقتی که گذاشتین.
    سپاسگزارم بابت دقت و توجه شما.
     

    M*A*H*A*K

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/19
    ارسالی ها
    441
    امتیاز واکنش
    5,847
    امتیاز
    531
    سن
    27
    محل سکونت
    استان غربی
    سلام دوست عزیز.
    ممنون بابت وقت و دقتی که گذاشتید.
    نام رمان رو اشاره کردید شمارو جذب نکرد و تکراریه. به نظرتون نام رمان جذاب نیست فقط به خاطر اینکه داستانی به نام هبوط قبلا وجود داشته؟ من خودم از وجود داستان هبوط اطلاع داشتم ولی دلیلی نداشت چون نام هبوط قبل گفته شده من هبوط رو حذف کنم. چون به نظرم کامل ترین اسم برای رمان هستش.و اینکه می گیید متوجه نشده بودید نام شخصیه رمانه...به نظرتون اگر قرار بر مشخص شدن بود من این نام رو انتخاب می کردم؟ خیر چون من می خواستم اسم کمی خواننده رو درگیر کنه.
    جلد رو هم که گفتید تطابق نداره بین ایده و جلد. به نظرتون واضح تر از این تطابق هم میشه؟ رنگ که فضای عاشقانه ی داستان رو نشون میده و تصویر دختر و پرستوی در آغوشش زیادی به داستان نزدیکه و من ممنون طراح هم هستم.
    خلاصه هم که فرمودید کامل بود. سعی می کنم مفهمومی و کوتاهش کنم. چون نسبت به خلاصه مطمئن نبودم . مقدمه با ژانر تطابق نداره؟ به نظرتون عاشقانه تر از این مقدمه هم می شد نوشت؟ سعی می کنم اونو هم ویرایش کنم.توصیفات رو قبول دارم کمه و حتما به داستان اضافه خواهم کرد. دلیل اینکه من هیچ تصویری از چهره ی افراد به خواننده نمی دم به خاطر اینه که دوست دارم خواننده خودش اون شخصیت هارو تصور کنه و باهاشون اونجوری که دوست دارن ارتباط برقرار کنن...ولی حتما اضافه می کنم.
    پست اول رو هم که میگید از گذشته میذاشتم زیادی تکراری بود و من سعی کردم در میانه ها فلش بکی به گذشته بزنم و دلیل این آشفتگی پرستو رو نشون بدم و کمی گنگ باشه و خواننده رو به ادامه دادن وادار کنه.نبودن دیالوگ های خاص و جدید رو هم باید بگم من وقت زیادی برای دیالوگ ها گذاشتم و سعی کردم دیالوگ ها کلیشه ای نباشن و چیز جدیدی برای گفتن داشته باشن. اگه کمی دقت می کردید به مکالمه ها متوجه می شدید که تکراری نیستند و حرف زیادی برای گفتن دارن.
    سگ(سنگ) مفت گنجیشک مفتم اشتباه تایپی بود و ممنون از اشارتون.
    بیایید....بیاید بود.
    _ این علامت جا افتاده که حتما گذاشته میشه.
    سر می دهم، و ....حتما ویرایش میشه.
    تکرار تا هم ویرایش میشه.
    توصیفات مکان و ظاهر هم حتما اضافه می کنم. چون قصدشو داشتم.
    چگونگی آشنایی شخصیتها با هم رو هم در سیر داستان گفتم...نمی دونم چرا شما متوجه نشدید.
    ایده هم عرض کردم به لحاظ سادگی و راه افتادن دستم انتخاب شده.
    شعر و ترانه هارو هم ...شما ترانه گوش نمی دید؟ بالاخره اونها هم آدمن و نیاز به شنیدن دارن و اینکه چون شخصیت اصلی شاعره سعی کردم نوع حالات و احساساتشو نشون بدم که در ادامه کم میشه. ممنون که به اون هم اشاره کردید.
    و در آخرممنون از شما به خاطر وقت و انرژی که گذاشتید.
    متوجه شدید که من چقد انتقاد پذیرم؟
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    باسلام
    نویسنده عزیز اولا خوشحالم که برای دفاع از رمانتون حرفی برای گفتن دارید دوما باید خدمتتون عرض کنم من به عنوان منتقد اگر چیزی میگم لابد مطلبی خوندم و سرگروه و مدیر تالار نقد بررسی کرده و مهر تایید بر صحیح بودن صحبت های من زده بهتره شما هم اگرکه در رمانتون رو برای نقد میزارین به کار ما اطمینان داشته باشین . بهتره مطالب گفته شده رو با دقت مطالعه کنید.

    اسم رمان:من توضیح دادم که این اسم ممکنه به دلیل وجود داشتن رمانی با نام هبوط در ذهن خواننده ایده ای کلیشه رو ایجاد کنه نگفتم که نام رمان شما خوب نیست چون این رمان مال شماست و شما در انتخاب نام مختارین و ما به عنوان منتقد نظرمون رو میگیم . دوم اینکه من منظورم از این که گفتم نام شخصیت اصلی رو نتونستم حدس بزنم این بود که خوبه و خواننده از انتخابتون غافلگیر میشه.

    جلد رمان : این جلد ترکیب رنگ درستی نداره.شما از ترکیب رنگ برای ژانر و محتوای رمان چیزی می دونید؟لطفا اول در این مورد مطالعه ای داشته باشین .به قول شما تصویر دختری با پرستوی در آغوشش رو نشون میده، خب؟این چه مطلب عاشقانه ای رو نشون میده؟در ایده شما اکثرا راجب موسیقی نوشته شده و من پیشنهادی راجب این موضوع به شما دادم در ضمن این موضوع رو هم گفتم که با نام رمانتون هم خوانی داره . از طراح هم به خاطر زحمتش تشکر میکنم.

    مقدمه:بله من توضیح دادم که عاشقانست و جنس اتفاقات رو نشون میده لطفا با دقت بخونید مگه من گفتم عاشقانه تر بنویسید؟من گفتم با جلد رمان و نامش هم خوانی نداره و پیشنهادی هم دادم.

    توصیف:خواننده رمان مطمئنا قدرت تصور بالایی داره اما این دلیل نمیشه شما در هر مورد از توصیفات کم بزارید. رمان باید از هر لحاظ کامل باشه.

    شروع:من مشخصات یک شروع خوب رو به شما گفتم چون شروع شما فقط همون خلاصه بود نه کم تر نه بیشتر .اما این مورد در اختیار شماست و جز ایده شما من فقط پیشنهاد دادم.

    دیالوگ ها:من رمان های زیادی خوندم به طوری که حسابشون از دستم در رفته و لابد چیز جدیدی ندیدم که اشاره کردم.جبهه نگیرید لطفا من تلاش شما رو تحسین میکنم اما این ها نکاتی هستند که برای بهبود کار شما در آینده باید ذکر بشن.

    آشنایی شخصیت ها: من نگفتم شماهیچی نگفتین بلکه منظورم این بود از یه سری چیزا بسیار ساده رد شدین .همین آشنایی ها و روند ادامه شون هست که نگـاه دانلـود رو میسازه دوست عزیز.

    آهنگ:بله همه ما شعر و اهنگ گوش میدیم و اکثر اینایی که نویسنده ها در رمان ها میزارن حفظیم پس ردشون میکنیم تا به ادامه رمان بپردازیم . من نگفتم استفاده نکنید گفتم در حد یکی دوبیت.

    خواهش میکنم از نقد پذیریتون
    مطمئنا اگر که اشاره نمیکردید من اصلا متوجه این موضوع نمیشدم که شما چه مقدار نقد پذیرید.

    یاعلی
     
    آخرین ویرایش:

    M*A*H*A*K

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/19
    ارسالی ها
    441
    امتیاز واکنش
    5,847
    امتیاز
    531
    سن
    27
    محل سکونت
    استان غربی
    سلام....دوست عزیز من هم نگفتم شما اشتباه می کنید .اتفاقا گفتم هرچیزی که گفتید و من یا نمی دونستم یا فراموشش کرده بودم رو ویرایشش کردم. من واقعا نقد پذیرم و به هیچ عنوان ناراحت نشدم...فقط خواستم اگر قرار بر نقد هست منصفانه نقد کنیم و اشتباهات و ابتکارات رو بگیم...من از سر هیچ چیز سرسری رد نشدم و بارها و بارها دوباره خوانی کردم و ویرایششون کردم. ترکیب رنگ رو هم من گفتم و لی تا جایی که از تصویر برداشت میشه هم با نام همخوانی داره هم با محتوا...من برداشت شمارو نقد یا اشتباه نمی دونم...همچنین طرحی که برای جلد در نظر گرفته شده رو از طراح سوال کنید چون من نمی دونستم که می تونم جلد رو تغییر بدم توصیفات کم رو هم تا جایی که جاداشت به رمان اضافه کردم ...در هر صورت اینو حق خودم می دونستم که ایراداتی که گرفته شد رو که بعضی ها واقعا درست نبوده رو جواب بدم و از خودم دفاع کنم....خیلی ممنون بعضی نقدادتون رو قبول دارم و ازشون استفاده کردم.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746

    جلد رو نمیشه تغییر داد و بهتر بود از اول بررسی میشد پس این موضوع جای بحث نداره و باز از زحمات طراح تشکر میکنم.
    مطمئنا شما حق دفاع از رمانتون رو دارید اما با دلیل اگر در هر زمینه ای قانع نشدید بپرسید تا من توضیح بیشتر بدم قرار نیست ما سرسری از چیزی رد بشیم.من هم منصفانه نقد کردم و اشتباهات که نه ایرادات شما رو گفتم و پیشنهاد هم دادم
    باز هم اگر موضوعی رو قانع نشدید به من اطلاع بدید.
     

    Hamraz.raz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/09
    ارسالی ها
    1,186
    امتیاز واکنش
    10,905
    امتیاز
    748
    سن
    21
    دوست عزیز نام های طولانی در ذهن خواننده خیلی نمیمونه و حتی اگه رمان شما خیلی عالی باشه باز هم گاهی اوقات از ذهن میره.
    در مورد رنگ هم باید بگم که اون فقط یک توصیه بود که به نظر من اونجوری بهتر میشد ولی باز هم میل خودتونه.
    در مورد مقدمه باید بگم که مقدمه رمان حتی اگه تو یه بیتم و دو سه خطم باشه باید ذهن خواننده رو برای رویارویی با اتفاقات داخل رمان آماده کنه و خواننده ها اصولا حوصله خوندن خلاصه های بلندو ندارن.
    بعضی شخصیت های رمان شما گاهی کاملا پیدا بودن و گاهی کاملا ناپیدا. شخصیت های فرعیتونو باید مدیریت کنید و گاهی اوقات که نقشی ندارند یه خبری و یا حرفی ازشون تو رمان بیاد.
    شخصیت های فرعی شما باید کنار ماجرا اصلی خودشونو نشون بدن و نباید به خاطر اونا سیر رمانو کند کرد و از ماجرای اصلی دور شد.
    ایده رمان شما کلیشه ایه و شما میتونید با خلق اتفاقا جدید اونو از منجلاب کلیشه دور کنید و من هم اینو قبول دارم که کیفیت رمان بیشتر به قلم نویسنده بستگی داره ولی درست نیست که بگیم ایده رمان هیچ نقشی نداره.
    بهتره یکم بیشتر نقد پذیر باشید
    قلمتان سبز
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا