نقد رمان معرفی و نقد رمان سهم من از عشق تویی|behnush7878 کاربر انجمن نگاه دانلود

behnush7878

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/18
ارسالی ها
125
امتیاز واکنش
15,949
امتیاز
616
محل سکونت
زیر آسمون آبی
"به نام خدا"
نام رمان:سهم من از عشق تویی
نام نویسنده:behnush7878 کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر:عاشقانه ،طنز .
ناظر رمان:NAZ-BANOW عزیز
و اما خلاصه .
خلاصه:
درباره یه دختر به اسم طناز ،تک فرزند یه خونواده از طبقه متوسط شاید رو به بالا.
یه دختر با همه ی احساسات،بازیگوشیا،شیطنتا،حساسیتا.
داستان از موقعی شروع میشه که مهمونای ناخونده ای سر میرسن و زندگی آرومشو بهم میزنن.توی این مدتی که مجبور میشن با هم زیر یه سقف باشن اتفاقایی میفته که از درک و تحملش خارجه .بعضیا طی این اتفاقا بهم نزدیک میشن و بعضیا از هم دور.یه دوستی عمیق و چند ساله تبدیل به دشمنی و کدورت میشه.طنازی که عادت نداره از کسی ناراحت بشه و کینه به دل بگیره رو از عشق و دوستی و اعتماد و همه چیز متنفر میکنن.فقط با یه اشتباه .ولی این تازه شروع ماجراست .اون تلخی باعث یه شیرینی دلپذیر و بی نظیر میشه و بهش چیزای زیادیو نشون میده و میفهمونه.
بعضی وقتا امکانش هست که پایان یه اتفاق تلخ شروع یه شیرینی بزرگ و دلپذیر باشه.
این رمان داستان دل دادنا و دل کندناست...صبوری کردن و نتیجه شو دیدن.نتیجه ای که ارزش اون همه صبر و شکیباییو داره.آدمای کمی توی این راه همراهشون نیستن .چرا ما یکی از همون آدما نباشیم؟
***

دوستان میخوام اینجا هر نظر و نقدی که به پیشرفت و جذابتر شدن رمان کمک میکنه رو باهام در میون بذارین اما طوری که باعث دلسردیم نشه و از نوشتن دورم نکنه .مثلا اینکه دوست دارین بجز طناز ؛ دیگه از سرنوشت کیا بنویسم ؟یا اینکه انتظار چه چیزایی رو میکشین؟
هشدار:طبق قوانین ؛اسپم نوشتن اینجا ممنوعه و گزارش میشه.
منتظر نظرات و انتقادا و پیشنهادای جذابتون هستم.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا

    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    موفق باشید .
    36598

    مدیریت بخش نقد
     

    *Asal*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/23
    ارسالی ها
    5
    امتیاز واکنش
    52
    امتیاز
    71
    سن
    22
    یعنی به معنای واقعی کلمه بی نظیره من از هر رمانی خوشم نمیاد راستش بعد از بانوی سرخ یا برای من بمون برای من بخون رمان قشنگ نخونده بودم ولی قلمت اینقدر جذاب و زیبا که هر لحظه منتظرم پست بذاری
     

    PrAiSe

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/23
    ارسالی ها
    710
    امتیاز واکنش
    26,237
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    اهواز
    187992_mntqdn.jpg



    « نقد رمان سهم من از عشق تویی توسط شورای نقد »

    *نام:
    نامی که شما برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مناسب دیدید « سهم من از عشق تویی» بود. نامی که در لحظه اول خواننده را مطلع ژانر عاشقانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می‌کند. این نام، در لحظه اول تاثیر خودش رو بر روی خواننده می‌زاره و خواننده رو ترغیب می‌کنه برای خواندن رمانی با ژانر عاشقانه؛ اما وقتی با دیدی عمیق به نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    فکر می‌کنیم، هیچ سوال و کنجکاوی در ذهن ما بوجود نمیاره و بخاطر طولانی بودن، ممکنه از یاد بره. نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    علاوه بر طولانی بودن و اینکه کششی برای خواننده ایجاد نمی‌کنه، تا حدودا آخر های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم ارتباطی با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نداره؛ اما ارتباط خوبی با جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    داره.

    پیشنهاد می‌کنم نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو تغییر بدهید.


    *جلد:
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    برگرفته از رنگ های شاد هست. عکس اصلی یک زوج را نشان می‌دهد که در آغـ*ـوش یک دیگر در ساحل، به دریا خیره هستند؛ که این عکس به تنهایی ژانر عاشقانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو نمایش می‌زاره و با همراهی اون عکس گوشه که یک دختر با چتر رنگی هستش،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شاد و عاشقانه ای رو نشون میده. و جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که یکی از عناصر ویترین
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هستش رو درست درخواست ساختش رو دادید چون از ابتدا تا پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، فضا شاد و بدون هیچ غم و غصه ای بوده که این خودش یک پوئن مثبت حساب می‌شه.


    * خلاصه:
    خلاصه چند خط مختصر و مفیدی هستش که داستان کلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو در اش جا می‌دیم؛ البته با چند گره کور که خواننده ترغیب می‌شه برای خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    .

    در خلاصه شما نوشتید که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    درمورد دختری هستش به اسم طناز که تک فرزنده و در خانواده ای متوسط رو به بالا زندگی می‌کنه؛ بازیگوشه، شیطونه و احساساتی! و در ادامه هم گفتید که چند مهمان براشون می‌یاد و زندگی آرومشون رو بهم می‌زنه و اتفاقاتی میفته و حالا چه میشه؟

    این چیزی که شما نوشتید ابتدا یک بیوگرافی از شخصیت اصلی یعنی "طناز" بوده که شما بجای خلاصه، باید لا به لای متون
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تون بهشون اشاره می‌کردید؛ اما توی خلاصه گفتید. در ادامه خلاصه شما اومدید شرح دادید که چه اتفاقاتی میفته و وقتی خواننده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو می‌خونه متوجه می‌شه شما تا اواسط
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو در خلاصه گنجوندید! در خلاصه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، شما هیچ گره ای قرار ندادید و بلکه تمام گره ها رو هم که باید در متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باز میکردید رو در خط بعدی خلاصه باز کردید، که این یک پوئن منفی به حساب می‌یاد.

    بهتره خلاصه رمانتون رو عوض کنید.

    *مقدمه:
    برای مقدمه، شما یک شعر دکلمه مانند انتخاب کرده بودید که با حرف های عاشقانه ای که دَرِش گفته می‌شد، خواننده رو با فضای عاشقانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آشنا می‌کرد.

    مقدمه شما خوب انتخاب شده.

    * شروع:
    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیلی کلیشه ای و تکراری بود.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با مونولوگ ها و دیالوگ های طناز که نویسنده مثل بقیه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های یک دوره، تنبل و بهم ریخته بودند نشون داده که الآن دیگه خیلی کم پیش می‌یاد خواننده از همچنین شروع های تکراری خوشش بیاد.

    قلم نویسنده خوب بود و اگر یکم تحقیق می‌کردند و تلاش بیشتری صرف مهی‌کردند، می‌تونستند شروع بهتری رو بنویسند! و این یک نکته منفی به حساب میاد! پیشنهاد می‌کنم برای بهتر شدن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    پست اول رمانتون رو ویرایش کنید و با توجه به شخصیت شاد و سرزنده طناز، موقعیت اجتماعی‌اش یک شروع خوب رو بنویسید.


    * سیر:
    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما فراز و فرود اصلا نداشت! یعنی اگر هم در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می‌خواست چنین اتفاقی بیفته شما سریع از اون گذر می‌کردید و این سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو یکنواخت نشان میده که به مراتب خواننده از یکنواختی خسته می‌شه و
    ادامه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو نمی‌خونه.

    برای مثال:
    شما می‌تونستید اولین سراشیبی رمانتون رو موقعی نشون بدید که طناز فهمید کیارش بچه واقعی مهرناز نیست و از زن اول امیر که فوت کرده هستش؛ اما شما نویسنده عزیز بعد از چهار پست انگار کاملا همچین موضوعی رو فراموش کردید و به راحتی ازش گذشتید که این یک پوئن منفی برای شما!

    * نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    ما دو نثر داریم.
    1. محاوره ای: نثر ساده و عامیانه ای که نوشتنش و فهمش آسون تر هستش و بیشتر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های مجازی از این نوع نثر استفاده می‌کنن و معمولا با زاویه دید اول شخص!

    2. ادبی: نثر ادبی به خاطر آرایه های ادبی و کلمات پارسی سلیس، به مراتب سخت تر و دشوار تر هستش. اما خیلی زیبا تر از نثر محاوره ای به علت کلمات و جمله های ادبی، اما متاسفانه خیلی کم پیش می‌یاد خواننده همچنین نثر زیبایی رو انتخاب کنه!
    شما در رمانتون از نثر محاوره ای استفاده کرده بودید. دیالوگ ها و مونولوگ ها، هر دو محاوره ای که این کمی خواننده رو دلزده می‌کنه؛ اما به دلیل اینکه هیچ گونه کلمه ای از نثر ادبی قاطی این نوع نثر نکردید، می‌تونه برای شما پوئن مثبتی رو به ارمغان بیاره.

    * ژانر:
    ژانر های انتخاب شما عاشقانه و طنز بوده که متاسفانه هر دوی این ژانر رو نتونستید به خوبی به نمایش بزارید، چون طنزی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیلی کم دیده می‌شد و الباقی فقط شوخی های خیلی وقت ها بیجای طناز، ظاهر سازی می‌کرد ژانر طنز
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو که اونم خیلی قسمت ها در قسمت باورپذیری مشکل داشت!

    ژانر عاشقانه رو هم از ابتدا با رونیکا و ماهان، دو تن از شخصیت های فرعی شروع کردید اما خیلی زود از سر موضوع اونا گذشتید، یعنی بیشتر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به کارهای روزمره و دعوا های طناز با بقیه می‌گذشت که این یک نکته منفی برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هستش! شما می‌تونستید با اتفاقات خیلی ساده اما عاشقانه ای در این ژانر موفق باشید، اما بخاطر توجه به موضوعات حاشیه، این نکته مثبت رو از خودتون گرفتید! در آخر های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم که طناز و کیارش عاشق هم می‌شن و به هم اعتراف می‌کنن که دوباره شما این موضوع رو که موضوع اصلی بوده و اولویت قرار ندادید و همان موضوع های حاشیه رو اولویت قرار دادید که این اصلا برای ژانر رمانتون خوب نیست و یک روزمره نویسی هستش! پیشنهاد می‌کنم پست های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو ویرایش کنید و موضوع های اصلی رو اولویت قرار بدید، مثلا ابتدا عشق رونیکا و ماهان رو بنویسید و ناراحتی هایی که رونیکا داره بخاطر اعتراف نکردن عشق ماهان به خودش.



    * اشکالات نگارشی و غلط های املایی:
    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما غلط املایی خیلی کم دیده می‌شد که برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیلی خوبه، اما اشکلات تایپی خیلی زیاد دیده می‌شد و این خیلی بده.

    بهتره با یک نگاه دقیق ویرایش کنید:
    1. اشکالات تایپی:
    همونفد ← همونقدر
    مناسبتره ← مناسب تره
    همینخا ← همین جا
    خرایق← خلایق
    کابینتردیف← کابینت ردیف

    2.غلط املایی:
    سرف ← صرف

    3. علائم نگارشی:
    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، شما از تنها علامت های نگارشی که استفاده می‌کردید( از ابتدا تا اواسط
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ) علائم نگارشی (؟) (!) (.) و (:) برای دیالوگ ها بوده، که این یک نکته منفی برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    .

    برای مثال:

    ـ حیف شد که دیروز نتونستی همراهیمون کنی. درسته که پیشنهاد آروین بود اما خواسته منم بود البتهبا عمو خیلی بهمون خوش گذشت هیچی برامون کم نزاشت. میخواستم بدونم جبرانی نداره؟ یعنی اینکه امروزمونو نمیتونیم با هم بگذرونیم؟ البته اگه وقتت خالیه و از نظر خودت و عمو و زن عمو ایرادی نداره.

    صحیح:
    ـ حیف شد که دیروز نتونستی همراهیمون کنی. درسته که پیشنهاد آروین بود، اما خواسته منم بود! البته با عمو خیلی خوش گذشت و چیزی برامون کم نزاشت. می‌خواستم بدونم جبرانی نداره؟ یعنی اینکه امروز رو نمی‌تونیم با هم بگذرونیم؟ البته اگه وقتت خالیه و از نظر خودت و عمو و زن عمو ایرادی نداره!

    4. سه نقطه:‌

    ـ چرا...میاد...گفت امادم ها نمیدونم چرا نمیاد.

    صحیح:
    ـ چرا، میاد، گفت آمادم ها، اما نمی‌دونم چرا نمیاد.

    شما در دیالوگ ها بجای علائم نگارشی از سه نقطه استفاده کرده بودید در صورتی که هیچ لزومی نداشت و باید از علائم نگارشی استفاده می‌کردید.

    5. کلمه "می" :
    مورد بعدی، کلمه "می" هستش که نباید به کلمه بعد از خودش بچسبه. این مورد در متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیلی دیده شده و بهتره ویرایش بشه:

    نمیدونستم ←نمی‌دونستم
    میکرد ←می‌کر‌د
    میبریم ←می‌بریم
    میتونستم ← می‌تونستم
    نمیکردم← نمی‌کردم
    میکشیدم ← می‌کشیدم
    میکردم← می‌کردم
    میخواستم ← می‌خواستم
    مینالید← می‌نالید
    نمیگذشت ← نمی‌گذشت
    نمیتونست ← نمی‌تونست
    میدونستم← می‌دونستم
    نمیخواستم← نمی‌خواستم
    میشد ← می‌شد
    میتونین ← می‌تونین
    میتونم ← می‌تونم
    نمیبینم ← نمی‌بینم
    نمیخوابن← نمی‌خوابن
    میکشید ← می‌کشید
    میگشتم ← می‌گشتم
    میذارم ←می‌ذارم
    میرفتم ← می‌رفتم

    6. جا گیری علائم نگارشی:
    مورد بعدی در خصوص نوع قرار گیری علائم نگارشی هستش. علائم نگارشی به کلمه بعد از خودشون نمی‌چسبن!
    مثال:
    تهران نگهمون داشت ؛سعی می‌کردند زیاد به من گیر ندن.

    صحیح:
    تهران نگهمون داشت؛ سعی می‌کردند زیاد به من گیر ندن.

    7. کشیدگی حروف:
    خوشبختانه در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما کشیدگی حروف یا تکرار حروف دیده نشده که این خودش یک نکته مثبته.


    * دیالوگ ها و مونولوگ ها:
    یکی از نکات مثبت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    استفاده از (-) در دیالوگ ها بوده.

    دیالوگ ها و مونولوگ ها اطلاعات شخصیت ها و به خواننده انتقال می‌دن. بهتره که دیالوگ ها و مونولوگ ها در تعادل باشند تا خواننده کسل و خسته نشه.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما، دیالوگ ها و مونولوگ هاش به یک صورت بود؛ فحاشی به شخصیت ها! که این مورد دیگه خیلی تکراری و زننده شده و ارزش رمانتون رو پایین اورده. در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، شما صمیمیت برای مثال رونیکا و طناز رو در فحاشی به هم و ناراحت نشدن دو طرف میدیدید که این اصلا درست نیست و یک نکته منفی در رمانتونه! و اینکه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما، یک دیالوگ برتر و برگزیده نداشت و همه دیالوگ ها در حوالی همان خصوص فحاشی و مسخره کردن، پرسه می‌زدند!

    من پیشنهاد می‌کنم برای طنز پردازی، گزینه فحاشی و به تمسخر گرفتن رو از فکرتون بیرون کنید و دیالوگ و مونولوگ هاتون رو ویرایش کنید!

    *توصیفات:
    1. توصیفات چهره: در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، شما تقریبا همه شخصیت ها و چهره هاشونو توصیف کردید که این یک پوئن مثبته! اما به صورت پشت سر هم و بدون هیچ جمله ای پس و پیش، همانند جملات زیر:

    چشمای ابی تیله ای داشت که به موهای طلایی رنگش می‌خورد، پوستش سفید بود و لب و دهن مناسبی داشت!

    طبیعیه که خواننده، سریع ازش می‌گذره و نمی‌خونه، اما اگه توصیفات چهره و لابه لای مونولوگ های احساسی و حساس بزارید خواننده می‌خونه و شما در این مرحله سربلند می‌شید.
    مثال:
    در چشم های آبی تیله ای اش که از اشک برق می‌زد، کلافه خیره شدم.
    یا:
    لب های باریک و کوچک اش به لبخندی عمیق کش آمد و باعث شد چشم های گرد و عسلی اش ریز بشوند.
    2. توصیفات احساسات: شما در این مورد هم اشتباهات فاحشی داشتید. از آن جایی که احساس شادی را به خوبی بیان می‌کردید باقی احساس را، یعنی ترس، غم، اندوه و عشق را خوب توصیف نمی‌کردید و سریع از انها می‌گذشتید و خواننده نمی‌توانست شخصیت ها را درک کند!
    مثال:
    به رونیکا نگاه کردم. با عصبانیت پاهاش و تکان می‌داد و تند تند آب دهنش و قورت می‌داد. رنگشم پریده بود و دستاش می‌لرزید.
    منم دست کمی از اون نداشتم. لایه لایه وجودم داشت می‌لرزید و چشمام از اشک می‌سوخت.
    یا:
    با عصبانیت به آرتین نگاه کردم که با آرامش تمام داشت غذاش رو می‌خورد. هر لحظه بیشتر از قبل عصبی می‌شدم و بیشتر از قبل دلم می‌خواست سرش و بکوبونم تو بشقابش تا دیگه از جانب من حرف نزنه!
    اه! انقدر عصبی شده بودم که توی عمرم، برای اولین بار اشتهام کور شده بود و فقط به فکر این بودم که یه جوری تلافی بکنم!
    3. توصیفت حالات: سعی کرده بودید در این قسمت موفق باشید اما قلمتون خیلی جای پیشرفت داره! توصیف حالات شامل مکان جاگیری افراد هم میشه، یعنی اینکه مثلا طناز الان کجای اون اتاق سه در چهار ایستاده؟
    مثال:
    با خنده در اتاق و بستم و به در تکیه دادم. اتاقم بزرگ بود و دلباز، که اگر تمیز می‌شد به قول رونیکا مثل بهشت می‌شد. یه تخت دونفره بنفش که دو طرفش دوتا عسلی کوچیک با دوتا کشو بود. روی سمت راستی دو بسته چیپس بود و روی سمت چپی آباژور و پوست کیک و آب میوه بود.
    جلو رفتم و روی تخت نشستم.
    4. توصیفات مکان: برعکس سه مورد قبلی، شما مکان هایی که طناز می‌رفت رو به خوبی توصیف کرده بودید و این خودش یک نکته مثبت برای رمانتون هستش!

    * شخصیت پردازی
    در این مورد، شما فقط نصفه راه رو رفته بودید و هنوز قلمتون جای پیشرفت رو داره، یعنی شما باید درمورد سن اشخاص، شغل‌شون، مکان زندگی و تحصیلات و خانوادشون و الباقی توضیح بدید که در این مورد ضعیف عمل کرده بودید.
    توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، شخصیت خیلی افراد شبیه هم بود! برای مثال، شخصیت طناز، رونیکا، آروین، کیاراد خیلی شبیه هم بود، با اینکه شما می‌تونستید با یک کم تلاش،
    جلوی همچین اشتباهی رو بگیرید!


    طناز: دختری سر به هوا، شیطان و بازیگوش! حدودا 23/24 ساله که دانشجوی سال دوم پزشکی هستش.
    شما شخصیت طناز رو یک دختر لجباز و حرف گوش نکن و بی پروا نشون دادید که این بی پروایی خیلی جاها براش مشکل بوجود اورده؛ در ادامه، طناز عاشق شخصیت مغرور داستان، یعنی کیارش میشه. با توجه به اینکه رشته پزشکی رو همیشه دانش اموزای درس خون قبول میشن، در رمان به شخصیت طناز نمی‌اومد که پزشکی قبول شده باشه چون خیلی کم پیش می‌اومد بخواد بره سراغ کتاباش.
    اسم طناز، به سن و رفتارهای شخصیت می‌اومد و ایرادی واقع نیست اما تاکید می‌کنم برای باورپذیری رمان‌تون شخصیت طناز کمی سراغ درس و کتاب‌هاش بره.

    کیارش: پسری حدودا 30/32 ساله که بعد از 10سال به ایران برگشته و بخاطر اینکه در بچگی مادرش رو از دست داده شخصیت سرد و مغروری داره؛ کیارش میشه پسر ناتنی دخترخاله مادر طناز که در اواسط رمان طناز متوجه میشه پسر ناتنی دخترخاله مادرش هست.
    شغل کیارش، متخصص مغز و اعصاب بود و شما به خوبی تونستید موقعیت اجتماعی کیارش رو نشون بدید با توجه به اینکه همیشه سرش به کار خودش بود و ... .
    رفتار و اخلاق کیارش، بخاطر فوت مادرش در سنین 5/6 سالگی کاملا طبیعی که تا به الان تغییری نکرده و هنوز اون درد فوت مادرش رو توی سـ*ـینه داره.
    ایرادی هم به انتخاب نام وارد نیست چون نام شخصیت به سن شخصیت و دوره‌ای که زندگی می‌کرد می‌خورد.

    *ایده:
    ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از موضوع خاصی تشکیل نشده بود. با اینکه می‌تونستید با رعایت مرحله های قبل، نگـاه دانلـود کلیشه ای رو به نگـاه دانلـود جذاب تبدیل کنید!

    کلا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در مورد دختر سربه هوایی به نام طناز بود که روحیه شادی داشت و خیلی ها عاشقش شدن و اون فقط جواب رد می‌داد تا اینکه خودش عاشق کیارش شد!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با عاشق شدن همه شخصیت با افراد خانواده خودشون، (عشق های درون گروهی« خانوادگی») پیچیدگی باورناپذیری داشت که می‌شد با سعی و تلاش باورناپذیر نباشه!


    * زاویه دید:
    زاویه دید شما شخص اول مفرد بود که بخاطر اینکه مدام از این شخصیت به اون شخصیت پرش نداشت و فقط یک شخصیت توصیفش می‌کرد، میشه یک پوئن مثبت به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    داد با اینکه در بعضی جاها با زاویه دید دانای کل نوشتید اما ایرادی وارد نیست چون بخاطر اتفاقات و رویداد ها لازم بود.

    اما بخاطر داشتن شخصیت های زیاد و در مکان های مختلف، بهتر بود از زاویه دید دانای کل استفاده کنی و بنویسی.
    با این حال، هر دو زاویه معایب خود را دارند. زاویه دید مفرد به دلیل اینکه به صورت کامل نمیشه حس و حال درونی شخصیت‌ها و توصیف کرد، بدی خودش رو داره و زاویه دید دانای کل هم در صورتی میشه به همه مکان‌ها پرش داشت که از دانای کل نامحدود استفاده بکنید. و بخاطر کلمات کتابی مانندش شاید بعضا اشتباه کنید و کلمات محاوره‌ای درش بکار ببرید، در غیر این صورت، بهترین زاویه دید دانای کل نامحدود هستش چون می‌تونید حس تک تک افراد رو شرح بدید.

    *باورپذیری:
    باورپذیری
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیلی مشکل داشت!

    مثلا وقتی طناز بی اجازه وارد اتاق پدر و مادرش شد تا بدونه کیارش واقعا پسر مهرناز نیست؟ پدرش بجای اینکه از او ناراحت بشه خنده اش هم گرفت!
    یا اینکه وقتی طناز و رونیکا و مهتا بخاطر کتک کاری با پسر ها راهی پلیس آگاهی شدند، کیاراد بعد از گذشت دو دقیقه شروع کرد به شوخی و پدر و مادر هاشون هم بعد از یک روز بخشیدنشون و گذاشتن به روند خودشون ادامه بدن!
    در حالی که در خانواده های اشرافی و پولدار، سره تربیت و اخلاق بچه شون خیلی کار می‌کنن و تا اشتباهی مرتکب می‌شن اونا رو تنبیه می‌کنند!
    بهتره ویرایش بشه!

    *پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، پایانی خوبه که غیر منتظره باشه و ادرنالین خواننده و ببره بالا! اما شما از ابتدا، بخاطر سیر یکنواخت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، باعث شدید خواننده پیش بینی کنه که آخرش کیارش و طناز عاشق هم می‌شن و ازدواج می‌کنن! که این یک نکته منفی هستش! شما می‌تونستید با پایانی غیر قابل پیش بینی، کمی از اشکالات رمانتون رو بپوشونید اما بخاطر اینکه تجربه اولتون بود، نتونستید اون پایانی که انتطار می‌رفت رو به نمایش بگذارید!


    پ.ن: نویسنده عزیز، از قلم خودتون ناامید نشید و به نوشتن ادامه بدید اما با آگاهی! قبل از نوشتن هر متنی، تحقیق کنید! اینگونه شما حتی می‌تونید از رمانی کلیشه‌ای رمانی فوق‌العاده درست کنید.
    موفق و موید باشید.

    _ عضو آزمایشی شورای نقد نگاه دانلود_
     
    آخرین ویرایش:

    Fatemeh-D

    نویسنده انجمن
    نویسنده انجمن
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    60,983
    امتیاز
    1,039
    سن
    22
    هوالحق

    ###نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    سهم من از عشق تویی###


    1- نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    *نوآوری= نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    "سهم من از عشق تویی" بود. متأسفانه نام های مشابه این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    وجود دارد.
    *ارتباط با محتوا= نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در نگاه اول به من این پیام را به من می دهد که قرار است شخصی عاشق شخص دیگری بشود و برای فهماندن عشقش، این جمله را خطاب به او بگوید. در اولین نگاه ایده هایی که در مورد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به ذهنم می رسد این است ممکن است شخص مقابل یا معشوق خبری از عشق شخصیت اصلی نداشته باشد و این کمی برایم تکراری و کسل کننده به نظر می آمد. اما با موضوع ارتباط کافی داشت. چراکه در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، طناز به عشق کیارش باوری نداشت و به مرور زمان، با تلاش های کیارش به این نتیجه رسید. این جمله می تواند از طناز خطاب به کیارش باشد.
    *ارتباط با ژانر= "سهم من از عشق تویی" به طور کامل بار عاشقانه را به خواننده القا می کند. اما متأسفانه ژانر طنز در نام مربوطه دیده نمی شود. برای نگـاه دانلـود طنز، نیاز است نام با تضاد (که لازمه هر طنز است) یا یک غافلگیری خاص همراه باشد. همانطور که نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    "تهدیگمو پس بده" با غافلگیر کردن خواننده، و ایجاد یک فضای گرم و صمیمی، به راحتی می تواند مفهوم طنز را انتقال بدهد. با این وجود ممکن است نویسنده با قصد القای یک رفتار کودکانه توأم با لجبازی این نام را انتخاب کرده باشد.
    *جذابیت= نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    متأسفانه چیز خاصی از محتوا را نشان نمی دهد و تنها در بر دارننده ژانر اصلی آن، عاشقانه است. و از آن جایی که ایده های کلیشه ای مشابه، و نام هایی مشابه دیده شده، جذابیت نام کاهش می یابد.
    ***پیشنهاد به نویسنده: از این به بعد با توجه به چهار اصل یاد شده نام رمانتان را انتخاب کنید تا به بهترین انتخاب ممکن برسید. عجله نکنید و با صبر و حوصله، دنبال مناسب ترین نام بگردید.***

    2- جلد
    *ارتباط با محتوا= اینطور که به نظر می رسد، دختر و پسر مشهود در جلد کیارش و طناز می باشند. این که دختر پسر را در آغـ*ـوش گرفته و پسر عکس العملی نشان نمی دهد، می تواند نمایانگر شخصیت مغرور پسر باشد که کیارش نیز چنین فردی است. با توجه به این موضوع، نویسنده در انخاب جلد موفق بوده است.
    *ارتباط با ژانر= این جلد با رنگ های شاد به راحتی می تواند سرور، شادی و طنز را به مخاطب برساند. فضای صمیمی و عاشقانه جلد به راحتی می توانست دو ژانر مزبور را به من برساند.

    3- خلاصه
    بخش اول خلاصه که شامل معرفی شخصیت های اصلی است، می تواند برای خواننده یک دافعه باشد. جملات کلیشه ای اوایل آن به من این حس را القا می کرد که قرار است اثری کلیشه ای بخوانم.
    در ادامه خلاصه نویسنده به طور کامل اما سربسته وقایع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را شرح داده است. این که این وقایع سربسته هستند عالیست، اما نویسنده خلاصه را طولانی نوشته و اضافه گویی درخلاصه مشاهده می شود. در حالی که نیازی به ارائه تمام وقایع رخ داده در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نبود. این اضافه گویی سبب می شود چیزی برای کنجکاو کردن خواننده نماند. خواننده با توجه به خلاصه تا صفحه پنج می توانست بیشتر وقایع را حدس بزند. یعنی یک پنجم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ! و این ایراد بزرگی است.
    همچنین خلاصه با ارائه جملات کلیشه ای، و بسیار بزرگ و مهربان جلوه دادن شخصیت اصلی، نوید بخش نگـاه دانلـود کلیشه ای است.
    با توجه به این که خلاصه مهم ترین بخش برای جذب مخاطب است، نویسنده در ارائه آن موفق نبوده. چراکه متن هر چقدر هم خوب باشد، خلاصه آن چه که باید، نیست.

    ***پیشنهاد به نویسنده: با مطالعه آثار قوی، سعی کنید خلاصه نویسندگان را نقد کنید. همچنین برای تمرین خلاصه نویسی، پس از مطالعه این آثار اقدام به نوشتن خلاصه ای از زبان خود کنید تا رفته رفته مهارت خلاصه نویسی شما بالا تر برود. از بهترین اصول خلاصه نویسی پیروی از شیوه علت معلولی است. این که از یکی از اتفاقات مهم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، یا معلول، یاعلت یکی بیان شوند و دیگری پوشیده بماند. برای دریافت توضیحات بیشتر می توانید به تاپیک فرکانس قلم مراجعه نمایید.***


    4- مقدمه
    راستش با توجه به دو ژانر طنز و عاشقانه انتظار شیطنت ها یا شوخی های عاشقانه ای را در متن مقدمه داشتم. اما متن کاملاً رمانتیک مرا متعجب کرد. با وجود این که ژانر طنز در این متن مقدمه جایی نداشت، متن به راستی می توانست خواننده را برای خواندن یک متن عاشقانه آماده کند.

    5- شروع
    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با این جمله آغاز می شد:
    "اوایل تابستون بود و تعطیلات تازه شروع شده بود. توی این گرما و این ساعت روز بهترین و عاقلانه ترین کار نشستن جلوی لپ تاپ و فیلم دیدن زیر کولر بود."
    و بعد از آن جملاتی که خبر از آمدن اشخاصی می دادند.
    شروع از اتفاقات روتین و همیشگی شروع می شد و به همین دلیل جاذبه ی خاصی نداشت. یک شروع خوب، سعی در غافلگیری خواننده دارد. یک شروع خوب، با اتفاقات و دیالوگ های رمزی، سعی می کند خواننده را نگه دارد. در این شروع گره ای دیده نمی شد. متأسفانه نویسنده شروع خوبی را انتخاب نکرده است.

    ***پیشنهاد به نویسنده: عجله نکنید. همیشه فکر کنید و بهترین نقطه را برای شروع انتخاب کنید. شاید بهتر بود از مکالمه پدر و مادر شروع می کردید با این دیالوگ:
    -کی می رسن؟
    تا خواننده سؤالی برایش ایجاد شود که چه کسانی؟ با چه هدفی؟ چرا؟ چگونه؟ و مشتاق به ادامه مطالعه شود. البته این جز پیشنهاد نیست و شما به عنوان نویسنده مختارید.***


    6- ایده
    ایده ازدواج اجباری و بعد عاشق شدن شخصیت ها، و پس از آن مشکلاتی که پیش می آیند، در بسیاری از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها مشهود است. با وجود این که نویسنده تمام تلاش خود را در متفاوت نوشتن اثر کرده است، اما باز هم، ایده ی اصلی تکراری است.

    7- شخصیت پردازی
    طناز= دختری بیست و یک ساله، دانشجوی پزشکی، شر و شیطون، پررو و لجباز، شجاع و به قول نویسنده کله خراب.
    این شخصیت رفتار هایش به عنوان یک دانشجوی پزشکی و با سن بیست و یک سال، خیلی بچگانه و ناهماهنگ به نظر می رسد. در بخش باورپذیری توضیح مفصل تری داده شده است.

    کیارش= متخصص مغز و اعصاب، بیست و نه ساله، مردی سرد و جدی، عصبی و پرخاشگر، مغرور، مسئولیت پذیر، به هر چیزی که بخواهد باید دست پیدا کند، طاقت رقیب ندارد، کمی تا قسمت زیادی بی منطق
    شخصیت جالب و تکی دارد. بر خلاف دیگر شخصیت های مغرور
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های دیگر، ویژگی های توصیف شده اش با رفتار هایش منافاتی ندارند. از نکات مثبت این شخصیت این است که پس از عاشق شدن نیز 180 درجه تغییر نکرده است. نویسنده در پردازش موفق بوده است.
    کیاراد= پسری پر شر و شور، به سن و تحصیلات او اشاره مستقیمی نشده، سر به هوا و خوشگذران، در ادامه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کمی سر به راه می شود و تغییر می کند. نویسنده تغییرات روحی او را به خوبی شرح داده است.
    رونیکا= نسخه ی شماره 2 طناز. در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اشاره ی مستقیمی به سن و تحصیلاتش نشده بود و بنابراین نمی توان نظری داد.
    مهتا= نسخه شماره 3 طناز با شیطنتی کمتر و به مراتب دلسوز و مهربان تر. با شناخت موقعیت رفتار می کند و با سنجش تصمیم می گیرد مهربان، منطقی یا شوخ باشد. در مورد سن و تحصیلات این شخصیت نیز اشاره مستقیمی داده نشده بود. اما به طور کلی، شخصیت پردازی آن خوب بود.
    ماهان= روانشناس. به سن او اشاره نشده، منطقی، مهربان، در شرایط سخت سعی در کمک کردن به طناز و کیارش دارد اما در این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، نسبت به دیگر شخصیت ها حضورش کم رنگ تر بود.
    نیلوفر= دختری خوش گذران، خائن، مغرور، جلف، خانه خراب کن، با گذشته ای نازیبا و یتیم. به عنوان یک هم رشته ای برای طناز و یک دانشجوی پزشکی، رفتار هایش در شأن او نیست. یک دانشجوی پزشکی یک سال جان نمی کند که پزشکی قبول شود و بعد تلاش هایش با پسر بازی تباه!
    ساحل= دختری آویزان و متظاهر. از کل رفتار هایش تنها همین ها را استنباط کردم. کسی که برای رسیدن به کیارش از هیچ تلاشی فروگذار نیست. به این شخصیت زیاد پرداخته نشده بود و نویسنده تنها روی این خصایص اخلاقیش مانور می داد. متأسفانه کمتر از آنچه باید روی آن وقت گذاشته شده بود.
    آروین= پسری مهربان، شوخ و خانواده دوست. با وجود شیطنت هایش در تلاش است تا ثبات زندگی نزدیکانش را حفظ کند.
    آرتین= پسری عاشق و خوش زبان، مهربان و جنتلمن. و البته کمی مرموز. تا اواخر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    این برایم سؤال بود که بالأخره رابـ ـطه میان کیارش و طناز را از بین می برد یا خیر. در شکل دهی این شخصیت، نویسنده موفق بوده است.
    بهزاد= مردی که عاشق همسر و فرزندش می باشد. بیشتر از پریسا پشتیبان طناز است اما به همان اندازه تحت نفوذ پریساست. به عنوان یک پدر که تنها یک فرزند دارد، به خوبی روی این شخصیت کار شده است.
    پریسا= زنی مهربان، ما کمی غرغرو، دهان بین و عصبی. بیش از حد به حرف مردم و علی الخصوص خواهرش اهمیت می دهد و به همین دلیل بیشتر به طناز گیر می دهد. اما در باطن، زنی مهربان و دلسوز است. به او نیز خوب پرداخته شده بود. اما گاهی، توصیفات ویژگی هایش از زبان طناز، اغراق آمیز به نظر می آمد.
    به دیگر شخصیت ها نیز به علت نقش کمرنگ ترشان اشاره ای نمی کنم. در کل شخصیت پردازی خوب بود. اما بعضی جاها نویسنده از کلیشه پیروی کرده بود. به همین علت می توان صفت خوب را به این شخصیت پردازی داد. نویسنده می توانست شخصیت های خود را به گونه ای خاص تر بیافریند.

    ***پیشنهاد به نویسنده: از این پس، پیش از نوشتن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اقدام به شخصیت پردازی کنید. اول در برگه ای، تک به تک مشخصات چهره، قد و هیکل، سن و تحصیلات او را بنویسید، وضعیت مالی و فرهنگی خانواده را مشخص کنید. با توجه این موارد آخر، اخلاقیات او را شکل دهید. توصیه می کنم لیستی از صفات را برای شخصیت آماده کنید و دقت کنید که این صفات با هم منافاتی نداشته باشند. لیستی از علایق هم بنویسید تا بعد ها، در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، دچار فراموشی و اشتباه نوشتن نشوید. سپس با توجه به این اخلاقیات، واکنش شخصیت ها را هنگام وقوع وقایع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بنویسید.***


    8- سیر

    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تند بود. نویسنده مهلت هضم کردن اتفاقات را به خواننده نمی داد و زود به اتفاقات دیگر پرش می کرد و خیلی زود اتفاقات قبلی فراموش می شد. مثلاً زمانی که طناز متوجه شد کیارش فرزند واقعی خانواده اش نیست، خیلی زود نویسنده از آن اتفاق گذشت و پس از آن جز چندین اشاره کوتاه به بازگشت مادر کیارش، اتفاقات بهم گره نخوردند. حتی بازگشت مادر کیارش که می توانست گره ای جذاب در رمان باشد، با نپرداخته شدن به آن به اندازه کافی، بی اهمیت به نظر می آمد.


    9- توصیفات
    *چهره و ظاهر= نویسنده در ارائه این توصیفات خوب عمل کرده است. چهره هایی مانند طناز، کیارش، آروین، آرتین، پدر و... به خوبی در ذهنم نقش می گرفتند. لباس ها و طرز پوشش شخصیت ها نیز به خوبی توصیف شده بودند.
    *مکان= این توصیفات خوب بودند. نویسنده به هر مکان جدیدی که می رسید، بندی را به توصیف مکان اختصاص می داد و جای ایرادی نیست. تنها نکته ی آزار دهنده نبود توصیفاتی راجع به خانه محل سکونت طناز و اتاقش بود.
    *حالات= در مورد حالات، نویسنده در سطح متوسط عمل کرده است. بهتر بود کمی بیشتر به این توصیفات می پرداخت.
    *احساسات= نویسنده در این موارد نیز خوب عمل کرده است. به راحتی می توانستم عصبانیت، بهت زدگی، خوشحالی و ناراحتی شخصیت ها را تصور کنم.
    ***پیشنهاد به نویسنده: با وجودی که اندازه توصیفات کافی بودند، اما نحوه بیان توصیفاتتان جالب نمی نمود. بهتر بود اگر بجای پشت سر هم آوردن توصیفات، سعی می کردید توصیفات را ذره ذره به خورد خواننده دهید. خیلی از خواننده ها وقتی به توصیفات متوالی می رسند، از آن قسمت پرش می کنند.***

    10- ژانر
    *طنز= با آن که لحظات خنده داری در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    وجود داشت، اما نمی شد ژانر طنز را به عنوان ژانر اصلی این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    انتخاب کرد. لحظات خوش در تمامی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها دیده می شود. در تمامی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها شخصیت شوخ و شنگ وجود دارد. اما این دلیل بر این نمی شود که ژانر همه طنز باشد. طنز همواره به معنی کلکل و کنایه و "تیکه پرانی" نیست.
    *عاشقانه= این ژانر نیز با آن که از ژانر های اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود، اما تا نیمه اثری از آن دیده نمی شد. ولی پس از آن به زیبا ترین وجهه ممکن خود را نشان داد. نویسنده می توانست نیمه اول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را نیز با پرداختن به دیگر انواع عشق، ژانر عاشقانه پررنگ تر جلوه بدهد.

    11- منولوگ و دیالوگ
    در این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به طور کلی دیالوگ در برخی جاها از منولوگ ها پیشی می گرفتند. نویسنده باید با توصیف بیشتر حالات، این ها را به تعادل می رساند.
    از نکات مثبت مشهود در رمان، استفاده نویسنده از «-» پیش از دیالوگ ها بود تا دیالوگ ها با منولوگ ها مخلوط نشوند. اما در عوض این نکته مثبت، یک نکته منفی آزاردهنده نیز وجود داشت. آن هم نشان دادن صمیمیت افراد، به خصوص رونیکا و طناز با دیالوگ های نامناسب بود. فحاشی در رمان بیداد می کرد و این، اصلاً نه شایسته ی شخصیت های اصلی رمان، با آن تحصیلات و موقعیت اجتماعی بود، و نه متناسب با اثری فرهنگی با نام رمان. نه تنها در طی دیالوگ ها، حتی در منولوگ ها هم چنین فحاشی هایی دیده می شد. جملات ماندگار در طی رمن دیده نمی شد و یا اگر بود، در کنار این فحاشی ها آنقدر کمرنگ به نظر می رسیدند که قابل به یاد ماندن نبودند.

    12- نثر
    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    محاوره ای بود. از آن جایی که یکی از ژانر های منتخب طنز است، این نوع نثر بهتر می تواند شرایط طنز را بیافریند. نثر ادبی نیازمند توصیفات بیشتر است و بیشتر حالت خشک و رسمی و یا رمانتیک را به خواننده می دهد. حال آن که نثر محاوره ای صمیمی تر جلوه می کند. نویسنده در انتخاب نثر انتخاب موفقی داشته است. خوشبختانه این نثر مخلوط در جملات ادبی نشده است و پایدار است.

    13- زاویه دید
    نویسنده از زوایه دید اول شخص برای نوشتن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    استفاده کرده است. با توجه به این نکته که این زاویه دید می تواند به طور کامل شرح دهنده احساسات عاشق باشد، بهترین زاویه دید انتخاب شده است. گاهی زاویه دید به دانای کل نیز تعویض می شد و این موضوع ایراد چندانی در خود نداشت. چراکه این تعویض زاویه دید به سرعت و پی در پی صورت نمی گرفت و همچنین گاهی اطلاعات اضافه بر سازمان، که خواننده نیازمند دانستن آنان بود را منتقل می کرد.

    در این رمان به دلیل تعدد شخصیت ها امکان استفاده از زاویه دید دانای کل به طور کامل بود تا بشود به احساسات تمام شخصیت ها پرداخت. زاویه دید اول شخص نمی تواند احساسات تمام شخصیت ها را پوشش بدهد. البته باید اشاره کرد که در انتخاب زاویه دید نویسنده مختار است.

    14- اصول نگارشی و غلط املایی
    1- از اشتباهات نگارشی نویسنده فاصله نگذاشتن بین علائم نگارشی و کلمه ی بعدی بود. نویسنده پس از کلمه ای که می خواهد علامت نگارشی داشته باشد، باید بدون فاصله علامت را به کار بـرده و پس از فشردن دکمه ی اسپیس، کلمه بعدی را تایپ کند. مثال (پست 1):
    ...هیچکدومشون هم در دسترس
    نبودن.نیلوفر که سرکاره و... (غلط)
    ...هیچکدومشون هم در دسترس
    نبودن. نیلوفر که سر کاره و... (صحیح)
    2- در جای جای این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نکته ای که مشهود بود، استفاده مستمر از "دونقطه" بود. پس از اتمام جمله یک نقطه کافی است و از سویی دیگر، جملاتی که نیمه کاره رها می شوند، دارای سه نقطه هستند. بدین ترتیب استفاده از "دونقطه" طبق هیچگونه قواعدی نیست و باید به جای آن ها، از علائم نگارشی درست ( . ، ؛ ! ؟ ) استفاده کرد. برای مثال (پست 31):
    -خوبه پس چته دیگه؟رنگتم که باز رنگ آب پرتقال
    شده...حتماً فشارتم افتاده..این رونیکای ذلیل شده رفته خونه؟
    -خوبه پس چته دیگه؟ رنگتم که باز رنگ آب پرتقال
    شده. حتماً فشارتم افتاده. این رونیکای ذلیل شده رفته خونه؟
    3- از دیگر اشکالات نیز عدم استفاده از نشانه مفعولی "را" یا به صورت عامیانه "رو" بود. نویسنده مفعول و نشانه آن را به صورت شکسته نوشته بود. در حالی که در اصول نگارشی، نیاز است پس از مفعول، "را" یا "رو" بیاید. مثال (پست 31):
    ...تو هم
    مامانتو راضی کن...
    ...تو هم
    مامانت رو راضی کن....
    ...مامانت به حرف هر کی گوش نده روی تو و
    ماهانو زمین نمی اندازه.
    ...مامانت به حرف هر کی گوش نده روی تو و
    ماهان رو زمین نمی اندازه.
    ***پیشنهاد به نویسنده: برای آگاهی بیشتر از اصول ویراستاری بهتر است به تاپیک های آموزشی مربوطه در تالار ویرایش مراجعه کنید.***

    15- باور پذیری
    1- موفقیت، برای کسانی است که نظم دارند. این قائده کلی جهان است. شخصی که نظم ندارد، برنامه ریزی ندارد، نمی تواند در کنکور رشته ی پزشکی قبول شود. بنابراین اشخاصی که در رشته ی پزشکی تحصیل می کنند، به یقین افرادی منظم و با برنامه هستند. کنکور به طرزی نیست که هر شخصی صرفاً به خاطر هوشش قبول شود و به برنامه ریزی و "نظم" محتاج است. بنابراین شلختگی طناز، کمی دور از باور به نظر می رسید. همچنین، افراد سرخوشی مانند طناز، کمتر دل به سختی و درس می دهند و بنابراین، میان دانشجویان پزشکی، کمتر کسی با شیطنت بالا دیده می شود.
    2- در آمارگیری سال 94 تنها 370 نفر دارای نام رونیکا بودند. و با اشاره به این که بیشتر این افراد، متعلق به نسل جدید می باشند، کمتر کسی را می توان یافت که در حدود بیست سال پیش نام رونیکا را برای فرزنش انتخاب کرده باشد. بیشتر نام های رایج در آن زمان فاطمه، زهرا، هانیه، سحر، سارا و.... می باشد و این نام، دور از باور است.
    3- در پستی که چهره ی طناز تشریح و توصیف شده به نکته ای کلیشه ای برخوردم و آن هم چهره بدون عیب طناز بود. این موضوع نیز برای خوانندگان آزار دهنده و باورناپذیر است. چهره دیگر شخصیت ها نیز همانند الهه های زیبایی توصیف شده است. این که در نگـاه دانلـود شخصیتی بور باشد، یا چشمان سبز داشته باشد، اصلاً غیرطبیعی نیست. اما آن چیزی که غیرقابل باور جلوه می کند این است که حتماً از شخصیت های اصلی باید این زیبارویان انتخاب شوند. این موضوعات، هم اکنون "کلیشه" هستند.
    4-لجبازی، از خصایص بارز کودکان سه تا هفت ساله است. یک انسان عاقل و بالغ، اگرچه لجباز اما این قدر در لجبازی افراط نمی کند. هرچند شخص مورد نظرش در نظرش دشمن باشد.


    16- پایان
    پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با تصمیم برای رفتن به ماه عسل همراه است. در کل پست آخر کم کم جذابیت خود را از دست می دهد و با اتفاقاتی روتین به اتمام می رسد. پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گرچه زیباست، اما خاص نیست. یک پایان خاص می تواند
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را برای همیشه در ذهن خواننده حک کند. از سوی دیگر نویسنده که قصد نوشتن جلد دوم را نیز دارد، باید پایان خوش و باز را با هم مخلوط می کرد تا خواننده برای خواندن جلد دو مشتاق تر شود. بنابراین باید گفت که گرچه پایان آرام، عاشقانه و رمانتیکی انتخاب شده است، اما آنچنان که باید، موفق نیست.

    17- نکات دینی و متفرقه
    از این که شخصیت اصلی به اعتقادات دینی اهمیتی نمی داد کمی دلگیر شدم. این مورد چندان مناسب نگـاه دانلـود به عنوان اثر فرهنگی نیست.
    ***پیشنهاد به نویسنده: شما در قبال چیزی که می نویسید مسئول هستید. آن چیزی که شما می نویسید، با توجه به آن که بیشتر قشر نوجوان آن را می خوانند، بیشترین تأثیر را خواهد داشت. بهتر است به جای ترویج بی حجابی، نکات مثبت و ارزشمند را ترویج بدهید. لازم نیست شخصیت اصلی شما چادری باشد یا همواره در حال قرآن خواندن و ذکر گفتن باشد؛ فقط کافی است که طبق هنجار های امروزه بنویسید. هم اکنون اگر به خانه افراد مهمانی بیاید، دختر به جای آرایش و پوشیدن ساپورت و تیشرت، یک شال روی سرش می اندازد و حداقل یک تونیک آستین بلند به تن می کند.***

    81715

    ---عضو آموزشی شورای نقد نگاه دانلود---
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا