سلام خسته نباشی،تا صفحه 5 رمان خوندم.رمان هیجانی و جالبیه و تا یه جایی قابل قبوله ولی دقیقا از قسمتی که سایه (ریون)خودشو به جاوید و سیاوش نشون میده انگار از کنترل خارج شدست.یک اینکه جاوید و سیا تو یه زیر زمین بی در و پیکر بودن وبعدش سر از هال خونه درآوردن؟و مثل بچه های خوب هیچ تلاشی برای فرار نکردن؟صددرصد پلیس ها میتونن با سیم و این جور چیزا یه در باز کنن.و کار سایه خیلی غیر قابل باور بود که بدون ماسک یا چیزی خودشو به اون دوتا نشون داد و اصرار داشت که بیگناهه.خب اگه بی گـ ـناه بود نیازی به پنهان شدن شدن نداشت و غیر قابل باور تر از کار سایه کار جاوید بود که سایه رو به حال خودش گذاشت و از خونه بیرون رفت.
البته من بقیه داستانو فعلا نخوندم و تا اینجا نظرمو گفتم.خسته نباشی گلم
البته من بقیه داستانو فعلا نخوندم و تا اینجا نظرمو گفتم.خسته نباشی گلم
سایت دانلود رمان نگاه دانلود